انقلاب اسلامی ایران، که مهم ترین جنبش اسلامی معاصر و مظهر اسلام گرایی در عصر حاضر به شمار می آید، در کمتر از سه دهه پس از پیروزی، از جنبه های گوناگون و به وسیلة جریان ها و افراد گوناگون ارزیابی شده و موضوع تحقیق قرار گرفته است. از مهم ترین و گسترده ترین مباحث در این حوزه، تحقیقات شرق شناسان و نویسندگان غربی است که به ویژه در سال های اخیر، به شکل نامحسوس و ظریفی به نقش علما و روحانیت در شکل دهی انقلاب پرداخته اند. این تحقیق درصدد تبیین و بررسی دیدگاه مستشرقان در زمینة جریان شناسی روحانیت و نقش آنان در پیروزی انقلاب اسلامی است. این پژوهش، که به صورت توصیفی تحلیلی صورت گرفته، بر آن است تا نشان دهد که عمده تحلیل های مستشرقان متأثر از مقایسه با ارباب کلیسا، اولاً مبتنی بر پیش فرض های شرق شناسانه و نگاه سکولار است. ازاین رو، دیدگاه یادشده با مبانی اسلامی سازگاری ندارد. ثانیاً، مستندات تاریخی نشان می دهد که اقدامات و موضع گیری های علما و مراجع در قبال حکومت پهلوی، برخلاف دیدگاه مستشرقان است.