آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۵

چکیده

" هدف از این مقاله اشاره به دشواری هایی است که در پیوند با روش های پژوهش در آموزش و پرورش مطرح شده اند. این دشواری ها توسط برو، پرینگ، بارنت و همرسلی مفهوم سازی شده، اما مولف این مقاله کانون توجه خود را بر ثنویت کاذب مورد نظر پرینگ معطوف کرده است. برای مواجهه با مساله ثنویت کاذب دو رویکرد پراگماتیک و پارادایمیک مورد بررسی قرار گرفته اند و مولف این نوشتار ضمن اتخاذ موضع پارادایمیک، نظریه رئالیسم استعلایی را بعنوان بدیلی مناسب برای حمایت از پژوهش علمی در قلمرو آموزش و پرورش معرفی نموده است. چنین اقدامی با این استدلال همراه شده است که روش علمی پژوهش در علوم تربیتی باید بر یک نظریه فلسفی مبتنی باشد. این نظریه فلسفی (رئالیسم استعلایی) به امکان دستیابی به شناخت مطلق پدیدارهای تربیتی متعهد نیست و می تواند به عنوان شالوده نظری روش علمی در علوم تربیتی مورد مداقه قرار گیرد. بدین ترتیب با استناد به مباحث مطروحه، مفاهیم ساختار و فاعلیت و نیز با نظر به موضع رئالیسم استعلایی، رویکرد پاراکمیت گرایی، به منزله راهی برای حل مساله ثنویت کاذب پیشنهاد شده است. "

تبلیغات