روشن فکری دینی، اصطلاحی جدید است که پس از انقلاب اسلامی ایران وارد ادبیات سیاسی گردید و به جریان ها و نحله های متفاوت، و البته دارای تفکر التقاطی تقسیم گردید. روشن فکران دینی تلاش نمودند با تفسیر و تلقّی جدید از دین، هم گوهر و اصل دین را حفظ نمایند و هم در چارچوب دین پاسخگوی مسئله های اصلی روشن فکری، یعنی «سنت و تجدد»، «دین و سکولاریسم»، «ما و غرب» و «حکومت و حاکمیت» باشند. این مقاله با رویکرد تحلیلی و اسنادی به این موضوع میپردازد.
شهید آوینی از جمله روشن فکران دینی است که با نگاه حداکثری به دین، مسئله های اصلی روشن فکری را مورد بحث و بررسی قرار داده است. وی ضمن نقد رادیکال مدرنیته، سنت ها را مورد توجه قرار میدهد و برای دین نقش حداکثری در سیاست و اجتماع قایل است. وی همچنین ضمن نقد رادیکال غرب، روشن فکران و عملکرد آنها را در قبال واقعیت های اجتماعی و مردم مورد نکوهش و سرزنش قرار میدهد و سرانجام بهترین حکومت را برای اداره جامعه، حکومت مردم سالاری دینی (نظام ولایت فقیه) میداند.