بی انگیزگی تحصیلی یکی از معضلات و آسیب های جدی کنونی نظام آموزشی کشور در تمام سطوح تحصیلی است. بدین نظر، هدف پژوهش حاضر، مطالعه کیفی پدیده بی انگیزگی تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه اول در نواحی روستایی و ارائه نظریه ای داده بنیاد است. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر متوسطه دوره اول در کلاس های هفتم، هشتم و نهم در نواحی روستایی شهرستان دهلران در سال تحصیلی 97-1396 هستند. شرکت کنندگان در پژوهش 17 دانش آموز بودند که به شیوه هدفمند انتخاب شدند و در مصاحبه های نیمه ساختاریافته شرکت کردند. فرایند تحلیل داده ها شامل سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی (گزینشی) بود. به این ترتیب، مرحله کدگذاری باز به تعداد 59 مفهوم اولیه منجر شد که با حذف و تعدیل کدهای همسان، در مرحله دوم به تعداد 27 مضمون تقلیل یافتند و با انجام پالایش مفاهیم، هشت مقوله اصلی شامل «سرمایه خانواده»، «میدان های متقاطع»، «منش و سبک تدریس معلم»، «خود پنهان»، «پرسه زنی متنوع»، «چالش های تردد»، «اشکال و تناقضات نظام ارزیابی» و «تقلیل گرایی سواد به خواندن و نوشتن» شکل گرفتند. در پایان، به استناد مقولات اصلی کشف شده، مقوله مرکزی پژوهش، یعنی بی انگیزگی تحصیلی، به مثابه فقر رفتاری، نهادی و فرهنگی تعیین و در قالب یک نظریه داده بنیاد ترسیم شد.