آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۱۴

چکیده

هدف این پژوهش،1 مقایسه اثربخشی مداخله آموزشی رویکرد راه حل -مدار با رویکرد استراتژیک بر میزان خودکارآمدی نوجوانان بوده است. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه بوده است. جامعه آماری همه دانش آموزان پایه سوم راهنمایی مدرسه «ضیایی» ناحیه پنج آموزش و پرورش استان تهران در سال تحصیلی 93-1392 بود. نمونه پژوهش 45نفر از دانش آموزان بودند که به صورت هدفمند از میان120 دانش آموزان پایه سوم انتخاب شدند. آنان در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل با حجم مساوی به صورت تصادفی ساده جایگزین شدند. گروه های آزمایشی به صورت هفته ای دو جلسه و به مدت ده جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند. ابزار پژوهش، مقیاس خودکارآمدی بندورا بود. ضریب پایایی برای کل پرسشنامه خودکارآمدی با روش ضرایب آلفای کرونباخ 87/0 است. تعیین ضریب روایی از همبستگی میان خرده مقیاس های پرسشنامه خودکارآمدی با یکدیگر و با نمره کل پرسشنامه، بین 41/0 تا 83/0 متغیر است و خرده مقیاسهای این پرسشنامه با یکدیگر و با نمره کل، همبستگی معنا دار داشته اند (01/0p< ). داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند که هر دو روش مداخله در افزایش میزان خودکارآمدی مؤثرند. همچنین، میانگین نمره گروه استراتژیک در متغیرهای خودکارآمدی و مؤلفه های آن بیش از گروه راه حل-مدار است. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که مداخله رویکرد راه حل-محور و رویکرد استراتژیک می تواند میزان خودکارآمدی نوجوانان را افزایش دهد.

تبلیغات