مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
ابنعربی
منبع:
قبسات ۱۳۸۶ شماره ۴۴
حوزه های تخصصی:
انسان و جایگاه تکوینی او به عنوان عصاره خلقت، موضوعی است که فیلون و ابن عربی، هر یک با اصطلاحها و نگرشهای خاصی بدان پرداختهاند. در این میان، شناختن خلقت و هدف هستیِ انسان و ماهیت ترکیبی او از خیر و شر، به منزله تمهید مناسبی است که راه را برای ورود انسان به سعادت و شقاوت هموار می سازد. شیوه هر دو رویکرد در این زمینه، از مشابهت کاملی برخوردار است؛ به گونهای که هر دو در تعبیرهایی همسان، راه کمال آدمی و رسیدن به عالی ترین مراتب وجودی را، پیروی از شریعت و خودسازی بر اساس آموزههای دینی می دانند. ویژگی بارز این نگرش، معنادار ساختن حیات ایمانی، در قبال ضلالت ناشی از بی ایمانی است؛ زیرا راه اول، مطابق صیرورت ذاتی جهان و راه دوم انحراف از خطمشی کلی کائنات است. پژوهش حاضر، به طرح وجوه مشابهت اندیشههای فیلون و ابنعربی درباره انسان از نظرگاه عرفانی می پردازد.
بررسی تطور تاریخی ولایت تکوینی از حکیم ترمذی تا ابن عربی در متون منثور عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریشه در افکار عارفان نخستین داشته است. این مقاله با روش « ولایت تکوینی » تعبیر نوظهور توصیفی تحلیلی و با استناد به آثار صوفیان نشان داده است که حکیم ترمذی اولین صوفیی بود که بدون وارد کردن افکار فلسفی مسأله ولایت را مطرح کرد. عارفان پس از وی، از جمله طوسی، کلاباذی، ابوطالب مکّی، سلّمی، قُشیری و هجویری نیز به صورت اجمالی به این مسأله پرداختند، اما اندیشه ترمذی را دنبال نکردند. ولایت تکوینی در اندیشه آنان به معنای تصرفهای تکوینی غیرعادی اولیای الهی بوده است. نجمالدین کبری تا حدی به اندیشه ترمذی نزدیک شد و از رابطه ولی با اسمای الهی سخن گفت. ابنعربی ضمن پذیرش اندیشه ترمذی به سؤالهای وی پاسخ گفته و با تلفیق برخی از مبانی فلسفه مشاء انسجامی بیش از پیش به موضوع ولایت داد؛ بنابراین اندیشه ولایت تکوینی از ترمذی تا ابنعربی همراه با تطور تاریخی بوده است.
تحلیل حجاب عرفانی از دیدگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حجاب عرفانی، یکی از موضوع های مهم در سنت عرفانی اول و دوم است. ابن عربی، عارف قرن هفتم، با کاربرد آیات و احادیث، وجود حجاب عرفانی را ثابت کرد. او عالم هستی را نتیجة تجلی اسماء و صفات خداوند می داند و از سوی دیگر همین اسماء و صفات خدا، خود حجابی بین بنده و پروردگار است؛ این حجاب ها سبب می شود تا انسان خداوند را نشناسد. ازنظر هستی شناسی، این حجاب ها زدوده نمی شوند؛ زیرا احدیتِ ذات خداوند را آشکار می کنند و این زدودن به نابودی ممکنات می انجامد؛ اما از دیدگاه سیر و سلوکی، سالک این حجاب ها را با پیمودن مقامات و احوال می تواند کنار زند و به قرب الهی دست یابد. رفع حجاب، به کشف و آگاهی سالک از امور غیبی و واردات قلبی می انجامد و سبب شناخت او از خداوند می شود. پس می توان گفت، حجاب های معرفت شناختی با سلوک و حجاب های هستی شناختی با معرفت زدوده می شوند. درنتیجه حجاب در سنت عرفانی اول یک کاستی و نقص است و سالک باید به زدودن آن توجه کند؛ اما در سنت عرفانی دوم، حجاب یک واقعیتی است که در چینش نظام هستی تأثیر می گذارد و درواقع کمال است؛ رفع حجاب در اینجا معنی ندارد و فقط رفت وآمد در حجاب و گذر از حجابی به حجابی دیگر منظور است. ابن عربی برای انواع حجاب و زدودن آنها دسته بندی ای ارائه می کند که درخور تفکر است؛ به همین سبب لازم است حجاب عرفانی در سیستم فکری او به روش توصیفی تحلیلی، بررسی و از ناسازگاری های ظاهری آن در نظام فکری اش گره گشایی شود.
معناشناسی تأویل در عرفان ابن عربی (باتوجه به مناسبت های انسان شناسانة آن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش برجسته کردن مناسبت های انسان شناسی در حوزة معناشناسی تأویل است. برای این منظور، نگارنده ابتدا معناشناسی تأویل را بررسی می کند و افزون بر اشاره به دو معنای عام و خاص تعبیر، از ارتباط معنایی تأویل و تعبیر و تفسیر سخن می گوید. شرح نگاه مثبت و منفی ابن عربی به تأویل و تبیین ویژگی های فردی لازم برای تأویل، از بحث های دیگر این پژوهش است. تأویل در باور ابن عربی کلیدواژه ای هستی شناسانه است. باتوجه به مبانی او، دربارة تناظر تأویل در سه کتاب تکوینو تدوینو نفسمی توان سخن گفت. هر سه کتاب، تجلی حضرت حق است و حق، تأویل و حقیقت هر سه ظهور است. ایمان و تقوی و عمل به شریعت همچنین بصیرت و فراست الهی و آزادگی، از ویژگی های اصلی تأویل کننده است. علم صاحبان تأویل از نوع حق الیقین است و این خود نشان دهندة آن است که تأویل، علمی نظری و اکتسابی نیست؛ بلکه مبحثی از باب حضور و یافتن است. تأکید این عارف بزرگ بر به دست آوردن ویژگی هایی وجودی برای تأویل کننده، از نگاه انسان شناسانة او به تأویل خبر می دهد. نگارنده در هر دو رویکرد ایجابی و سلبی ابن عربی به تأویل، حکمت عملی و توجه به عمل را چیره می بیند.
تحلیل انتقادی غضب و رضایت پیامبر اکرم در کتاب های روایی و عرفانی اهل سنت(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
حدیثی در کتب اهل ِسنت از لسان نبی مکرم اسلامJ به صورت دعا نقل شده که عبارت است از «اللَّهُمَّ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ أَغْضَبُ کَما یَغضِبُ البَشرُ وأرضَى کما یَرضَى البَشرُ فَمَن لَعَنتُه مِن أحَدٍ مِن أُمَّتی فَاجعَلها لَه زکاهً و رَحمهً» این حدیث با اختلاف هایی در الفاظ، مورد پذیرش آنان قرار گرفته است و پایه و اساس برخی از معارف آنها از جمله مبنای مباحث اخلاقی، نبیّ، ولیّ و انسان شناسی آنها را رقم می زند. سؤال این است که آیا این حدیث به همین صورت از پیامبرJ نقل شده است و چنین غضب و رضایتی در پیامبرJ وجود دارد یا اینکه بخشی از آن مورد دستبرد جاعلان حدیث با انگیزه های ویژه قرار گرفته است؟ با توجه به صراحت اعلام پیامبرJ در خصوص جعل حدیث از طرف دروغ گویان و نسبت دادن به ایشان، در این مقاله به بررسی این دو صفت پیامبر از دیدگاه این حدیث، با روش تحلیل محتوایی و تا حدودی بررسی سندی می پردازیم و آنرا با آیات قرآن و روایات محک می زنیم. به نظر می رسد قسمت اول حدیث درست است اما بخش دوم که عبارتست از : «فَمَن لَعَنتُه مِن أحَدٍ مِن أُمَّتی فَاجعَلها لَه زَکاهً و رَحمهً» صحت ندارد و با غرض تطهیر اخلاقی برخی صحابه، به پیامبرJ نسبت داده شده است.
کارکرد تمهیدات بیانی ابن عربی در ساخت شکنی مفاهیم آخرت شناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۹
65 - 84
حوزه های تخصصی:
در نظریهپردازیهای آخرتشناسانه ی ابنعربی، بهرهگیری از تمهیدات بیانیِ ناآشکار اما مؤثر در بازروایت برخی از مفاهیم و گزارههای دینیِ مطابق با پیشفرضهای عرفانی او، به ساختشکنیِ برخی مفاهیم مهم ایدئولوژیک منجر میشود. بررسی قاعدهمند اینگونه تمهیداتِ بیانی در متون کلاسیک عرفانی، روش نقادانهی نوینی است که سویههای ناخودآگاه این متون و چگونگی کاربرد آنها را برای مخاطب روشن میسازد. برایناساس پژوهش حاضر میکوشد با پرداختن به تمهیدات بیانی و رواییِ بهکاررفته در فرضیههای آخرتشناختی ابنعربی، نقش آنها در باورپذیری مدعیات ابنعربی و اقناع مخاطبان وی را بررسی کند . نتیجهی بررسیها نشان داد که ابنعربی در تبیین آرای آخرتشناسانهی خود، معنا و کاربرد واژهها، تعابیر و گزارهها را متناسب با نظام اندیشگانی خود تغییر داده و با مسخ واژگان و مفاهیم کلیدی و استحالهی مفهومی آنها، موجب دگرسانی در هویت معنایی آنها شده است. وی از طریق غیریتسازی نشانههای مشترک، به شیوهای ساختارشکنانه، ظرفیتهای معنایی جدیدی را در واژگان و مفاهیم ایجاد کرده و روایتی نو از ایدئولوژیهای رایج دینی درباب آموزههای آخرتشناسانه ارائه داده است. بررسی این تمهیدات بیانی اگرچه در بازنمایی اضلاع ناخودآگاه فرضیهی ابنعربی و نظام تثبیتشدهی مفاهیم آن مؤثر است، بیش از هر چیزی میتواند موجب کاهش اعتبار فرضیهی وی در برابر فرضیههای رقیب باشد. هدف این پژوهش بررسی کارکرد تمهیدات بیانیِ ابنعربی در فرضیههای آخرتشناسانهی اوست که بهشیوهی توصیفیتحلیلی صورت گرفته است.
تجلّی حق در دعا از منظر محیی الدین ابن عربی و امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۹۰
77 - 104
حوزه های تخصصی:
صوفیه تا پیش از ابن عربی تجلّی را غالباً به معنای مطرح در عرفان عملی (تجلی شهودی) به کار میبردند. نظریه تجلی حق در عرفان نظری محییالدین و شارحان وی مطرح شده؛ اما به تجلی حق در دعا که بیشتر مربوط به ساحت عبادی عرفان عملی است، کمتر توجه شده است. نظریه تجلی حق در عرفان نظری در ظهور مظاهر از مبدأ خلقت یعنی باریتعالی است و بازگشت همین نمودها به خود حضرت حق که در دو قوس صعود و نزول صورت میپذیرد. در عرفان عملی، تجلی را شهودی دانسته و آن را تابش نور حق بر دل سالک خواندهاند. جلوهگری نور الهی ناشی از حبّ پروردگار به بنده بوده، موجب رخداد کشف و شهود، و رشد و کمال و ترقی در قوس صعود میگردد. با توجه به جایگاه کاربردی تجلی حق در دعا در عرفان عملی به بررسی آرای عرفانی ابنعربی و امام خمینی در این باره پرداختهایم. سلوک عملی ابنعربی معرفتشناسانه است. امام خمینی دارای سلوکی است سائلانه و عارفانه؛ سلوکی مبتنی بر دعا و مسئلت در سیره امامان معصوم (ع) و نیز معرفت در مکتب ابنعربی. این پژوهش تلاشی در تبیین شباهتها و تفاوتها و چگونگی اندیشهها و سلوک عرفان عملی این دو شخصیت تأثیرگذار، در موضوع تجلی حق در دعاست.
امام مهدی عج) از دیدگاه محی الدین ابن عربی و صدرالدین قونوی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
147 - 164
حوزه های تخصصی:
مهدویت و ظهور یکی از مسائل مورد اتفاق بین همه مذاهب کلامی و فقهی اسلام است و تفاوتهای موجود، نه اختلاف عقیده در اصل نظریه بلکه اختلافاتی فرعی در مواردی مانند شرایط تولد و یا ظهور است. عرفان نیز مانند دیگر جنبههای اسلام در اعتقاد به این اصل نه تنها با دیگر شاخههای اسلامی مشترک است؛ بلکه تأکید بیشتری بر این اصل داشته است. زیرا ولایت که ارتباط تنگاتنگی با این موضوع دارد از ارکان عرفان اسلامی به شمار میرود و ولایت و ختم آن از موضوعات بسیار مهم و البته مناقشهانگیز در عرفان است. عرفا و محققان شیعی به اتفاق ختم ولایت خاصه را از آن امام مهدی4 دانستهاند، اما در بین عرفای سنی مذهب، در اعتقاد به این موضوع اختلاف وجود دارد. پژوهش پیش رو در پی آن است که نظر ابنعربی و ممتازترین شاگرد وی، صدرالدین قونوی را دربارهی امام مهدی4 بررسی کند. برای این مهم ناگزیر طرح مسائلی در باب ولایت و ختم ولایت لازم میآید. پس از توضیحات در باب اهمیت و جایگاه این بحث در عرفان اسلامی، نگاه ابنعربی و صدرالدین به ختم ولایت و جایگاه امام مهدی4 از خلال مهمترین آثارشان و شارحان و مفسران بررسی شده و پس از آن به نگاه کلی ایشان به ویژگیها و منزلت امام مهدی4 میپردازد.
تبیین ماهیت «بهشت» و «جهنم» از دیدگاه ملاصدرا و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۸
85 - 106
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا و ابن عربی با نگاه توحیدی و بر اساس مبانی اصالت وجود، حرکت جوهری، وحدت وجود و تجلی وجود ظلی به اثبات معاد و مراحل آن در سیر صعود که نهایت آن بهشت و جهنم است، نائل شدند. ایشان به توصیف بهشت و جهنمی پرداختند که سبب رساندن کثرات به وحدت و چشیدن رحمت الهی می شود، اما وجود خلقی ملاصدرا، سِعِه فکری و برگزیدن روش ایجاب و سلب در بررسی مطالب پیشینیان، سبب درخشش وی شده است. این هماهنگی در توصیف بهشت و جهنم که بر مبنای روش مشترک کشف و شهود و مضاف بر آن، آیات و روایات و داستان های منقول از ائمه] است، به صورت صریح و یا ضمنی در شاهکار های ملاصدرا به وضوح مشاهده می شود؛ البته پیداست که نبوغ صدرا سبب ظهور تفاوت هایی با ابن عربی شده است. مانند بحث ایجاد صور توسط نفس در مراحل معاد یعنی بهشت و جهنم که به عقیده صدرا در صقع نفس و به واسطه قدرت ایجاد نفس توسط قوه خیال و به عقیده ابن عربی در خارج نفس به واسطه تناکح اسماء و صفات انجام می گیرد. با وجود این، باید اذعان نمود که بهره مندی هر دو از منابع مشترک، سبب تشابه زیاد بین این دو شده است و در این بحث نمی توان ملاصدرا را متأثر محض از ابن عربی تلقی نمود.
حقیقت شهود و نقش آن در حصول معرفت از نگاه ابن عربی و امام خمینی
حوزه های تخصصی:
در نگاه عرفانی، معرفت محصول شهود است، که از جانب خداوند از باب تنعیم بر سالک الی الله افاضه میشود و استعدادها و قوای فرد تنها نقش اِعدادی در حصول آن دارند. از این رو تببین چیستی و حقیقت شهود و اقسام و مراتب آن در حصول معرفت عرفانی مسألهای مهم بوده و پرسش اصلی نوشتار حاضر عبارتست از اینکه «شهود چیست و چه نقشی در کسب یا حصول معرفت دارد؟» که با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی و مقایسه آرای ابنعربی و امامخمینی پرداخته است. بر این اساس، شهود تنها راه رسیدن به شناخت حقیقی است و نقش و اهمیت آن در صعود به مقامات عالیه تعیین کننده است. ابنعربی ضمن تعریف و تبیین حقیقت شهود، معتقد است تمامی معارفی که عارف در سلوک نیازمند به آنهاست، از طریق شهود باید حاصل گردد. اما تکیه و تأکید امام بیشتر بر نقش معرفتی شهود در مقامات نهایی سلوک است. ضمن آنکه ابنعربی حصول معارف از راه شهود را برای همه اولیاء ممکن میداند؛ اما امام با تأکید بر نقش واسطهای حضرت ختمی مرتبت(ص) حصول کامل معرفت شهودی را مقام خاص ایشان دانسته که دیگر اولیاء و انبیای الهی تنها در پرتو وجود ایشان به معارف میتوانند دست پیدا کنند.