در قرآن کریم صفاتی به خداوند نسبت داده شده است که عینا در مورد مخلوقات نیز کاربرد دارد. بحث در مورد معانی این صفات و حقیقت آنها زمانی که در مورد خداوند به کار میرود، از دیرباز در بین دانشمندان اسلامی رواج داشته است. أخذ معنای ظاهری آیات، ذهن را به سوی تصویری انسان گونه و جسمانی از خداوند و تشبیه مطلق سوق میدهد و عطف نظر به جنبه های نقص و امکانی این صفات، زمانی که در مورد موجودات انسانی به کار میرود، انسان را به تنزیه مطلق ذات واجب تعالی از این صفات متمایل میسازد. در کنار این شیوه تنزیهی و تشبیهی صرف، طریق دیگری نیز در عرفان نظری مطرح است که با ابتناء بر نظریه وحدت شخصیه وجود و تمایز احاطی حقّ از مخلوقات، هم تمایز و غیریت حقّ تعالی و مخلوقات در این صفات را میپذیرد و هم عینیت آن دو در برخی مراتب تجلیات ذات حقّ را اثبات میکند.
این نوشتار با نگاهی به برخی مبانی معرفت شناختی و هستیشناختی این دیدگاه، به بررسی طریق جمع بین تشبیه و تنزیه که از سوی ابن عربی و شارحان وی عرضه شده، میپردازد.