مطالب مرتبط با کلیدواژه

انتولوژی


۱.

روشی برای رفع چالش‌های محتواکاوی در وب‌های فارسی زبان

کلیدواژه‌ها: نمایه‌سازی رسم‌الخط فارسی انتولوژی نمایه‌سازی فارسی کاوش وب‌های فارسی وب‌کاوی نرم‌افزار خزنده محتواکاوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵۶ تعداد دانلود : ۶۸۲
زبان فارسی از دو منظر برای ما ایرانیان دارای اهمیت است. اول آن‌که این زبان با تاریخ و فرهنگ و تمدن ما پیوندی دیرینه و ناگسستنی دارد و دوم آن‌که زبان فارسی زبان رسمی کشور و ابزار مبادله اندیشه‌ها وایده‌ها در عرصه علمی و فرهنگی این مرز‌و‌‌بوم محسوب می‌گردد. رشد علمی و فنی و فرهنگی ما در گرو برقراری ارتباط زبانی و کلامی با دنیای الکترونیکی عرضه دانش و فرهنگ است که وب نام دارد و این میسر نیست جز با تقویت کیفی زبان فارسی مورد استفاده در این دهکده جهانی. اما زبان فارسی، در تلاقی با جهان الکترونیکی، بخصوص از بُعد رسم‌الخط، دارای دشواری‌هایی است که کاوش در محتویات آن را دچار کم‌کیفیتی می‌نماید. این مقوله مستلزم تمهیداتی چند است تا زبان فارسی را به زبانی مناسب برای پهنه الکترونیکی دادوستد دانش ـ وب ـ تبدیل نماید. مقاله حاضر تلاشی است درجهت مرتفع‌سازی چالش‌های کاوش در وب‌های فارسی‌زبان که از دیدگاه رسم‌الخطی، با استفاده از نمایه‌سازی فارسی و دیدگاه مفهومی، با استفاده از انتولوژی قابل بحث هستند.
۲.

موضوع فلسفه اولی در نظام فلسفی ارسطو و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مابعدالطبیعه جوهر انتولوژی موجود مطلق موجود مفارق تئولوژی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
تعداد بازدید : ۵۵۷۵ تعداد دانلود : ۱۰۸۲
بنیادی ترین مساله متافیزیک ارسطو مساله هستی ( وجود ) است و این نکته مسلم است که مساله هستی یا وجود و هست یا موجود در همه مراحل گسترش فلسفیش برای ارسطو هر چند نه به یک نحو مطرح بوده است این مساله در متافیزیک به شکل گسترده و مشخص بیان می شود ارسطو در متافیزیک علم به موجود را به شیوه های مختلف بیان نموده و به مناسبت موضوعات متعدد و متنوعی نیز برای آن قرار داده است در اغاز کتاب چهارم مابعدالطبیعه را علم مطالعه موجود چونان موجود می داند و در بخشهای دیگر متافیزیک مابعدالطبیعه بعنوان علمی که با موجود الهی غیر متحرک – موجود مفارق سر وکار دارد وهمچنین بعنوان علمی که از بالاترین اصول و مبادی و علل اشیا بحث می کند توصیف شده است و در جایی دیگر بعنوان علم به جوهر یا جوهر نخستین است از این رو از دیرباز شارحان و مفسران ارسطو و ارسطوشناسان در تعیین موضوع مابعدالطبیعه دچار تعارض و مشکل بوده اند که در نهایت حاصل قرنها تفسیر رای ارسطو در باب موجود بما هو موجود به دو تفسیر مختلف انتولوژی و تئولوژی منتهی می شود تفسیر یونانیان به موجودات مفارق و تفسیر فیلسوفان مسلمان فارابی و ابن سینا به موجود مطلق که این دو تفسیر تا کنون نیز مطرح است این پژوهش نیز با گزارش و تحلیل این دو تفسیر به جهت تبیین تمایز فلسفه این دیار از فلسفه یونان در صدد مقایسه رای ارسطو و فارابی در این مساله است
۳.

تبیینی از چند مسأله فلسفی در علم اقتصاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه متدولوژی علم اقتصاد انتولوژی اپیستمولوژی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۳۴ تعداد دانلود : ۱۲۴۰
هدف اصلی مقاله، پاسخ به این پرسش کلیدی است که چه نوع مسایل فلسفی در علم اقتصاد قابل طرح هستند؟ نویسندگان با تبعیت از مبانی نظری، فلسفه علم اقتصاد را به سه شاخه انتولوژی، اپیستمولوژی و متدولوژی تقسیم بندی نموده و مسایل فلسفی علم اقتصاد را در این سه شاخه احصا و تببین نموده اند. بر اساس بررسی استدلال محققان در نتایج مقاله، حاکی از آن است که عینیت پدیده های اقتصادی، علّیت، گرایش عمومی سازی در بین اقتصاددانان، منشأ رفتار اقتصادی مسأیل انتولوژیک علم اقتصاد هستند. مسایل اپیستمولوژیک آن شامل گرایش اقتصاد به عقل گرایی در مقابل تجربه گرایی، تردید در قانون بودن گزاره های علمی در اقتصاد، و مسأله جمع زنی به معنای تقابل خرد و کلان می باشد. از نظر متدولوژیک نیز امکان پذیری تمایز ارزش- واقعیت، ریاضی سازی و کمّی سازی روش های تبیین در علم اقتصاد، قابل استنتاج است.
۴.

تاثیر کارل برایگ بر هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: هایدگر جوان - برایگ مدرنیسم انتولوژی اسکولاستیسیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۱ تعداد دانلود : ۳۶۰
هایدگر در " راه من به سوی پدیدارشناسی " همان تکریمی را نثار " در باب وجود : طرح کلی انتولوژی "  کارل برایگمی کند که نثار کتاب برنتانو در باره" معانی متعدد وجود نزد ارسطو " و نیز " پژوهش های منطقی" هوسرل کرده است ((GA14:92. او همچنین به تاثیر نافذ و از همین رو وصف ناشدنی ای اشاره دارد که برایگ – این استاد الهیات ضد مدرنیسم  و آخرین بازمانده مکتب الهیاتی توبینگن که الهیات کاتولیک را در گفتگوئی پویا با فلسفه هگل و شلینگ قرار می داد –  بر کار فکری آتی او نهاده است. هایدگر،  حتی پنجاه سال پس از نخستین ملاقاتش با برایگ در سال 1909، از او به سبب " رسوخ و صلابت فکری " و مهارت مواجه ساختن آموزه های گذشته با پرسش های زنده  و تپنده حال حاضر تمجید می کند ((Ibid:82. با این همه بر تاثیر برایگ روی هایدگر، تاکید چندانی خاصه از آن گونه که بر تاثیر برنتانو و هوسرل ، نگردیده است. مقاله حاضر برآن است که بر این تاثیر در سه بخش تمرکز کند؛ الف. تاثیر برایگ بر هایدگر در نحوه رویکرد به سنت فلسفی، ب. در مضامین اندیشه و ج . در سبک نگارش.
۵.

دستاوردهای پدیدارشناسی هایدگر در علوم انسانی و پژوهش سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انتولوژی قصدیت شهود مقولاتی امر پیشینی پدیدارشناسی هرمنوتیک در-جهان-هستن فهم تفسیر حال یافت گفتار پروا اضطراب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۶ تعداد دانلود : ۶۴۷
پدیدارشناسی برجسته ترین گرایش فلسفی قرن بیستم و حتی قرن فعلی است. برخی از مدعیات این نحله فلسفی بنای بسیاری از گرایشات پیشین فلسفی که در علوم انسانی آنها را به کار می بردیم ویران نموده است. ولی متاسفانه شاهد آنیم که پژوهشگران علوم انسانی بدون توجه به انتقادات وارده از جانب پدیدارشناسان بزرگی همچون هایدگر به راه غلط پیشین خود گام گذاشته و دستاوردهای ابطال شده قبلی را همچنان بسط و گسترش می دهند. هدف این نوشتار نشان دادن این موضوع است که پدیدارشناسی هایدگر به عنوان منطقی برسازنده می تواند این نقص بنیادین گرایشات سنت فلسفی غرب را بر طرف ساخته و با طرح انتولوژی بنیادین شیوه هستی دازاین در جهان را مورد واکاوی قرار داده و خلا بسیاری از روش شناسی های معمول در علوم انسانی را پر کرده و باعث شود تا این روش شناسی های از مدعیات پیشین خود مبنی بر دست یافتن به حقیقتی جدید دست بردارند و مداقه بیشتری درباره ماهیت هستی انسان داشته باشند.
۶.

تحلیلی انتقادی بر نظریه «امتناع علم دینی و تمدن سازی» با غلبه تفکرتئولوژیک و حوالت تاریخی مدرنیته(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم دینی تمدن سازی تئولوژی پدیدارشناسی مدرنیته علم تکنولوژی ایدئولوژی انتولوژی الهیات دین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۷ تعداد دانلود : ۲۴۷
ازجمله رویکردهای قابل توجه در مخالفت با تمدن سازی و اسلامی سازی علوم، نگاهی است که با اتکا بر فلسفه پدیدار شناختی و رویکرد انتولوژیکی، تلاش می کند الزامات تمدنی مدرنیته را امر اجتناب ناپذیر و حوالت تاریخی دانسته و هرگونه تلاش در اسلامی سازی و بومی کردن علوم جهت مهندسی تمدن اسلامی را محکوم به شکست بداند و در حقیقت این رویکرد بر این باور است که اساساً دغدغه و تلاش برای تمدن سازی و اسلامی سازی علوم، ریشه در جریان بومی گرایی وهویتگرائی غرب ستیز دارد، ازاین روی دلایل مخالفت خود را با این مسئله به موانع درونی و بیرونی بازمی گرداند. به همین روی مانعیت درونی در امکان و امتناع تمدن سازی و تولید علم دینی را به حاکمیت دستگاه تئولوژیکی یعنی الهیات در جامعه اسلامی برمی گرداند. به این معنا که هر دستگاه معرفتی بشر که واسطه در فهم بشر از متن و حقیقت دین باشد، به دلیل ماهیت بشری اش، منجر به اعوجاج در فهم دینی و درنتیجه ایدئولوژیک شدن دین می گردد، درحالی که حقیقت دین به دلیل ویژگی همچون قدسی بودن، مطلق بودن، فرا تاریخی، عینی نبودن، امری است که مانع از مقایسه آن با علم و درنتیجه مانع طرح تمدن اسلامی بر محور تولید علوم دینی می گردد. چراکه مواجه ما با دین امری وجودی وانکشافی است. مانعیت بیرونی در امتناع، به حوالت تاریخی، اقتضائات ذاتی مدرنیته، یعنی علم مدرن و تکنولوژی برمی گرداند، که چنین حوالتی اجازه نمی دهد انسان باقدرت و اختیار خود در برابر آن مقابله کند. با توجه به دو دال اساسی نظریه فوق در امتناع مهندسی تمدن اسلامی و تولید علم دینی، باید گفت اساساً، بدون تفقه جامع در دین و ترسیم هندسه معرفت دینی و تبیین جایگاه الهیات مطلوب، نمی توان مواجهه صحیح و مطلوب با متن دین و جریان دینداری در مقیاس تمدنی و اجماعی داشت، درواقع رابطه وجودی با دین، یک رابطه درونی و فردی است و موجب انزوای دین در متن حیات اجتماعی گشته و به سکولاریسم منجر می گردد. از سوی دیگر چنین خوانشی از الزامات مدرنیته با اصل تکلیف و اختیار انسان در جهت تکامل اجتماعی و تمدن سازی سازگاری ندارد، ازاین رو با فرض امکان پذیری توسعه و تکامل قدرت و اختیار برمحورحق، مسئولیت و تکلیف اجتماعی و تمدنی جامعه دینی، این اقتضاء و حوالت تاریخی الزام آور و جبرانگارانه را بایستی بشکند و درنتیجه طرح تمدن سازی اسلامی و علم دینی، مطلوب و امکان پذیر می گردد.
۷.

چه باشد آنچه خوانندش اُنتولوژی: تلاشی برای معادل گزینیِ یک مفهوم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۹۵
: برای اصطلاح «اُنتولوژی» مأخوذ از فلسفه، معادل های مختلفی در متون غیرفلسفی (هوش مصنوعی، علوم اطلاعات، وب معنایی و جز آن) انتخاب شده است. گذشته از انتخاب شکل آوانگاری شده این اصطلاح، نگاهی به معادل ها نمایانگر آشفتگی واژگانی برای هر دو بخش آن («هستی» و هستان» در قسمت نخست، و « شناسی»، « نگاری» و «نگاشت» در قسمت دوم) است. هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت موجود این آشفتگی، چرایی انتخاب معادل های مختلف، و سرانجام، رسیدن به معادلی مناسب، دقیق و مستند است. برای تعیین وضعیت و نیز درستی معادل های اُنتولوژی از روش سندی-کتابخانه ای به شیوه کمّی و کیفی استفاده شد. در این راستا دو نوع متن کاویده شد: 1) متون غیرفلسفی فارسی تألیفی یا ترجمه ای با موضوع اُنتولوژی در حوزه هایی چون هوش مصنوعی، علوم اطلاعات، وب معنایی و 2) متون فلسفی دربردارنده آرای «مارتین هایدگر» درباره هستی . با بررسی 112 متن فارسی غیرفلسفی، نتیجه قابل انتظارِ اختصاص بیش از نیمی از معادل ها به «هستی شناسی» به دست آمد که ترجمه دقیق «اُنتولوژی» است، اما سیر نزولی انتخاب این معادل و تمایل بیشتر نگارندگان به استفاده از «هستان شناسی» و «هستان نگاری» در سال های اخیر، نشانگر درک تفاوت معنای این مفهوم در دو حوزه فلسفی و غیرفلسفی است؛ اما اغلبِ نگارندگان متون فارسی، از اشاره کوتاهی به این مضمون که «هستی شناسی» از فلسفه آمده، فراتر نرفته و انگشت شمار، سببِ انتخاب معادل را بیان کرده اند. در مورد قسمت دوم اصطلاح، دلایل «حرّی»، «فدایی» و «لینچ» تردیدی در پذیرش «نگاری» و ترجیح آن بر «شناسی» باقی نمی گذارد. اما درباره قسمت اول اصطلاح، با توجه به تأکید «هایدگر» بر تفاوت «هستی یا وجود» در فلسفه با «هستنده یا موجود » در علم، همچنین، کاربرد همزمان «هستان» و «هستی» با معنای متفاوت در ابیات برخی شاعران و نیز استفاده قابل توجه از «هستان» در کنار کاربرد بسیار «هستی» در متون فارسی غیرفلسفی، شاید بتوان «هستان» را به «هستی» ترجیح داد و «هستان نگاری» را برای متون غیرفلسفی پیشنهاد کرد. نقد «هایدگر» به مقوله بندی «ارسطو» برای یکپارچه سازی همه حالت های ممکن «هستی»، دقّت بیشتری را در بهره گیری و استناد به نظریه «ارسطو» در نوشته های غیرفلسفی می طلبد. نگارنده با وجود دلایل پیش گفته و حتی وجود منابع چشمگیر در زمینه مطالعات علم و فناوری و «چرخش به هستی شناسی»، سؤالی را مطرح می کند: آیا اساساً این اصطلاح برای آنچه در رشته های غیرفلسفی انجام می شود، مناسب است؟ آیا نمی توانستیم بدون وام گیری از فلسفه اصطلاح مستقلی برگزینیم؟ پاسخِ به این سؤال، پژوهشی مستقل را در منابع مرتبط انگلیسی و فارسی و به ویژه زبان شناسی و نیز متون نثر و نظم فارسی می طلبد.