آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۷

چکیده

" سرعت فوق العاده تحول در همه شئون زندگانی بشر، به ویژه درحوزه تولید، ارتباط و مبادله اطلاعات از یک سو و نزدیک شدن و به هم پیوستن سرنوشت کشورها به یکدیگر از سوی دیگر، نوعی انگیزه اجتماعی پدید آورده است که می توان آن را نوجویی و نوآوری نامید. این انگیزه و ناخشنودی ها وناخرسندی ها همراه آن در بسیاری از اجتماعات – به خصوص کشورهای در حال پیشرفت – زمینه را برای اصلاحات و گاه انقلاب هایی سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی از جمله نوسازی نظام آموزش و پرورش فراهم آورده است. مردم این اجتماعات در باره وضع خود و چگونگی تعلیم و تربیت خویش به چون و چرا می پردازند. آن ها گاه چنان شیفته نو و نوآوری می شوند که سنت های سنجیده برآمده از میراث فرهنگی خود و امکانات و شرایط نوسازی و نوآوری را از یاد می برند و در میان کهنه و نو سر درگم می مانند. بنابراین، برای آن که نوسازی و نوآوری سودمند و ممکن باشد، نخست باید به پرسش های زیر پاسخ داد. 1- مقصود از نوسازی و نوآوری در آموزش و پرورش چیست و ملاک و معیار بازشناسی نو از کهنه کدام است؟ 2- به فرض این که اندیشه یا طرح نو در نظام آموزش و پرورش به طور کلی تعریف شده باشد، برای عملی ساختن آن چه شرایطی را باید فراهم آورد؟ 3- نوسازی در آموزش و پرورش را چگونه و از کجا باید آغاز کرد؟ نویسنده محترم در این مقاله سعی کرده است به پرسش های یاد شده پاسخ دهد. فصلنامه نوآوری های آموزشی از نویسنده این مقاله جناب آقای دکتر علی محمد کاردان، استاد ممتاز دانشگاه تهران سپاسگزاری می کند و مطالعه را به مشتاقان نوآوری در آموزش و پرورش توصیه می نماید. "

تبلیغات