مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۵.
۶.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
برزخ
حوزه های تخصصی:
بدن ابزاری برای نفس مجرد انسانی است که به وسیله آن می تواند استعدادهای نهفته خود را متبلور و شکوفا سازد. نفس، پس از قطع علاقه از بدن، در وعایی دیگر به نام عالم «برزخ» یا عالم «مثال»، با تعلق گرفتن به «قالب مثالی» یا «جسم برزخی»، به حیات خود ادامه می دهد؛ حیاتی که همراه لذایذ یا رنج های ویژه ای است که نتیجه افکار، عقاید، اعمال، صفات و ملکات راسخ در نفوس در طول حیات دنیوی خواهد بود. این نوشتار، ابتدا به اثبات برزخ، از منظر حکمت متعالیه، قرآن و سنت می پردازد، سپس به برخی ویژگی های برزخ و برزخیان اشاره می کند، و آن گاه دیدگاه برخی از فلاسفه را که معتقدند در برزخ، «تکاملی برای افراد وجود ندارد» به نقد کشیده است. نویسنده معتقد است فلسفه، هرگز نمی تواند مدعی شود که برای برزخیان ارتقای درجه و تکامل یا سقوط بیشتر امکان ندارد، به علاوه بر این دیدگاه نه تنها مخالف بسیاری از روایات وارده در مورد عالم برزخ است، که با ظاهر برخی از آیات شریفه قرآنی نیز سازگاری ندارد.
زندگی جاوید در مثنوی های حدیقه الحقیقه و مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان از لحظه شناخت خود و جهان‘خواسته بداند ازکجا آمده و به کجا می رود اندیشه گذر از این جهان همچون گردش روز شب وتغییر فصول‘ بر دل و جانش سایه سیاهی افکنده که نه راه قرار درآن را داشته ونه راه فرار ازآن را.در نگاه شعرای عارف ‘ زندگی جاوید یعنی تحول و تکامل انسان از خاک تا افلاک. به همین خاطر سنایی غزنوی و بعد از او مولوی عاشقانه به توصیف سرای جاوی پرداخته و قیامت را لقاء الهی وبهشت را زمان وصال با یاردانسته اند و دوزخ را لحظه فراق از یار.
برزخ در علم کلام(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۵ شماره ۳
حوزه های تخصصی:
برزخ اصطلاحی است در علم کلام که نخستین بار به معنای اصطلاحی خود در قرآن و روایات اسلامی به کار رفته است. برزخ در مباحث علم کلام به معنای زندگی مابین دنیا و آخرت است و به صورت اصطلاحی خاص دیده میشود؛ به طوری که بنابر نظر اکثر محققان فرقههای اسلامی یکی از ضروریات اسلام است. این عقیده در بین مسلمین منکران جدی و مهمی ندارد.
عالم برزخ بر حسب یافتههای قرآنی و روایی، عالمی است پررمز و راز که با مرگ آغاز میشود و تا قیامت ادامه دارد. از یک سوی، برای مؤمنان سرشار از نعمتهاست، و از سوی دیگر، انعکاس گناهان کفار بوده، برای آنان جز عذاب ندارد.
در اینکه آیا همگان زندگی برزخی را درک میکنند یا این زندگی منحصر به مؤمنان محض و یا کافران محض است جای تأمل و تحقیق بسیار است.
بخشی از احوال عالم برزخ عبارتاند از: زنده شدن مرده در قبر، پرسش قبر، عذاب قبر، پاداش قبر، رؤیت پیامبر? و امامان? و ملائکه.
کیفیت زندگی در عالم برزخ نیز محل نزاع متکلمان است، که آیا بدن برزخی همان بدن طبیعی است یا مثالی و یا کیفیتی دیگر دارد؟
سخنی پیرامون کیفیت شهود روحانی از تجسد برزخی
حوزه های تخصصی:
در این گفتار تجسد برزخی ارواح وکیفیت شهود ارواح مجرده از طریق تجسد برزخی که دیرزمانی ذهن نگارنده را به خود مشغول نموده بود، درحد توان، مورد مطالعه و تحقیق قرارگرفته است ونظربه وسعت منابع ومآخذ عرفانی از طرفی وقلت مباحث مرتبط با موضوع از طرف دیگر،ضمن پرهیز از اطناب با فرض آشنائی نسبی خواننده ارجمند با مبانی وکلیات عرفان وبهره مندی از مطالعات ذوقی وحکمی صرفاً به تحلیل تخصصی مساله پرداخته شده است.از بحث کشف وشهود وبیان ماهیت،اقسام و مراتب آن بطور کلی صرف نظر نموده، تجسدبرزخی را تنها به عنوان یکی از مراتب شهودعرفانی ویکی از اشکال کشف و معاینه مثالی وجهه همت خویش قرارداده است.
سفر روحانی سنایی و ابوالعلاء
حوزه های تخصصی:
برخورداری انسان از قوه تخیل و تلاش او برای فرار از محدودیتهای بشری، او را به تفکری ماورایی واداشته است که یکی از مجاری به روز این تفکر خلق سفرنامه های روحانی و آن جهانی است که ادبیات جهان به هر رنگ و زبانی، نمونه ای از آن را بروز داده است. در ادبیات اسلامی نیز از این مقوله شاهکارهایی وجود دارد که خود در شکل گیری و حتی روند این سیر و سیاحت در ادب اروپا بسیار تاثیرگذار بوده است؛ همچنانکه پیشینه کمدی الهی دانته را در آثاری چون ارداویراف نامه و فتوحات مکیه و... جستجو کرده اند. البته، بی هیچ گمانی باید تمامی این آثار را برگرفته از معراج حضرت رسول (صلی الله علیه وسلم) دانست. در میان سفرنامه های روحانی ـ اسلامی دو شاهکار ادبی؛ یعنی سیرالعباد الی المعاد سنایی و رساله الغفران ابوالعلاء معری با نگاهی متفاوت از دیگران گزارش شده است که هر دو به لحاظ دشواریهایی که در ارائه اندیشه مؤلفان داشته اند، آنچنان که می بایست تحلیل و بررسی نشده اند. لذا در این نوشتار، تلاش شده است ضمن معرفی و نمودن بسترهای مشترک هر دو سفر، به هدف غایی و باز هم مشترک این دو ادیب پرداخته شود. به همین جهت، ضمن معرفی اجمالی مؤلفان و احوال ایشان در زمان تالیف اثر، با نگاهی انتقادی تشابهات و تمایزات هر دو اثر ارائه و جایگاه هر یک در گستره سفرنامه های روحانی بررسی شده است.
سیر تاریخی فرجام شناسی در دین یهود(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
آخرت شناسی از آن جهت که با غیب و به آینده نادیده بشر ارتباط دارد، همواره از مهمترین دغدغه های انسان و نیز از بحث انگیزترین آموزه های ادیان بوده است. بر اساس آموزه های قرآنی، همه انبیا به بهشت و سعادت بشارت داده اند و پیروان خویش را از عذاب های الهی ترسانیده اند و آنان را از سرکشی و عصیان و شومی عاقبت این اعمال انذار داده اند و فلسفه نبوت انذار و تبشیر بوده است و اتمام حجت خداوند بر مردم، تا در روز قیامت عذری در برابر محبت های الهی باقی نمانده باشد.بنابر چنین آموزه هایی موسی بن عمران، پیامبر بزرگ خداوند نیز می بایستی پیروان خود را نسبت به آینده ایشان انذار داده باشد و بحث معاد میان یهودیان مانند دیگر ادیان از همان ابتدای نبوت وی مطرح شده باشد. اما بیشتر دانشمندان دانش ادیان تصریح می کنند یهودیان اعتقاد روشنی به آخرت و روز جزا ندارند و جزای اعمالشان را بیشتر در این جهان می دانند و اعتقاد به رستاخیز که در دین آنان ذکر شده، قدمتی به اندازه قدمت دیگر اعتقاداتشان ندارد. متخصصان علوم ادیان بر آنند که اعتقاد به بهشت و جهنم و روز جزا در تورات مطرح نشده و این عقیده پس از همجواری بنی اسراییل با ایرانیان در دوره اسارت بابلی، از آیین زرتشتیان تاثیر گرفته است. به نظر می رسد مهم ترین و اولین منابع تشریح اعتقاد به معاد در منابع دین یهود، کتاب تلمود است. در کتاب گنجینه تلمود آمده است معاد جزو اصول دین یهودیان است و انکار آن گناهی بزرگ محسوب می شود، اما گروهی از یهودیان به نام فرقه صدوقیان معتقد به نابودی روح همراه با معدوم شدن جسم بوده اند. همچنین در این که آیا معاد شامل همه انسان هاست یا بعضی از اقشار مردم را شامل می شود، میان دانشمندان یهودی اختلاف است. مجموعه این مباحث و سوالات، ذیل عنوان معاد و فرجام شناسی از دیدگاه یهود به تفصیل در این مقاله مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته و نیز به تناسب، موضع قرآن درباره آخرت شناسی در دین یهود بیان گردیده است.
مقایسه نگاه ارداویرافنامه و رساله الغفران در دنیای پس از مرگ (عنوان عربی: دراسة مقارنة بین نظرتی أرداویراف نامه ورسالة الغفران للآخرة)
حوزه های تخصصی:
موضوع اصلی معراج نامه ها، «سفر» است. مسافران اینگونه سفرهای روحانی درواقع شارحان سفرنامه روح و روان خویشاند؛ چراکه آنان خود باتوجه به ذوق و عقاید خویش، پله های نردبان عروج را طی می کنند.«ویراف» ــ موبد زرتشتی ــ و «ابن قارح» ــ شاعر و نویسنده عرب که البته از طرف ابوالعلا به این سفر فرستاده میشود ــ دو مسافر جهان آخرت هستند و این دو سفرنامه، شرح مشاهدات و چگونگی سفر این دو شخصیت است.در مقاله حاضر، کیفیت و چگونگی دو سفرنامه جهان آخرت بررسی و تحلیل شده است و ضمن بررسی ارداویرافنامه و رساله الغفران، این دو اثر با هم مقایسه تطبیقی شده و اشتراکات و افتراقات آن دو بیان شده است.نگارنده کوشیده است با بیان کردن مشابهات بسیاری که میان این دو اثر وجود دارد، میزان تاثیرگذاری ارداویرافنامه بر رساله الغفران را آشکار کند و این منبع ایرانی ـ زرتشتی را به عنوان اولین معراج نامه ادیان معرفی کند.چکیده عربی: تتناول کتب الرحلات السماویة (معراج نامه) موضوع الرحلة إلی الآخرة حیث یشرح الرحالون إلی هذه الرحلات المعنویة أسفارهم النفسیة والمعنویة لأنهم یسلکون سلالم العروج إلی السماء وفقا لأذواقهم ومعتقداتهم الخاصة.إن «ویراف» ــ شیخ الزرادشتیین ــ و«ابن القارح» ــ الشاعر والکاتب العربی الذی یرسله أبوالعلاء إلی هذه الرحلة ــ یعتبران رحالتین إلی الآخرة کما یعدّ رحلتیهما شرحا لمشاهداتهما وکیفیة رحلتهما.یدرس هذا المقال رحلة أرداویراف نامه ورسالة الغفران دراسة مقارنة مبیّنا مواضع الافتراق والاشتراک بینهما. إذ حاولت الکاتبة کشف اللثام عن تأثر رسالة الغفران بأرداویرافنامه بعد ذکر المشابهات الموجودة بینهما کما تعرّف بأرداویراف نامه الإیرانیة ـ الزرادشتیة بوصفها الرّحلة الأولی بین کتب الرحلات السماویة.
رویکردی انتقادی به شیخیه در تطبیق هورقلیا بر عالم مثال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخیه هورقلیا را مرتبه ای از عوالم وجود دانسته که نسبت به عالم ماده از لطافت بیشتری برخوردار است. از نظر شیخیه، در عالم هورقلیا هر چند که اجسام وجود دارند، شفافیت و لطافت آن اجسام نسبت به اجسام عالم ماده بیشتر است. آنها این عالم را همان عالم مثال منفصل دانسته اند. به دلیل عدم هماهنگی در اندیشة شیخیه، جایگاه عالم هورقلیا گاه بین عالم ملک و عالم ملکوت و گاه بین عالم ملک و عالم جبروت معرفی شده است. شیخیه باتفکیک جسم از جسد برای انسان چهار بدن لحاظ کرده اند که برخی مربوط به عالم ملک و برخی مربوط به عالم هورقلیا
هستند. جسد دوم انسان، از اقسام چهارگانة بدن او، که مربوط به عالم هورقلیاست همان چیزی است که در احادیث تحت عنوان «عُجبُ الذنَب» و در فلسفة ملاصدرا تحت عنوان «قوة خیال» از آن یاد شده است. مقالة پیش رو بر آن است ضمن تبیین دیدگاه شیخیه در مورد عالم هورقلیا و جسد هورقلیایی، صحت و سقم تطبیق آنها را بر عالم مثال منفصل و مثال متصل بررسی نماید.
سیرى تطبیقى در معناى «برزخ» و «مثال» از دیدگاه فلاسفه، عرفا، و متکلّمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه «برزخ» در لغت و نیز در اصطلاح، معانى گوناگونى دارد که عدم توجه دقیق به این معانى، گاه موجب سوء برداشت از آن واژه مى شود. از این رو، شایسته است که در یک پژوهش تطبیقى، معانى واژه «برزخ» را در اصطلاح فلاسفه، عرفا، و متکلّمان به طور دقیق بررسى نماییم تا به این وسیله مانع از هرگونه سوء برداشت از این واژه در اصطلاحات گوناگون شویم.
از دیدگاه فلاسفه مسلمان، برزخ به مرتبه اى از وجود گفته مى شود که حدّ وسط بین عالم مادّه و عالم عقل است و به دو قسم متّصل و منفصل تقسیم مى شود. امّا از نظر عرفا، برزخ به دو قسم نزولى و صعودى تقسیم مى گردد؛ قوس نزول و صعود برزخ عرفا هرکدام حصّه اى از مثال منفصل فلاسفه محسوب مى شود. از دیدگاه متکلّمان، برزخ همان عالم حدّ فاصل مرگ و قیامت انسان است که از نظر مفهوم، با برزخ در اصطلاح فلاسفه و عرفا تباین دارد؛ ولى از نظر مصداق، همان قوس صعودى برزخ عرفاست و با برزخ فلاسفه رابطه عامّ و خاصّ من وجه دارد.
تکامل برزخى در حکمت متعالیه و کتاب و سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس بسیارى از آموزه هاى شریعت مقدس اسلام، حرکت جوهرى انسان پس از مرگ نیز ادامه دارد. ملّاصدرا نیز در پاره اى موارد چنان سخن گفته که گویى حرکت روح در عوالم غیرمادى را پذیرفته است. با این وجود، وى غالبا ترک بدن را رهایى از تحول دانسته و مرگ را پایان حرکت نفس اعلام کرده است. به هر حال، جدا از رأى نهایى و عقیده شخصى ملّاصدرا، از بسیارى عبارات و مبانى حکمت متعالیه مى توان استفاده کرد و تصویرى عقلى از تداوم حرکت نفس پس از بدن ارائه داد. مقاله حاضر، تلاشى است براى تبیین خردپسند حرکت مزبور در چارچوب مبانى حکمت صدرایى.
مسئله خیال از دیدگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عالم مثال، عالمی روحانی است که از جواهر نورانی تشکیل شده است. این جواهر از طرفی به جسمانیات شبیهند و از طرفی به مجرّدات. از این رو، این عالم را عالم تروّح اجساد و تجسّد ارواح نام نهاده اند. انسان با قوّه خیال خود، قادر به برقراری ارتباط با این حضرت وجودی است.
خیال در آثار ابن عربی به معانی متعدّدی به کار میرود که از آن جمله است: ماسوی اللّه، مقام احدیت، مقام واحدیت، عالمی واسطه میان مادّیات و مجرّدات، و قوّه ادراکی خاصی که در انسان موجود است. این نوشتار با رویکرد تحلیلی در پی یافتن جامع مشترکی در میان معانی مذکور است و سرانجام با رسیدن به کلیدواژه «تجلّی» خود را در رسیدن به این هدف موفق مییابد.
عالم میانه در مکتب اشراق و فلسفه های وحدت وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با عنایت به نکتهیی از هانری کربن درباره حکمت سهروردی به این مطلب میپردازد که مباحث ناظر بر عالم میانه در فلسفه هایی یافت میشود که بنوعی وحدت سنخی میان همه مراتب هستی قائل باشند. از اینرو اگر در اندیشه مثلا ً سهروردی نتوانیم چنین وحدت سنخی را میان جهان نور و جهان ظلمت بیابیم، هر چند که او بنوعی بنیانگذار یا احیا کننده مسائل ناظر بر عالم میانه هم باشد اما، نظام هستیشناسی او به ما اجازه نخواهد داد که عالم میانه را داخل در بنیاد هستیشناسی او بدانیم. و این خود حاکی از آنست که در تفکر او ثنویت سنخی در قلمرو هستی باقی است. نقش عالم میانه تنها افزودن عالمی به سایر عوالم نیست، بلکه آنست که دو جهان دیگر را به یکدیگر آنچنان پیوند دهد که جهان مادون، تا حدّ ممکن، برخوردار از احکام و اوصاف جهان مافوق گردد و بدین ترتیب نوعی وحدت سنخی منظور گردد. باید توجه داشت که چنین نقشی مقتضای برزخیت چنین عالمی است. بر همین اساس، بررسی شواهدی از فلسفه شیخ اشراق نشان میدهد که تلقی هانری کربن از حکمت سهروردی بعنوان حکمتی ناظر بر عالم میانه یا بتعبیر خود او حکمت مبتنی بر خیال ... که روش فلسفی را دگرگون میکند و از میان آری و نه میگذرد، در صورتی صحیح خواهد بود که طرح عالم میانه موجب نفوذ و شمول واقعیت جهان برتر در باطن ذات جهان پستتر گردد، حال آنکه ثنویت سنخی جهان نور و جهان ظلمت مجال چنین تصویری از هستیشناسی سهروردی بدست نمیدهد. در همین راستا، با تذکر اجمالی هستیشناسی ابن عربی، دوانی، و ملا صدرا، بعنوان اَشکالی از وحدت وجود در سنت فلسفه اسلا می فرض تحقق عالم میانه را در هر کدام مورد توجه قرار خواهیم داد، البته با این پیش فرض که بنا بگفته خود ملا صدرا تفاوتی میان وحدت تشکیکی او و وحدت شخصی ابن عربی وجود ندارد.
«برزخ» یهودی-مسیحی شده در سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برزخ، مفهوم نام آشنایی است که علاوه بر به تصویر کشیده شدن در سینمای رایج جهان، با شکل گیری سینمای مشهور به سینمای معنا گرا در ایران، در پردة سینما به تصویر کشیده شده است. رویکرد رایج در سینمای جهان به مسألة برزخ به عنوان یک مرحلة جهان پس از مرگ، بر اساس «مسحیت عبرانی شده» و یا رویکرد «یهودی-مسیحی» گسترش یافته است. این نوشتار، پس از تبار شناسی رویکرد مذکور و مفهوم شناسی برزخ از منظر اسلامی و یهودی-مسیحی، برخی از مهترین آثار تولید شده در سینمای ایران در دهة اخیر با موضوع برزخ تحلیل شده و تاثیرپذیری آشکار آنها از سینمای جهان (که برخی از مهمترین آنها نیز تحلیل شده است) نشان داده می شود و در انتها تعارض این نگاه رایج در سینمای ایران با رویکرد شیعی دربارة جهان پس از مرگ توضیح داده می شود. ظرفیت های معناگرایانة سینما برای بررسی ابعاد ماورایی شیعی نیز در این مقاله تبیین شده است.
حقیقت انسان و تأثیر آن در تبیین حیات پس از مرگ؛ از نگاه سید مرتضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین حیات پس از مرگ و معاد، مبتنی بر شناخت حقیقت انسان و ساحت های وجودی اوست. اندیشمندان با ارائة رویکردهای گوناگون در این زمینه، تبیین های متفاوتی را ارائه کرده اند، که عمدتاً مبتنی بر رویکرد فلسفی در این زمینه اند؛ اما بسیاری از متکلمان مسلمان، دیدگاهی مادی انگارانه از انسان دارند و اصل وجود نفس یا غیرمادی بودن آن را نمی پذیرند. با این حال، ایشان به معاد باور دارند و دربارة حیات پس از مرگ تبیین ویژة خود را ارائه می دهند. سید مرتضی نخستین متکلم شیعی است که این رویکرد را در مباحث انسان شناختی متکلمان مطرح ساخته است. ادله ای که وی بر این مطلب اقامه کرده، اغلب مبتنی بر مادی بودن ادراک و عدم معقولیت پذیرش ساحتی غیرمادی در انسان اند. براین اساس وی از حقیقت مرگ، عالم برزخ و آخرت نیز تبیینی متفاوت ارائه می دهد. این مقاله، با رویکردی توصیفی تحلیلی دیدگاه سید مرتضی را بررسی می کند.
خیال و مثال در اندیشه ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازجمله مسائل مطرح شده در فلسفه و عرفان اسلامی، مقولة خیال و مثال و برزخ است که در تبیین بسیاری از اعتقادات اسلامی ازجمله اصل معاد و حیات پس از مرگ، و اثبات تجرد روح و غیره نقش اساسی دارد. ابن عربی، ملاصدرا، ابن سینا، فارابی، و شیخ اشراق ازجمله اندیشمندانی هستند که به این مباحث پرداخته اند. در اندیشة ابن عربی، خیال، محل جمع اضداد است و امری است که نه موجود است نه معدوم، نه معلوم است نه مجهول؛ او خیال را مضیّق ترین و موسع ترین معلومات می داند و معتقد است که انسان با دیدة خیال می تواند صورت های خیالی و محسوس را با هم ادراک کند. وی نظریاتش دربارة عما را نیز، با نظریة خیال پیوند مى دهد و معتقد است که اگر نیروی خیال نبود عما، پدیدار نمى شد. از نظر وی خیال از بردگان نفس ناطقه است و برده در برابر سرور به سبب ملکیت ، دارای گونه ای فرمانروایى است ، فرمانروایى خیال در این است که نفْس را به هر صورتى که خواهد، شکل مى دهد. از دیدگاه صدرالمتألهین قدرت قوة خیال گاهى فطرى و گاهى کسبى است و ازجمله عوامل کسبى در رؤیت بى واسطة صور نورانى، کم خوردن و کم آشامیدن، کم خوابى، رهاکردن، تن آسایى، و رهاشدن از بند نرمى و لطافت است. صدرا براى نفس، قدرت و قوتى قائل است که به واسطة آن، نفس با نیروى خیال، قادر به انشا و ایجاد صورى است که در هیچ یک از عالم عقول، اعیان و حتى عالم مثال وجود ندارند
حقیقت موت، انواع و مراتب آن از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده «موت» مقوله ای است که به غیر از دانش های تجربی ، از دیدگاه فلسفی، کلامی و عرفانی به طورعمیق مطالعه می شود و به لحاظ جایگاه بحث، پیوند استواری نیز با ابواب علم النفس عقلی و حقیقت روح و مراتب آن در حکمت و عرفان دارد. علامه محمدحسین طباطبایی با استناد به آیات قرآنی و روایات معصومان علیهم السلام و بر مبنا و ممشای حکمت متعالیه صدرایی بر این باور است که روح اصالتاً به عالم امر متعلق است که در نشئه طبع، حدوث جسمانی داشته و به تدریج با حرکت در جوهر خود، تجرد یافته و سرانجام از بدن جدا مى شود؛ بدین ترتیب که با مرگ تن، به کلى از بدن جدا و مستقل می شود. ایشان مرگ را درواقع انتقال از مرحله ای به مرحله دیگر می دانند؛ نه نابودی و پوچ شدن و با توجه به آیات قرآنی، دو مرحله از مرگ را براى انسان ها بیان می کند؛ یکى از آن دو، همان مرگى است که سبب خروج آدمى از دنیا می شود و دیگری مرگی است در عالم برزخ براى ورود به نشئه آخرت. برخی از حکما ازجمله علامه طباطبایی، افزون بر مرگ اضطراری و اجل محتوم، به دو نوع دیگر از مرگ نیز باور دارند که عبارت اند از: مرگ طبیعی و مرگ ارادی.
گونه شناسی تطبیقی عذاب برزخی و اخروی از نگاه روایات تفسیری(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
برزخ و آخرت، هم قرارگاه انسان هایی است که مسیر قرب الهی و کمال را پیموده، به سعادت نایل می گردند؛ و هم قرارگاه آنانی است که از بن دگی خدا روی برتافته، راه گنه کاری و زشت کاری را در پیش گرفته و دچار کیفر الهی می شوند.
این پژوهش عهده دار گونه شناسی تطبیقی عذاب های روحانی و جسمانی در برزخ و آخرت، آن هم از دیدگاه روایات و تفاسیر است. از برجسته ترین نتایج پژوهش حاضر این است که سطح عذاب در عالم برزخ نسبت به آخرت از شدت کم تری برخوردار است و مشمولان عذاب الهی دریک دسته بندی منظم قرار می گیرند.
این مقاله به روش توصیف و تحلیل محتوای آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت: نگاشته شده است.
بررسی تفسیری مراحل اماته و احیاء مبتنی بر آیه ۱۱ سوره غافر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آیه ۱۱ غافر دو مرحله اماته و احیاء بیان شده است. مفسران و متکلّمان فریقین، در تبیین این دو مرحله با یکدیگر اختلاف نظر دارند و دیدگاه های مختلفی را بیان کرده اند. دراین باره هشت دیدگاه مطرح شده که تنها دو دیدگاه آن مبتنی بر سیاق است. بر اساس سیاق آیات و با توجه به مجموع آیات قرآن این نتیجه به دست می آید که آیه در صدد بیان تمام مراحل موت و حیات و اماته و احیاء انسان از آغاز تا انجام نیست، بلکه با توجه به اعتراف کافران، مراد از دو اماته، اماته از حیات دنیا به برزخ و اماته از برزخ با نفخ صور نخست است و مراد از دو احیاء، احیاء در برزخ و حیات برزخی و احیاء در قیامت پس از نفخ صور دوم است. بنابراین مراحل اماته و احیاء بر اساس آیه فوق بدین ترتیب است: اماته از حیات دنیا، احیاء در برزخ و شروع حیات برزخی، اماته از حیات برزخی به هنگام نفخ صور نخستین و احیاء در قیامت به هنگام نفخ صور دوم.