مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
ظن
حوزه های تخصصی:
در مورد علم وارزش آن از دیدگاههای متفاوتی بحث و بررسی به عمل آمده است .اما دیدگاه عرفان در مورد علم ‘ از ویژگی خاصی برخورداراست‘ در این مقاله ‘ سعی شده است که علم از منظر چند تن از بزرگان عرفان‘ به ویژه مولانا به عنوان یکی از بزرگترین عارفان اسلام مورد مداقّه و تجزیه و تحلیل قرارگیرد که در این خصوص عقاید مولانا‘ در مورد جنبه های مختلف علم با تکیه برمثنو ی معنوی همراه با ذکر شواهد و تجزیه و تحلیل آنها مطرح شده است . مباحثی که در این نوشتار بدان پرداخته شده عبارتند از : انواع علم – تقلید – مقلّد –آفت تقلید – علم تقلیدی – ظنّ و یقین – علم تحقیقی و در پایان نتیجه گیری . آنچه که به عنوان نتیجه بحث قابل ذکر است ‘ این است که دیدگاه عرفا‘ به ویژه مولانا ‘ در خصوص علم این است که علوم فی نفسه بد و ناپسند نیستند و اگر گاهی به مذمّت برخی از علوم پرداخته می شود ‘ مذمّت عوارض ناشی از آن علوم است نه خود علوم . عوارضی همچون حسد ‘ کبر ‘ غرور و ... که گریبانگیر برخی از عالمان علوم می شود ‘نکوهش شده است و گرنه نفس علم درهر دیدگاهی از جمله عرفان ‘ از ارزش ویژه ای برخوردار است .
استفاده از محاسبات نجومی در امور شرعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدون تردید اسلام اهمیّت زیادی برای فراگیری و به کار بستن علوم و فنون قائل است. از طرفی یادگیری و استفادة از فنونی چون سحر، جادو، عرّافی و کهانت مورد نهی قرار گرفته است. ظواهر برخی نصوص چنان می نماید که از نجوم هم نهی شده باشد امّا با دقّت در معنی و مفهوم کلمة نجوم و بررسی نصوص وارده در این زمینه، در می یابیم که تنها آن بخش از نجوم (احکام نجوم) مورد نهی واقع شده که مشابه سحر، جادو، عرافی و کهانت باشد. بنابراین علم نجوم امروزی که بر مبنای مشاهدات واقعی و محاسبات دقیق شکل گرفته می تواند در امور شرعی مثل استخراج اوقات شرعی و جهت یابی قبله مورد استفاده قرار گیرد.
پژوهشی در معنای ظن و جایگاه معرفتی و اخلاقی آن در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظن از واژه¬های نسبتاً پرکاربرد در قرآن کریم است که به جهت استفادة آن در موضوعات اعتقادی و اخلاقی، از اهمیت بالایی در مباحث معرفت¬شناختی و اخلاقیِ قرآن برخوردار است. در برخی از آیات قرآن، "خاشعین" چنین توصیف شده¬اند که آنها در مورد ملاقات پروردگارشان ظن دارند. در حالی که، در موارد دیگری از قرآن آمده است که کافران در اعتقاداتشان بر امور ظنی اتکا دارند و نیز گفته شده که ظن، انسان را از حقیقت بی¬نیاز نمی¬کند. از این رو، بیشتر مفسران بر آن شده¬اند که ظن دارای دو معنای متضادِ یقین و شک است. نویسندة این مقاله ضمن بیان سه دیدگاه در مورد معنای اصلی ظن، دیدگاه راغب را در این باره تقویت و سپس به طبقه¬بندی موارد کاربرد ظن در قرآن پرداخته است. همچنین رابطة مفهومی بین ظن با واژه¬های یقین، شک، حِسبان و زعم بیان شده است.
ترمینولوژی یقین و شکَ از منظر قرآن و عترت(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق بهار ۱۳۸۹ شماره ۱۹
حوزه های تخصصی:
نخستین گام جهت اخلاق پژوهی، شناخت مفاهیم و واژه های اخلاقی است. از اساسیترین مفاهیم اخلاقی در قرآن و روایات، مفهوم «یقین» است و حسب قاعدهی «تُعرَف الاشیاء باضدادها»، شناخت مفهوم شک نیز راهگشاست. نگارنده در این جستار، ابتدا، با شناخت مفهوم یقین در لغت و ثقلین، پرده از معنای آن برداشته و بر آن است که یقین، علم ثابت و استواری است که هیچگونه شک، تردید و شایبه ای در آن راه ندارد. یقین، مشکِّک (ذو مراتب) بوده و در سه مرتبهی علمالیقین، عینالیقین و حقالیقین در قالب بالاترین شکل ایمان به خدا نمود مییابد.
شک، نقیض یقین است و حالت تساوی میان دو امر را دارد. مفاهیم مرادف و مرتبط با یقین و شک در جهت شناخت معنای دقیق آن و حوزهی معنایی آن دو بسیار راهگشاست که در این موجز بدان توجّه شده است.
هدف نوشتار حاضر، دستیابی به حوزهی معنایی یقین و شک از منظر «ثقلین» است. روش تحقیق تحلیل محتوا از نوع توصیفی- تحلیلی است و گردآوری مطالب به روش کتابخانه ای صورت پذیرفته است.
مفهوم جهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم جهل در اغلب رشتههای حقوق بهویژه در حقوق خصوصی و حقوق کیفری و نیز در رشتههای مرتبط با حقوق مانند فقه و اصول از کاربرد زیادی برخوردار است. در این حوزه ها مفهوم جهل از شیاع و اهمیت ویژهای برخوردار است. تا کنون بحث جدیی درخصوص این مفهوم شکل نگرفته است. شاید عمده دلیل این وضعیت این تصوّر باشد که این مفهوم بهرغم اهمیتش چندان پیچیده و غامض نیست. لیکن با بررسی ابعاد مختلف این مفهوم و نوع ارتباط اقسام آن بهخصوص جهل بسیط و جهل مرکب بایکدیگر، میتوان ادعا کرد، این مفهوم تا کنون بهرغم ابتلایش از اعتنای کافی برخوردار نشده است. این تحقیق در صدد است تا با بررسی ابعاد مختلف این مفهوم(لغوی، فنی و تحلیلی، اصطلاحی در فقه، حقوق و اصول)، مطالب جدیدی را در این خصوص در اختیار صاحبنظران بگذارد.
چیستی ایمان و رابطه آن با اسلام از دیدگاه خواجه طوسی
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه خواجه نصیر، معنای لغوی «ایمان»، تصدیق و باور داشتن است؛ و در اصطلاح، «تصدیق قلبی و زبانی» است به طوری که اوّلی بدون دومی و دومی بدون اوّلی کافی نیست. به نظر خواجه نصیر، ایمان ظنّی و تقلیدی در سلسله مراتب ایمان قرار دارند و هر دو، جزء مراتب پایین ایمان می باشند اما ایمان یقینی، بالاترین مرتبة ایمان است. ایشان معتقد است اسلام و ایمان، از جهتی مغایر و از جهتی مشابه و عین یکدیگر هستند. لذا به لحاظ حکم، اسلام أعمّ از ایمان است ولی با توجه به مفاد و مضمون برخی از آیات قرآن، اسلام و ایمان برابرند. همچنین «عمل» از مفهوم «ایمان» خارج است؛ زیرا در آیات قرآن مجید، «عمل» به «ایمان» عطف گردیده و این، دلیلی است بر بیرونی بودن «عمل» نسبت به ایمان.
نظریه شناخت در علوم عقلی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان، متکلمان، منطقیان و اصولیان مسلمان شناخت را باور صادق جزمی ثابت تعریف کرد ه اند، ظنون را ملحق به جهل دانسته و قلمرو شناخت یقینی را حقایق ضروری و شناخت غیر یقینی را حقایق امکانی بحساب آورده اند. بر اساس تعاریف و اصول موضوعه آنان، می توان بدست آورد که معیار شناخت این است که باور از منشأ مناسب پدید آمده باشد. بر همین اساس، قیدهای ""جزمی"" و ""ثابت"" در تعریف شناخت زایداند و ذکر آنها به سبب تفکیک نشدن تعریف از معیار شناخت و احکام غیرشناختی باور از احکام شناختی آن است. رویکرد آنان در معرفت شناسی برون گرایانه است.
باز پژوهشی در حجّیت ظنّ مطلق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله ی حجّیت و عدم حجّیت ظنّ مطلق، اگرچه بارها مورد بررسی و پژوهش بزرگان قرار گرفته است، ولی هنوز به بررسی و پژوهش بیشتر نیازمند است؛ زیرا بررسی ها و پژوهش های انجام شده، نوعاً بر پیش فرض هایی مبتنی است که از بررسی و پژوهش بی نیاز و مسلّم انگاشته شده اند، در حالی که فی الواقع، اموری مسلّم نیستند و به بررسی و پژوهش نیاز دارند.
اصل عدم حجّیت ظن و انحصار حجّیت ذاتی به قطع، یکی از این پیش فرض ها است که نگارنده به خود جرأت بازنگری در آن را داده است. وی پس از باز تعریف مفاهیمی بنیادین چون «حجّیت» و «علم» و حلّ محذورات قول به اعتبار ظنّ مطلق، این امکان را یافته است که به حجّیت ذاتی ظن، باور یابد و ضمن بررسی ادله ی منکرین، از این حقیقت پرده بردارد که آیات، روایات و اقتضائات عقلی، بر خلاف آنچه پنداشته می شود، نافی حجّیت ظنّ عقلایی نیست و ظنّ عقلایی، بالطبع حجّت است.
به این ترتیب، نگارنده، از میان عدم حجّیت ظن مطلق و حجّیت آن به دلیل انسداد، راه سومی را می گشاید و اذعان می دارد که در صورت ناتمامی این راه، باید به عدم حجّیت ظنّ مطلق گردن نهاد؛ چرا که دلیل انسداد ناتمام است. با این همه، باید گفت: هدف غایی نگارنده از نگارش این مقاله، نه لزوماً اثبات حجّیت ظن مطلق، بلکه گشودن باب پژوهش های عمیق تر در این باره است.
مفهوم و ماهیت اطمینان در علم اصول
حوزه های تخصصی:
در نظام حقوقی اسلام، تلاش مجتهد بر آن است که مراد شارع را از منابع مقبول و از طریق مطلوب و دارای حجیت بدست آورد. از نگاه اصولیان، حالت های وصول به واقع از سه فرض یقین (قطع)، ظنّ و شکّ خارج نیست؛ ظن جز در موارد خاص حجت نیست؛ شک نیز مردود است. ادله و منابع حکم و تکلیف، افاده کننده یقین منطقی نیست؛ لذا بدیهی است یقین در فقه و حقوق، یقین فلسفی نباشد. ظاهراً در عمل، علما به یک حالت دیگری روی می آورند که گاه آن را مشابه یقین می یابند و گاه آن را در وادی ظن می بینند. در این مقاله ضمن تبیین ماهیت اطمینان از لابه لای انظار اصولیان به نسبت آن با یقین و ظن توجه کرده و به این نتیجه دست یازیده شده که اطمینان، وصف مندرج در علم عادی است؛ چنان که وصف مندرج در علم یقینی منطقی نیز هست. در فقه آن چه ملاک است، حصول اطمینان است و اطمینانی که در فقه محقق است، اطمینان موجود در علم عادی است. علم عادی، ظن نیست؛ چون ظن، برخلاف علم عادی جزمیت ندارد و سکونت نفسانی نمی آفریند؛ یقین منطقی هم نیست، چون در علم یقینی منطقی، مطابقت با واقع شرط است. علم عادی، در منظر عرف عقلا و شریعت همان قطع اصولی است که در معرفت شناسی می توان آن را همان یقین موضوعی دانست. یقین موضوعی، عبارت است از یقین موجّه و مدلّل حاصل قرائن موضوعی و خارجی. این قرائن مستقلاً ایجاد ظن می کنند، ولی در یک روند استقرایی افاده یقین موضوعی نه یقین منطقی می نمایند. اطمینان یا به عبارت صحیح تر، علم-عادی اطمینانی به عنوان یگانه معیار دستیابی به حکم و تشخیص موضوع، مورد استفاده در ابواب مختلف فقهی است.
بررسی اعتبار نظریه کارشناس از منظر فقه و حقوق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظر کارشناس، دیدگاه یک شخص متخصص و حرفه ای است که دادرس از آن به عنوان ابزاری مفید در جهت حل وفصل دعاوی حقوقی و کیفری بهره می گیرد. نظر مذکور، مختص حقوق کنونی نیست و از دیرباز در متون فقهی با عنوان نظر اهل خبره مورد توجه فقها بوده است. لیکن امروزه باتوجه به تخصصی شدن علوم و مبانی، اهمیت این نهاد بیش از پیش احساس می شود؛ مضاف بر اینکه میزان اختیار قاضی در رد یا قبول نظر کارشناس به لحاظ تأثیر آن بر سرنوشت دعاوی، بسیار حایز اهمیت است. اهمیت این بحث، زمانی بیشتر آشکار می شود که اظهارنظر کارشناس، مغایر ادله دیگر باشد. لذا هدف از این نوشتار، تحلیل نظر کارشناس در قالب امارات قانونی و قضایی، ظنون مطلق و خاص و تبیین چگونگی تصمیم گیری قاضی در مواجهه با نظر مزبور است که با بررسی متون حقوقی و فقهی محقق می شود. بنابراین در راستای تحلیل مباحث مذکور، سؤالات چندی مطرح می شود، از جمله اینکه نظر کارشناس از امارات قانونی است یا قضایی؟ اختیار قاضی در پذیرش این نظر تا چه حدی است؟ باتوجه به سابقه نظر کارشناس در متون فقهی، موضع فقها در این باره چگونه است؟
به منظور پاسخ به این سؤالات، نوشته حاضر به روش تحلیلی تطبیقی به بررسی نظر کارشناس در حقوق و فقه می پردازد؛ به این ترتیب که نظر کارشناس و میزان اعتبار آن در حقوق، نظر اهل خبره و حجیت آن در فقه، امارات و انواع ظنون و ظن حاصل از نظر اهل خبره و سرانجام، تکلیف قاضی در اجرای نظر کارشناس را مورد تحلیل و تبیین قرار می دهد. در نهایت، بررسی مباحث فوق و پاسخ به سؤالات مطروحه به این امور می انجامد که نظر کارشناس از امارات قضایی در حقوق و ظنون مطلق در فقه است. این نتیجه از تطبیق ظن خاص با اماره قانونی و ظن مطلق با اماره قضایی حاصل می شود و اینکه قاضی در مواجهه با نظرکارشناس، اجباری در پذیرش بی چون وچرای آن ندارد ولی هنگامی می تواند از قبول آن امتناع کند که دلایل مخالفت خود را به صورت مستند بیان نماید.
ارزش معرفت شناختى اطمینان در مقایسه با یقین، علم متعارف و ظن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل ارزش معرفت شناختى «اطمینان» یکى از کاربردى ترین مباحث در معرفت شناسى است. حل این مسئله متوقف بر نسبت سنجى میان «اطمینان» و سایر مراتب معرفت است. این مقاله در پى ارائه نگرشى نوین درباره اعتبار «اطمینان» بوده، در دو بخش کلى سامان یافته است. در بخش نخست با مراجعه به آثار حکما، متکلمان و اصولیین به مقایسه اطمینان، علم و ظن پرداخته و ملحق بودن «اطمینان» به «علم عادى» تبیین شده است و در بخش دوم، دیدگاه هاى مختلف درباره ملاک اعتبار اطمینان ارزیابى، و روشن شده است که «اطمینان» مانند ظن نیست که فاقد اعتبار و محتاج ادله اعتباردهنده باشد؛ بلکه خود همچون «علم عادى» اعتبار دارد. روش تحقیق در این مقاله اسنادى تحلیلى است.
تأملی در برهان های عصمت امام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهم ترین صفت امام در فرهنگ تشیّع و بارزترین اختلاف اهل سنت با شیعه در صفات امام، عصمت امام است. برهان های فراوانی در اثبات عصمت امام ارائه شده و از سوی اهل سنت نیز به آن ها پاسخ داده شده است. در این پژوهش ضمن بررسی این برهان ها، اثبات می گردد که اساس همه آن ها و اصلی که سبب استواری تمام برهان ها می گردد، آن است که برای امام جایگاهی چونان پیامبر قائل شویم؛ به این معنا که وظیفه امام را مانند رسالت پیامبر ، زنده کردن معارف دین و نگهبانی و انتقال آن ها بدانیم. این مطلب می تواند هم به منزله اصلی بر اثبات همه برهان ها باشد و هم در حکم برهانی مستقل در اثبات عصمت امام.
واقعیت دیدگاه اصولیان اهل سنت در مسأله تصویب و ریشه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصویب اصطلاحی و مشهور بین اصولیان إمامیه این است که همواره حکم خداوند، تابع نظر مجتهد است و حتی در مواردی که بین آراء و نظرات مجتهدان، اختلاف وجود دارد، همه آن ها صواب و درست و احکام خداوند هستند که به دو نحو تصویب معتزلی و أشعری، بیان شده است. حال سؤال این است که آیا اصولیان اهل سنت (عامه) قائل به این تصویب هستند؟ برای یافتن حقیقت این امر، بعد از روشن شدن معانی تصویب، معانی رأی، اجتهاد و جایگاه و موارد آن از منظر اصولیان عامه و انشعاباتی که در کلام، فقه و اصول آن ها از آغاز تا اکنون رخ داده، تبیین شده است. سپس به طور گسترده، نظر اصولیان عامه، به ویژه جَصّاص، غزالی و إبن العربی، مورد بررسی قرارگرفته و با توجه به إعمال عقاید أشاعره در مورد حسن و قبح افعال، توسط غزالی و إبن العربی در اصول فقهشان، روشن شد که آن ها حکم خداوند را فقط در قالب خطاب قطعی، حکم می دانند و غیر از این را نه حکم بلکه منطقه الفراغ از حکم خداوند می دانند؛ بنابراین آن ها قائل به تصویب اصطلاحی نیستند بلکه در کتاب هایشان آن را ردّ می کنند و قائلان بدان را بیشتر متکلمان معتزلی و أشعری معرفی می کنند. البته اصولیان عامه قائل به نوع دیگری از تصویب هستند که باطل است. به نظر می رسد برای پی بردن به ریشه های تصویب اصطلاحی می بایست در بنیادها و آموزه های کلامی عامه به جستجو و تحقیق پرداخت.
بررسی خبر واحد در فقه ابن ادریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به عدم حجیت خبر واحد یکی از اساسی ترین مبانی ابن ادریس در علم اصول است و همین مسأله موجب شده است تا آرا و شیوه فقاهت وی، متفاوت از آرای دیگر فقها شود و حتی در مواردی از شذوذ و ندرت سر درآورد. وی روایاتی را که به حد تواتر نرسد یا مجرد از قرائن باشد؛ حجت نمی داند؛ از این رو که این گونه اخبار علم آور نیستند. وی این مبنا را جزء ضروریات فقه امامیه یافته است.
این مبنا موجب شده است تا برخی عمل نکردن به اخبار اهل بیت را به او نسبت دهند. لیکن طبق تحقیق، این نسبت صحیح نیست؛ زیرا ابن ادریس علاوه بر خبر متواتر به اخبار آحادِ بسیاری استناد کرده است. می توان گفت در نگاه ایشان خبر واحد به دو قسم، تقسیم می شود. خبر واحدی که ادلّه دیگر، مؤید آن است. چنین خبری قطع آور است و می توان بدان عمل نمود و خبر واحدی که بدون مؤید است و نمی توان بدان عمل نمود؛ هرچند که راوی آن ثقه باشد. نتیجه این که طبق مبنای ایشان، صحت و سقم خبر واحد را باید در عرضه به سایر ادلّه سنجید.
تحلیل و نقد دلایل ظن به امامت اسماعیل از منظر منابع امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که در تاریخ تشیع همواره محل بحث بوده است، مسأله ظن به امامت اسماعیل پس از شهادت امام صادق (ع) است که در کتب اسماعیلیه و گاه امامیه بیان شده است. دلایلی که سبب ظن به امامت اسماعیل شده است، عبارت است از: روایات دال بر تعلق امامت به فرزند بزرگ تر، توجه و محبت امام به اسماعیل، وجود نص ساختگی، عدم شناخت مفهوم بداء، شایعه زنده بودن اسماعیل و تأثیر خفقان دوره عباسی در جلوگیری از معرفی علنی امام. این دلایل در پژوهش حاضر بررسی و نقد خواهد شد.
در این مقاله، برای شناسایی عوامل احتمالی جعل، روایاتی از ائمه پس از امام باقر (ع) با مضمون معرفی نام های دوازده امام واکاوی و تبیین شده است. این روایات که مخالفان امامت اسماعیل به آن ها استناد کرده اند، همراه با نموداری از راویان نشان خواهد داد که عوامل مطرح شده هیچ کدام بر امامت اسماعیل دلالتی نداشته و خطایی از جانب امام صادق (ع) در تعیین امام بعدی صورت نگرفته است و روایات دوازده امام را نمی توان مجعول راویان دانست. در این راستا، طرح مسأله امامت اسماعیل را باید در گمان زنی های مردم و محذوریت امام در معرفی امام موسی کاظم (ع) به علت خفقان دوران حکومت عباسی جست وجو کرد.
تحلیل مبانی اعتبار بینه و محذور حاصل از قول سببیت با نگاهی به نظرات امام خمینی(س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بینه (دو شاهد عادل) در فقه و قوانین موضوعه به عنوان یکی از ادلة معتبر اثبات دعوا و حکم مطرح بوده و در لسان فقها به عنوان اماره ای که از سوی شارع اعتبار یافته، شناخته می شود. فقها و اصولیین عموماً (انسدادیون و انفتاحیون) امارات را به لحاظ افادة ظن معتبر، حجت می دانند و در عین حال اکثر آنها بینه را – که مصداقی از اماره است- نه به لحاظ افادة ظن، که به لحاظ اعتبار بخشی از سوی شارع، معتبر می شناسند و ظن حاصل از آن را به لحاظ مهر تأیید شارع، با واژه هایی از قبیل: علم شرعی، علم عرفی و عادی، علم تعبدی، علم تنزیلی و تتمیم کشف عنوان نموده اند. با این وصف، برخی قائل به سببیت و خصوصیت بینه بوده و با وصف اذعان به طریق بودن مطلق امارات، بینه را سبب ثبوت حکم می دانند ولو اینکه ظن قابل اتکایی هم حاصل نکرده باشد. در کنار این گروه، برخی دیگر مانند امام خمینی، خاستگاه اعتبار بینه را بنای عقلا عنوان می دارند که به تأیید و تنفیذ شارع رسیده، لذا طریقیت به واقع است که باعث اعتبار اثباتی آن شده است. نتیجة اختلاف این دو قول، تأثیر در شرایط اعتبار بینه و آثار و احکام آن است، از جمله در: وجوب یا عدم وجوب حکم بر قاضی پس از شهادت شهود، اعتبار عدد در شهود و امکان یا عدم امکان تحقق تعارض. نتیجه پژوهش و قول مختار، همان طریقیت بینه است که علاوه بر قائلین به طریقیت، قائلین به سببیت نیز در مباحثی چون: اعتبار رتبی، تعارض دو بینه، اعدل و اکثر بودن شهود و ... به آن اذعان نموده اند.
یقین در تفکر فارابی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۳۹۶ شماره ۷۰
33 - 64
حوزه های تخصصی:
معرفت شناسی فارابی مکتبی است یقین گرا؛ بدین معناکه معرفت غیریقینی را معرفت حقیقی تلقی نمی کند. یقین اجمالاً بر دو قسم است: یقین روان شناختی و یقین معرفت شناختی. یقین روان شناختی عمدتاً از سنخ اقناع است و از نظرگاه منطقی و فلسفی یقین به شمار نمی رود؛ اما یقین معرفت شناختی یقینی است که از نظرگاه منطقی و فلسفی یقین به شمار می رود و در تفکر منطقی و فلسفی فارابی به دو قسم است: خاص و عام. یقین خاص یا ضروری (مطلق و دائم) خصوصیت جاودانی و همیشگی دارد؛ اما یقین عام یا غیرضروری (غیرمطلق و غیردائم) ممکن است در برخی زمان ها زایل شود؛ لذا یقین به معنای حقیقی فقط قسم نخست است. یقین در تفکر فارابی اولاً ناظر به مقام تصدیق است و اگرچه تصدیق از اقسام علم حصولی است، دیدگاه وی در باب یقین، ناظر به علم حضوری نیز می باشد؛ چه دریافت های حضوری نیز می توانند در قالب تصدیقی و گزاره ای بیان یا حکایت یا تفسیر شوند؛ ثانیاً یقین در تفکر او از سنخ یقین عقلی است و چنین یقینی یا از طریق علم به احکام عقلی بدیهی و یا از طریق قیاس برهانی (مبتنی بر احکام عقلی بدیهی) حاصل می شود. به نظر می رسد مجموعاً دیدگاه فارابی در مسئله یقین کاملاً متعهد به رویکرد عقل گرا، موجه و دقیق ا ست، اگرچه ممکن است با این نقد مواجه شود که او علی رغم بررسی انواع و مراتب مختلف یقین- حتی بررسی یقین در برخی ادراکات حضوری- تبیینی از کیفیت یقین در ادراکات شهودیِ عرفا [و اشراقیون] ارائه نکرده است.
ارزش معرفتی ظن بر پایه ی تصویرسازی فخر رازی (از اعتبار معرفت شناختی ظن تا کارکردهای آن در خداشناسی و دواعی فعل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۷۰
103 - 124
حوزه های تخصصی:
در این جستار تصویرسازی فخر رازی از ظن و اعتبار معرفتی آن بررسی می شود. معناشناسی ظن در اندیشه ی رازی نشان از کاربردهای معنایی متفاوت آن دارد. در این مقاله تلاش می شود به مهم ترین وجوه اعتبارسنجی ظن در معرفت شناسی رازی پرداخته شود. از میان وجوه شش گانه ی اعتبار ظن که در این جستار شناسایی و صورت بندی شده است، دو تصویر واقع نمایی ظنون و نیز وجه تکثری ظنون در ایجاد یقین، اهمیت دارد. حیثیت واقع نمایی مهم ترین وجه اعتباربخشی یقین و ادراکات حقیقی است که بر انکشاف مطابَقی استوار است. اما آیا ظن نیز این وجه اعتبارسنجی را دارد و به طور کلی، در این واقع نمایی چه جایگاهی دارد؟ رازی شناخت های ظنی را در فرایندی از معرفت زایی قرار می دهد که در این فرایند، تکثر انگاره داشت ها، زمینه ساز ایجاد/تولید یقین در انسان (استنتاج یقین از ظن در وجه تکثری) است. ظن در وجه تکثری، آن هنگام واقعیت را بازنمایی می کند که در فرایند ایجاد یقین قرار گیرد و میان انگاره داشت های ادعایی، با محکی واقعی که فرآورده ی فرایند از آن حکایت می کند، ارتباط وجود داشته باشد. به همین سبب، رازی در توصیف این ارتباط، از واژه ی افاده یا زمینه ساز، در برابر دستیابی که در برخی ادراکات حقیقی است، استفاده می کند و خود، مصحح و منشأ واقع نمایی و اعتبار معرفتی انگاره داشت است. از این رو، رازی در تفکری فرایندی و سیستمی، ظن را تحلیل می کند و آن را بریده از دیگر باورداشت های انسان لحاظ نمی کند. رازی نمونه ی کاربست معرفتی ظن در فرایند یقین آوری را در دلایل پذیرش وجود خداوند و دواعی فعل طراحی می کند.
نقدی بر «کاشفیّت ذاتی قطع از واقع» در پرتو معرفت شناسی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قطع، نقش معرفتی مهمّی در اصول فقه شیعی دارد و «کاشفیّت ذاتی قطع از واقع» یکی از اساسی ترین علل اهمیّت قطع است. مقاله حاضر با ارزیابی جایگاه و مبانی حجیّت قطع در نظام اصول فقه شیعی، می کوشد تا کاشفیّت ذاتی قطع از واقع را نقادانه تحلیل کند. در این راستا، با استفاده از مبانی معرفت شناسی مدرن و تمایز میان «بود» و «نمود» در اندیشه کانت، اثبات می کنیم که «کاشفیّت ذاتی قطع از واقع» ایده قابل دفاعی نیست. به علاوه، نشان می دهیم که مبانی نظریه تخطئه - که مورد قبول قاطبه علمای شیعی هم هست - با یافته های معرفت شناسی مدرن همسوست و توجه به پیامدهای تخطئه، مانع پذیرش کاشفیّت ذاتی قطع از واقع خواهد بود. البته، نتیجه انکار کاشفیّت ذاتی قطع از واقع و تضعیف جایگاه قطع در معرفت شناسی اصول فقه همانا امکان پذیرش برخی ظنّون عقلی و گسترش جایگاه عقلانیّت خودبنیاد (مستقلّات عقلی) در روند استنباط احکام خواهد بود.
واکاوی معنای ظن در قرآن کریم بر پایه تحلیل روابط معنایی با واژگان همنشین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
واژه «ظن» از واژگان پرکاربرد قرآن کریم است و با توجه به جایگاه مهم آن در آیات فقهی، اعتقادی و اخلاقی، پژوهش برای کشف معنای دقیق آن ضرورت دارد. این پژوهش تلاش دارد تا مفهوم این واژه قرآنی را بر پایه تحلیل روابط معنایی آن با واژگانی که در آیات مختلف قرآن کریم با این واژه همنشین شده اند، تبیین نماید. بر این اساس، رابطه معنایی ظن با واژه های «یتبعون»، «کاذبین»، «یخرصون»، «شک»، «علم»، «حق»، «یقین»، «سلطان» و «نری» تحلیل و بررسی گردید. مفهوم واژه ظن با توجه به روابط معنایی آن با واژگان همنشین عبارت است از «اندیشه ای غالب بر نفس انسان، که هنوز به مرتبه علم نرسیده است؛ اما نفس را به خود مشغول ساخته است. لازم به ذکر است غلبه این اندیشه بر نفس به معنای قوت شواهد و دلایل آن نیست؛ بلکه در بسیاری اوقات مبتنی بر شواهد و قرائن ضعیف و نامعتبر است».