این مقاله بر آن است تا به نقش مدیریت دانش در سازمانها، بهویژه کتابخانهها، و تأثیر آن در بهبود روند کاری آنها بپردازد. هدف اصلی از مدیریت دانش در یک سازمان تبدیل دانش ضمنی کارکنان، بهعنوان منبعی مهم در تصمیمگیری و اقدام عملی، به دانش صریح و مدون برای رسیدن به اهداف آن است. به هر میزان که میان تواناییها، درک، قوه شناخت و اطلاعات انسان ارتباط نزدیکتری برقرار شود، میتوان به تولید دانش اثربخشتر و کاربردیتر امیدوار بود. امروزه سازمانها نباید تنها منبع مالی را سرمایههای خود بدانند بلکه دانش کارکنان یک سازمان، از مهمترین سرمایههای آن بهشمار میآید که انتظار میرود مدیریت یک سازمان بهنحو شایسته و مطلوبی در این زمینه سرمایهگذاری کند.