آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰۲

چکیده

نوشتار حاضر تلاشی است در راستای تحلیل نظریه دورکیم در ارتباط با قانون مندی جامعه و آزادی انسان. این بحث یکی از مباحث عمده نظم است. حل مسئله فوق ثمرات علمی و عملی مهم را در پی دارد. این نوشتار به نقد دیدگاه دورکیم پرداخته است. روش این نوشتار، اسنادی و تحلیل متن است؛ یعنی دیدگاه دورکیم با ارجاع به آثار اصلی خودش استخراج و سپس بررسی و تحلیل شده است. در ارتباط با موضوع سه دیدگاه قابل طرح است: 1. قانون مندی جامعه مانند قوانین حاکم بر طبیعت، باعث سلب کامل اختیار انسان میشود. 2. طبق دیدگاه دیگر، قانون مندی جامعه مانند قانون مندی طبیعت به صورت کامل، اختیار انسان را سلب نمیکند، بلکه اراده انسان را در چارچوب قوانین جامعه محدود مینماید. 3. قانون مندی جامعه، آزادی انسان را حتی محدود هم نمیکند؛ چون اراده انسان جزء علت تامه است. از نظر دورکیم، جبر اجتماعی گاه به معنای ضرورت و قطعیت و گاه به معنای محدویت به کار رفته است. از این رو، میان قانون مندی جامعه و آزادی انسان نمیتوان جمع کرد. آنچه که سبب شده تا دورکیم نتواند میان قانون مندی جامعه و آزادی انسان جمع نماید، تلقّی نادرست وی از هستی جامعه، حقیقت انسان و اصل علیت است.

تبلیغات