این مقاله با رویکرد تحلیلی و با هدف بررسی نقش علم لغت در دستیابی به قرائتصحیح، به بررسی لغوی برخی از قرائت های اختلافی پرداخته و نقش آفرینی علم لغت رادر قرائت قرآن به صورت جزئی اثبات و سه گونه نقش برای آن بیان کرده است: نخست،نقش علم لغت در تعیین قرائت که به عنوان نمونه قرائت «وَدَعَکَ» به تخفیف را بررسیده وبه دلیل ندرت یا عدم وضع ماضی، مصدر و وصف از این ماده نتیجه گرفته است که اینقرائت واقعی نیست و قرائت به تشدید متعین است. دوم، نقش علم لغت در رد قرائت که بهعنوان نمونه به بررسی لغوی واژه «ثَنْی» نتیجه گرفته است که قرائت «یُثْنُون» از باب افعالمردود است. سوم، نقش علم لغت در ترجیح قرائت. با استناد به معنای لغوی «تلقی»،قرائت رفعِ «آدم» بر قرائت نصب ترجیح دارد. در پایان با بررسی لغوی «ضَنِینٍ» این نتیجه به دست آمده است که علم لغت در برخی از موارد، در تعیین یا ترجیح قرائت ناتوان است.