شهروند مطلوب برای نظام های رسمی به عنوان عنصری خلاق و مستقل شناخته می شود. آنها برای تحت انقیاد درآوردن شان از شیوه های مختلفی استفاده می کنند. نظام تربیت رسمی جمهوری اسلامی نیز با تدوین اسناد «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و سند چشم انداز20 ساله» تلاش می کند شهروند مطلوب خود را تربیت کند. این مقاله ضمن شناسایی بنیان های آماده-سازی شهروندی و ویژگی های شهروند مطلوب تلاش دارد موضع شفاف نظام رسمی تعلیم و تربیت در ایران را از طریق این اسناد نسبت به تربیت شهروند-دانش آموز مشخص سازد. به لحاظ روش شناسی این مقاله از نوع اسنادی تحلیلی است که محتوای اسناد موردنظر به روش تحلیل محتوایی مورد واکاوی قرار گرفت و نمونه ها به صورت نمونه گیری نظری به شیوه ی فیش برداری انتخاب شده اند. در بخش یافته ها نتایج حاصل از تحلیل اسناد نشان می دهد که هر دو سند رسیدن به قرب الهی را هدف غایی آرمان تربیت می دانند. مقوله ی استخراجی شهروند دیندار در محورهای دینی (اعتقادی،عبادی) و مقوله ی شناختی(ارزشی،اخلاقی ،علمی و فرهنگی) در هردو سند این سنخیت را نشان می دهد. اما در بررسی مقوله ی شهروند اجتماعی با محورهای مورد بررسی(منفعت اجتماعی، مشارکت اجتماعی سیاسی، نقش آفرینی مجزای اجتماعی و منشا رشد اجتماعی)مسیر متفاوتی برای رسیدن به هدف معرفی می کنند. بر اساس این نتایج سند تحول دستیابی به ایده ال های شهروند مطلوب را در اولویت دادن به اراده ی فردی می-بیند؛ در حالی که سند چشم انداز ضمن در نظر گرفتن این تفاوتها نقطه آغاز تربیت شهروندی را ایجاد ساختار مناسب و قرار گرفتن افراد در این نهادها برای فراگیری الگوهای رسمی نظام حاکم تدوین می کند.