مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
معرفتشناسی
حوزه های تخصصی:
دامنه تفاوتهای نگرشی متفکران اسلامی در جهان معاصر و در نحوه بهکارگیری آموزههای اسلامی و چالشهای به وجود آمده در موضوعات مختلف، به مسایل زنان نیز کشیده شده است. در نوشتار پیشین «صورتبندی مطالعات زنان در جهان اسلام» روشن گردید که این مطالعات تحت دو رهیافت اصولگرایی و دگراندیشی ملاحظه شده است. اصولگرایان در نگاه به مسایل زنان دارای رویکردی احتیاطآمیز نسبت به تحولات تجدد غربی بوده؛ در حالی که دگراندیشان با تأثیرپذیری از این تحولات، به ویژه تحولات مدرنیته و فمینیسم، به مسایل زنان مینگرند. در نوشتار حاضر نظرگاه دگراندیشان طی دو رویکرد تجددگرایی و معرفتشناسی مورد بررسی قرار میگیرد. تجدد گرایان اسلامی از یکسو با نقد دیدگاه سنتی و از سوی دیگر با جذب آموزههای تجدد غربی به تبیین مواضع خود در قبال مسایل زنان میپردازند. معرفت شناسان اسلامی نیز با تأثیر از تحولات معرفتشناختی اخیر و با ادعای تاریخمندی و تاریخمداری نصوص دینی درصدد ارایه قرائتهای جدید در آموزههای اسلامی خود هستند.
کارکرد معرفتی فطرت در اندیشه استاد مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۳ شماره ۳۰ و ۳۱
حوزه های تخصصی:
نظریّة فطرت بر ویژگیهای خاص انسانی در سرشت و خلقت وی اشاره میکند که انسان را از حیوانات متمایز میسازد. استاد مطهری این نظریه را از معارف اسلامی، قرآن و سنت، اخذ میکند و با نظریّهپردازی و مفهومسازیفلسفی از آن، در گشودن بسیاری از معضلات کلامی و دینپژوهی بهکار میبرد. نقش مبنایی نظریّه فطرت را در سامان بخشیدن به اندیشة استاد مطهری میتوان رؤیت کرد. معرفتشناسی، خداشناسی، جهانشمولی و جاودانگیاخلاق، انسانشناسی و اصالت انسان، فلسفه تعلیم و تربیت و بسیاری از مباحث دینشناسی چون پلورالیزم، منشأدین، گونههای دینداری، منطق فهم دین در اندیشه استاد مطهری به نظریّه فطرت استوار است. به همین دلیل نقدنظریه فطرت چالش مبنایی را بهمیان میآورد.
تأملات استاد در مسأله ی واقع نمایی صور ادراکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۳ شماره ۳۰ و ۳۱
حوزه های تخصصی:
بدون تردید، استاد مطهری از چهرههای شاخص و خوش فکر و نوآور در اندیشة اسلامی معاصر شمرده میشود.حضور جدّی و طولانی در حوزههای درسی دینی، وسعت مطالعات در علوم متنوّع عصری، ذوق و استعداد وافر و تعهّد و خلوص او در اعلای کلمة دین، وی را در عرصة ارائة خدمات دینی و تربیت نسل جدید، واجد سهمیانحصاری ساخته است.
وی در فلسفة اسلامی دارای مطالعات گسترده و عمیق بود و در پرتو آشنایی با فلسفة متأخّر جهان غرب، به مسائل مهمّ و سؤالات اساسی این دوران توجّه جدّی نشان داد؛ از آن جمله مباحث شناخت ومعرفتشناسی است که مقالة حاضر، اندیشههای استاد را در پاسخ به مهمترین مسألة شناخت، یعنی کاشفیت و واقعنمایی علم، پی گرفته است. ضمن تأکید بر بداهت واقع نمایی علم، معیار آن را اتّحاد ماهوی صور ذهنی و موجودات عینی دانسته؛ سپس دربارة چگونگی دستیابی نفس مدرک به ماهیات اعیان خارجی، بر اندیشة عرفانی حضرات خمس تأکید ورزیده و سایر راه حلهای بدوی را مطرود دانسته است.
این مقاله درصدد است نشان دهد در عین اینکه اندیشههای استاد، به تنقیح موضوع کمک شایانی کرده است، همچنان مسألة بسیار فربه و عمیق کاشفیت صور ادراکی، حلّ نهایی خود را نیافته است و بر اندیشهوران فرض استکه راه آن استاد فقید را پی گرفته، موضوع را مانند استاد جدّی تلقّی کنند. بیتردید اگر از حضورش محروم نمیشدیم، بهرهاش را در پیشبرد این موضوع خطیر، وافر میساخت. رضوان خدا بر او باد.
نگاهی به ابعاد نظریه فطرت و فطری بودن زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۴ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
اثبات و رد نظریه فطرت رکن مهمی در دو مکتب عقلگرایی و تجربهگرایی است. در عین حال از یک سو شاهدیم که میان مدافعان و مخالفان این نظریه اختلاف نظر فراوانی وجود دارد و از سوی دیگر مطالب اندکی بهنفع و ضد این نظریه از طرف مدافعان و مخالفان آن مطرح شده است.
برای نشان اهمیت نظریه فطرت میتوان به ارتباط این نظریه با حوزههای گوناگون معرفتی اشاره کرد؛ از جمله هستیشناسی (مثل افلاطونی، وجود روح قبل از بدن، عقل فعال، ذاتگرایی و ...)؛ معرفتشناسی (عقلگرایی، راه حصول علم، تعریف سهبخشی علم و ...)؛ اخلاق و حسن و قبح عقلی افعال؛ زبانشناسی؛ زیستشناسی؛ روانشناسی و تعالیم ادیان.
امروزه علم زبان شناسی، قرابت و اهمیت بسیاری در مباحث فلسفی یافته و در این میان، آرا و افکار نوام چامسکی که ادله و شاهد فراوانی در باب فطری بودن زبان مطرح کرده، قابل توجه است.
وحی در خانة عنکبوت (تحلیل ذاتی و عرضی دیدگاه دکتر سروش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۷ شماره ۴۷
حوزه های تخصصی:
مفهوم وحی، از مفاهیم بنیادی اسلام است و آن گونه که در قرآن مطرح شده در کتابهای مقدّس ادیان دیگر نیامده است. این پرسش در مورد وحی مطرح است که چگونه باید آن را تحلیل کرد؟ آیا وحی گونهای تجربه دینی است؟ یا اینکه گونهای ارتباط زبانی خدا با بشر است؟ این مقاله، به بررسی و نقد سخنان دکتر سروش در این زمینه پرداخته است. به نظر نگارنده، الگوی قابل قبول در زمینة وحی، باید دو ویژگی داشته باشد: اوّلاً باید از مبانی فلسفی دقیقی برخوردار باشد؛ ثانیاً، با دادههای قرآنی همخوان باشد. دیدگاه دکتر سروش در این زمینه، هیچ یک از این دو ویژگی را ندارد.
عقلانیت معرفت؛ نگاهی گذرا به پی آمد رویکرد قدما در معرفت شناسی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۶ شماره ۶
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ اندیشة فلسفی، رویکردهای گوناگونی را در معرفتشناسی میتوان شناسایی کرد که مهمترین آنها عبارتند از: 1. رویکرد قدما؛ 2.رویکرد مدرن که بر فلسفه عقلگرای مدرن اروپایی مبتنی است؛ 3. رویکردی بر پایه فلسفةتحلیلی معاصر یا فلسفةکشورهای انگلیسی زبان. 4. رویکرد مبتنی بر فلسفههای اروپایی همچون هرمنوتیک فلسفی، پستمدرنیسم و... که بیشتر از آموزههای کانتی اثرپذیرفتهاند. امروزه گرایشهای گوناگونی در معرفتشناسی دیده میشود که هر یک بر نگرش فلسفی ویژهای مبتنی است. هر یک از گرایشها و رویکردهای یاد شده طرفداران بسیاری در برخی محافل دانشگاهی دارد.در این نوشتار، میکوشیم تا رویکرد قدما و ویژگیهای آن را شرح دهیم. سپس گرایش اندیشمندان مسلمان را که از این رویکرد اثرپذیرفته و نقشی را که آنها در رشد این رویکرد ایفا کردندهاند بررسی میکنیم؛ به ویژه با توجه به مسئله عقلانیت معرفت و عقلانی نبودن شکاکیت و نسبیتگرایی مطلق این مسئله را میکاویم.
هرمنوتیک، پیش زمینه ها و تحولات آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده
تحولات مهم در تاریخ فلسفة علم در قرن بیستم عبارتاند از : گفتمان اول: پوزیتویسم و استقراگرایی، گفتمان دوم: ابطالگرایی کارل پوپر و برنامه پژوهشی لاکاتوش، گفتمان سوم: ساختارگرایی و نسبیت گرایی تامس کوهن و گفتمان چهارم: هرمنوتیک
با چیره شدن هرمنوتیک بر عرصة فلسفة علم، تحوّل اساسی در زمینة روششناسی صورت گرفت. انواع هرمنوتیک را میتوان از دو دیدگاه طبقه بندی کرد :
الف) از دیدگاه کاربرد آن
ب) از دیدگاه دورة تاریخی
این نوشتار ضمن پرداختن به پیش زمینههای اثرگذار بر هرمنوتیک، گزارش تحلیلی کوتاهی از انواع هرمنوتیک را ارائه میکند.
اعتبار تجربه ی دینی در توجیه باورهای دینی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از قرن هجدهم و با رونق مکتب اصالت تجربه، خصوصاً از زمانی که کانت مسأله تجربهی اخلاقی درونی را مطرح کرد، بسیاری از متفکران تغییر رویکرد از بیرون به درون را پذیرفته، مباحث خود را متوجه «تجربهی دینی» نمودند. این تغییر که حرکتی از عین به ذهن، یا از جستجو در جهان بیرون جهت یافتن شواهدی برای اثبات وجود خدا به سمت معطوف شدن توجه به حیطهی فردی و وجودی بود، قطعاً لحظهای مهم در تغییر تفکر فلسفی و کلامی دورهی معاصر به شمار
میرود. در این دیدگاه نوین، ما انسانها، ستارگان یا الکترونهایی نیستیم که بخواهیم نقش این ستارهها یا الکترونها را در نظام الوهی بکاویم، بلکه ما شخص هستیم و به طور مستقیم از رویارویی شخص خود با یک شخصی (خدا) در تجربیات دینیمان آگاه میشویم. در این دوره است که نقش انسان، که تا آن زمان مسکوت و کمرنگ مانده بوده است، نمود پیدا میکند. تأملات کلامی قرن نوزدهم به نحو قابل توجهی «خود - آگاهتر» شده و به تأمل نمودن بر تجربهی درونی و فردی انسان در میان دیگر اصول فکری الهیات گرایش پیدا کردهاند. هر چند این جریان توسط فیلسوفان مدرن، که از اعتبار تجربهی دینی در اثبات وجود خداوند سؤال کردند، تا حدی تضعیف شد، اما همچنان به عنوان یکی از مهمترین رویکردهای فکری ـ فلسفی قرن معاصر، در مباحث دینی، مطرح است.
از این رو، در این نوشتار، به کنکاش دربارهی تجربهی دینی و اعتبار آن، خصوصاً در توجیه باورهای دینی، پرداخته شده و مباحثی چند در این خصوص مورد نقد و بررسی قرار گرفتهاند.
معرفتشناسی فمینیسم
حوزه های تخصصی:
فمینیسم به عنوان یک جنبش اجتماعی و سیاسی، تأثیرات مختلفی را در حوزههای معرفتی، از جمله معرفتشناختی، به جای نهاده است. نظریهپردازان فمینیست، با ادعای عدم واقعنمایی معرفتشناسی معاصر، درصدد اثبات وجود جهتگیری مردانه در معرفتشناسی رایج برآمدند و در پی آن با تأکید بر تأثیر عوامل اجتماعی و جنسیت و نیز تأثیر ارتباط و همدلی بر معرفت و برتری دیدگاه زنانه، پایههای معرفتشناختی خویش را بنا کردند. نوشتار حاضر، پس از تبیین معرفتشناسی و ترسیم ویژگیهای معرفتشناسی معاصر، به تبیین مراتب فوق پرداخته و سپس در دو بخش، معرفتشناسی فمینیسم را مورد نقد قرار میدهد؛ در بخش اول، با روشن کردن مغالطهای تکوینی و اثبات عدم وجود استناد برهانی و علمی در مباحث مذکور، وجود جهتگیری مردانه در معرفتشناسی معاصر را رد میکند و در پایان، با نفی تأثیر عوامل اجتماعی و ارتباط و همدلی بر معرفت به جهت ایجاد نسبیگرایی و آنارشیسم معرفتی، معرفتشناسی فمینیستی را به چالش میکشاند.
مبانی روش شناسی و ساختار نظریه های علمی اقتصاد اسلامی
حوزه های تخصصی:
روش شناسی و معرفت شناسی
حوزه های تخصصی:
معرفت شناسی، عقلانیت و اقتصاد
حوزه های تخصصی:
معرفتشناسی و رفتار اطلاعجویی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش بر آن بود تا چگونگی رفتار اطلاعجویی را در جامعه مورد پژوهش (158 نفر از دانشجویان کارشناسیارشد دانشگاه تهران) بررسی کند و رابطه آن را با باورهای معرفتشناختی دانشجویان یاد شده بیازماید. روش پژوهش پیمایشی و از نوع توصیفی است. برای گردآوری دادهها از دو پرسشنامه استفاده گردید که یکی ساخته محقق و دیگری پرسشنامه باورهای معرفتشناختی شومر است. نتایج حاکی از آن است بین سازماندهی دانش و قضاوت ربط اطلاعات دانشجویان در سطح 05/0 رابطه معنادار مثبت و نیز بین سازماندهی دانش و بـُعد تخصیص زمان در سطح 001/0 رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. افزون بر این، بین بـُعد سرعت یادگیری و تأیید دانش پیشین در سطح 01/0 رابطه معنادار و منفی وجود دارد. بین سایر ابعاد باورهای معرفتشناختی و سایر ابعاد رفتار اطلاعجویی رابطهای معنادار مشاهده نگردید.
امروزه زبانشناس بودن به چه معناست؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبانشناسی علمی است که حیطههای موضوعی وسیعی را در بر میگیرد. این علم همانند هر علم دیگری نیاز دارد که نظام تعاریف و مفاهیم آن دقیق و بدون هرگونه ابهام باشد. بنابراین برای پرداختن به این موضوع این سؤال را مطرح میکنیم که «امروزه زبانشناس بودن به چه معناست؟» برای پاسخ به این سؤال لازم است بدانیم جایگاه زبانشناسی در کجا قرار دارد. هدف از زبانشناسی چیست؟ و وظایف زبانشناس کدام است؟ موضوعات و پدیدههایی که زبانشناس با آنها سروکار دارد براساس روش تحلیل منطقی علم مورد بررسی قرار میگیرند. بنابراین روش علم زبانشناسی این علم را از علوم دیگر مجزا میکند و زبانشناس را در ارتباط با حیطههایی قرار میدهد که خاص این علم است و در حیطه علوم بین رشتهای هویت زبانشناسی به کمک روشها و ابزار علمی آن حفظ میگردد.
شاخصههای اصلی تفسیر هایدگر از نقد عقل محض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد توضیح پاره ای از کلی ترین ویژگی های تفسیر هستیشناختی هایدگر از نقد عقل محض کانت است. این تفسیر، کاملاً در تعارض با همه تفسیرهای معرفتشناختی رایج از این اثر عظیم فلسفی دوران جدید تاریخ تفکر غربی است. نگاهی کلی به شاخصه ها و تمایزات این دوگونه تفسیر از کانت ما را هم در فهم فلسفه کانت و هم در فهم اندیشه های هایدگر یاری می رساند.
بررسی تحلیلی کوجیتوی دکارت و انسان معلق ابنسینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برهان مشهور انسان معلق ابنسینا همواره مورد توجه متفکران مغرب زمین¬ ـ از قرون وسطی تاکنون ـ بوده است و بسیاری از فلاسفة غربی با بهرهگیری از این استدلال به طرح ایدههای خویش پرداختهاند. یکی از نمونههای برجستة مشابه استدلال ابنسینا را میتوان در فیلسوف معروف قرن هفده اروپا و بنیانگذار فلسفه جدید ـ رنه دکارت ـ یافت. همین شباهت میان دو اصل کوجیتوی دکارت و انسان معلق ابن سینا دست¬مایة آثار و بررسیهای تطبیقی فراوانی در میان اندیشمندان غربی و اسلامی شده است. بسیاری از آنها میزان شباهت میان این دو موضوع را به حدّی رساندهاند که بر تأثیرپذیری و اقتباس دکارت از ابن سینا نیز تأکید کردهاند. نگارندة مقالة حاضر بر آن است تا با بررسی اجمالی جایگاه این دو نظریه در نظام فلسفی دو فیلسوف مورد نظر و با وارسی مبانی و اهداف آنها به طرح و پاسخ¬گویی این پرسش بپردازد که تا چه میزان میتوان این دو نظریة مشابه را نزدیک و در راستای یکدیگر دانست.
عدالت در بستر مجادلات تاریخ مندی و فراتاریخ مندگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نویسندگان مقاله حاضر با تکیه بر معرفت شناسی پیشینی و پسینی، در پی بررسی مفهوم عدالت از دیدگاه های مختلف در اندیشه سیاسی غرب و اسلام هستند، که نمود آن را می توان در جدال اندیشه ورزی تاریخ مند و فراتاریخ مندگرایی در بحث عدالت مشاهده کرد. لذا، با انتخاب روش تفهمیِ حامد ابوزید، تلاش شده است تا در دو بخش مجزا و با گزینش اندیشمندانی از سه دوره کلاسیک، جدید، و معاصر مغرب زمین از یک طرف و برخی از متقدمین و متأخرین اندیشه اسلامی از طرف دیگر، پیشینه مجادلات غربی و اسلامی مورد کنکاش قرار گیرد. بدین مفهوم که در بخش غربی آن تأکید خواهد شد که تاریخ مندی و فراتاریخ مندی مفهوم عدالت در مغرب زمین رابطه تقریباً این همانی با ازلی و مخلوق بودن مفاهیم در ساحت اندیشه اسلامی دارد. بر این اساس، سؤال و فرضیه تحقیق به شرح ذیل است:
سؤال اصلی: چه نسبتی میان سامان مفهوم عدالت در دو ساحت اندیشه ورزی اسلامی و مغرب زمین وجود دارد؟
فرضیه: جدالی که در مغرب زمین پیرامون تاریخ مندی و فراتاریخ مندی مفهوم عدالت وجود دارد در قلمرو اندیشه اسلامی در ذیل جدال های ازلی بودن و مخلوق بودن متن مقدس قرار می گیرد.
تحلیل حجاب عرفانی از دیدگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حجاب عرفانی، یکی از موضوع های مهم در سنت عرفانی اول و دوم است. ابن عربی، عارف قرن هفتم، با کاربرد آیات و احادیث، وجود حجاب عرفانی را ثابت کرد. او عالم هستی را نتیجة تجلی اسماء و صفات خداوند می داند و از سوی دیگر همین اسماء و صفات خدا، خود حجابی بین بنده و پروردگار است؛ این حجاب ها سبب می شود تا انسان خداوند را نشناسد. ازنظر هستی شناسی، این حجاب ها زدوده نمی شوند؛ زیرا احدیتِ ذات خداوند را آشکار می کنند و این زدودن به نابودی ممکنات می انجامد؛ اما از دیدگاه سیر و سلوکی، سالک این حجاب ها را با پیمودن مقامات و احوال می تواند کنار زند و به قرب الهی دست یابد. رفع حجاب، به کشف و آگاهی سالک از امور غیبی و واردات قلبی می انجامد و سبب شناخت او از خداوند می شود. پس می توان گفت، حجاب های معرفت شناختی با سلوک و حجاب های هستی شناختی با معرفت زدوده می شوند. درنتیجه حجاب در سنت عرفانی اول یک کاستی و نقص است و سالک باید به زدودن آن توجه کند؛ اما در سنت عرفانی دوم، حجاب یک واقعیتی است که در چینش نظام هستی تأثیر می گذارد و درواقع کمال است؛ رفع حجاب در اینجا معنی ندارد و فقط رفت وآمد در حجاب و گذر از حجابی به حجابی دیگر منظور است. ابن عربی برای انواع حجاب و زدودن آنها دسته بندی ای ارائه می کند که درخور تفکر است؛ به همین سبب لازم است حجاب عرفانی در سیستم فکری او به روش توصیفی تحلیلی، بررسی و از ناسازگاری های ظاهری آن در نظام فکری اش گره گشایی شود.
فلسفه مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، طرحی کلی از فلسفه مالی جستجو شده و به عنوان یکی از موضوعات قابل بحث در فلسفه علم مطرح و اهمیت آن تحلیل شد. در این راستا، برخی از مسائل قابل طرح در مالی از سه جنبه هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی بررسی شد که بر اساس آن، اولاً هم مالی و هم مقولات مطرح در آن، علی رغم ادعای واقع گرایی، با دو مسئله عینیت و تعمیم مواجه بوده و ثانیاً نظریات مالی رویکرد عمدتاً اثبات گرایانه و دارای روش شناسی عموماً کارکردگرا هستند که این دو، محدودیت های شناختی برای این شاخه علمی به همراه داشته است. همچنین اگرچه با ظهور مالی رفتاری، شواهدی از تغییر پارادایم و یک انقلاب علمی کوهنی در مالی دیده می شود ولی به دلیل عمر کوتاه آن، شاید تایید چنین امری کمی عجولانه باشد ولی روند توسعه نظریات مالی با دیدگاه برنامه های پژوهشی لاکاتوش همخوانی دارد. در نهایت به نقش اخلاق در مالی پرداخته شد که بر اساس آن توجه بیشتر به غایات در مالی ضروری است.
نقد مشایی ژاک مریتن بر فلاسفه مدرن در باب تقدم معرفت شناسی بر وجودشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سنت مشائی- توماسی، مسائل مربوط به معرفت، به عنوان یکی از مسائل مابعدالطبیعه بررسی میشد و اینگونه با تأثیر برخی مبانی وجودشناختی در آنها، نه تنها رابطه وثیقی بین این دو حوزه برقرار میگشت، بلکه معرفتشناسی هموراه مؤخر از وجودشناسی قرار میگرفت. اما در دوران مدرن فلاسفهای چون دکارت و تابعان او با انگیزه دست یافتن به مبانی یقینی برای علم، به عنوان اولین مسأله مابعدالطبیعه، چگونگی بدست آمدن معرفت را مطرح نمودند و اینگونه نگاه انتقادی ایشان به علم باعث ایجاد روندی جدید گشت و مسائل معرفت بینیاز از مابعدالطبیعه هویت یافتند. مریتن به عنوان فیلسوف نوتوماسی معاصر که قائل است در تمام مسائل فلسفی باید به دیدگاههای توماس بازگشت داشته باشیم، قائل است قرار دادن معرفت به عنوان اولین موضوع فلسفه، منجر به ایدهآلیسم میگردد. او معتقد است این فلاسفه با بررسی احوال ابژه ذهنی و ارزیابی آن به عنوان معلوم، از مابإزای آن یعنی موجود خارجی غافل گشتند و اینگونه با حذف علیت شیء خارجی بر ابژه ذهنی، به ایدهآلیسم روی آوردند. این درحالی است که از نظر مریتن میتوان با پایندی به سنت در مورد تأخر معرفتشناسی از وجودشناسی، پاسخگوی مسائل انتقادی در باب علم که در واقع بررسی اعتبار علم است، بود. بر این اساس او به معرفی رئالیسم انتقادی میپردازد که در آن ضمن توجه به شیء خارجی به عنوان معلوم اصلی و تأثیر آن در ایجاد ابژه، عقل به عنوان اعتبار بخش این فرایند معرفی میگردد.