ماندگاری یک مکتب روان شناسی، یکی از بزرگ ترین آمال و آرزوهای ارائه دهندگان آن مکتب می باشد. درک عوامل ماندگاری و میزان تأثیر آنها، می تواند کمک بسزایی به رفع نقایص و پروراندن نقاط قوت یک مکتب نماید. در این زمینه، لزوم ارائه مکتب روان شناسی متناسب با دین اسلام ضرورتی دو چندان می یابد. این پژوهش، به بررسی عوامل ماندگاری یا افول رویکردهای عمده مکتب رفتارگرایی پرداخته است. مقاله با روشی نظری ـ تحلیلی، برخی عوامل ماندگاری را به دست آورده و کوشش کرده است توجه رویکردهای مختلف این مکتب را به آن عوامل بسنجد. نتایج به دست آمده، حاکی از تفاوتی معنادار از دو جهت می باشد: یکی، میزان توجه رویکردهای مختلف به آن عوامل و دیگری، میزان اثر هریک از آن عوامل در ماندگاری آن رویکرد.