هدف پژوهش حاضر، شناسایی خطاهای دانش آموزان در حل مسائل مربوط به سواد ریاضی بر مبنای «مطالعات پیزا» بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پژوهشی «مصاحبه مبتنی بر تکلیف» انجام شد. مشارکت کنندگان در این پژوهش، 9 دانش آموز پایه دهم در ابتدای سال تحصیلی 98-1397 بودند که داوطلبانه تمایل به همکاری داشتند. داده های این مطالعه از طریق مصاحبه با مشارکت کنندگان بر مبنای چهار تکلیف انتخاب شده از آزمون سواد ریاضیِ محسن پور و همکارانش (1394) گردآوری شد. پس از انجام مصاحبه ها و پیاده سازی آن ها، تجزیه وتحلیل داده ها با کاهش نظام وارشان در چند مرحله بر اساس «معناداری» و «عدم معناداری» پاسخ ها انجام شد. یافته های این پژوهش، خطاهای حل مسئله شرکت کنندگان بودند، که شامل این موارد می شدند: 1. بی دقتی در خواندن صورت سؤال؛ 2. غلبه قالب های ذهنی قبلی بر فرایند خواندن سؤال؛ 3. ناتوانی در ارائه مدل ریاضی بر اساس مدل زندگی واقعی؛ 4. ناتوانی در شناخت ویژگی های شکل های هندسی؛ 5. درک نکردن معنای ریاضیِ واژه هایی که در زبان محاوره ای استفاده می شوند؛ 6. اشتباه در درک مفهوم محیط و مساحت؛ 7. بی توجهی به مفهوم واحدهای اندازه گیری و تبدیل واحدها، 8. ناتوانی در تفسیر عددهای ریاضی در دنیای واقعی؛ 9. دشواری در کار کردن با عددهای اعشاری. یافته های مزبور پژوهشگران را به این نتیجه گیری رساند که ریشه این 9 دسته خطای مذکور، توجه کمتر به یادگیری مفهومی و تأکید بیشتر بر یادگیری طوطی وار، ندادن فرصت حدس و آزمایش به عنوان یکی از راهبردهای مفید حل مسئله و استفاده صوری و غیرواقعی از مسائل کاربردی ریاضی در برنامه و کلاس های درس ریاضی است.