آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰۲

چکیده

مسیحیت از منظر هگل در سه دوره قابل بررسی می باشد: برن، فرانکفورت و ینا. برن و فرانکفورت متعلق به دوره جوانی هگل یا نوشته های کلامی او محسوب می شوند، اما ینا به دوره کمال هگل تعلق دارد و او در آنجا فلسفه خویش را بنا می سازد. هگل در برن مسیحیت را در تقابل با یونان باستان قرار می دهد و بیان می کند که برخلاف یونان که دین آزادی است، مسیحیت به واسطه ایجابیتی که در ذات آن می باشد، به مجموعه ای از قوانین الزام آور تبدیل شده، که نفی آزادی را به همراه می آورد. او در این دوره، مسیح را با سقراط مقایسه می کند و می گوید: برخلاف مسیح که به رستگاری فرد می اندیشد، سقراط عموم و رستگاری جامعه را مدنظر دارد، و به این دلیل سقراط را برتر از مسیح می داند، اما در فرانکفورت نگاه او تعدیل می شود و تلقی مثبتی از مسیحیت پیدا می کند. او آنجا تأکید دارد که مسیح عشق را جایگزین احکام تنجیزی یهودیت می کند و این رستگاری انسان را به همراه دارد و سرانجام در ینا که متعلق به کمال و پختگی اوست، هگل می گوید مسیحیت حقیقت مطلق است، همچنان که فلسفه حقیقت مطلق است. تفاوت این دو، تنها در نحوه بیان است. مسیحیت حقیقت را به شکل تمثیل و کنایه بیان می کند و فلسفه به شکل اندیشه ناب. البته او در انتها نتیجه می گیرد که نیاز به فراروی از مذهب و رفتن به سمت وسوی فلسفه حس می شود؛ چراکه مسیحیت اندیشه مجسم است نه ناب، و تنها فلسفه است که حقیقت را به شکل ناب عرضه می کند. مقاله حاضر به روش تحلیلی توصیفی به بررسی این سه دوره می پردازد.

تبلیغات