مطالب مرتبط با کلیدواژه

رومن اینگاردن


۱.

تعادل زیباشناختی در ترجمه متون ادبی از منظر زیباشناسی دریافت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: یاس زیباشناسی دریافت تعادل زیباشناختی عدم تعین معنی آیزر رومن اینگاردن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۱۷ تعداد دانلود : ۸۱۳
تعادل زیباشناختی نوعی از تعادل میان متن ترجمه شده و متن اصلی تعریف می شود که براساس آن دو متن از درجه تفسیرپذیری یا صراحت معنایی نسبتا یکسانی برخوردارند و این مستلزم آن است که موارد عدم قطعیت معنی در هر دو متن کم و بیش یکسان باشد. مفهوم عدم قطعیت معنی را نخستین بار پدیدار شناس لهستانی رومن اینگاردن به عنوان یکی از ویژگیهای متون ادبی بکار برد و پس از آن دو نظریه پرداز زیباشناسی، آیزر و یاس، آن را در نظریه های متفاوت خود به کار گرفتند. در این مقاله پس از تعریف مفهوم تعادل زیباشناختی بر اساس مفهوم عدم قطعیت معنی، اهمیت این مفهوم را در ترجمه های مختلف کتاب پبامبر نوشته جبران خلیل جبران نشان می دهیم. تحلیلی که بر چهارده ترجمه از سه جمله انتخابی کتاب فوق صورت گرفته نشان می دهد که مترجمان بیش از آن که در پی ایجاد تعادل زیباشناختی باشند در پی ایجاد تصریح بیشتر و در نتیجه دور شدن از تعادل زیباشناختی بوده اند.
۲.

هستی شناسی موسیقی و اثر ادبی از دیدگاه رومن اینگاردن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پدیدارشناسی موسیقی هستی شناسی اثر ادبی رومن اینگاردن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲۹ تعداد دانلود : ۷۶۰
رومن اینگاردن بنیان گذار هستی شناسی هنر است. او با رویکردی پدیدارشناختی و تحت تأثیر آموزه های فلسفی هوسرل کوشید نشان دهد که اثر هنری و ابژه زیباشناختی دو موجودیت متفاوتند. اثر هنری شی ای مانند سایر اشیای واقعی است، درحالی که ابژه زیباشناختی ماهیتی قصدی دارد و با کنش های آگاهی و در ذهن مخاطب قوام می یابد. آثار موسیقی کلاسیک هستی شناسی یگانه ای دارند. از یک سو اثر موسیقایی همان پارتیتوری است که آهنگساز آن را تصنیف کرده است و از سوی دیگر، این اثر در هر بار اجرا هستی متفاوتی پیدا می کند. هستی اثر ادبی نیز لایه لایه است و اثر به درجات مختلف در هر یک از این لایه ها متحقق می شود. به اعتقاد اینگاردن هر اثر هنری فضاهای نامتعین و نامشخصی دارد که مخاطب طی تجربه زیباشناختی آن ها را تکمیل می کند. مخاطب با پُر کردن این فضاها به اثر هنری یک هستی انضمامی می بخشد. بنابراین، درک اثر هنری مستلزم مشارکت فعّال مخاطب است و اثر در رویکردی بیناسوبژکتیو تقویم می شود.