گاهی روزگار درگردش خود به نقطه ای می رسد که حق و باطل در هاله ای ازابهام فرورفته و راه از بیراه گم می شود. در چنین زمانه ای است که روشن فکران دینی و غیردینی دست به قلم می برند تا چراغی بیافروزند در دل تاریکی ها. محمود تیمور و مرتضی مطهری ازجمله روشن فکرانی هستند که علاوه بر حضور سیاسی چشمگیر در دو انقلاب ایران و مصر، در عرصه ادب فارسی و عربی نیز خوش درخشیده اند؛ با این تفاوت که یکی از آن دو در عصر نهضت روزگار تجدید زندگی عرب می زیسته؛ و تحول در ساختار زندگی سیاسی اجتماعی عرب، پس از عصر نهضت، سبب شده تا وی از مرز سنت ها عبور کرده، قدم به دنیای تجدد نهاده و داستان هایی واقعی از خرافه پرستی مسلمانان خلق کند؛ و دیگری با توجه به ضروریات جامعه ایران و از سرِ درد، نگارش آثاری همتراز «فلسفه و روش رئالیسم» را رها کرده و عالمانه داستان راستانی خلق کند که گویی در مقابل داستان های کوتاهی نوشته شده که به جای نمایاندن چهره واقعی اسلام، فقط و فقط بر دینی آمیخته با خرافه تاخته اند. علامه بزرگ شهید مطهری در این کتاب بسیاری از مبانی فکری و ریشه دار شیعه را در قالب داستان مطرح کرده است. هدف از این پژوهش که به شیوه تطبیقی مقایسه ای و به روش کتابخانه ای انجام شده، مقایسه تطبیقی ساختار، محتوا، تفاوت ها، شباهت ها و نیز نقش داستان های کوتاه شهید مطهری و تیمور در شکل گیری دو انقلاب ایران و مصر است.