جریان عقل گرایى به مثابه یک طیف، نظریه ها و دیدگاه هاى مختلفى را دربر مى گیرد. تمام نگرش ها در این طیف نسبت به اصل اثرگذارى عقل در فرایند تفسیر توافق دارند، اما در کم و کیف و شرایط آن، اختلاف هایى در بین آنان دیده مى شود. از دیدگاه این جریان، نه تنها بهره گیرى از قوه عقل و داده هاى عقلى در فهم و تفسیر قرآن مجاز، بلکه لازم است. مقاله با روش توصیفى تحلیلى و با هدف ارائه مهم ترین استدلال هاى اقامه شده در اثبات مدعاى یادشده فراهم آمده است. تعدادى از این ادله ناظر به اصل جواز به کارگیرى عقل در تفسیر هستند و برخى دیگر بر لزوم به کارگیرى عقل در فرایند تفسیر دلالت و تأکید دارند. حاصل پژوهش این است که با وجود ادله متقن عقلى و نقلى، دخالت عقل به عنوان قوه استنباط و نیز به کارگیرى مدرکات عقلى به عنوان قرینه براى فهم مراد خدا از آیات قرآن لازم است و با حذف عقل از صحنه تفسیر قرآن، دستیابى به معناى مراد الهى در بخشى از آیات ناممکن و در تعدادى دیگر از آیات منجر به انحراف در تفسیر و حصول معنایى نادرست از آیات خواهد شد.