ازآنجاکه موضوع اخلاق، صفات و ملکات و رفتارهای اختیاری انسان می باشد، نوع نگاه به انسان در هر مکتب اخلاقی از مهم ترین مبانی آن مکتب است که قابل بحث و بررسی می باشد. اخلاق عرفانی در کنار دیگر مکاتب اخلاقی در عالم اسلام دارای مبانی ویژ خود می باشد. ازجمله مهم تر ین عناصر در انسان شناسی عرفانی، قلب است. هدف این پژوهش آن است که تأثیر قلب را در اخلاق عرفانی با روشی توصیفی و تحلیلی مشخص کند. قلب هسته اصلی و شاکله وجودی انسان را تشکیل داده، که با سریان وجودی خود همه مراتب ظاهری و باطنی انسان را شامل می شود. قلب با توجه به احاطه و ظرفیت و گستردگی منحصربه فردی که دارد، می تواند تأثیر بسزایی در اخلاق عرفانی از خود برجای بگذارد. قلب با رویکردهای معرفتی، احساسی و عملی که دارد، اهمیت نقش خود را در این مکتب اخلاقی نشان می دهد.