پژوهش حاضر به بررسی نقش نهادها، سازمان ها و افراد در متوقف ساختن مدارس غیردولتی (غیرانتفاعی سابق) از نظر مؤسسان و کارشناسان و ارائه یک تحلیل معنایی برای آن می پردازد. یافته های کیفی از طریق مصاحبه هدفمند با سه گروه، شامل مؤسسان فعال، مؤسسان غیرفعال و کارشناسان دفاتر مدارس غیردولتی در 4 منطقه جغرافیایی کشور جمع آوری گردید. هدف از تحلیل نتایج مصاحبه عمیق هدفمند، تهیه یک مدل معنایی برای ارائه توضیحی بر علل درخواست برای متوقف نمودن فعالیت مدارس غیردولتی با تأکید بر نقش نهادها، سازمان ها و افراد است. براساس مدل، پیامد این نقش مداخله گرانه بروز پدیده "مدارس رقیب" است. همچنین مدل مبین آن است که مؤسسان مدارس غیردولتی برای مقابله با این نقش مداخله گرانه به سه راهبرد متفاوت پذیرش، مقاومت و تسلیم روی آورده اند. این سه راهبرد با عنایت به تئوری های مرتبط با چهار حوزه اقتصادی، سازمانی، مدیریتی و آموزشی قابل تبیین است و نشان می دهد که مؤسسان مدارس غیردولتی در حال حاضر عمدتاً دچار وضعیتی به نام "بی ثباتی نسبی" شده اند.