مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۲۱.
۳۲۲.
۳۲۳.
۳۲۴.
۳۲۵.
۳۲۶.
۳۲۷.
۳۲۸.
۳۲۹.
۳۳۰.
۳۳۱.
۳۳۲.
۳۳۳.
۳۳۴.
۳۳۵.
۳۳۶.
۳۳۷.
۳۳۸.
۳۳۹.
۳۴۰.
علم
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵
53-64
حوزه های تخصصی:
به قول فردوسی: ((توانا بود هر که دانا بود)) دانایی، واقعا توانایی است. علم، اقتصاد و قدرت بر یکدیگر تاثیر دارند. قدرت علم، بافت های اجتماعی، بازار اقتصادی، اندیشه سیاسی و توان نظامی را متحول کرده است و از مرزهای طبیعی عبور کرده و وزن ژئوپلیتیکی کشور ها را متحول ساخته است. شناسایی رابطه میان دانش، وضعیت اقتصادی و قدرت همواره از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. مطالعات نشان می دهد که به لحاظ اقتصادی، قدرت و علم و فن اوری هر یک از کشورها در جایگاه متفاوتی قرار می گیرند و با توجه به این جایگاه اهداف و سیاست ها آنها متغیر است. در این راستا، این پژوهش با هدف تحلیل پیوندهای میان علم و فن اوری، اقتصاد و قدرت کشورها به انجام رسیده و سعی دارد با تحلیل این شاخص ها رابطه میان مقوله های علم و فناوری، اقتصاد و قدرت را تبیین کند. روش تحقیق این مقاله، توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات شامل: بهره گیری از منابع آماری می باشد و جامعه مورد مطالعه آن شامل 37 کشوری است که در یک دوره 9 ساله 2010 تا 2018 در قالب سه موئلفه با یکدیگر مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفته اند. نتایج از ان است که بین شاخص های علم و فن اوری کشورها و قدرت اقتصادی هم بستگی مثبتی وجود دارد و همچنین بین قدرت اقتصادی و قدرت سیاسی کشورها ارتباط مستقیمی برقرار است. به علاوه کشورهایی که از نظر علم و فن اوری جایگاه مناسبی برخوردارند از نظر قدرت نیز جایگاه مطلوبی دارند.
تحلیلی انتقادی بر نظریه «امتناع علم دینی و تمدن سازی» با غلبه تفکرتئولوژیک و حوالت تاریخی مدرنیته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازجمله رویکردهای قابل توجه در مخالفت با تمدن سازی و اسلامی سازی علوم، نگاهی است که با اتکا بر فلسفه پدیدار شناختی و رویکرد انتولوژیکی، تلاش می کند الزامات تمدنی مدرنیته را امر اجتناب ناپذیر و حوالت تاریخی دانسته و هرگونه تلاش در اسلامی سازی و بومی کردن علوم جهت مهندسی تمدن اسلامی را محکوم به شکست بداند و در حقیقت این رویکرد بر این باور است که اساساً دغدغه و تلاش برای تمدن سازی و اسلامی سازی علوم، ریشه در جریان بومی گرایی وهویتگرائی غرب ستیز دارد، ازاین روی دلایل مخالفت خود را با این مسئله به موانع درونی و بیرونی بازمی گرداند. به همین روی مانعیت درونی در امکان و امتناع تمدن سازی و تولید علم دینی را به حاکمیت دستگاه تئولوژیکی یعنی الهیات در جامعه اسلامی برمی گرداند. به این معنا که هر دستگاه معرفتی بشر که واسطه در فهم بشر از متن و حقیقت دین باشد، به دلیل ماهیت بشری اش، منجر به اعوجاج در فهم دینی و درنتیجه ایدئولوژیک شدن دین می گردد، درحالی که حقیقت دین به دلیل ویژگی همچون قدسی بودن، مطلق بودن، فرا تاریخی، عینی نبودن، امری است که مانع از مقایسه آن با علم و درنتیجه مانع طرح تمدن اسلامی بر محور تولید علوم دینی می گردد. چراکه مواجه ما با دین امری وجودی وانکشافی است. مانعیت بیرونی در امتناع، به حوالت تاریخی، اقتضائات ذاتی مدرنیته، یعنی علم مدرن و تکنولوژی برمی گرداند، که چنین حوالتی اجازه نمی دهد انسان باقدرت و اختیار خود در برابر آن مقابله کند. با توجه به دو دال اساسی نظریه فوق در امتناع مهندسی تمدن اسلامی و تولید علم دینی، باید گفت اساساً، بدون تفقه جامع در دین و ترسیم هندسه معرفت دینی و تبیین جایگاه الهیات مطلوب، نمی توان مواجهه صحیح و مطلوب با متن دین و جریان دینداری در مقیاس تمدنی و اجماعی داشت، درواقع رابطه وجودی با دین، یک رابطه درونی و فردی است و موجب انزوای دین در متن حیات اجتماعی گشته و به سکولاریسم منجر می گردد. از سوی دیگر چنین خوانشی از الزامات مدرنیته با اصل تکلیف و اختیار انسان در جهت تکامل اجتماعی و تمدن سازی سازگاری ندارد، ازاین رو با فرض امکان پذیری توسعه و تکامل قدرت و اختیار برمحورحق، مسئولیت و تکلیف اجتماعی و تمدنی جامعه دینی، این اقتضاء و حوالت تاریخی الزام آور و جبرانگارانه را بایستی بشکند و درنتیجه طرح تمدن سازی اسلامی و علم دینی، مطلوب و امکان پذیر می گردد.
بررسی تکامل تاریخی سیاست گذاری نوآوری در ایران با رویکرد حکمرانی شبکه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
98 - 129
حوزه های تخصصی:
حکمرانی سیاست STI گستره ی وسیعی از فعالیت های مرتبط با تعاملات پیچیده ی نقش آفرینان مختلف بمنظور ایجاد تفاهم میان منافع متضاد را در بر می گیرد. از آن جایی که مفهوم نوآوری ماهیتی افقی وبینِ بخشی دارد و به عنوان نتیجه تعاملات پیچیده و تکامل نقش آفرینان، نهادها و ارتباطات آن ها شناخته می شود و به علت گسترش محدوده ی آن از علم وفناوری به سایر حوزه های سیاستی مانند آموزش، بهداشت، کشاورزی و صنعت، مطالعه حکمرانی در سیاست گذاری STI ضروری است. در این مقاله، تکامل حکمرانی سیاست گذاری نوآوری در ایران بین سال های 1369 تا 1398 با رویکرد حکمرانی شبکه ای و با استفاده از نگاشت تاریخی داده ها با تکیه بر مصاحبه باخبرگان و مطالعه ی اسناد بررسی شده و چهار دوره ی اصلی شناسایی شده است. دوره اول، توجهات به هماهنگی افقی-سیاسی و توسعه ی کمّی آموزش عالی درراستای اهرم کردن نیروی انسانی برای توسعه علمی؛ دوره دوم، توجه به انسجام سیاستی در علم، فناوری و نوآوری و نهادسازی؛ دوره سوم، برنامه ریزی و پایش یکپارچه و سیاست های افقی نوآوری و دوره چهارم، یادگیری و هوشمندی سیاستی و به کارگیری فناوری در بخش های غالب اقتصادی. در این چهار دوره، روند تکاملی حکمرانی، از حکمرانی دستگاهی متمرکز بر آموزش عالی به حکمرانی چندمرکزی و مبتنی بر نوآوری در بخش های مختلف اقتصاد نمایان است. اگرچه مشکلات مهمی نیز باقی مانده که همپوشانی میان نهادها و سیاست ها و ضعف هوشمندی و یادگیری سیاستی در مقایسه با سایر ابعاد و بهینه نبودن مسیر تکامل حکمرانی، مهم ترین آن ها هستند. بر این اساس می توان باطراحی سازوکارهایی متمرکز بر نقاط ضعف و قوت، حکمرانی در این حوزه را بهبود داد.
تجربه اولویت بندی علوم و فناوری های مورد نیاز در سازمانهای دفاعی با رویکرد قابلیت محوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
135 - 153
حوزه های تخصصی:
علم، محور اصلی رشد و توسعه است و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران برای رویارویی با شرایط محیطی، باید منابع علمی و دانشی و فناوری خود را که از سرمایه های معنوی آنهاست، مدیریت کنند. به علت محدودیت و برگشت ناپذیری منابع، اعم از منابع مالی، انسانی و زمان، امکان پرداختن به همه علوم و فناوری های موجود، فراهم نیست. تعیین علوم و فناوری های مورد نیاز، سازمان را از فعالیت های علمی متشتت و غیر مورد نیاز باز می دارد. هدف اصلی این تحقیق، ارایه فرایند مناسب استخراج و اولویت بندی علوم در سازمان های نظامی است و اهداف فرعی آن بدین شرح می باشد: تعیین علوم و فناوری های مورد نیاز سازمان و اولویت بندی علوم و فناوری های مورد نیاز سازمان. تحقیق حاضر بر حسب نتایج تحقیق از نوع کاربردی توسعه ای و به روش موردی زمینه ای و توصیفی تحلیلی می باشد. به دلیل نیاز به بررسی خبرگی، تحقیق با رویکرد آمیخته (هم کیفی و هم کمی) صورت پذیرفت و 10 جلسه خبرگی با دعوت از20 نفر از متخصصان برگزار شد. تعداد جامعه آماری، حدود 250 نفر و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 70 نفر می-باشد. آلفای کرونباخ پرسشنامه محقق ساخته 0.987 است. نتایج تحقیق نشان می دهد که علوم و فناوری های مورد نیاز سازمان های نظامی را می توان با استفاده از رویکرد قابلیت محوری استخراج نمود. قابلیت های مورد نیاز سازمان را باید از وظایف سازمان استخراج نمود. ملاک-های مطلوبیت تعیین اسنادی که بتوان وظایف و قابلیت های مورد نیاز سازمان را استخراج نمود، بدین شرح می باشند: در سطح سازمان باشد؛ در بازه زمانی چشم انداز باشد؛ مصوب باشد.
نهضت ترجمه و تأثیر آن بر اعتبار سنجی ظنون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال پنجاه و دوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲۱
9 - 30
حوزه های تخصصی:
خیزش حاکمان مسلمان برای ترجمه آثار دیگر ملل، در سده های اولیه ظهور اسلام به نهضت ترجمه معروف است. تأثیر این پدیده فرهنگی بر اندیشه مسلمانان درخور توجه است و اندیشه فقهی مسلمانان از آن جدا نیست. در فقه بسیاری از ادله استنباط احکام از ظنون به شمار می روند و این در حالی است که پیروی از ظنون در قرآن کریم به شدت تقبیح شده است. این تناقض نمایی به چالشی در مسیر عمل به ادله استنباط تبدیل شده است. هدف از این نوشتار، شناخت منشأ این تناقض نمایی و کشف راه برون رفت از آن است. این نوشته که به شیوه تاریخی تحلیلی توصیفی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای فراهم آمده، مدعی است که تناقض نمایی یاد شده تحت تأثیر تحول معنایی واژه گان علم و ظن در اثر ترجمه علومی چون منطق رخ داده است. تعاریف و دیدگاه هایی که با ترجمه به جهان اسلام راه یافته ابتدا از سوی برخی متکلمان اهل سنت در تقابل با اهل حدیث مطرح شده، اما دیدگاه برخی فقیهان شیعه نیز از آن بی تأثیر نمانده است.
بازخوانش تعیین محل نزاع در مسئله ارتباط علم و دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محل نزاع در مسأله علم و دین، میدان بحث دادههای وحیانی با یافتههای انسانی است. هیچیک از علوم و معرفتهای دینی را نمیتوان در زمره علوم قطعی و یقینی قرار داد بهگونهای که صادق و جهانشمول باشد. همانگونه که معرفت دینی نیز در تمام موارد، فهم قطعی و یقینی از دین نیست بهگونهای که عقلانیت حداکثری دینپژوهان را بهدنبال داشته باشد. محل نزاع میان دو فهم بشر، یکی در ساحت علومی است که حاصل اندیشه بشر در مواجهه با جهان است که شامل تمام دستآوردهای بشری اعم از علوم تجربی، انسانی، اجتماعی و...میشود و دیگری نیز مربوطبه فهم عالمان دینی (معرفت دینی) در مواجهه با دین و متن دین است. بهبیان دیگر محل نزاع میان فهمها و معرفتهایی است که دانشمندان علوم و عالمان دینی دارند. از اینرو نباید همه آنچه به نام علم است، علم پنداشت همچنانکه هر فهمی از دین را نیز نباید صددرصد با دین برابر دانست. چنانچه این مرزها بهروشنی تبیین نشود، ممکن است گمان شود علم و دین ناسازگارند. در این مقاله تلاش بر این است که محل نزاع از ساحت علم و دین به ساحت فهمها و معرفتها تحویل شود تا راهحلهای پیشنهادیِ گونههای مختلفِ ترابط علم و دین قابل ارزیابی باشد.
بازخوانی نظریه علم دینی آیت الله جوادی آملی و بررسی مفهوم شناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مطرح در بحث رابطه میان علم و دین، امکان و ماهیت علم دینی است. یکی از نظریات مطرح در این زمینه که تا کنون مورد بحث و بررسی زیادی قرار گرفته است، نظریه علم دینی آیت الله جوادی آملی است. در مقاله حاضر میان دو رویکرد در مباحث آیت الله جوادی آملی درباره علم دینی تفکیک و از آنها با عنوان رویکرد منبعمحور و رویکرد موضوعمحور یاد شده است. رویکرد منبعمحور مخصوص دیدگاه ایشان نیست و در میان طرفداران علم دینی کم و بیش رواج دارد. رویکرد خاص ایشان همان رویکرد موضوعمحور است که در این مقاله از طریق تأملات مفهومشناختی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. نتیجه به دست-آمده آن شد که این رویکرد به جهت فاصلهگیری از مفاهیم رایج و تعمیمهای مفهومی درباره «دین»، «علم» و «علم الهی»، نمیتواند پاسخگوی مسئله رایج در بحث علم دینی باشد.
واکاوی نسبت علم و عصمت از نگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایمان و اعتقاد به علم و عصمت پیامبران یکی از مهمترین آموزه های اعتقادی در تفکر کلامی شیعه است. از نگاه بسیاری از اندیشمندان، علم معصومین(ع) به حقایق هستی و پیامدهای زیانبار گناه به عنوان منشا عصمت معرفی شده است، اما گاه از این مساله غفلت می شود به گونه ای که علم و عصمت قابل جمع با یکدیگر شناخته-نمی شوند. اینکه ملاصدرا علم را مساوق وجود دانسته و در تعاریفی که از عصمت ارائه می دهد، بر نقش قوای نظری در تحقق گناه تاکید می کند، موید ارتباط مستقیم بین علم و عصمت در دیدگاه وی است. در تحقیق حاضر افزون بر تحلیل نسبت علم و عصمت در نگاه صدرا، در دو گام با بررسی آن در مساله وحی و زمان کودکی نبی نشان داده شده که پرسش های مطرح در باب این نسبت در مساله وحی، ناشی از نادیده انگاشتن احکام وجود و مرتبه وجودی انسان کامل در نگاه صدرا است اما پرسش های فراروی نسبت علم و عصمت در زمان کودکی نبی، امری تامل برانگیز بوده که علت آن را باید در عدم امکان ارائه تبیین فلسفی از این نسبت مطابق با مبانی ملاصدرا دانست.
مقایسه و بررسی علم خداوند متعال به مخلوقات از منظر علامه طباطبائی و فخر رازی (با تأکید بر آیه 59 سوره انعام)
منبع:
اندیشه علامه طباطبایی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۸
125 - 145
حوزه های تخصصی:
براساس آیات قرآنی دو نوع علم نسبت به مخلوقات برای خداوند متعال قابل اثبات است؛ علم خداوند به مخلوقات قبل از آفرینش و علم او به مخلوقات بعد از آفرینش. در رابطه با تحقق و کیفیت چنین علومی برای خداوند بین مفسران اختلاف نظر وجود دارد. علامه طباطبائی به عنوان بزرگترین مفسر معاصر شیعه وجود هر دو نوع علم را برای خداوند پذیرفته، آنها را از سنخ علم حضوری می داند. ایشان دلیل علم قبل از آفرینش را، علم خداوند به ذات و کمالات ذات خودش می داند. علامه علم بعد از آفرینش را به معنای تحقق عینی و حضور آنها با وجود عینیشان برای خداوند متعال می داند. فخر رازی به عنوان یکی از بزرگترین مفسران مکتب اشعری، علم بعد از خلقت را به معنای خود معلوم می داند؛ چرا که معتقد است تحقق علم بعد از خلقت برای خداوند امری غیرممکن می باشد؛ چون لازمه آن تغییر در خداوند خواهد بود که امری محال است. مقاله حاضر به بررسی دیدگاه تفسیری این دو شخصیت مطرح در عالم تفسیر می پردازد.
نگاه غزالی به مسئولیت اخلاقی با استناد به آیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۱۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۹
183-208
حوزه های تخصصی:
غزالی، مسئولیت اخلاقی را به معنای در معرض مواخذه قرار گرفتن بیان نموده است، مؤاخذه به این معنا که در دل او صفتی ایجاد می شود که از حق تعالی دور می گردد، در نظام فکری غزالی، انسان حتی در رابطه با حکم دل و عزم بر انجام فعل هم، مسئول است. غزالی، با نگاه فردی و جمعی انسان را در مقابل خدا، خود و دیگران مسئول می داند. منتهی برای ایجاد این مسئولیت، عامل فعل باید شرایط تحقق عمل را داشته باشد و از عواملی که مانع حس مسئولیت در انسان می گردد اجتناب کند. بنابراین غزالی، مسئولیت اخلاقی را دارای مؤلفه ها و شرایطی می داند، او با پشتوانه محکم آیات، دیدگاههای خود را مطرح کرده است هر چند با توجه به تعلق خاطر غزالی به اشاعره، مبانی فکری او در قبال مسئولیت اخلاقی، چالش برانگیز است و تضادهائی را ایجاد نموده است.
عوامل بینش صحیح جامعه علمی در آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستاوردهای جامعه علمی که بر شیوه های اندیشیدن و زیستن ما تأثیر دارد، متأثّر از نگرش آن است. نگرش و یا بینش به معنای ورود به میدان معرفت با اتّکا به نوعی چهارچوب از پیش تعیین شده است. اولین رکن هر عمل معرفت است و چون نفس آدمی بطور طبیعی به قوای جسمی گرایش دارد، حفظ اعتدال آن در گروِ ملازمت عقل با چهار چوب آموزه های وحیانی است. چنین عقلی همه علوم بشری با محوریت توحید را که از دیگر عوامل نگرش صحیح است، ثمر می دهد. عمل به چنین اعتقاد و بینشی، با ایجاد و تقویت حالتی راسخ در نفس، تحت عنوان تقوای الهی تحقق می یابد.
بررسی رابطه علم و دین در خصوص خلقت عالم طبیعت
منبع:
الاهیات قرآنی سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
129 - 150
حوزه های تخصصی:
چگونگی خلقت جهان طبیعت یکی از مسائل مهم و مشترک میان دین و علم است. در این راستا آراء مختلفی از گذشته تاکنون ارائه شده است. هدف از این نوشتار بررسی گزاره های وحیانی و گزاره های علمی در مورد نحوه خلقت عالم طبیعت به منظور اثبات عدم تعارض میان اسلام و یافته های تجربی است. نظریات علمی به دو دسته قانون و فرضیه تقسیم می شوند. یافته های تجربی هم در زمینه عناصر اولیه شکل دهنده عالم خلقت و هم در زمینه پیدایش عالم خلقت، از سنخ تئوری است نه قانون. مفاد برخی آیات قرآنی در مورد نحوه خلقت از نوع ظاهر و یا متشابه است نه نص و محکم. لذا در بین اقسام گوناگون اختلاف معنای آیات قرآن و مفاد گزاره های علمی، صرفاً در صورت اختلاف بین قانون علمی قطعی با نص قرآن، تعارض مصداق پیدا می کند و چنین تعارضی مشاهده نشده است و در بقیه حالات، اصولا تعارضی شکل نمی گیرد.
معنا، مبنا و پیشینه طبقه بندی علوم در تمدن اسلامی و ایده ای برای دست یابی به طبقه بندی جدید علوم سیاسی
این مقاله به منظور پاسخ به یک سؤال اصلی و سه سؤال فرعی شکل گرفته است. سؤال اصلی عبارت است از اینکه چگونه می توان بر اساس دارایی های تمدنی در طبقه بندی علوم، مبتنی بر علوم انسانیِ اسلامی به طبقه بندی تازه و اولیه ای در حوزه دانش سیاسی دست یافت؟ و سه سؤال فرعی نیز عبارت است از اینکه: اولاً: طبقه بندی علوم چیست و چه فوائد و آثاری دارد؟ ثانیاً: چه نسبتی میان اوج گیری تمدن اسلامی در مقاطعی از تاریخ و طبقه بندی علوم وجود دارد و این نسبت در تمدن نوین اسلامی چگونه برقرار خواهد شد؟ ثالثاً: تفاوت طبقه بندی علوم در میان متفکران اسلامی و متفکران غربِِ جدید در چیست؟ بر این اساس، این مقاله، ضمن تبیین مفهوم، اهمیت، مختصات و فوائد طبقه بندی علوم و نقش و جایگاه آن در اوج گیری تمدن اسلامی، به معنای تمدن نوین اسلامی و رابطه آن با تمدن باسابقه اسلامی می پردازد. سپس، با مروری گذرا بر معیارهای رایج در طبقه بندی علوم، به برترین طبقه بندی های دانشمندان مسلمان در قرون گذشته نظیر فارابی، ابن سینا، صدرالمتألهین و... و هم چنین دانشمندان غربی نظیر کونت و بیکن نگاهی می اندازد و می کوشد مبانی متفاوت طبقه بندی در دو تمدن اسلامی و غربی را توضیح دهد. در ادامه، مقاله ضمن ترسیم رابطه کلان علوم انسانیِ اسلامی با طبقه بندی علوم، وارد تبیین جایگاه سیاست در طبقه بندی علوم می شود. در این بخش از مقاله، ابتدا ضمن ارائه تعاریف و کارکردهای فلسفه سیاسی، فلسفه علم سیاسی و دانش سیاسی و تشریح مختصر انواع رویکردهای موجود به آن ها، قلمروی دانش سیاسی و نقش آن در طبقه بندی دانش سیاسی را توضیح می دهد. در پایان، این مقاله با ارائه یک شبه طبقه بندی برای دانش سیاسی از منظر علوم انسانیِ اسلامی، تلاش می کند مزیّت های طبقه بندی سنتی و مدرنِ دانش سیاسی را حفظ نماید.
بحران کرونا: بستری برای بازنگری در مسئله علم و دین از منظر «دین عامیانه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله علم و دین از جمله مسائل اصلی در فلسفه دین به حساب می آید. رخدادهای به خصوص تاریخی بسترهایی هستند برای به محک گذاشتن الگوهایی که برای تبیین نسبت علم و دین در فلسفه دین مطرح شده اند. ازجمله این رخدادهای تاریخی که جامعه بشری امروز با آن دست به گریبان است می توان به بحران کرونا اشاره کرد. به نظر می رسد الگوهایی که تاکنون برای تبیین نسبت بین علم و دین مطرح شده اند همگی به واسطه نظری بودن توان بررسی واقعیّت انضمامی علم و دین را در ارتباط با بحران کرونا در ایران ندارند؛ واقعیّتی که به میزان زیادی بیش از آنکه تابع تحلیل های مفهومی باشد، تابع مؤلفه های اجتماعی است. مدعای این مقاله آن است که پیرامون این رخداد تاریخی، دیدگاهی که قائل به تعارض میان علم و دین است قابل اطلاق به وضعیت جاری در ایران نیست، ولی واقعیّت انضمامی حکایت از بروز تعارض هایی در مواجهه جامعه دینی با توصیه های علمی دارد. دلیل این اختلاف تضاد بین تحلیل مفهومی و واقعیّت انضمامی است. به نظر می رسد با در نظر گرفتن مقوله ای به نام «دین عامیانه» می توان این اختلاف را درک کرد. در این مقاله با به کار گرفتن مقوله «دین عامیانه»، که خصوصاً در مطالعات اجتماعی دین و از منظر پدیدارشناسانه قابل تصور است، تلاش می شود تا تبیینی از تعارض پیش آمده در ارتباط با بحران کرونا در ایران ارائه گردد. بدین منظور با بررسی ناکارآمدی دیدگاه های موجود در ارتباط با نسبت بین علم و دین در ادبیات این حوزه، گفته می شود که با در نظر گرفتن مقوله «دین عامیانه» می توان تبیینی از مسئله علم و دین به دست داد که مشخصاً در ایران پیرامون بحران کرونا قابل استعمال باشد.
سیر تاریخ هندسه در جهان شرق (نمونه موردی: تمدن های هند، چین و ژاپن)
حوزه های تخصصی:
بی گمان ریاضیات، هندسه، اشکال، احجام و تقسیم و ترکیب آن ها با یکدیگر مستقیما با معماری ارتباط دارد. تاریخ و تئوری معماری و طراحی شهری در فرهنگ های مختلف نقش ریاضیات و هندسه را در شکل دادن به ساختار شهرها، بناهای تاریخی برجسته و عظیم و نیز بناهای ساده و متعارفی مردم به خوبی نشان می دهد. موضوع ریاضیات و هندسه از ابتدای خلقت بشر و آگاهی او نسبت به محیط اطرافش مطرح بوده و از دیرباز تاکنون مورد پژوهش و بررسی هنرمندان و دانشمندان گوناگون قرار گرفته است. اهمیت هندسه از جمله در نسبت و تناسب، تقارن و نظم در کل و اجزاء بنای معماری از یک سو و ترکیب و ساختار شهر از سوی دیگر آشکار است. این موضوعات قرن هاست که مباحثی را در تئوری معماری به خود اختصاص داده است. این مقاله با هدف بیان سیر تحول تاریخی ریاضیات و هندسه در تمدن های شرقی (تمدن های باستانی هند، چین و ژاپن) به نگارش در آمده و سوال اصلی این پژوهش آن است که دستاوردها در زمینه ریاضیات، هندسه و معماری به اختصار در هر تمدن باستانی چه مواردی بوده و آیا براساس یافته ها می توان این ویژگی ها را در سه موضوع دستاوردها در ریاضیات، هندسه و معماری طبقه بندی و تبیین نمود. تحقیق از نوع تحقیق های بنیادین و توصیفی بوده و روشی جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای است. مقاله با مقدمه ای از اهمیت و جایگاه ریاضیات و هندسه و نقش آن در معماری شروع و سپس در سه مرحله به صورت مطالعه موردی تمدن باستانی هند، تمدن باستانی چین و نیز ژاپن؛ دستاوردها در زمینه ریاضیات، هندسه و معماری تشریح و سپس در مرحله تحلیل آن ها به تفکیک دوره، مهمترین دستاوردها (در زمینه ریاضیات، هندسه و معماری) تفکیک می شوند. از نتایج این پژوهش می توان به جایگاه ارزشمند و در خور توجه ریاضیات و هندسه در تمدن های هند، چین و ژاپن و شکل گیری مبانی ریاضیات و هندسه و کاربرد آن در معماری اشاره کرد؛ به طوری که خاستگاه عددنویسی و کاربرد عدد صفر در تمدن هند رایج بوده و در تمدن های هند، چین و ژاپن هندسه و تناسبات معمول و طراحی هندسی در ساخت بناها بازتاب می یابند.
علم اهل برزخ به امور دنیوی: ارزیابی دیدگاه های کلامی اهل سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین و ارزیابی دیدگاه متکلمان اهل سنت پیرامون علم برزخیان به امور دنیوی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کیفی است که به صورت تحلیل قیاسی تبیین شده است. اعتقاد به ارتباط عالم برزخ به عنوان یکی از مراحل زندگی انسان و عالم دنیا مورد اتفاق جامعه اسلامی است؛ اندک شماری از جماعت سلفی و وهابیت تکفیری در این میان به انکار استمرار حیات انسان به معنای حقیقی آن که ناظر به علم و ادراک برزخیان نسبت به اهل دنیا است پرداخته و آن را مبنای نظری خویش در مردود شمردن مسلمات عقاید اسلامی در حوزه توسل، زیارت قبور، تبرک و... قرار داده اند. نتیجه این پژوهش، افزون بر تبیین و تحلیل دیدگاه اندیشمندان اهل سنت پیرامون استمرار ادراک و علم در حیات برزخی، از جهت نقد مبانی فکری جریان های تکفیری قابل ذکر بوده و بر آن است که تبیین و تفصیل مباحث نظری در حوزه حیات پس از مرگ انسان، می تواند سهمی در برون رفت اختلافات عملی و تشتت رفتاری در حوزه مباحث یاد شده داشته باشد.
تبیین تمایز علم از وجود ذهنی بر اساس دیدگاه جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
111 - 129
حوزه های تخصصی:
جستار حاضر در پی ارائه تبیین روشنی از تفکیک علم و وجود ذهنی، از منظر جوادی آملی، به منظور حل برخی مشکلات شناخت شناسی مبتنی بر حکمت متعالیه است. یافته های مقاله را می توان چنین برشمرد: 1. ضمن اینکه علم همواره حضوری است، حصولی بودن علم مربوط به وجود ذهنی است. وجود ذهنی وجودی ظلّی دارد و در پرتو علم موجود می شود، چراکه حصول حقیقت علم افاضه است از سوی خداوند. علم و وجود ذهنی هر دو قیام صدوری به نفس دارند؛ 2. ماهیت معلوم بالذاتِ درجه اول، خودِ علم است؛ اما ماهیت معلوم بالذاتِ درجه دوم، ماهیت شیء معلوم و موجود به وجود ذهنی است؛ 3. هنگامی که نفس به آن مرتبه می رسد که نور علم در آن می تابد، نور قوی، همان وجود علم است و در پرتو آن نور، نفس یک علم ظلّی همراه با صورت ذهنی، متناسب با ماهیت شیء خارجی در ذهن صادر می کند؛ 4. حصول علم حصولی مبتنی بر علم حضوری است؛ نفس در این هنگام با دو دشواری مواجه است: نخست، توان نفسانی انسان (که به تناسب آن)، نور علم به چه درجه ای از قوّت به او افاضه شده است؛ دوم، ضرورت تبدیل علم حضوری خویش از موجود خارجی به علم حصولی؛ 5. پس، احتمال خطا در علم حصولی، برخلاف علم حضوری، وجود دارد؛ از این رو، فاعل شناسا ادعای قطع و جزم بی اساس ندارد.
بررسى تطبیقى مواجهه تفسیر المیزان و تفسیر المنار با مسئله تعارض علم و دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاکنون مسئله تعارض علم و دین رویکردهاى گوناگونى به خود دیده است. در این میان پوزیتیویست ها و تحلیلگران زبانى توجه به مسئله زبان را مسیرى مناسب براى رسیدن به حل این مسئله دانسته اند. «المنار» و «المیزان» رویکرد پوزیتیویستى را یک سره انکار مى کنند. همچنین اگرچه در برخى عبارات «المنار» و «المیزان» شائبه استفاده از راه حل تحلیلگران زبانى وجود دارد، ولى آنان را نمى توان از هواداران این رویکرد برشمرد. عبارات «المنار» و «المیزان» ابزارانگارى علمى را نیز برنمى تابد و ایشان را باید در زمره واقع گرایان علمى قلمداد کرد. مواجهه «المنار» با راه حل تأویل نیز با «المیزان» متفاوت است. رشیدرضا این راه حل را راه حلى مناسب براى ترسیم رابطه علم و دین نمى داند؛ اما در مقابل علامه طباطبائى فى الجمله از این رویکرد به صورت روشمند بهره مى گیرد.
بررسی نگرش کریشنامورتی به دانش با تکیه بر آموزه های اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کریشنا مورتی به عنوان عارف، متفکر، نویسنده و سخنران در جهان معروف است. یکی از اصلی ترین مولفه های فکری کریشنا مورتی (1895 -1986) دیدگاه خاص ایشان در مورد دانش است. اندیشه کریشنا در مورد دانش با نگرش اسلام تفاوت های زیادی دارد. لذا در این نوشته دیدگاه ایشان با نگرش اسلام به دانش به صورت تطبیقی و به روش کتابخانه ای مقایسه شده و به روش توصیفی-تحلیلی پردازش گشت و مسجل شد با اینکه دیدگاه ایشان به دانش در مواردی همسان با دیدگاه اسلام است اما در بیشتر موارد نگاهشان به دانش کاملاً متفاوت با نگاه اسلام بوده و حتی در مواردی نیز متضاد است. از دید کریشنا مورتی دانش علت کرختی ذهن، جنگ ها و ویرانی ها، بی ثباتی انسان، اسارت ذهن، شرطی شدن و مانع تغییر روانی، همراه با جهالت، مانع خرد و آزادی انسان بوده و مطرود است. این در حالی است که هدایت انسان بوسیله علم طبق آیات و روایات ائمه معصومین مورد تاکید اسلام است. قرآن، پرورش عقل و اندیشه را یکی از عوامل و عناصر سازنده انسان می داند که سبب تکامل او می شود. بنابر آموزه های اسلام آنچه موجب بی ثباتی و سردرگمی انسان می شود جهل و ندانستن است. بر اساس قرآن، نظر کریشنا مورتی مبنی بر اینکه دانشی که به عنوان وسیله ای برای هدایت انسان در درون به کار گیرد مانعی برای کشف محسوب می-شود، مردود است. لذا اندیشه و نگاه مورتی به دانش در کل از دید اسلام مطرود و غیرقابل قبول است.
صورت انگاری معرفت و تأثیر آن در نظریه محاکات با بررسی تحلیلی- توصیفی اندیشه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فارابی علم را حصول صورت نزد ذهن یا عقل میداند و محاکات را نیز بعنوان نظریه هنری قلمداد میکند که هنرمند از طریق تصویر انجام میدهد. بنابرین، «صورت» نقطه اتصال میان دو نظریه معرفت شناختی و فلسفی هنری او قلمداد میگردد؛ بدون وجود صورت، از یکسو علم محقق نمیشود و از سوی دیگر محاکات ابتر میماند. این جستار بر آنست تا با روش تحلیلی توصیفی به درک رابطه میان نظریه شناخت و نظریه هنری فارابی دست یابد و بدین منظور موارد زیر را اهدافی میداند که بترتیب منطقی در اندیشه فارابی قابل پیگیری است: 1) دستیابی به نظریه شناخت 2) کشف نظریه محاکات و آشکارسازی محتوای این نظریه 3) فهم رابطه ایندو نظریه 4) اثبات این نکته که نظریه محاکات صرفاً مبتنی بر نظریه صورت باورانه معرفت امکانپذیر است.