مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
طبقه بندی علوم
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۵ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش تعیین کنندة علوم عقلی در میان دیگر شاخه¬های علوم انسانی، بررسی کارشناسانه و تبیین جایگاه علوم عقلی در مهندسی ساختار علوم اسلامی برای جهان اسلام، و به ویژه برای محققان و مراکزی که نگاه دائرهْْْْالمعارفی به علوم دارند، از مسائل بسیار مهم است. مبانی و فضای فکری و نوع برداشت متفکران اسلامی از آموزه¬های دینی امری بوده است که در تعیین موقعیت این علوم و نقض و ابرامهای موجود در این زمینه نقشی تعیین کننده داشته است. این نوشتار با گذری بر مفهومشناسی و بیان خصیصه¬های علوم عقلی، به تبیین و توجیه جایگاه این علوم در میان دیگر دانشها پرداخته است.
امام خمینی (س) و دانش تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش تاریخ در میان اندیشمندان مسلمان از جایگاه ناسازه ای (پارادوکسیکال) برخوردار است. این دانش، از سویی، به عنوان مهم ترین حوزه معرفتی برای عبرت گرفتن جهت نیل به سعادت دنیوی و اخروی مورد تاکید قرار گرفته است و از سوی دیگر، در طبقه بندی علوم نزد مسلمانان، اغلب نادیده گرفته شده است؛ تا آنجا که بسیاری از اندیشمندان مسلمان حتی در میان علوم نقلی هم از آن یاد نکرده اند. در این میان، امام خمینی از نوادر عالمان مسلمان است که به دانش تاریخ، هم از حیث فایده آن برای عبرت گرفتن و هم از حیث اهمیت آن به عنوان یکی از علوم شریفه، که به مثابه دانشی مستقل شان و اعتبار بالایی دارد، توجه نموده است. ایشان اگرچه کتاب مستقلی درباره تاریخ ندارد، اما همواره در آثار مختلف خود، در سخنرانیها، بیانیه ها و... به علم تاریخ اشارات زیادی کرده اند. نوشتار حاضر به دنبال تبیین این رویکرد استعلاجویانه امام خمینی در باب دانش تاریخ است.
تکوین و تطور شیوه های تفکر در نخستین سده های اسلامی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر جستارى است در معرفت شناسى اندیشه دوره اسلامى. این جستار درصدد بررسى محتواى میراث فکرى دوره اسلامى نیست، بلکه ساختار عقلانیت پدیدآورنده این میراث را مى کاود; و بدین نتیجه مى رسد که این عقلانیت، عقلانیتى تمامأ عربى نیست، بلکه برخى از مؤلفه هاى سازندهء آن عربى و برخى دیگر غیر عربى است. بعلاوه حتى در شکل گیرى مؤلفه هاى عربى آن نیز ویژگى هاى فرهنگ هاى غیرعربى مؤثر بوده است.
طبقه بندی علوم از دیدگاه صدرالمتالهین و امام خمینی
حوزه های تخصصی:
هرگونه اقدام در جهت طراحی نقشه علمی جمهوری اسلامی ایران از یک سو مستلزم بازگشت به مبانی اسلامی در ساحت طبقه بندی علوم و از سوی دیگر، تبیین فلسفه تعلیم و تریبت مبتنی بر آموزه های اسلامی است. در مقاله حاضر سعی کرده ایم در یک بررسی تطبیقی، دیدگاه دو تن از بزرگان حکمت متعالیه را در موضوع اول، مورد بررسی قرار دهیم. ملاصدرا تمام علوم و معارف را در شبکه و منظومه ای خاص (دینی و الهی) میبیند و بر این اساس، علوم اخروی و الهی و حکمت نظری را بر علوم دنیوی و حکمت عملی مقدم میداند. طبقه بندی علوم از نظر حضرت امام(ره) مبتنی بر انسان شناسی ویژه ایشان است. از نظر امام(ره) انسان به طور اجمال و کلی دارای سه نشئه و صاحب سه مقام و عالم است و کلیه علوم نافع به این سه بر می گردد؛ یعنی: علمی که مربوط است به کمالات عقلیه و وظایف روحیه؛ علمی که مربوط به اعمال قلبیه و وظایف آن است؛ علمی که مربوط به اعمال قالبیه و وظایف نشئه ظاهره نفس است. به نظر حضرت امام(ره) سایر علوم، داخل در یکی از این اقسام است.
بررسی تطبیقی نظریه ابن سینا در باب طبقه بندی علوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، ضمنِ گذری اجمالی بر تاریخچه و فواید طبقه بندی علوم با مطرح نمودن پاره ای از دیدگاههای فلاسفه شرق و غرب در این زمینه سعی می نماید ویژگی ها و نقاط برجسته تقسیم بندی ابن سینا را بیان کرده و به تبیین بعضی از زوایای آن بپردازد.
موضوعات، مسائل، روش ها و اهداف و غایات و تاریخ تولد علوم و وجوه ممیزه دیگری، علوم را از یکدیگر متمایز می کند. نظریه ابن سینا در تقسیم بندی و طبقه بندیِ علوم علاوه بر دارا بودن ویژگی ها و محسناتی نظیر عقلی بودن تقسیم، تام بودن استقرائات، تباین بین اقسام، مانعیت و جامعیت، دارای نوع خاصی از انتظام، هنجارمندی و رعایت اصول ارزشی است. شناسایی و به کارگیری بعضی از محسنات این نوع نظام های طبقه بندی علوم، می تواند رهیافت های روشنی را به جهان فلسفه علم، ارائه دهد.
در این مقاله سعی شده است نظریه طبقه بندی علوم از دیدگاه ابن سینا با نگاهی به طبقه بندی علوم از منظر فیلسوفان دیگر مشرق زمین مانند فارابی و ملا هادی سبزواری و برخی دیگر از عالمان روش شناس غربی مانند، اگوست کنت، فرانسیس بیکن، وآمپر، بررسی گردیده و بر وجوه امتیاز نظریه ابن سینا تاکید شود.
بررسی تطبیقی طبقه بندی های علوم در تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور تدریجی زمینه های تمدنی اسلام، انشعاب علوم به رشته های گوناگون و طبقه بندی دانش ها با ملاکها و معیارهایمختلف، به صورت یک نیاز علمی بنیادین در دنیای اسلام دنبال گردید و در دوره میانه به صورت سنتی تخصصی درآمد وچشم انداز هر دانش و نسبت آن با دانش های دیگر روشن تر شد و نیازهای فکری و فرهنگی جهان اسلام از این مسیر تغذیهشد. در این نوشتار تلاش شده است ضمن معرفی اجمالی طبقه بندی های مهم و اصیل و مقایسه آنها، عوامل و زمینه هایطبقه بندیها و نقاط ضعف و قوت و سیر تحول آنها نشان داده شود. نیز ملاکات طبقه بندیها مانند علوم حکمی و غیرحکمی، علوم عقلی و علوم نقلی (شرعی)، صنایع نظری و صنایع عملی، علوم عربی و غیرعربی، مسئله شرافت علوم و...نتایج حاصل از آنها به عنوان مسئله های اساسی تحقیق، نقد و بررسی شده، مورد تامل قرار گیرد.
طرحی نو در طبقه بندی علوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبقه بندی علوم همواره مورد توجه فلاسفه و دانشمندان بوده و هست . بسیاری از بزرگان دینی و غیر دینی هم در این باب داد سخن داده اند . در قرون اخیر ‘فرهنگ نویسی نیزناگزیر به مسئله تقسیم بندی و طبقه بندی علوم پرداخته است . در این طرح با استفاده از تجارب قبلی ‘طرحی جدی و با اتکا و استناد به آیات قرآن مجید داده شده است . این طرح عمدتأ ‘ به تقسیم بندی دوگانه توجه کرده و تا چند رده همین روش را حفظ کرده است . در این طبقه بندی طبیعت و انسان به عنوان دو محور اصلی تلقی شده و تقسیمات فرعی ‘ زیراین دومحور آمده است . امتیازات : 1)الهام از قرآن 2) بهای ویژه به انسان که مصداق خلیفه الهی و فرمایش حضرت علی است که ((وفیک انطوی العالم الاکبر 3)ساده و قابل فهم برای همه 4)عمومیت و شمول جهانی بویژه قابل استفاده موحدان 5)بهره برداری از عناصر شناخته شده جهان و انسان 6)انضمام علوم پزشکی جزو علوم انسانی .
طبقه بندی علوم از دیدگاه صدرالمتالهین و امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرگونه اقدام در جهت طراحی نقشه علم در جمهوری اسلامی ایران از یکسو مستلزم بازگشت به مبانی اسلامی در ساحت طبقه بندی علوم و از سوی دیگر تبیین فلسفه تعلیم و تربیت مبتنی بر آموزه های اسلامی است. در مقاله حاضر سعی کردهایم در یک بررسی تطبیقی دیدگاه دو تن از بزرگان حکمت متعالیه را درباره این موضوع، مورد بررسی قرار دهیم. ملاصدرا تمام علوم و معارف را در شبکه و منظومهیی خاص(دینی و الهی) میبیند و برین اساس، علوم اخروی و الهی و حکمت نظری را بر علوم دنیوی و حکمت عملی مقدم میداند. طبقه بندی علوم از نظر حضرت امام مبتنی بر انسانشناسی ویژه ایشان است. از نظر امام انسان بطور اجمال و کلی دارای سه نشئه و صاحب سه مقام و عالم است و کلیه علوم نافع به این سه برمیگردد، یعنی علمی که مربوط به کمالات عقلیه و وظایف روحیه است، علمی که مربوط به اعمال قلبیه و وظایف آن است و علمی که مربوط به اعمال قالبی و وظایف نشئه ظاهری نفس است. بنظر حضرت امام علوم دیگر داخل در یکی از این اقسامند.
جابر بن حیان و طبقه بندی علوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبقه بندی علوم به عنوان موضوعی روش شناسانه به معرفت شناسی علم و ترسیم هندسه علم در تمدن اسلامی کمک می نماید. ضرورت طبقه بندی علوم در تمدن اسلامی با هدف ترسیم هندسه علم برای توسعه علمی و تمدن سازی به دنبال نهضت ترجمه برای مسلمانان هویدا گشت. جابر بن حیان در زمره اولین دانشمندانی بود که پیش از تکوین و تثبیت علوم یونانی به طرح طبقه بندی علوم پرداخت. طبقه بندی دوگانه وی از علوم و رعایت سنت قرینه سازی آن پیش از تثبیت علوم یونانی و سنت ارسطویی، این فرضیه را مطرح می سازد که تقسیم بندی دو گانه علوم که توسط دانشمندان دوره های بعدی متاثر از سنت ارسطویی دنبال شد؛ پیش از تثبیت سنت ارسطوی به عنوان سنجه ای مشخص در طرح جابر بن حیان رعایت شده است.این نوشتار ضمن بررسی احوال و اندیشه های جابر بن حیان، به بررسی شاخصه های طرح طبقه بندی وی خواهد پرداخت و در پی پاسخ به این سوال است که طبقه بندی وی دارای چه شاخصه هایی بوده و چه تاثیری در جریان طبقه بندی علوم در تمدن اسلامی گذاشته است.
رشته، میان رشته و تقسیم بندی علوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به نظر می رسد تمرکز و تاکید بر رشته و میان رشته در حوزه علوم و معارف، با تقسیم بندی علوم و روابط اجتماعی و فرهنگی دانش پیوند داشته باشد. تاریخ طبقه بندی علوم حکایت از آن دارد که معیار تقسیم بندی یا هستی شناختی و اخلاقی بوده است یا روش شناختی و معرفت شناختی. مبنای وجودشناختی بر پایه این امر شکل گرفته است که وجود دارای سلسله مراتب است؛ مبنای اخلاقی نیز به میزان اثربخشی و فایده علوم در رفع احتیاجات زندگی عملی فردی یا اجتماعی مربوط است. در مقابل، مبنای روش شناختی بر این واقعیت مبتنی است که روش های کشف حقیقت و اثبات دیدگاه درست، بسیار متنوعند. بنابراین، روش کسب معرفت در برخی از علوم از بقیه متفاوت و کامل تر تلقی شده است. بر همین قیاس، هر شاخه و رشته از علم بر مبنای معرفت شناختی، بر نظام حقیقت تاکید داشته است. این که کدام معیار، معیار اصلی طبقه بندی علوم باشد، گرایش دارندگان علوم به سمت رشته یا میان رشته را نیز تعیین می کند. حسب این تمایز، «میان رشته ای»، در وهله اول، با عطف توجه به معیار هستی شناختی و اخلاقی، مطرح شده است و در مقابل، «رشته» با عطف توجه به معیار روش شناختی و معرفت شناختی به دست آمده است. در دوران مدرن، به دلیل غلبه تقسیم بندی ناشی از معیارهای روش و صدق، «رشته» مبنای آموزش و پژوهش قرار گرفت، اما به دلیل خدشه در این معیار، بار دیگر به معیارهای هستی شناختی و اخلاقی توجه شده و میان رشته ای در کانون توجه قرار گرفت. سیالیت معیار «روش» در مقام مقسّم علوم، مرزبندی های موجود را دچار چالش کرده است و توجه به فایده مندی علوم از جنبه حل المسائلی، افق همکاری های میان رشته ای را نوید داده است. از این نظر، این مطالعه به بررسی این نسبت سنجی می پردازد.
دانش طب و طبقه بندی علوم در تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به جایگاه علم طب در طبقه بندی علوم پرداخته است تا روش لازم جهت کسب تخصص و مراتب تدریس آن علم برای استاد و دانشجو معین گردد. نتیجه تحقیق نیز گویای این است که علم طب همواره در شاخه علوم غیر دینی (غیر شرعی) و در شاخه فرعی از علوم طبیعی و در حوزه حکمت نظری و از علوم آلی و عقلی (فلسفی) و غیرعملی (نظری) رده بندی شده است. طب نظری نیز مقدمه شناخت طب عملی است اما، بدون آموزش طب عملی، طب نظری از حیطه حکمت خارج است. پس نظام آموزش طب به دلیل ماهیت دنیوی آن باید زیر نظر مستقیم نظام آموزشی شرعی رشد و نمو کند و طبیب باید در علوم شرعی نیز مرتبه ای از تخصص و تبحر را کسب نماید تا سعادت دینوی و اخروی او تامین شود و از طرف دیگر از انحرافات جدی ناشی از علم صرفاً دنیوی نیز جلوگیری گردد.
چگونگی بازتولید فلسفه های علوم انسانی با تکیه بر فلسفه اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
امروزه اثبات اینکه بسیاری از آموزه های علوم انسانی مدرن، با آموزه های اسلامی ناسازگار است و تحول در این علوم، امری ضروری است، کار دشواری نیست. آنچه دشوار است تبیین این نکته است که چگونه می توان این تحول را، نه با نگاه خام و گذاشتن چند آیه و روایت در کنار متون جدید، بلکه با استمداد از علوم و اندیشه های اسلامی ای که حاصل قرن ها تلاش علمی اندیشمندان مسلمان بوده و در تعاملی پویا با اندیشه های معاصر، رقم زد. اگرچه این تحول بخشی نیازمند استمداد از بسیاری از دانش های سنتی مسلمانان است، اما هدف مقالهٔ حاضر، این است که فقط شیوه و میزان کمک «فلسفهٔ اسلامی موجود» به تحول آفرینی در علوم انسانی مدرن را مورد بحث قرار دهد.
در طبقه بندی های سنتی علوم، به دلیل پذیرش ماهیت سلسله مراتبی دانش ها، «فلسفهٔ اولی» مادر علوم شمرده می شد، و به لحاظ معرفت شناختی، شایستگی این را دارد که پشتوانهٔ تمام علوم دیگر قرار گیرد. با انحطاط مابعدالطبیعه در دوران جدید و القای بن بست در عرصه وجودشناسی، فلسفه به مثابهٔ علم وجودشناسی رسما کنار زده شد، و تقدم فلسفه بر سایر علوم زیر سؤال رفت؛ اما در پس پرده، وجودشناسی ماتریالیستی زیربنای علوم گردید و با غلبه یافتن پیش فرض هایی همچون مادی و متباین دانستن وجود انسان ها و کنار گذاشتن مبحث علیت غایی در تحلیل واقعیات انسانی، استقلال و اصالت فلسفی بسیاری از مباحث علوم انسانی زیر سؤال رفت و فضای قراردادانگاری و تبعیت از اعتباریاتِ بی ضابطه غلبه یافت و مباحث این دسته از علوم، به یک سلسله مباحث حسی و قراردادی آمیخته با پیش داوری های ماتریالیستی در باب ماهیت انسان، فروکاسته شد.
این مقاله می کوشد با تبیین الگوی مطالعه وجودشناختی در بررسی امور خاص، نشان دهد که چگونه «وجودشناسی مضاف» می تواند الگوی موجهی برای تحقیق در عرصهٔ «فلسفه های مضاف» (فلسفه روان شناسی، فلسفهٔ اقتصاد، و...) باشد؛ و نیز اینکه چگونه تحول آفرینی در علوم انسانی مدرن، نیازمند بهره مندی از چنین «فلسفه های مضاف» ی است. همچنین با نشان دادن مصادیقی از تحقق یافتن چنین وجودشناسی های مضافی در تاریخ اندیشهٔ اسلامی، و ارائه مصادیقی از ورود این گونه مباحث در نقد و اصلاح علوم انسانی جدید، امکان عملی چنین الگویی را آشکارتر سازد.
تأثیر قواعد فلسفی بر طب سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در علم شناسی سینوی، طب به عنوان یکی از شاخه های فرعی حکمت طبیعی مطرح بوده است. طب سینوی عمیقاً متأثر از فلسفة ابن سیناست. وی به عنوان طبیبی فیلسوف، در سراسر کتب طبی اش از یافته های فلسفی خود استفاده کرده است. همچنین در مواضع متعددی از کتاب قانون، طبیب را از ورود به مباحث و مسائل فلسفی برحذر داشته و جایگاه اثبات آن ها را در فلسفه می داند. این نشان دهندة آن است که او ضمن توجه به جدایی مسائل فلسفی و طبی، طب را هرگز از مبانی فلسفی بی نیاز نمی دانسته است و آن را به مثابة علم جزئی تحت سیطره علم کلی به نام فلسفه قلمداد کرده است. در این مقاله سعی شده است ضمن بررسی جایگاه علم طب در علم شناسی ابن سینا و تبیین نیازمندی طب به فلسفه، به تعدادی از قواعد فلسفی که در طب سینوی استفاده شده اند اشاره شود.
مناسبات معماری با علوم دقیقه در متون علمی دوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناسبات معماری با علوم دقیقه (ریاضیات و تکنولوژی) در دوره اسلامی، به دلیل گستره وسیع این علوم و مطالعات میان رشته ای محدود دو قلمرو، آشکارا تبیین نشده است. از سویی، شناخت این مناسبات تنها با بررسی آثار معماری و بدون درنظرگرفتن میراث علمی دانشمندان آن دوران به دست نخواهد آمد. هدف مقاله حاضر، بررسی بخشی از این مناسبات، با استناد به متون ریاضیات و دانش نامه های علوم در سده های دوم تا یازدهم هجری است. پژوهش حاضر تعاملات علوم دقیقه با معماری و صنایع وابسته را ذیل دو محور طبقه بندی علوم و کاربرد ریاضیات در شکل گیری معماری، براساس روش تفسیر تاریخی بررسی می کند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که معماری به رغم پیوند عمیق با علوم دقیقه در مرحله طراحی و ساخت، به دلیل تفاوت در ماهیت و اهداف آن دو، در شمار این علوم قرار نمی گیرد. هرچند اصناف معماران و بنّایان ارتباط مستقیمی با میراث علمی و فنی ریاضی دانان نداشته اند، از شواهد تاریخی چنین برمی آید که این میراث به واسطه معماران شبهِ ریاضی دان و پیشرو، به زبان مسائل عملیِ معماری ترجمه و توسعه می یافت.
جایگاه علم تاریخ در طبقه بندی علوم توسط اندیشمندان مسلمان (از خوارزمی تا ابن خلدون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرداختن به جایگاه و منزلت علم تاریخ در طبقه بندی های رایج علوم در نزد مسلمانان و معضلات و مسائل فراروی آن، مسئله پژوهش حاضر را شکل می دهد. حکما و فلاسفه که قائل به اصالت علوم و دانش های عقلی بودند، تاریخ را به عنوان علم نپذیرفتند. فقها و علمای دینی هم درباره جایگاه علمی تاریخ، دو موضع متفاوت اتخاذ کردند؛ غالب فقیه مورخان تاریخ را به لحاظ برخی ویژگی های موضوعی، روشی، فایده مندی و غایت در زمره علوم نقلی مربوط به شریعت قرار داده اند. طیف دیگر، تاریخ را به لحاظ موضوعی و فایده مندی، در مجموعه علوم غیردینی و مربوط به ادبیات قرار داده اند. ادیب مورخان هم به تناسب ارزش ها و موقعیت اجتماعی خودشان، تاریخ را به لحاظ موضوعی در زمره علوم ادب و از حیث فایده و غایت، از جمله دانش های خدمتگزار اهل سیاست و قدرت قرار داده اند. برخی مورخان صاحب فکر و دغدغه، همچون ابن خلدون نیز با درک چنین وضعیت بغرنج معرفتی و روشی حاکم درباره جایگاه علم تاریخ، تلاش کرده اند برای تاریخ به عنوان یکی از دانش های اجتماع انسانی، موضوع و روش های مستقل و متعلق به خود تعریف کنند. اقدامی ارزشمند که در کانون فهم و توجه مورخان و اندیشمندان متأخر قرار نگرفت و همچنان تفکرها و سنت های پیشین درباره جایگاه علم تاریخ استمرار یافت. به طوری که در نزد مسلمانان تا عصر جدید، تاریخ به لحاظ موضوعی و روشی در بین علوم دینی و ادبی و از حیث فایده مندی به عنوان علم خدمتگزار علایق و ارزش های اهل شریعت و سیاست باقی مانده است.
دو گونه طبقه بندی علوم در نگاه اِخوان الصّفا و خُلّان الوَفا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در میان مسلمانان اِخوان الصّفا و خُلّان الوَفا، یکی از مهم ترین گروه هایی هستند که به موضوع طبقه بندی علوم توجه ویژه داشتند. هدف اخوان الصفا، ایجاد تحول فکری و بنیادی در جامعه بود تا از آن طریق، انسان ها را به سعادت برسانند. از این گروه بیش از پنجاه رساله در زمینه های گوناگون دانش و فرهنگ به جای مانده است که نمایانگر سهم قابل توجه ایشان در رشد و شکوفایی فرهنگ اسلامی باشد. چینش موضوعات و تربیب این رسائل که شباهت بسیارى به یک دایرة المعارف فلسفی- علمى دارد، یکی از مهم ترین منابع برای استخراج طبقه بندی مطلوب علوم از نگاه اخوان الصفا است. در کنار این طبقه بندی که بر اساس ماهیت سلسله مراتبی علوم به سامان آمده، در رساله هفتم این مجموعه رسائل و ذیل رساله «فی الصنائع العلمیه و الغرض منها»، طبقه بندی دیگری از علوم مطرح شده که با طبقه بندی به دست آمده از ترتیب رساله ها تفاوت فراوانی دارد. این مقاله می کوشد ضمن شرح دوگانگی این دو طبقه بندی، به تبیین دیدگاه و نقش اخوان الصفا در دسته بندی علوم اسلامی بپردازد.
پژوهشی دربارة آرای مهم فارابی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
به واقع فارابی فیلسوفی ناآشنا در میان اندیشمندان متأخر است. آرای فلسفی، اجتماعی و سیاسی او چه در زمان خود و چه پس از آن نوعی شاهکار به شمار می آید. در میان مسلمانان، می توان او را هم مؤسس فلسفة اسلامی دانست و هم پدر علم منطق. فارابی هم فیلسوف فرهنگ است و هم استاد فلسفیدن در اندیشه های زیربنایی دینی.
این پژوهش به آرای مهم فارابی می پردازد و در مقدمه اشاره ای به اندیشه های پراهمیت فارابی می کند، سپس در سه فصل جداگانه به مطالبی چون طبقه بندی علوم، تأسیس فلسفة اسلامی و علم مدنی از دیدگاه وی می پردازیم.
فارابی را «معلم ثانی» خوانده اند؛ زیرا علوم را مطابق عینْ نظام مند نمود و بدین ترتیب، طبقه بندی ویژه ای ارائه کرد. او مؤسس فلسفه اسلامی است؛ زیرا مسائل فلسفی را براساس آموزه های دینی سامان داد و به مسائلی پرداخت که هر فیلسوف مسلمان می بایست دربارة آن گفت وگو کند. در نظریة «مدینه فاضله» برخی او را پیرو افلاطون دانسته اند، درحالی که اندیشة فارابی گرچه پیرو متفکران یونانی است، اما تقلید محض از آنان نیست.
جایگاه مفهوم معماری در نظام طبقه بندی علوم مسلمانان در سده های نخست هجری با تکیه بر اندیشه های ابونصر فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از راه های شناخت معماری پیشامدرن جهان اسلام پرداختن به جنبه های معرفتی آن، از جمله نسبت معرفت های معماری با علوم رسمی است. حکیمان مسلمان از همان آغاز نهضت علمی در نیمه سده دوم هجری، به طبقه بندی علوم عنایت کردند. این جریان در طی سده ها ادامه یافت. ابونصر فارابی، فیسلوف سده سوم و چهارم هجری، از مهم ترین ایشان است و آراء او در طبقه بندی و مراتب علوم اثری وسیع و عمیق در طی تاریخ در سرتاسر جهان اسلام داشته است. در این مقاله، منابع مهم طبقه بندی علوم در نخستین برهه تاریخ علم در جهان اسلام، یعنی از نیمه سده دوم تا سده پنجم، را با تکیه بر اندیشه های ابونصر فارابی بررسی می کنیم. در این بررسی، با اتکا بر فنون تاریخ مفهومی، مفهوم معماری را با هر واژه و هر نحو دسته بندی، در این متون می جوییم و جایگاه آن را در نسبت با دیگر علوم روشن می کنیم. به این منظور، پس از مرور تاریخ طبقه بندی علوم در جهان اسلام و معرفی منابع اولیه این تحقیق یعنی شش کتاب اصلی طبقه بندی علوم در سده های نخست مواضع ظهور مفهوم معماری را نشان می دهیم. آشکارترین مفهوم در این منابع که در دایره مفهومی معماری می گنجد «صناعت بنا»ست. علاوه بر فارابی، اخوان الصفا بیش از دیگران درباره صناعت بنا، در زمره صناعات مدنی عملی، سخن گفته و نسبت آن را با علوم و صناعات نشان داده اند. فارابی از صناعتی دیگر به نام «صناعت ریاست بنا» و رابطه آن با صناعت بنا یاد کرده است. پاره ها و شئونی از معماری نیز در علومی چون حیل و مساحت و نقل میاه پراکنده است. پس از اخوان، توجه حکما به صناعات، از جمله معماری، افول کرد.
طبقه بندی دین پایه علوم مبتنی بر روایت «إنما العلم ثلاثة: آیة محکمة، فریضة عادلة، سنة قائمة»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تنظیم مدلی برای ارزیابی و بهینه سازی وضعیت فعلی علوم، راهی است که برای رفع نیازمندی ها و معضلات جوامع بشری و مشکلات کنونی کشور باید پیموده شود و از آنجا که هر طبقه بندی، اساسی نظری و بنیانی فلسفی دارد؛ لذا بر مبنای نظری مکتبی معین شکل گرفته است. بنابراین ضرورت پی ریزی طرحی مبتنی بر اندیشه دینی امری مسلم و آشکار می شود؛ چراکه طبقه بندی غربیان اهداف غایی تمدن دینی را تأمین نمی کند و تکیه بر طرح های قدیمی نیز از آنجا که پیش از هر چیز، تابع رویه و روش فکری عالمان و انعکاسی از نوع نگرش و جهان شناسی آنانند؛ و گاه تابع موقعیت تاریخی علوم، حوادث اجتماعی و فرهنگی و ... مشکل گشا نیستند. از اینرو ما قصد داریم در این مختصر به طرح ریزی طبقه بندی ای مبتنی بر روایات دینی بپردازیم. در این زمینه یک روایت از اهمیت ویژه و نیز شهرت بسیاری در بین فریقین برخوردار است و تفاسیر متعددی نیز از آن ارائه شده است. علارغم اینکه جمهور -با صرف نظر از اختلاف بسیارشان در تفسیر این روایت- مراد آن را حصر علوم اسلامی می دانند، اما امام خمینی آن را به علوم غیردینی نیز تعمیم می دهند؛ که در این مختصر به تبیین و بررسی رویکرد ایشان پرداخته می شود.
ضرورت توجه به «بین رشته ای ها» در نظام های رده بندی علم و منابع کتابخانه ای: گذر از منطق کلاسیک به سوی منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
طبقه بندی کلاسیک با منطق دو ارزشی بنیان غالب طرح های طبقه بندی موجود است، اما با تحولات اخیر و ظهور علوم میان رشته ای، تعیین درست جایگاه آن ها در طبقه بندی علم با چالش مواجه شده است. در این مقاله از روش های تحلیل اسنادی و تحلیل محتوا استفاده شد. در بخش تحلیل اسنادی، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با کمک فیش برگه، اسناد مربوط به موضوع بررسی شد. در بخش تحلیل محتوا، 125 طرح (شامل 75طرح طبقه بندی علم و 50 طرح رده بندی کتابخانه ای کتاب شناختی) شناسایی و اطلاعات مربوط به شاخه ها، زیرشاخه ها، واضعان و غیره این طرح ها در چک لیست های تهیه شده، ثبت شد. بنابراین، از روش سرشماری استفاده شد. نتایج به دست آمده حاکی از شناسایی 75 نظام طبقه بندی علم است که قدیمی ترین آن رده بندی ودایی (حدود 600 ق.م) است. در رابطه با نظام های رده بندی کتابخانه ای کتاب شناختی، 50 نظام رده بندی در چهار دسته بندی نظام های رده بندی عهد باستان، قرون وسطی، قرون جدید و قرون معاصر شناسایی شدند. بررسی شاخه های اصلی و زیرشاخه های نظام های «طبقه بندی علم» و همین طور «نظام های رده بندی کتابخانه ای کتابشناسی» نشان داد که مبنای «تقسیم بندی علوم» یا «تقسیم بندی منابع مکتوب» در این نظام ها، موضوع یا رشته بوده است و به طور مستقل به میان رشته ها توجه نشده است. بنابراین، ما با سرشاخه های موضوعی دوتایی، سه تایی، چهارتایی، پنج تایی و غیره هم در اکثر نظام های رده بندی کتابخانه ای کتاب شناختی و هم در نظام های طبقه بندی علوم مواجه هستیم که درواقع برگرفته از منطق کلاسیک است. همچنین، نتایج نشان داد که میان رشته ها فاقد جایگاه به طور مستقل در 125 نظام رده بندی هستند. درمجموع، منطق فازی به عنوان روش و منطق جایگزین در طبقه بندی های علوم و رده بندی های منابع کتابخانه ای پیشنهاد می شود.