در مورد تاریخ و تمدن اسلامی، توسط خاورشناسان نظرات گوناگونی مطرح شده که یکی از آنها دیدگاه هاجسن است. وی علاوه بر اینکه به تأثیرپذیری تمدن اسلامی از عوامل مختلف جامعه شناختی، اقتصادی، جغرافیایی و فرهنگی پرداخته، سعی کرده است با گرایش غرب محوری که در آثار اغلب مستشرقان دیده می شود نیز مقابله کند و تاریخ اسلام را در چارچوب وسیع تر تاریخ جهان مطالعه نماید. ازاین رو، مقاله حاضر بر آن است تا به دیدگاه های عمده او در حوزه مطالعات اسلامی، که در کتاب وی با عنوان «کارستان اسلام» انتشار یافته، بپردازد و از طریق بررسی این اثر، نشان دهد که توجه او به فرایندهای تاریخی برحسب اکولوژی (بوم شناسی)، منافع گروهی، نقش افراد خلاق و غیره موارد جالبی هستند. همچنین تشریح اوضاع اجتماعی براساس عملکرد نخبگان نظامی، صاحب منصبان اداری و اشراف، و نیز تأکید بر جایگاه فرهنگ فارسی، همه دارای اهمیتند؛ زیرا انسان را به سوی درک ژرف تر از تمدن اسلامی سوق می دهند.