مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
ارزش شناسی
حوزه های تخصصی:
در ابتدای قرن بیستم « فردریک تیلور » روش علمی خود را ارائه داد که هدف آن ، مؤثر کردن عملیات و دسترسی با بازده انبوه تر در تولید بود . « تیلور » به پیروی از آدام اسمیت کارها را به وظایف کوچک تقسیم می کرد و بدین ترتیب سطح مهارت کارگران را در یک بخش افزایش می داد . با کار « تیلور » کیفیت سنتی که در هنر استادکاران و صنعتگران نهفته بود تغییر یافت و به دنبال آن بعد از جنگ جهانی اول ، پیروزی متفقین را ناشی از کیفیت خوب ابزارهای آنها تشخیص دادند که این موضوع باعث به وجود آمدن دیدگاه جدیدی نسبت به کیفیت شد ...
بررسی دیدگاه ارزش شناسی علامه طباطبایی و دلالت های آن در تربیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تربیت اخلاقی یکی از کارکردهای مهم نظام آموزشی است. این امر از موضوعات پرچالشی است که از سوی متفکران مورد امعان نظر بسیار قرار گرفته است . ازآن جا که دیدگاههای فلسفی یکی ازمبانی نظریه های تربیتی را تشکیل می دهد‘ ارزش شناسی نیز که از مباحث مهم فلسفی است. دلالت هایی در مباحث تربیت اخلاقی خواهد داشت. دراین مقاله سعی شده است که دلالت هایی در مباحث تربیت اخلاقی خواهد داشت در این مقاله سعی شده است که دلالت های دیدگاه ارزش شناسی علامه طباطبایی که نظریه ادراکات اعتباری بخش مهمی از آن است‘ درتربیت اخلاقی (اهداف ‘ اصول ‘ وروش ) استنتاج شود. لذا ابتدا مبانی نظریه ارزش شناسی مورد بحث قرارگرفته و سپس دلالت های آن در حوزه های سه گانه اهداف‘ اصول‘ وروش تربیت اخلاقی بررسی شده است.
دیدگاه ارزش شناسی محمد حسین طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریة ادراکات اعتباری از نوآوری های محمد حسین طباطبایی است که به رغم ارتباطی که با پیشینة مباحث فلسفی در جهان اسلام دارد، در نوع خود ابتکاری وابداعی است. این مقاله تلاش می کند تا دیدگاه ارزش شناسی طباطبایی را در قالب برخی مسائل مربوط به این حوزه بررسی نماید. جایگاه وجودی ارزش، ارتباط ارزش و واقع، نحوة تولید ارزشها و اطلاق و نسبیت ارزشها، از جمله مسائلی است که مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
ارزش شناسی در فلسفه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی بر آن است با قضاوت فلسفه ارسطویی به ارزش شناسی در فلسفه ارسطویی پرداخت. به همین جهت پس از اثبات ارزش شناسی به عنوان نوعی معرفت، به رابطه بین آن با دو حوزه دیگر معرفت، یعنی وجود شناسی و معرفت شناسی پرداخته و نشان داده شده است که ارزش هایی مانند خیر و زیبایی همان علت غایی و علت صوری در تبیین ارزشی هر چیزی هستند و دست کم در طبیعت خیر و غایت هر چیزی، امری واقعی و در شی حضور دارد، در حالی که ارزش هایی مانند زیبایی و فراخی، خوبی و بدی در نسبت وجود ما وجود دارند، در واقع، چنین ارزش هایی وجود عینی و مثالی ندارند. از نظر معرفت شناسی ارزش ها با علت صوری یعنی با صورت کلیه شناخته می شوند. همچنین ارزش شناسی ارسطو نشان می دهد که مفهوم غایت مفهومی بنیادین در فلسفه ارسطوست و می توان با آن انسجام نظام فلسفی ارسطو را نشان داد. یعنی ارسطو برای ارزش ها حیثیت وجودی و معرفتی قایل است و برای موجودات و معرفت ها و حتی برای خود ارزش ها مراتب قایل شده است، یعنی هر چیزی در سلسله مراتب ارج گذاری قرار می گیرد و این ریشه در مفهوم غایت دارد. همچنین معلوم خواهد شد که ارسطو چه در مقام فیلسوف و چه در مقام ارج گذار فارغ از ارزشگذاری در وجود شناسی و معرفت شناسی نیست. با این رویکرد، بخش دوم این مقاله بر اساس همین مبنا نشان می دهد که غایت در اخلاق ارسطویی همان کمال مطلوبی است که آدمی سعادت را همچون فعالیت روحی منطبق بر عالی ترین و کامل ترین فضایل به انجام می رساند و در این کار با حاکمیت عقل بر اعمال نفس خود مراقب است و با ممارست و عادت فضیلت ها را چنان به انجام می رساند که نه در حد افراط باشد و نه در حد تفریط و زیور تمام فضایل اخلاقی را با اعتماد به قابلیت های خود دارا گردد.
تبیین ملاحظات جنسی و جنسیتی در ارزش شناسی فمینیسم اگزیستانسیالیسم و اسلام (مبانی-اصول و روش): ارائه راهبردها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکسونگری درباره مسائل زنان در جوامع غربی و شرقی همواره با شدت و ضعف وجود داشته است، فمینیست های اگزیستانسیالیسم، به عنوان یکی از گرایش های فمینیستی معاصر با استفاده از خلاء موجود، به طرح مباحث جنسی و جنسیتی در قلمرو متافیزیک، معرفت شناسی و ارزش شناسی (به منظور دفاع از حقوق زنان، نجات و رهایی آنان از ستم و تعدی و ارتقا نقش اجتماعی زنان) پرداخته و در این زمینه علاوه بر گسترش محتوای خود در حیطه های مذکور در قلمرو جغرافیایی نیز توفیقات زیادی به دست آورده اند. با توجه به نفوذ این نهضت فکری در ایران و احساس خطر از جانب این پدیده نوظهور در جامعه اسلامی و اثرات اجتناب ناپذیر آن در تمامی امور، به منظور جلوگیری از ترویج راه حل های غربی در پی شناخت این نهضت فکری در بعد ارزش شناسی برآمدیم. بی شک عدم آگاهی از مبانی ارزش شناسی نگرش موجود از حیث فرهنگی و اجتماعی مشکلاتی را در جامعه اسلامی ما به وجود خواهد آورد.
درآمدی بر چیستی، قلمرو، و چشم اندازهای فلسفة اقتصاد اسلامی
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، گسترش مطالعات انتقادی فلسفة اقتصاد، محقّقان اقتصاد اسلامی را با سؤالی جدّی در مورد نقش مطالعات فلسفی در هویّت بخشی به دانش اقتصاد اسلامی و ارتقای آن مواجه ساخته است. در این مقاله، با استفاده از روش تحلیل فلسفی، به بررسی چیستی، قلمرو، و چشم اندازهای فلسفة اقتصاد اسلامی در مقایسه با فلسفة اقتصاد متعارف میپردازیم. فرضیة اصلی مقاله آن است که این دو زمینة مطالعاتی میتوانند در تعامل با یکدیگر، با پرداختن به جنبه های معرفت شناختی، هستیشناختی،انسان شناختی، و ارزش شناختی گزاره های اقتصادی، به ارتقای دانش اقتصادی کمک کنند. مطالعات فلسفة اقتصاد اسلامی ـ که از نظر نوع نگاه فلسفی (مضاف) و متعلّق بررسی درجة دوم (مضاف الیه) از همتای خود متمایز است، دو دسته منافع بیرونی و درونی دارد. این رویکرد با گسترش منابع، ابزارها، و متعلّق شناخت و ترویج نظام ارزشی متعالی، به بازسازی واقعیت اقتصادی در نظریه های اقتصادی یاری میرساند. از این گذشته، با این بررسیها، خودآگاهی اقتصاددانان نسبت به ماهیت و توان نظریه های اقتصاد اسلامی افزایش مییابد و حلقه های مفقوده میان مبانی، نظریه پردازی، و اجرا در آثار اقتصاد اسلامی کشف میشود؛ و بدین ترتیب زمینة هویّت بخشی به دانش اقتصاد اسلامی و تصحیح مسیر حرکت آن فراهم میگردد.
گونه شناسی نظریات عدالت مبتنی بر ابعاد فلسفی؛ روشی در تبیین ماهیت مفهومی عدالت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم عدالت به دلیل پیچیدگی و گستردگی دلالت آن همواره از موضوعات مورد توجه و چالش برانگیز اندیشمندان در طی اعصار مختلف بوده و هریک سعی در تبیین این مفهوم با استفاده از دیدگاههای گوناگون داشتهاند. حاصل این تلاشها مجموعهای عظیم از نظریات مختلف و متنوع در این حوزه است. نوشته حاضر با بهرهگیری از مدل «مبانی، مفاهیم، اقتضائات، سیاستها، شاخصها» در عرصه عدالتپژوهی، به دنبال تبیین مفهوم عدالت در بخش مبانی و چیستی آن با بهره گیری از نگاه اسلامی و مبتنی بر تنقیح و دستهبندی جدید نظریات گذشته میباشد. این امر میتواند علاوه بر مشخص نمودن چارچوبی برای حرکت، زمینه را برای نظریهپردازی در این عرصه نیز فراهم آورد. سوال اصلی این تحقیق «چگونگی تبیین ماهیت مفهومی عدالت» خواهد بود. در این راستا از روش کیفی به عنوان روش تحقیق پژوهش و از روشهای کتابخانهای و گونه شناسی به منظور جمعآوری و تجزیه تحلیل دادهها استفاده شده است. انتخاب مقسم مناسب گونه شناسی میتواند ضمن تبیین بهتر نظریات عدالت، ما را در کشف اشتراکات و افتراقات آنها یاری رساند. بدین منظور پس از بررسی ادبیات گونه شناسی ، برخی از گونه شناسیهای مهم مدّ نظر قرار گرفته و از مسیر نقد و ارزیابی آنها سعی شده است تا در حوزه نظریات، گونه شناسی جدیدی مبتنی بر 3 بُعد فلسفیِ معرفت شناسی، انسان شناسی و ارزش شناسی ارائه گردد که ضمن رفع نقاط ضعف دیگر گونهها، مبتنی بر مبانی اسلامی نیز باشد. همچنین به عنوان نمونه نظریه عدالت جان رالز نیز مبتنی بر گونه شناسی فلسفی مورد تحلیل قرار گرفته است. این تلاش نقطهای آغازین در جهت بسط نگاه فلسفی و دینی در حوزه گونه شناسی ادبیات عدالتپژوهی خواهد بود
درآمدی بر تعلیم و تربیت و مبانی آن از دیدگاه غزالی
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و...]
هدف پژوهش حاضر بررسی فلسفة ابوحامد غزالی و استخراج آرای تربیتی وی است. بدین منظور سعی شده با استفاده از منابع موجود و در دسترس، افکار و روش فلسفی غزالی بررسی شده و با روشن ساختن مبانی فلسفی او بتوان جایگاه فلسفة اسلامی را در مقایسه با فلسفه یونانی وغرب شناخت و هم چنین مشخص کرد که آرای دانشمندان اسلامی دربارة تربیت و به خصوص تربیت کودکان تا چه اندازه در زمان حاضر کاربرد داشته و مورد تأیید نظریات تربیتی معاصر می باشد.
نتایج به دست آمده نشان می دهد که روش فکر و فلسفة غزالی با وجود اینکه با دیگر فیلسوفان مسلمان و فیلسوفان غرب شباهت هایی دارد، منحصر به فرد است؛ چراکه وی با شک بنیادی خود و با تکیه بر متون و اعتقادات اسلامی بسیاری از آرای فیلسوفان و حتی فیلسوفان اسلامی را مورد انتقاد قرار داده و با باریک بینی دینی و محور قرار دادن قرآن و سنت بر ضد آنها اقامة دلیل کرده است. در واقع، فلسفة غزالی بیش از آنکه جنبة سازندگی داشته باشد، جنبة انتقادی به خود گرفته است. هم چنین نظریات تربیتی او حداقل در جهان اسلام تحول عظیمی ایجاد کرد و امروزه نیز بسیاری از روش ها و اصول تربیتی وی راهنمای کار دست اندرکاران تعلیم و تربیت کودکان است.
ارزش شناسی فارابی و دلالت های آن در تربیت اخلاقی (با تأکید بر اهداف، اصول و روش ها)
حوزه های تخصصی:
فارابی، مؤسس فلسفه ی اسلامی که به عنوان معلم ثانی پس از ارسطو شناخته می شود، از فیلسوفان برجسته ی جهان اسلام است. نظریات فارابی در مباحث اخلاقی و ارزش شناسی مبنای اندیشه ی فیلسوفان و حکیمان پس از او در بحث اخلاق و تربیت اخلاقی قرار گرفته است. در این مقاله، ابتدا دیدگاه ارزش شناسی فارابی در موضوعات اساسی ارزش های اخلاقی تبیین و سپس دلالت های آن برای تربیت اخلاقی در خصوص اهداف، اصول و روش ها استنتاج می گردد.
از دیدگاه فارابی، ارزش ها از معقولات ثانویه ی فلسفی است. او ارزش های اساسی را مطـلق می داند. به نظر وی، غایت اخلاق، تحصیل سعادت است. وی سعادت را به دو بخش دنیوی و اخروی تقسیم می کند و سعادت دنیوی را مقدمه ی سعادت اخروی می داند. بر اساس دیدگاه ارزش شناسی فارابی، مهم ترین اهداف تربیت اخلاقی عبارت است از: شناخت و ایمان به خدا، تقرب به خدا، سعادت، تفکر و تأمل، تعقل و اعتدال. برخی از اصول و روش های به دست آمده از این دیدگاه به صورت اصل(روش ها) عبارت است از: استمرار در تغییر اخلاق و رفتار (محاسبه ی نفس ـ ضد)، تدریجی نمودن پرورش اخلاقی (سیر کمالی در واگذاری وظایف اخلاقی ـ تمرین و عادت)، تحول در نگرش (تصحیح معیار ارزش گذاری ـ توجه به امتحان الهی) و... .
بررسی تطبیقی ارزش ها در اسلام و لیبرالیسم و دلالت های تربیت اخلاقی آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اخلاق یکی از مولفه های اصلی دوام و قوام جوامع بشری است. استحکام نظام اخلاقی هر جامعه، وابسته به نظام ارزشی حاکم بر آن است. از این رو، مطالعه ارزش ها و بررسی نقاط ضعف و قوت آنها، گام مهمی در تبیین ساختار نظام اخلاقی و تربیت اخلاقی در جوامع مختلف است. هدف این نوشتار، که از نوع پژوهش های کیفی است، بررسی تطبیقی مقولة ارزش ها در دو مکتب فکری اسلام و لیبرالیسم است. از آنجایی که مبانی نظری انسان شناسی لیبرالیسم بر پایة اومانیسم استوار گردیده، ارزش هایی چون فردگرایی و آزادی فردی، برابری، تساهل و دموکراسی از ارزش های بنیادین این مکتب محسوب می شوند. در مقابل، در اسلام، که انسان شناسی آن، بر پایة «فطرت»، «عقل ورزی» و «کرامت ذاتی»، بنا شده، ارزش هایی چون خدامحوری، آزادی اجتماعی و معنوی، عدل، تساهل و مدارا و تئوکراسی، از ارزش های بنیادین آن محسوب می شود. گفت: گرچه در مواردی بین برخی ارزش ها در اسلام و لیبرالیسم مشابهت هایی دیده می شود، اما ماهیت خداگرایانه اسلام و انسان گرایانه لیبرالیسم، افتراق های عمیقی را در حوزه ارزش ها و تربیت اخلاقی بین این دو مکتب به وجود آورده است.
فلسفة نانوتکنولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله که در جست وجوی یک فلسفة نانوتکنولوژی است، به تعاریف، زمینه های تاریخی، کاربردها و پیامدهای نانوتکنولوژی، و نیز به بررسی ارتباط آن با فلسفه، پرداخته است. هدف از این نوشتار برشمردن مسائل، موضوعات، و جایگاه فلسفی نانوتکنولوژی به مثابة شاخه ای از تکنولوژی است، که از سه منظر متافیزیکی (هستی شناختی)، معرفت شناختی (و روش شناختی)، و ارزش شناختی به آن نگریسته شده است. فلسفة نانوتکنولوژی حاوی برخی ورودی ها (مبانی) و برخی خروجی ها (پیامدهای) فلسفی است که هم فلسفة تکنولوژی به معنای عام را دربر دارد و هم به سبب ارتباط تنگاتنگ با علم نوین، برخی از آموزه های فلسفة علم و فلسفة علوم خاص، به ویژه فلسفة فیزیک، را هم در بر گرفته است.
تحلیل و بررسی پیش فرض های ارزش شناختی عدالت سازمانی
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، شناسایی، تحلیل و بررسی مبانی ارزش شناختی عدالت سازمانی از منظر فلسفه اخلاق اسلامی است. از چالش های کلان و اساسی در حوزه ارزش شناسی، اختلاف نظر واقع گرایان و غیرواقع گرایان درباره ارزش هاست و نوشتار حاضر در گام نخست درصدد شناسایی مبانی ارزش شناختی نظریه های عدالت سازمانی و سپس پاسخ به این پرسش است که: نظریه های عدالت سازمانی با توجه به مبانی ارزش شناختی خود، واقع گرا هستند یا غیرواقع گرا؟ و در گام بعدی به تحلیل و بررسی این مبانی از منظر معارف اسلامی می پردازد.
یافته های این پژوهش که با روش تحلیل مضمون انجام شده اند، حکایت از آن دارند که نظریه های عدالت سازمانی موجود، ماهیتی ذهنی و غیرواقع گرا دارند و از مهم ترین لوازم چنین رویکردی نسبی گرایی، کثرت گرایی، صدق و کذب ناپذیری و عدم تبیین عقلانی ماهیت عدالت سازمانی است.
بررسی مبانی فلسفی دین صابئین مندائی و استخراج آموزه های تربیتی از آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر بر آن است تا به بررسی مبانی فلسفی دین صابئین مندائی به منظور استخراج آموزه های تربیتی و اخلاقی آن ها بپردازد، بدین منظور با روش سندی و تحلیلی- استنتاجی، چهار مقوله ی فلسفی این دین شامل هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی مورد بررسی تحلیلی قرار گرفته است. صابئین مندائی-یکی از قدیمی ترین ادیان توحیدی جهان- که هم اکنون به آرامی و سکوت در کنار کرانه های رود کارون و کرخه زندگی می کنند. در این دین، هستی فراتر از طبیعت و توسط خداوند بزرگ ازلییا «هیی ربی قدمایی» طی چندین مرحله آفریده شده است. انسان شریف ترین موجود خلقت و متشکل از دو بعد مادی(پغرا) و غیرمادی(شامل روها و نشمتا) است. حقیقت انسان، همان نشمتا یا نفس اوست که بر خلاف پغرا، فناناپذیر و جاویدان است. انسان موجودی مکرّم، مختار، مسؤول و دارای صبغه الهی است. معرفت در دین مندائی دارای اهمیت ویژه ای است و مقدم بر ایمان و عمل دانسته شده و اساساً مندا به معنای دانش یا معرفت است. منشأ و خاستگاه ارزش های مندائی، خداوند(هیی ربی قدمایی) است و ارزش های مختلف به صورت دستوراتی در کتب مقدس مندائی بیان شده اند؛ تأکید عمده بر روی طهارت، صلح و همزیستیاست. در پژوهش حاضر، روش های تربیت ارائه شده و در پایان به ویژگی های تربیت مندائی اشاره شده است.
Истинные и ложные ценности в романе А.С. Пушкина «Капитанская дочка» (ارزش های راستین و دروغین در رمان «دختر کاپیتان» اثر آلکساندر پوشکین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، آخرین اثر پوشکین در بستر شاخه جدید علمی بررسی و تحلیل شده که نشأت گرفته از نگرش ارزش شناسانه به متن ادبی است. بن مایه فکری این گرایش بر این پایه استوار است که دنیای درون اثر به طور اجتناب ناپذیری خواه ناخواه در مسیر نوعی سیستم ارزشی قرار می گیرد که بدون شک از جهان بینی آفریننده اثر برمی آید. نگرش ارزش شناسانه، امکان تعیین و تبیین تقابل پارادایم های ارزشی متجلی در دو شخصیت اصلی رمان، گرینیوف و شوابرین را که به یک طبقه تعلق دارند، فراهم می کند. دوئل دو قهرمان در سطح معنوی و اخلاقی صورت می گیرد و نگرش ایشان به زندگی کاملاً با یک دیگر متضاد است؛ اساس چالش مرکزی رمان پوشکین که بر پایه تضاد و تقابل ارزش های راستین و دروغین بنا نهاده شده است، در همین نکته خلاصه می شود.
تحلیل مفهومی مراحل و ابعاد تربیت شهروندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم شهروندی و نقش آموزش و پرورش در توسعه آن در دوران جهانی شدن توجه اندیشمندان بسیاری در کشورهای مختلف و همچنین مکاتب گوناگون را به خود جلب کرده است. با توجه به اهمیت این موضوع، در این پژوهش سعی شده است تا به تجزیه و تحلیل این مفهوم و مراحل و ابعاد آن از منظر اسلام بپردازیم. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های کیفی است که با رعایت اصول موضوعه ی پارادایم کیفی به انجام رسیده است. داده های مورد نیاز به روش اسنادی، و با رعایت قاعده ی حداکثر تنوع و اصل اشباع شدگی در انتخاب اسناد مرتبط با موضوع پژوهش، گردآوری شدند. داده های گردآوری شده، پس از اجرای قاعده ی سازواری داده های کیفی با استفاده از رویکرد توصیفی- تفسیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که تربیت شهروندی از منظر اسلام دارای مبانی و جهان بینی خاص خود می باشد و دارای ابعادی تعریف شده در حوزه های شناختی- نگرشی، انگیزشی-عاطفی و رفتاری- عملی می باشد. در نهایت، چارچوبی مفهومی برای تربیت شهروندی از منظر اسلام ارائه گردیده است که مبتنی بر جهان بینی و ابعاد فوق الذکر می باشد.
اصول تربیت براساس مبانی انسان شناختی و ارزش شناختی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
166 - 141
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله شناسایی اصول تربیت براساس مبانی انسان شناختی و ارزش شناختی در حکمت متعالیه است. روش پژوهش توصیفی−تحلیلی بوده و در این راستا اصول تربیت متناظر با هر یک از مبانی انسان شناختی و ارزش شناختی حکمت متعالیه بررسی شد. با تکیه بر مبانی انسان شناختی در حکمت متعالیه، اصول تربیت بدین شرح استخراج شدند: توجه به ویژگی های مشترک و تفاوت های فردی، کمک به رشد عقلانی همراه با محدودیت های آدمی، رعایت تقوا در کسب دانش، پرورش اعتماد به نفس، رعایت شئون فردی و اجتماعی، تحرک و پویایی و رشد همه جانبه متربیان.
کاربست این اصول در تربیت به مربیان در سوق دادن متربیان به فطرت، پیشگیری از انحراف از فطرت، بیدار ساختن فطرت، تقویت نیروی اراده و اعتماد به نفس، شناسایی هویت و جایگاه فردی و اجتماعی، آگاه سازی نسبت به محدودیت های آدمی، تقویت تقوا، تقویت روحیه کمال طلبی، رشد همه جانبه و کمک به تحرک و تلاش در متربیان کمک می کند.
براساس مبانی ارزش شناختی حکمت متعالیه، اصول تربیت بدین شرح شناسایی شدند: پرورش گرایش به خیر، شناخت خداوند به عنوان خیر مطلق، میانه روی در بهره گیری از لذات، هماهنگی در کسب توأمان لذت و سعادت، تبیین عقلانی فضیلت و تقویت گرایش به زیبایی حقیقی و نظام احسن. کاربست این اصول در تربیت به مربیان در داشتن خلوص نیت در تلاش های علمی، پرهیز از افراط و تفریط و گرایش به میانه روی در رفتارها، تقویت روحیه فروتنی، داشتن انعطاف در تعامل های علمی، پرهیز از زیبایی های ظاهری و گرایش به زیبایی های حقیقی کمک می کند.
تحلیل انواع بازاریابی از منظر ارزش شناسی (اخلاق هنجاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله تئوری بازاریابی را از منظر دیدگاه های فلسفه اخلاق مورد بحث قرار می دهد. بحث بر جنبه های ارزش شناسی متمرکز شده است. در این پژوهش زمینه های ارزش شناسی مربوط به اخلاق بازاریابی در بازار و تحقیقات بازار بررسی می شود. اخلاق ارتباط نزدیکی باارزش دارد. اخلاق بازاریابی و اخلاق در تحقیقات بازاریابی مهم ترین موضوع در بازاریابی هستند که شامل اعتماد می شود. محققان به طور مکرر با پژوهش های کمی در حوزه تحقیقات بازاریابی که مرتبط با مسائل اخلاقی هستند، مواجه می شوند؛ بنابراین درک درست از مسائل اخلاقی در تحقیقات بازاریابی برای ایجاد تحقیقات کیفی بسیار مهم است. در این پژوهش اندیشه های نوین بازاریابی نظیر بازاریابی عصبی، پارتیزانی و سبز مطرح می گردد و این اندیشه های نوین از دیدگاه اخلاق هنجاری مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج مطالعات صورت گرفته حاکی از آن است که بازاریابی سبز، پارتیزانی و عصبی اندیشه های نوینی هستند که با مسائل اخلاقی آمیخته شده اند با این تفاوت که بازاریابی سبز بااخلاق رابطه مثبت و مستقیم دارد. درحالی که بازاریابی پارتیزانی و عصبی با مسائل اخلاقی رابطه معکوس دارند. بدین صورت که اگر اصول اخلاقی نادیده گرفته شوند منجر به بی اعتمادی مشتری می گردد.
تأثیرات نسبی گرایی معرفتی و اخلاقی در شناخت درمانی و نقد آن بر اساس اندیشه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت درمانی با استفاده از مجموعه ای از تکنیک ها، برای بسیاری از مشکلات روان شناختی و گستره وسیعی از اختلالات روان شناختی به کار می رود؛ اما شناخت درمانی به مجموعه ای از تکنیک ها محدود نمی شود؛ بلکه نظریه ای مبتنی بر مبانی فلسفی سازگار با روش های علمی است. پیشگامان و محققان شناخت درمانی با صراحت از همه بنیان های فکری شناخت درمانی سخن به میان نیاورده اند؛ اما سیری در مباحث شناخت درمانگران گویای تأثیر بنیان های فلسفی مختلفی همچون اندیشه های نسبی گرایانه معرفتی و اخلاقی است. براین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی دیدگاه های نسبی گرایی معرفتی و اخلاقی در شناخت درمانی و نقد این مبانی بر اساس اندیشه اسلامی با تأکید بر دیدگاه های علامه مصباح صورت گرفته است. پژوهش حاضر از نوع اسنادی تحلیلی است. یافته های پژوهش حاکی از این است که پیشگامان شناخت درمانی معتقدند هیچ حقیقت مطلق و ثابتی وجود ندارد. همچنین ارزش های اخلاقی و معنوی عام و جهان شمول رد می شود و تمامی ارزش ها نسبی، شخصی و موقتی است. در مقابل براساس اندیشه اسلامی، بسیاری از معرفت های ما ثابت، مطلق و تغییرناپذیرند و نسبی گرایی اخلاقی نیز آموزه ای ناپذیرفتنی است و ارزش های اخلاقی مطلق، فرازمانی و فرامکانی وجود دارند.
مقایسه مبانی ارزش شناختی فلسفه تربیتی پراگماتیسم با مبانی ارزش شناختی اسناد تحول بنیادین آموزش وپرورش جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه مبانی ارزش شناختی مکتب پراگماتیسم با اسناد تحول بنیادین آموزش وپرورش جمهوری اسلامی ایران و به روش تحقیق توصیفی تحلیلی، انجام شده است. جامعه آماری موردنظر برای دستیابی به دیدگاه اسناد تحول بنیادین سه سند بالا دستی آموزش وپرورش شامل سند تحول بنیادین آموزش وپرورش، سند مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم وتربیت رسمی و عمومی و سند برنامه درسی ملی و برای مکتب پراگماتیسم، کلیه منابع در دسترس مرتبط با این دیدگاه بود. نمونه آماری آنها به ترتیب سند مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم وتربیت رسمی و عمومی و برای پراگماتیسم، 10 منبع معتبر و اصلی دردسترس بود که به صورت هدف مند انتخاب شدند. نتایج مطالعه حاکی از آن است که ازنظر توجه به موقعیت، شرایط و اقتضائات محیطی و بروز در عمل ارزش ها، اشتراکاتی ظاهری بین این مکتب پراگماتیسم و مبانی ارزش شناختی اسناد تحول بنیادین وجود دارد، ولی بین این دو، تفاوت های بنیادینی وجود دارد. دربحث ماهیت ارزش ها ازنظر پراگماتیسم، آنچه در زندگی عملی مفید و حلال مشکلات آدمی باشد، ارزش دارد. در نگاه اسناد تحولی اعتبار ارزش ها بر قرب الهی وابسته است. ارزش ها ازنظر پراگماتیسم ها از نوع نسبی و غیرمطلق بوده و در نگاه اسناد تحولی ارزش ها به غائی و ابزاری تقسیم و تعیین مراتب آن براساس غایت زندگی است. معیار تعیین ارزش پراگماتیسم ها، مطلوبیت و سودمندی در زندگی فردی و اجتماعی و در دیدگاه اسناد تحولی، مبتنی بر سه معیار دین، عقل و فطرت است. در بحث متافیزیک پراگماتیسم ها همه ابعاد انسانی را مادی دانسته و در اسناد تحولی دستیابی به مراتبی از حیات طبیه، محور زندگی است.