اینکه نظام های سیاسی چرا تغییر میکنند، برای فلسفه سیاسی اهمیت اساسی دارد. این مسئله موضوع نظریه پردازی بسیاری از فیلسوفان سیاسی قرار گرفته است. یکی از این فیلسوفان، افلاطون، حکیم برجسته یونان باستان میباشد که معتقد است نظام های سیاسی گوناگون در فرایند انقلاب و دگرگونی از علل خاص و منحصربه فردی پیروی میکنند. همچنین انقلاب در هر نظام سیاسی پیامدهای خاص خود را به دنبال دارد. از نظر افلاطون، انقلاب ها در مسیر انحطاط شکل میگیرند، به گونه ای که شرایط حاکم بر اجتماع در مقایسه با گذشته، نامناسب تر خواهد شد. نظریه انقلاب افلاطون خالی از نقد نیست. از جمله مهم ترین اشکال های آن، میتوان به نگاه منفی وی نسبت به مقوله انقلاب اشاره کرد. در این مقاله، از روش توصیفی ـ تحلیلی استفاده شده است.