مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
هستی شناسی
حوزه های تخصصی:
رومن اینگاردن بنیان گذار هستی شناسی هنر است. او با رویکردی پدیدارشناختی و تحت تأثیر آموزه های فلسفی هوسرل کوشید نشان دهد که اثر هنری و ابژه زیباشناختی دو موجودیت متفاوتند. اثر هنری شی ای مانند سایر اشیای واقعی است، درحالی که ابژه زیباشناختی ماهیتی قصدی دارد و با کنش های آگاهی و در ذهن مخاطب قوام می یابد. آثار موسیقی کلاسیک هستی شناسی یگانه ای دارند. از یک سو اثر موسیقایی همان پارتیتوری است که آهنگساز آن را تصنیف کرده است و از سوی دیگر، این اثر در هر بار اجرا هستی متفاوتی پیدا می کند. هستی اثر ادبی نیز لایه لایه است و اثر به درجات مختلف در هر یک از این لایه ها متحقق می شود. به اعتقاد اینگاردن هر اثر هنری فضاهای نامتعین و نامشخصی دارد که مخاطب طی تجربه زیباشناختی آن ها را تکمیل می کند. مخاطب با پُر کردن این فضاها به اثر هنری یک هستی انضمامی می بخشد. بنابراین، درک اثر هنری مستلزم مشارکت فعّال مخاطب است و اثر در رویکردی بیناسوبژکتیو تقویم می شود.
تفسیری از نقد هایدگر بر مبدأ و موضوع پدیدارشناسی استعلاییِ هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هایدگر در درس گفتار تمهید برای تاریخ مفهوم زمان، نقدی درونی بر موضوع پدیدارشناسی استعلایی وارد می کند و هوسرل را متهم می سازد که پرسش از نحوة خاص وجود افعال روی آورندة آگاهی و معنای وجودرا به طور کلی فروگذاشته است. هایدگر به واسطة این نقد، با بازگشت به مبدأ پدیدارشناسی؛ یعنی چرخش از رویکرد طبیعی به رویکرد استعلایی پدیدارشناسانه، به فهم خاص خویش از موضوع پدیدارشناسی؛ یعنی دازاین راه می برد. در مسیر تفسیر این نوشتار نشان داده خواهد شد که هایدگر، بر خلاف فهم مشهور، نه تنها منکر چرخش استعلایی هوسرل و مسیر اپوخه و تقلیل ها نیست، بلکه برعکس به معنای خاصی، هم اپوخه و هم تقلیل استعلایی را می پذیرد؛ بدین معنا که اطلاقِ سوژة استعلاییِ مطلق را چنان ریشه ای می کند که مبدأیت رویکرد طبیعی هوسرل حذف می شود و تمایز میان وجود انسان با سوژة مطلق نیز از میان می رود. بدین ترتیب، دازاین، به نحو خاصی در جایگاه سوژة مطلق، به نحو توأمان در اطلاق و تناهیِ انضمامیِ آن قرار می گیرد.
مقایسه زیبایی شناختی مراتب هستی در فلسفه فلوطین و سهروردی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
زیبایی در فلسفه فلوطین و سهروردی، دارای جنبه های تطابق و تفاوت است. از دیدگاه فلوطین، هستی سه اقنوم دارد: احد که تمام زیبایی ها از او ناشی شده اند. پس از او عقل که اعظمِ موجودات است، پس از آن نفس؛ که این سه اقنوم در نظامی سلسله مراتبی از یکدیگر ناشی می شوند. نقس از عقل ناشی می شود و عقل به نوبه خود از احد. نظریه شهاب الدین یحیی سهروردی، مؤسس فلسفه اشراق، ریشه در اندیشه حکمای ایران باستا، فیلسوفان اسلامی و فلسفه نوافلاطونی دارد. وی مراتب هستی را از نورالانوار آغاز می کند، سپس از انوار قاهره صحبت می کند و سپس در پایان از انوار مدبره افلاک و ابدان سخن می گوید. در این مقاله، پس از گزارش خطوط اصلی تفکر این دو فیلسوف در تعریف، مراتب و ادراک زیبایی، به مقایسه مراتب زیبایی به مقایسه زیبایی شناختی مراتب نور در نظام سهروردی با وجود در فلسفه فلوطین می پردازیم. در پایان نقاط قوت و ضعف هر دو دستگاه را بررسی می کنیم و نشان می دهیم چه ارتباطی بین زیبایی و کمال بشری در فلسفه اشراق و فلسفه نوافلاطونی فلوطین وجود دارد.
مبانی فلسفی هویت از دیدگاه مارتین هایدگر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی مبانی فلسفی هویت از دیدگاه مارتین هایدگر فیلسوف آلمانی است. نوع پژوهش، کیفی، روش آن، کتابخانه ای و بر اساس «نظریه موضوع گرا» اجرا شد. پرسش اصلی فلسفه هایدگر معنای هستی، موضوع فلسفه او هستی شناسی و روش کار او پدیدارشناسی است. هایدگر معتقد است: شناخت و فلسفه ریشه در تاریخ و جامعه دارد و در نتیجه، زمان وظیفه تأسیس جهان را عهده دار است. بنابراین، منشأ شناخت ما ازجمله شناخت رسمی به شکل علوم جدید و شناخت غیررسمی ما به شکل معرفت روزمره، ازجمله معرفت از هویت ویژگی تاریخی برخوردار است و محصول محیط و زمان است، پس، به دنیای زندگی تعلق دارد. یافته های پژوهش نشان داد که می توان به طرحی فلسفی از هویت برای بررسی مسئله هویت به منزله مسئله اجتماعی رسید.
بررسی و نقد کتاب هرم هستی: تحلیلی از مبادی هستی شناسی تطبیقی هستی شناسیِ تطبیقی: چالش ها و کاستی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از مهمترین حوزه های پژوهشیِ نوظهور در علوم انسانی و بویژه در پژوهش های فلسفی و کلامی، پژوهش های تطبیقیاست. امروزه در بسیاری از کشورها فلسفه ی تطبیقی به عنوان حوزه ی پژوهشیِ مستقلی قلمداد شده و به مثابه رشته ای نظام مند و دارای روش، پژوهش گران خاص خود را دارد. در کشور ما نیز پس از انقلاب، اندیشمندان در حوزه ی فلسفه، بویژه در مباحث هستی شناسی، علاقه ی خاصی به پژوهش های تطبیقی از خود نشان داده و آثار متعددی در این خصوص نگاشته اند. مرحوم دکتر مهدی حائری یزدی از جمله ی اندیشمندانی است که سعی کرده تا گام مهمی در پژوهش های تطبیقی در فلسفه بردارد. بسیاری او را به نوعی یکی از پایه های اصلی فلسفه ی تطبیقی در ایران می دانند. در این جستار بر آنیم تا با بازخوانی کتاب ارزشمند او با عنوان ""هرم هستی""، نگاه تازه ای به تحلیل های هستی شناسانه ی مرحوم حائری یزدی داشته باشیم، تحلیل هایی که به زعم ایشان می تواند در زمره ی تحلیل ها و پژوهش های تطبیقی در فلسفه قلمداد شود. در این میان، با توجه به روشمند بودنِ پژوهش های تطبیقی در دنیای امروز، از برخی کاستی های محتوایی و روش شناسانه ی این اثر نیز سخن خواهیم گفت.
طراحی سامانه نیمه خودکار ساخت هستی شناسی به کمک تحلیل هم رخدادی واژگان و روش C-value ( مطالعه موردی: حوزه علم سنجی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هستی شناسی ها ابزار بیان رسمی مفاهیم و روابط موجود در قلمرویی خاص هستند. در سال های اخیر تلاش های زیادی برای طراحی روش های یادگیری و خودکار سازی فرایند ساخت هستی شناسی انجام شده است. از آنجا که هستی شناسی را مجموعه مفاهیم و روابط آن می دانیم، استخراج مفاهیم و روابط معنایی میان این مفاهیم از اهمیت بسیاری برخودار است. ساخت انواع هستی شناسی برای انواع قلمروها و کاربردهای گوناگون، فرایندی پرهزینه و زمان بَر بوده و خودکارسازی این فرایند، گام مهمی در رفع آن است. عدم وجود دانش پایه مانند اصطلاح نامه ها یا پایگاه های دانش حوزه ها، اکتساب دانش برای ساخت هستی شناسی آن حوزه ها مشکل خواهد بود. در پژوهش حاضر روشی نیمه خودکاری برای اکتساب دانش در حوزه علم سنجی ایران ارائه شده که قادر است اطلاعات این حوزه را استخراج کرده و در فرایندی، دانش موجود را برای ساخت هستی شناسیِ آن پردازش کند. بدین منظور ابتدا اسناد مرتبط با حوزه ی مورد نظر گردآوری شده و به روش متن کاوی، نمایه سازی خودکار گردید. سپس در مرحله بعدی با استفاده از روش C-valueمفاهیم اصلی، استخراج شده است، آنگاه با استفاده از روش خوشه بندی k- means ، اسناد مربوطه، خوشه بندی شدند و برای هر خوشه با محاسبه وزن مفاهیم، براساس روش TF-IDF، مفاهیم کلیدی مناسب استخراج گردید. در پایان با استفاده از روش تحلیل هم رخدادی واژگان، سلسله مراتب مفاهیم حوزه، استخراج شده و هستی شناسی مربوطه ساخته شده است. نتایجِ به دست آمده، نشان می دهند که این روش در مقایسه با روش های مشابه دقت بسیاری در یادگیری ساخت هستی شناسی داشته است .
«هستی شناسی» در کانون پدیدارشناسی رومن اینگاردن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی جایگاه هستی شناسی در پدیدارشناسی رئالیستی رومن اینگاردن به ویژه در حوزة زیبایی شناسی می پردازد. رومن اینگاردن، پدیدارشناس لهستانی، از شاگردان معروف هوسرل بود که با رویکرد فلسفی استادش در دوره دوم فکری او یعنی ایده آلیسم استعلایی اش مخالفت کرد و معتقد بود که هوسرل در پژوهشهای منطقی رویکرد رئالیستی اتخاذ کرده است حال آنکه در ایده ها به سمت ایده آلیسم استعلایی گرایش می یابد. محتوای کتاب در باب انگیزه هایی که هوسرل را به ایده آلیسم استعلایی سوق دادند دقیقاً همین مسأله است. اینگاردن پدیدارشناسی رئالیستی خود را در مقابل پدیدارشناسی ایده آلیستی هوسرل مطرح کرد. مسأله رئالیسم/ ایده آلیسم و توجه او به هستی شناسی دغدغة مهم اینگاردن در تمامی نوشته هایش است. به نظر او هستی شناسی(در قالب هستی شناسی صوری، مادی و وجودی یا اگزیستانسیال) با متافیزیک یکی نیست و تلقی او از وجود آثار هنری مثل اثر موسیقایی متفاوت است. اینگاردن وجود آثار هنری را از سنخ وجود قصدی(Intentional being) می داند. به عبارت دیگر، بر این باور است که هستی و وجود این آثار نه عینی اند نه کاملاً ذهنی بلکه وجود یا هستی کاملاً قصدی دارند و لذا از عینیت های قصدی(Intentional Objectivities) برخوردارند. برای مثال، اثر موسیقیایی اثری است که وجود قصدی دارد نه وجود واقعی. آنچه را که در این مقاله به مثابة نتیجه محصل به آن دست یافتیم این است که هستی شناسی اینگاردن از سنخ هستی شناسی سنتی نیست که از افلاطون تا هوسرل تداوم یافته و جان کلام وجود یا هستی مدنظر اینگاردن را باید در وجود قصدی یافت که مصادیق چنین وجودی را در آثار هنری تحلیل و بررسی کرده است.
بررسی مبانی نظری سعادت از دیدگاه توماس آکوئیناس
حوزه های تخصصی:
بحث سعادت و شقاوت یکی از مباحث مهم دینی و فلسفی و کلامی و اخلاقی است که از روزهای نخستین هستی بشر، ذهن بشر را به خود مشغول کرده است. در این نوشتار مبانی فلسفی و کلامی توماس آکوئیناس درتحلیل سعادت و شقاوت مورد بررسی قرار می گیرد. توماس آکوئیناس هستی را متشکل از گیرنده و دهنده می داند که دهنده علت هستی بخش و گیرندگان مخلوقات هستی هستند که مراتب هستی را تشکیل داده اند، ایشان نفس را جوهری مستقل می داند که قوا و نیروهای بدن در ارتباط و هماهنگی با او هستند، از نظر ایشان انسان، دارای سرشتی خاص است که دارای گرایشات فطری و موجودی مختار است که با اراده و اختیار امور خود را تدبیر می کند و به سوی سعادتی که از راه شناخت و عشق به خدا به دست می آید در حرکت است. چنین نگاهی بازتاب های اخلاقی تربیتی خاصی را در پی دارد که در سایه آن می توان به سعادت دنیوی و سعادت کامل اخروی که همان رویت الهی است، دست یافت. مصداق سعادت در توماس آکوئیناس رؤیت ذات الهی در جهان آخرت و راه رسیدن به آن کسب فضایل اخلاقی وعقلانی و شناخت ومعرفت و عشق به خداوند می باشد.
تحلیل حجاب عرفانی از دیدگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حجاب عرفانی، یکی از موضوع های مهم در سنت عرفانی اول و دوم است. ابن عربی، عارف قرن هفتم، با کاربرد آیات و احادیث، وجود حجاب عرفانی را ثابت کرد. او عالم هستی را نتیجة تجلی اسماء و صفات خداوند می داند و از سوی دیگر همین اسماء و صفات خدا، خود حجابی بین بنده و پروردگار است؛ این حجاب ها سبب می شود تا انسان خداوند را نشناسد. ازنظر هستی شناسی، این حجاب ها زدوده نمی شوند؛ زیرا احدیتِ ذات خداوند را آشکار می کنند و این زدودن به نابودی ممکنات می انجامد؛ اما از دیدگاه سیر و سلوکی، سالک این حجاب ها را با پیمودن مقامات و احوال می تواند کنار زند و به قرب الهی دست یابد. رفع حجاب، به کشف و آگاهی سالک از امور غیبی و واردات قلبی می انجامد و سبب شناخت او از خداوند می شود. پس می توان گفت، حجاب های معرفت شناختی با سلوک و حجاب های هستی شناختی با معرفت زدوده می شوند. درنتیجه حجاب در سنت عرفانی اول یک کاستی و نقص است و سالک باید به زدودن آن توجه کند؛ اما در سنت عرفانی دوم، حجاب یک واقعیتی است که در چینش نظام هستی تأثیر می گذارد و درواقع کمال است؛ رفع حجاب در اینجا معنی ندارد و فقط رفت وآمد در حجاب و گذر از حجابی به حجابی دیگر منظور است. ابن عربی برای انواع حجاب و زدودن آنها دسته بندی ای ارائه می کند که درخور تفکر است؛ به همین سبب لازم است حجاب عرفانی در سیستم فکری او به روش توصیفی تحلیلی، بررسی و از ناسازگاری های ظاهری آن در نظام فکری اش گره گشایی شود.
تحلیل مفهومی مراحل و ابعاد تربیت شهروندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم شهروندی و نقش آموزش و پرورش در توسعه آن در دوران جهانی شدن توجه اندیشمندان بسیاری در کشورهای مختلف و همچنین مکاتب گوناگون را به خود جلب کرده است. با توجه به اهمیت این موضوع، در این پژوهش سعی شده است تا به تجزیه و تحلیل این مفهوم و مراحل و ابعاد آن از منظر اسلام بپردازیم. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های کیفی است که با رعایت اصول موضوعه ی پارادایم کیفی به انجام رسیده است. داده های مورد نیاز به روش اسنادی، و با رعایت قاعده ی حداکثر تنوع و اصل اشباع شدگی در انتخاب اسناد مرتبط با موضوع پژوهش، گردآوری شدند. داده های گردآوری شده، پس از اجرای قاعده ی سازواری داده های کیفی با استفاده از رویکرد توصیفی- تفسیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که تربیت شهروندی از منظر اسلام دارای مبانی و جهان بینی خاص خود می باشد و دارای ابعادی تعریف شده در حوزه های شناختی- نگرشی، انگیزشی-عاطفی و رفتاری- عملی می باشد. در نهایت، چارچوبی مفهومی برای تربیت شهروندی از منظر اسلام ارائه گردیده است که مبتنی بر جهان بینی و ابعاد فوق الذکر می باشد.
بررسی کارکردهای هستی شناختی و معرفت شناختی گروه های تکفیری از منظر شرق شناسی ادوارد سعید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات نشان می دهد تحلیل مسلط دربارة دلایل شکل گیری جریان تکفیری در چارچوب واکنش به مدرنیسم و جهانی شدن پس از دهة 90 میلادی است. با وجود نکات قابل توجه در این رهیافت، به نظر می رسد توانایی کمی در پاسخگویی به سؤالاتی وجود دارد که از یک طرف به چرایی شکل گیری این گروه ها در یک دورة تاریخی خاص و متأخر و از سویی دیگر به نسبت این جریان ها در سطح هستی شناختی و معرفت شناختی با غرب به عنوان یک مفهوم ارتباط دارد.سوال اصلی این مقاله این است که کارکردهای هستی شناختی و معرفت شناختی گروه های تکفیری در جهان امروز چیست؟.فرضیة این مقاله این است که جریان های تکفیری در سطحی هستی شناختی و معرفت شناختی به عنوان یک دیگری هویت ساز برای مفهوم غرب و در چارچوب شرق شناسی جدید عمل می کند. درپایان مقاله با استفاده از شواهد و اسناد موجود دخالت آشکار امریکا در به وجود آوردن و حمایت از گروه های تکفیری نشان داده خواهد شد برخی از مجموعه این استنادات دیدگاه دیگری جهت تحلیل چرایی شکل گیری جریان های تکفیری دارند که در نقطه مقابل دیدگاه غالب است که به علل درونی توجه دارد.
ابعاد هستی شناختی و معرفت شناختی مفهوم قرآنی «تبدل زمین» از منظر صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صدرالمتألهین از دو منظر هستی شناختی و معرفت شناختی به تفسیر و تبیین فلسفی مفهوم قرآنی تبدل زمین و آسمان پرداخته است. در تفسیر او از آیه 48 سوره مبارکه ابراهیم (ع) به مساله تبدل زمین و آسمان به زمین و آسمانی دیگر از زوایای گوناگونی نگریسته شده است. در برخی از عبارات او حرکت جوهری علت و منشاء تبدیل زمین و آسمان به زمین و آسمانی دیگر معرفی شده است و در برخی دیگر تبدیل زمین و آسمان به زمین و آسمانی دیگر بر مبنای رجوع و بازگشت همه موجودات به اصل خود بعد از زوال و نابودی صورت طبیعی و وجود عنصری آن ها تفسیر و تبیین شده است. اضافه بر این دو، در تبیین و تفسیری متفاوت، تبدیل زمین و آسمان به زمین و آسمانی دیگر به معنی تبدیل آن ها در چشم انسان کامل از طریق ظهور ملکوت و مثال زمین و آسمان در عالم وسیع خیال معرفی شده است.
تحلیل رویکردهای هستی شناسانه و معرفت شناسانه اساتید دانشگاه در فرایند تدریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل رویکرد هستی شناسانه و معرفت شناسانه اساتید دانشگاه در فرایند تدریس انجام شده است.با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی هدفمند 32 عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران انتخاب گردیدند. داده ها با استفاده از مقیاس چهار ربعی شراو و اولافسون و مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری شد و با بکارگیری کدگذاری موضوعی تحلیل شدند؛ بنابراین روش پژوهش کیفی بوده است. نتایج پژوهش حاکی از آن بود، بیش تر اساتید جایگاه نسبی گرایی هستی شناسانه و معرفت شناسانه را اتخاذ کردند. بیش تر اساتید در تطبیق رویکردهستی شناسانه و معرفت شناسانه نسبی گرای خود با روش های آموزشی شان در کلاس درس، با موانع سازمانی، فرهنگی و انسانی روبرو بودند که مانع از برگردان کامل رویکردنسبی گرای آنها در آموزش کلاس درس دانشگاهی بوده است. همچنین اساتید اظهار داشتند ویژگی های شخصیتی، تجربیات دوران تحصیل و همچنین تجربیات دوران تدریس در مسیر تکوین و همچنین تغییر رویکردآنها سهم اساسی داشته است. به نظر می رسد در دستیابی به باورهای پیچیده تر و رویکرد هستی شناسانه و معرفت شناسانه نسبی گرا آموزش عالی باید در برنامه ریزی های آموزشی و امکانات خود بازبینی جدی داشته باشد.
مفهوم سیاست در مکتب رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال اول پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳
7-27
حوزه های تخصصی:
این واقعیت که سیاست علمی است که در چارچوب اصول اعتقادی و شرایط و مقتضیات زمانی شکل می گیرد، ما را به آنجا رهنمون می شود که بپذیریم تلقی های واحدی از علم سیاست در عالم خارج وجود ندارد و متناسب با مکاتب و شرایط شاهد شکل گیری دیدگاه ها و نظریه های مختلفی در این زمینه می باشیم. نگارنده در مقاله حاضر مستند به اصول و مبانی مکتب رضوی که بر گرفته از سیره مبارک امام رضا (ع) است، به این پرسش پاسخ داده که: سیاست چه معنایی در گفتمان اسلامی دارد؟ برای این منظور نگارنده چارچوب نظری ای را که به تحلیل سیاست در چهار سطح هستی شناسی، معرفت شناسی، غایت شناسی و روش شناسی می پردازد، ارائه نموده است. تحلیل سیره امام رضا (ع) حکایت از آن دارد که: سیاست در مکتب رضوی نه علم قدرت، بلکه علم سعادت است و از این حیث می توان ادعا نمود که الگوی اسلامی سیاست (مستند به اصول مکتب رضوی) می تواند به نظریه ای بدیل برای علم سیاست سکولار جاری به حساب آید.
نگاهی بر پیوند متقابل هستی شناسی ها و مدیریت دانش
منبع:
مطالعات دانش شناسی سال اول تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳
101 - 116
حوزه های تخصصی:
چکیدههدف: هدف این مقاله بررسی رابطه متقابل هستی شناسی ها، به منزله ابزاری پیشرفته در بازنمون اطلاعات و مدیریت دانش، بعنوان بستری مناسب برای بکارگیری هستی شناسی ها می باشد.روش/ رویکرد پژوهش: این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای انجام شده و اطلاعات آن از طریق جستجوی مقالات و منابع اطلاعاتی چاپی و الکترونیکی فراهم آمده است.این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای به بررسی مفهوم هستی شناسی و مدیریت دانش و نیز روابط میان آنها پرداخته است.یافته ها: در سازمان های امروزی، لزوم بکارگیری و استفاده از هستی شناسی ها در فرایندهای مرتبط با دانش موجود، بیش از پیش مطرح است. چرا که هستی شناسی بعنوان ابزاری قدرتمند، توان بازنمون دانش مفهومی در سازمان ها را بخوبی داشته و کمک شایانی به پویایی دانش سازمانی می نمایند.نتیجه گیری: هستی شناسی با فراهم کردن مجموعه ای از تعاریف رسمی برای مفاهیم یک حوزه و تعیین روابط میان آن ها، زمینه تشکیل یک پایگاه دانش را برای آن حوزه موضوعی فراهم می آورد. این امر بویژه در سازمان های تخصصی به منزله ارزش افزوده در پیاده سازی مدیریت دانش سازمانی به شمار می آید.
تغییر در مفاهیم دانش: نگاهی به ضرورت تکامل هستی شناسی ها
منبع:
مطالعات دانش شناسی سال دوم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۷
101 - 120
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی ضرورت کارآمدی هستی شناسی ها در برابر تغییرات در مفاهیم، در سازگاری با تغییرات مفاهیم دانش است. به طور کلی، هستی شناسی ها نوعی از ابزارهای معنایی هستند که به دلیل کاستی های اصطلاحنامه ها در بازنمون دانش، قلمروهای موضوعی را از طریق نمایش مفهو م ها و رابطه های میان آنها به کار گرفته اند. با توجه به تحولات مفاهیم و معنا، ضروری است در ساختار هستی شناسی ها بازنگری شود و تغییراتی برای سازماندهی و بازنمون دانش در هستی شناسی ها تدوین و طراحی گردند. این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای انجام شده است و اطلاعات آن از طریق مرور در کتاب ها ، مقالات مجلات علمی، مقالات همایش های علمی، متون علمی نمایه شده در پایگاه های اطلاعات و اینترنت جمع آوری گردیده است. سپس، مفاهیم و اصول تغییر در هستی شناسی ها مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته است. این مقاله با روش کتابخانه ای، نحوه بازنگری و سازگاری هستی شناسی ها را با تغییرات مفاهیم و معناها مورد توجه قرار داده است. بر اساس یافته های پژوهش، می توان تغییرات در هستی شناسی ها را با توجه به شش مرحله موجود در فرآیند تکامل هستی شناسی ها ارائه داد.که عبارتند از: دریافت تغییرات، ارائه و بازنمون تغییرات، معناشناسی تغییرات،گسترش و اشاعه تغییرات، اجرای تغییرات و تغییر در ارزش ها. همچنین، بر اساس یافته های دیگر این پژوهش و در راستای یک معماری منطقی برای حمایت از تکامل هستی شناسی ها می توان تغییرات در هستی شناسی ها به طور کارآمدتر اعمال کرد. همچنین هستی شناسی برای موثر بودن، نیاز به تغییرات، با سرعتی متناسب با تغییر در بخش هایی از جهان می باشند. بر اساس یافته های پژوهش، ضروری است که در زمان تغییر یک هستی شناسی به: ایجاد سلسله مراتب مفاهیم وابسته؛ نیازهای کاربران؛ تعیین علایق کاربران؛ انتخاب مناسب ترین ابزار ویرایشگر در زمان طراحی هستی شناسی ها و تجزیه و تحلیل رفتار اطلاع یابی کاربران توجه شود. همچنین تلاش کاربران انسانی نظام های اطلاعاتی مانند کتابخانه های دیجیتالی و پشتیبانی خودکار برای مدیریت تغییرات هستی شناسی بسیار مهم است. که باید در طراحی هستی شناسی ها توسط متخصصان مورد توجه قرار بگیرند
از سیاست شناسی تا سیاست ورزی: هستی شناسی نسبت سیاست و امر سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست به مثابه «فلسفه» در فهم سنتی و به مثابه «علم» در معنای مدرن آن، امکان کسب معرفت عینی از امر سیاسی را به عنوان موضوع مطالعه خود مفروض داشته است. با این حال در دوران معاصر، اندیشه ورزی تأملی درباره نسبت نظریه و عمل در قلمرو سیاست، به این نتیجه رهنمون شده است که اندیشیدن درباره امور سیاسی با عمل کردن به صورت سیاسی یعنی با عمل معطوف به قدرت همراه است. بر این اساس پرسش اصلی مقاله این است که فهم ما از رابطه سیاست و امر سیاسی با نظر به نسبت امر هستی شناختی و امر سیاسی چگونه متحول شده است؟ فرضیه این است که در تحلیل هستی شناسی سیاسی، سیاست و امر سیاسی درگیر رابطه ای متقابل هستند که بر اساس آن، سیاست شناسی و سیاست ورزی به مثابه دو روی سکه متجلی می شوند. این رابطه از دو جهت بررسی شده است: اول از روزنه نگاه به امر سیاسی از چشم انداز سنتی و مدرن به مثابه قلمروی خاص از موجودیت یا هستنده و دوم از جهت نگاه به امر سیاسی از چشم انداز هستی شناسی بنیادین در قالب اندیشه انتقادی معاصر که از پدیدار شناسی وجودی تا پساساختارگرایی نمود یافته است. در بررسی امر سیاسی به مثابه هستنده، مسائل مربوط به تفاوت های امر سیاسی با سایر امور اجتماعی اهمیت می یابد. در مقابل، امر سیاسی در وجه هستی شناختی بنیادین آن، ناظر بر مسائلی اساسی درباره چگونگی تکوین زندگی سیاسی از رهگذر تحول در نظر و عمل است. بدین ترتیب ضمن تمرکز بر تحلیل هستی شناسی سیاسی به روشی تأملی یا انعکاسی که روشی ناظر بر تحلیل مسائل نظریه ها در سطح درجه دوم یا سطح فرانظری به مثابه یک چارچوب تحلیلی است، تأثیر تحول در فهم رابطه علم سیاست و امر سیاسی بر نحوه تحول سوژگی ما از حیث چگونگی بازنمایی امر سیاسی بررسی می شود. «خود»اندیشی انتقادی به مثابه محصول کاربست روش تأملی در تحلیل هستی شناسی سیاسی، بر ماهیت متحول فهم رابطه خود/ دیگری به مثابه دلالتگر امر سیاسی آگاهی انتقادی می یابد و ضمن بازشناسی وجه سلبی سلطه و تخاصم در آن، درصدد جست وجوی امکان های جدیدی از هستی سیاسی به صورت ایجابی است که دلالت بر هم فهمی، رهایی و مصالحه داشته باشد.
بازسازی نظریه دولت نزد ژیل دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال چهارم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۵
137 - 161
حوزه های تخصصی:
بازسازی و بازتعریف مفاهیم کلاسیک یکی از ویژگی های عمده تفکر پساساختارگرایی می باشد. ژیل دلوز فیلسوف فرانسوی نیز به سهم خود در فرایند بازتعریف مفاهیم کلاسیک سهیم شده است. یکی از مفاهیمی که دلوز در تفکر خویش بازتعریف و بازسازی می نماید، مفهوم دولت است. روش دلوز برای بازتعریف مفاهیم از جمله مفهوم دولت، قراردادن آن ها در یک چارچوب هستی شناسانه جدید بوده است. بدین معنا که دلوز با ایجاد یک سیستم فلسفی و با بهره گیری از یک رهیافت واحد و نظام مند مفاهیم مختلف را در قالب یک هستی شناسی واحد قرار داده است. هستی شناسی که در یک رابطه دوگانه میان امر بالفعل و امر مجازی قرار دارد. به همین منظور در این نوشته نویسنده نشان می دهد که چگونه نظریه دولت بازسازی شده توسط دلوز با نظریه وی در خصوص حرکت، به لحاظ هستی شناسی از ساختار مشابهی بهره می برد. این ساختار مشابه هستی شناسی، همان رابطه امر مجازی و امر بالفعل است. بر این اساس دولت با مانند حرکت در سه سطح متفاوت تحلیل خواهد شد: سطح نقاط و مکان زمان، سطح حرکت جوهری و صیرورت درونی، سطح ارتباط با امر مجازی. اهمیت این بازتعریف بر چنین ساختار هستی شناسی از آن روست که رهیافت نهادی و ایستای مسلط در تحلیل های سیاسی را دچار تحول بنیادین می نماید.
ارائه مدل مفهومی روش شناسی آینده پژوهی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۵۰)
951 - 972
حوزه های تخصصی:
روش شناسی آینده پژوهی اسلامی از مباحث پایه ای و اساسی در فرایند تولید دانش آینده پژوهی اسلامی است. تفاوت مبنای معرفت شناسی و هستی شناسی اسلامی موجب می شود روش شناسی آینده پژوهی اسلامی از سایر روش شناسی های موجود در این دانش متفاوت شود. ازین رو، سؤال اصلی این پژوهش این است که روش شناسی آینده پژوهی اسلامی چگونه است؟ هدف این پژوهش نیز ارائه مدلی مفهومی از روش شناسی آینده پژوهی اسلامی مبتنی بر مبانی معرفت شناسی و هستی شناسی اسلامی است. این پژوهش از نظر هدف بنیادی است. شیوه گردآوری داده ها کتابخانه ای بود و به روش توصیفی پیمایشی تحلیل و بررسی شد. مدل روش شناسی آینده پژوهی اسلامی، که در این پژوهش ارائه می شود، ترکیبی از روش شناسی های تحلیلی و تفسیری و شهودی است. هر یک از روش شناسی های فوق در آینده پژوهی اسلامی اهمیتی ویژه دارد و امکان بهره مندی هم زمان از دو یا چند روش به صورت ترکیبی در آینده پژوهی اسلامی نیز وجود دارد.
بررسی و نقد فلسفی نظریه دوعاملی فردریک هرزبرگ از دیدگاه نمادین- تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت بهبود و تحول پاییز ۱۳۹۷ شماره ۸۹
119 - 144
حوزه های تخصصی:
فردریک هرزبرگ روانشناسی بود که در سال 1975 تئوری دو عاملی بهداشتی- انگیزشی را ارائه نمود. تئوری هرزبرگ یک مجموعه از عواملی که منجر به عدم رضایت شغلی می شود را مشخص نموده است که این عوامل را بهداشت یا نگهدارنده معرفی می کند (در برخی مقالات به آن عوامل ابقاء یا حافظ وضع موجود نیز گفته می شود). وی همچنین مجموعه عواملی را که باعث ایجاد رضایت شغلی و انگیزه در شغل می شود، تحت عنوان عوامل انگیزش مطرح می نماید (گاها به آن عوامل برانگیزاننده نیز گفته می شود). علیرغم استفاده هایی که در حال حاضر نیز از این نظریه صورت می گیرد، نقدهای بسیاری از مناظر گوناگون توسط صاحبنظران بر این تئوری صورت گرفته است. بر این اساس در این مقاله سعی شده است در بخش اول موضوع انگیزش تبیین و تئوری دو عاملی هرزبرگ به صورت کامل تشریح گردد. در بخش دوم نیز به بررسی فلسفی نظریه مذکور از منظر هستی شناسی، معرفت شناسی، ماهیت انسان، روش شناسی و همچنین نقد وارد بر این نظریه از دیدگاه نمادین- تفسیریون پرداخته شده است.