مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۸۱.
۳۸۲.
۳۸۳.
۳۸۴.
۳۸۵.
۳۸۶.
۳۸۷.
۳۸۸.
۳۸۹.
۳۹۰.
۳۹۱.
۳۹۲.
۳۹۳.
۳۹۴.
۳۹۵.
۳۹۶.
۳۹۷.
۳۹۸.
۳۹۹.
۴۰۰.
علم
منبع:
ذهن پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۷
109 - 135
حوزه های تخصصی:
مسئله جایگاه علم و علل ایجاد آن یکی از مسائل مهمی است که در حوزه معرفت شناسی مورد توجه اندیشمندان اسلامی و غربی است. فیزیولوژیست ها جایگاه علم را ذهن انسان به عنوان فاعل معرفت می دانند؛ ولی عده ای دیگر این رأی را نمی پذیرند. در بعد علل ایجاد علم متفکرانی مانند معتزله بر این باورند علم تنها از راه تحصیل و کسب متعارف حاصل می شود. درمقابل اشاعره تحصیل علم به نحو متعارف را صرفاً یک سنت الهی دانسته، معتقدند این روش هیچ گونه نقشی در کسب علم ندارد. اما امام صادق در حدیثِ موسوم به حدیث عنوان بصری خطاب به وی جایگاه علم را قلب دانسته اند و در بعد علل ایجاد علم، حقیقت بندگی، عمل به علم و طلب و دعا را به عنوان عوامل تأثیرگذار بر معرفت بر می شمارند. در این مقاله کوشیده شده است با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و در چارچوب عقلی به جایگاه علم (بخش اصلی فاعل معرفت) و نحوه دستیابی و تأثیر عوامل غیر معرفتی بر معرفت از منظر حدیث عنوان بصری پرداخته شود.
بازخوانی تعریف نفس براساس اصول نفس شناسی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نفس شناسی صدرالمتألهین به جهت نوآوری هایی خاص مانند حرکت جوهری و حدوث جسمانی نفس به گونه ای متمایز تکون نفس و ارتباط با بدن و بقای نفس پس از بدن را تبیین کرده و از بسیاری چالش های نفس شناسی فلسفی دوگانه انگارانه عبور کرده است. نگاه به نفس در نفس شناسی حکمت متعالیه صدرالمتألهین هم از حیث ذات و هم از حیث تعلق به بدن بوده است. تعریف ناظر به حیث تعلقی نفس به بدن به طور کامل تبیین شده است، اما این تعریف را نمی توان برای نفس شناسی از حیث ذات نیز در نظر گرفت. تعریف برآمده از نفس شناسی مبتنی بر ذات چیزی شبیه به حدود اشیاست؛ میزان دور شدن از ماده به معنای فقدان ها و میزان تحقق ادراک در هر موجودی معرف نفس هر موجود و ویژگی های ممیزه آن نوع است که شامل همه موجودات جهان می شود و مبتنی بر سریان حیات و علم در همه اجزای جهان است. این نوع هویت بخشی به نفس هماهنگی کاملی با محتوای وحدت تشکیکی وجود، یگانه انگاری غیرفیزیکالیستی نفس و بدن، شواهد آیات و تجربه های بشر در علوم گوناگون دارد.
ارزیابی شعور همگانی موجودات در حکمت متعالیه براساس ادله مبتنی بر وحدت شخصی وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال نوزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
105-116
حوزه های تخصصی:
یکی از حقایقی که ذهن بسیاری از اندیشمندان را به خود مشغول کرده، شعور همگانی موجودات است؛ موضوعی که ظواهر آیات قرآن کریم و روایاتِ فراوان گواه آن است. حکمت متعالیه گام های ارزنده ای در مقام تبیین سریان ادراک در همه موجودات برداشته است. نگارنده در این مقاله می کوشد با به کارگیری روش توصیفی تحلیلی و با رویکردی انتقادی، آن دسته از ادله شعور سراسری موجودات را بررسی کند که در حکمت متعالیه با ابتنا بر وحدت شخصی وجود اقامه شده است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که در صورت ناکافی بودن ادله مزبور برای اثبات مدعا، می توان با استناد به آیات و روایاتی که به دلالت مطابقی یا التزامی بر سریان ادراک در موجودات دلالت دارند، به این نتیجه دست یافت که هر موجودی بهره ای از علم دارد، هرچند تمام حقیقت چنین علمی برای انسان ناشناخته و دست نیافتنی باشد.
اهل بیت (علیهم السلام) و برخورداری از علم الکتاب
منبع:
الاهیات قرآنی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
49 - 65
حوزه های تخصصی:
در مورد معنای «علم الکتاب» و مصداق «من عنده علم الکتاب» که در آیه 43 سوره رعد به عنوان گواه رسالت پیامبر اسلام(ص) معرفی شده است، در میان مفسران، اختلاف نظرهایی وجود دارد و احتمالات و مصادیق متعددی برای آن ذکر شده که برخی از این احتمالات با محتوای سوره و مکی بودن آن سازگار نیست. هدف پژوهش نیز اثبات این نکته است که مصداق بارز «من عنده علم الکتاب»، ائمه معصومین(ع) هستند و این که آن ها از تمام علوم، حقایق و پدیده های عالم به جز آن چه مخصوص علم غیب الاهی است، باخبرند. سوال اصلی پژوهش این است که معنا و مصداق حقیقی علم الکتاب چیست و اهل بیت(ع) در مقایسه با دیگران به چه میزان از علم الکتاب بهره مندند؟ یافته های پژوهش که با روش توصیفی– تحلیلی انجام شده، نشان می دهد که با محور قرار دادن آیات ابتدایی سوره زخرف، چهار احتمال قابل طرح است که عبارتند از: علم به کتب آسمانی، علم به قرآن به طور خاص، علم به لوح محفوظ و آگاهی از اسم اعظم الاهی. احتمال اول، صحیح نیست و سه احتمال دیگر با یکدیگر قابل جمع بوده و هرکدام، مراتب مختلف یک حقیقت را دارا بوده و علی(ع) و فرزندان مطهر ایشان آگاه ترین مردم به علم الکتاب هستند.
آموزش علم دینی یا آموزش دینی علم: از آرمان تا تناقض نمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عمده نظریه های علم دینی در ایران نه تنها در تلاش برای تحقق عملی سازگاری علم و دین، بلکه فراتر از آن در پی بکارگیری آموزه های دینی در علم و آموزش علوم(طبیعی و انسانی) و برقراری نسبتی میان آنها هستند. هدف از این مقاله تحلیلی بر مساله کاربست علم دینی در آموزش علوم(طبیعی) است که در ذیل مسئله گسترده تر "تحقق پذیری علم دینی" قرار دارد و در راستای تحلیل و بررسی دقیق تر مسئله، در آغاز سه تز(پیشنهاد) طرح می شوند: نخست، آموزش علم دینی یک آرمان بی معنی و امکان ناپذیر است؛ دوم، به جای آموزش علم دینی باید از آموزش دینی علم سخن راند؛ و سوم، آموزش دینی علم هم خود یک متناقض نما(پارادوکس)است. این پیشنهاد ها با روشی تحلیلی و با اتکا به نظریه های علم دینی و نیز شناختی که درباره ماهیت، ساختار و اهداف آموزش علوم وجود دارد بررسی می شوند. این پژوهش نشان می دهد که آموزش علم دینی در وضعیت کنونی و با توجه به فقدان مدل دینی برای علوم، اگرچه علی الاصول بی معنا و امکان ناپذیر نیست، اما یک آرمان(نه به مفهوم دست نیافتنی) است.در عوض، آموزش دینی علم در وضعیت کنونی ممکن و تحقق پذیر است؛ با این وصف، باتوجه به اهداف کنونی آموزش علوم در صورت جانبداری جزم گرایانه از دین، آموزش دینی علم می تواند واقعیتی متناقض نما(پاردوکسیکال) باشد. با توجه به این شرایط، مسئله کاربست علم دینی در آموزش علوم نه تنها با چندین مسئله دیگر گره خورده است، بلکه می تواند به آنها هم تقلیل پذیر باشد و پاسخ دقیق تر مسئله هم مبتنی بر پاسخ آن مسائل وابسته است.
پندارشکنی قرآن کریم با محوریت واژه «علم» در سطوح متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پندارشکنی و تصحیح اندیشه انسان ها یکی از مهم ترین مأموریت های کتب آسمانی است. قرآن کریم به عنوان جامع و کامل ترین متن وحیانی نسبت به بسیاری از اندیشه ها و توهمات غلط بشری انتقاد داشته، در سطوح متن وحیانی خود سعی در گسست خیالات موهومی دارد که برخلاف حقایق جهان هستی در ذهن ها شکل گرفته و عامل شقاوت انسان ها گردیده است. این واژه ها و ساختارها و جملات در عین تنوع هرکدام مأموریت و وظیفه ای خاص برای اصلاح اندیشه ها به عهده دارند. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی و شناخت معنا پندارشکنی آیات حاوی خانواده واژه «علم» در سطوح متن بررسی گردیده، به نتایجی دسته یافته است که مهم ترین آنها عبارت اند از: شناسایی سه سطح واژه و ساختار و جمله پندارشکن می باشد که در 45% آیات حاوی آنها، آموزش مستقیم و در 55% با روش اطلاع رسانی غیرمستقیم صورت گرفته که در 74% این گروه از آیات، پندارشکنی با واسطه دیگران و در مابقی با واسطه پیامبر اسلام(ص) صورت گرفته است. نوع لحن و آهنگ کلام در 61% موارد مقتدرانه و شدید و گویش مابقی این گروه از آیات با فراوانی 39% مقتدرانه و ملایم بوده و خطاب تقریباً در 50% این آیات متوجه مسلمانان بوده، رویکرد اصلی آنها پندارشکنی آموزشی می باشد و در نیمی دیگر قرآن کریم به دلیل عناد و پافشاری مشرکان و کافران در پندارهای سقیم خود برای تأثیرگذاری بیشتر و ایجاد تنبه، اکثراً با لحن شدید و بیان همراه با تهدید به دنبال گسست پندارهای ناصحیح و اصلاح آنها می باشد.
نظریه شهر تعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال نهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲۴
17 - 22
حوزه های تخصصی:
نظریه «شهر تعالی» با هدف تعالی شهروندان و شهر و بر پایه دو اصل کارائی بیشتر در نظام شهرسازی و برابری یا عدالت اجتماعی ارائه گردیده است. در این نظریه به محورهای اساسی نظیر«توسعه محیطی» با هدف توسعه پایدار در جهت دستیابی به رضایت شهروندان از محل سکونت، شادمانی آنان و سرزندگی شهر، «توسعه اقتصادی» با هدف رشد اقتصادی و کسب معیشت آنان، «توسعه اجتماعی» شهر با هدف گسترش علم و دانش در شهر، «توسعه فرهنگی» با هدف احیاء آداب و سنن نیکو دنبال شده و توسعه همه جانبه شهر از نظر محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به حضور مردمان بزرگ (اندیشمند و دانشمند) در شهر خواهد انجامید که از یک سو زمینه تعامل مردم و بهره گیری از اندیشه و دانش آنان فراهم می شود و از دیگر سوی خود زمینه توسعه همه جانبه و مداوم در شهر را به وجود می آورند و در نتیجه به تعالی بیشتر شهر و شهروندان می انجامد.
نقد نظریه نیچه درباره ی حقیقت
منبع:
فرهنگ پژوهش زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴ ویژه فلسفه و کلام
105 - 128
حوزه های تخصصی:
مسأله ی حقیقت، که همواره از مهم ترین مسائل فلسفه در حوزه ی معرفت شناسی به شمار رفته، و در آراء نیچه از ویژگی منحصر به فردی برخوردار است. هر چند که نیچه معنای حقیقت را همچون بسیاری از فلاسفه مطابقت ذهن (سوژه) و عین (ابژه) دانسته، اما به جهت این که برای علم ماهیتی واژگانی قائل است و از طرفی دیگر رابطه ی ذهن و عین را نوعی استعاره معرفی کرده، هیچ ارزش علمی برای حقائق بشری قائل نیست و همه ی آن ها را توهمات ذهن انسان قلمداد کرده است. نیچه ارزش و فایده ی علوم را در دست یابی انسان به اهداف خود در زندگی، که همان خواست قدرت است، منحصر کرده و حقیقت را چشم انداز بشر معرفی می کند. فلسفه نیز در نگاه نیچه عاری از هر گونه عقلانیت است و باید از اصول و ارزش های زیباشناختی و هنری پیروی کند. اما با توجه به این ماهیت واژگانی معرفت هیچ گونه دلیلی برای اثبات ندارد و از طرفی دیگر شواهد بسیاری همچون ادراکات خیالی رد نظریه نیچه و فرایند ادراک در نگاه او را اثبات می کند.
بررسی انتقادی رابطه علم و دین در وضعیت پست مدرن
منبع:
فرهنگ پژوهش زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴ ویژه فلسفه و کلام
159 - 187
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم فلسفه دین، رابطه علم و دین می باشد که در همه زمان ها، مورد توجه فیلسوفان دین بوده است اما در دوره مدرنیته به دلایلی به آن توجه بیشتری شد. بتدریج و با گذشت اندک زمانی، انسان مدرن نقص هایی را در آرمان های مدرنیته احساس کرد و شروع به بازخوانی دوباره آن نمود که این امر باعث پدید آمدن وضعیت پست مدرن شد. حال سؤال اصلی این است که رابطه علم و دین در وضعیت پست مدرن، چگونه تحلیل می شود و بر اساس دیدگاه متفکرین اسلامی بخصوص آیت الله جوادی آملی چه انتقادهایی بر آن وارد است؟این مسئله موضو ع اصلی این پژوهش می باشد. روش این تحقیق، روش توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای – اسنادی می باشد. بر اساس یافته های تحقیق اشکالاتی چند بر اصول و مبانی پست مدرنیسم وارد شده از جمله اینکه در هستی شناسی به اثبات حقیقت عینی و در باب معرفت به نقد نسبیت گرایی پرداخته ایم و در پایان هم به تلقی پست مدرنیست ها از علم و دین انتقاداتی وارد شد و بر اساس آن رابطه علم و دین مورد ارزیابی قرار گرفت. رابطه علم و دین در وضعیت پست مدرن، خروج از وضعیت تعارض در آغاز مدرنیته است که همراه با قبول نوعی هرج و مرج گرایی و از بین رفتن مرز بین علم و خرافه و تلقی دین شخصی و انفسی است؛ که به هیچ عنوان نمی تواند مورد پذیرش یک فیلسوف مسلمان باشد.در اینجا نشان دادیم که چه تصور صحیحی میتوان از علم و دین داشت و با این تصور،علم و عقل را خارج از دین ندانسته بلکه آنها را از منابع دین دانستیم.و لذا امکان هرگونه رابطه تعارض بین علم و دین از اساس منتفی می شود در عین حال به دامن هرج و مرج گرایی هم نخواهیم افتاد.
نقش هدف و کمال نهایی انسان در علوم انسانی اسلامی براساس دیدگاه آیت الله مصباح یزدی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تفاوت علوم انسانی اسلامی با علوم انسانی موجود، عمدتاً مرتبط با بعد مبانی علوم است. بنابراین پژوهش حاضر نیز در راستای همین هدف، به بررسی و تحقیق درباره یکی از مبانی اسلامی سازی علوم انسانی می پردازد که در مباحث انسان شناسی از آن با عنوان هدف نهایی انسان یاد می شود و در مبانی اسلامی، این هدف عبارت است از قرب الهی. در این مقاله این موضوع هم در بعد توصیفی و هم در بعد توصیه ای علوم براساس دیدگاه آیت الله مصباح یزدی بررسی می شود.
جستاری در قرآن با موضوع تعیین جنسیت جنین و اخلاق با رویکرد رفع تعارض علوم تجربی و دین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۲ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱
42-51
حوزه های تخصصی:
علم انسان موهبتی الهی است که بنا به شواهد توان دستیابی به ناشناخته هایی را دارد که علاوه بر اثبات اشرف مخلوقات بودنِ آدمی، می تواند در ظاهر امر با برخی آیه های قرآن تعارض داشته باشد. بر اساس آیه های الهی، علم به تعیین جنسیت جنین در اختیار حق تعالی است و یکی از اموری است که ظاهراً راه را بر اختیار انسان در تعیین جنسیت، بسته است. اما امروزه پیشرفت های پزشکی و ژنتیکی از یک سو؛ و نیز احتمال تعدی از اصول اخلاقی و خطرهای ناشی از آن در حوزه ی سلامت اخلاقی و اجتماعی از سوی دیگر، این مسئله را به چالشی جدی در بحث علم و دین مبدل ساخته است. البته رویکرد و نگاه دینی می تواند برنامه یی هدفمند برای بهتر و درست تر زیستن انسان بیاموزد؛ برنامه یی که با توجه به پیشرفت و توسعه ی علوم، با عملکرد مناسب در الگوهای رفتاری، اختیار و اراده و مداخله ی انسان را در بحث تعیین جنسیت و حوزه ی علوم پزشکی، چهارچوب مند و توجیه پذیر می کند. از این رو در این مقاله سعی شده است ضمن اشاره به تعیین جنسیت و مشیت الهی، میزان دخل و تصرف انسان و همسویی این دخل و تصرف، در قالب دین و میزان ارتباط آن با سلامت روانی و اجتماعی تبیین گردد.
سیری اجمالی بر موضوع مطالعات دین و سلامت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
در تاریخ اسلام، به دانش سلامت توجه بسیاری شده است. سلامت در اسلام امتیاز به شمار می آید و مقدمه یی برای نیل به کمالات دیگر است. از سویی تأثیر دین بر سلامت به ویژه سلامت معنوی و سلامت روان بارها تأکید شده و بر ضرورت و اهمیت موضوع سلامتی، بهداشت و تأثیر آن در زندگی دنیوی و اُخروی اشاره ی فراوان شده است؛ از سوی دیگر باید توجه داشت هدف از سلامت مادی و معنوی خودِ موضوع سلامت نیست بلکه هدفی بالاتر مد نظر است و آن این است که از سلامت با تمام ابعادی که دارد در مسیر رضای الهی به کار گرفته شود.
معرفت شناسی قطب الدین شیرازی
مقاله حاضر، تحقیقی است اسنادی که به بررسی تفاوت ها و شباهت های قطب الدین شیرازی در مبحث معرفت شناسی، با حکمای مشاء و اشراق و به شیوکه کتابخانه ای و بررسی درون متنی به تطبیق و تحلیل مسأله پرداخته است. ابتدا به دیدگاه های قطب الدین در تعریف علم، ادراک، عقل، مراتب و انواع آنها اشاره شده و سپس با بیان نظرات ابن سینا و شیخ اشراق، وجه تفاوت و شباهت قطب الدین شیرازی با آنها مورد تحلیل قرار گرفته است. نهایتاً در این پژوهش معلوم می شود که آرای وی تلفیق میان هر دو مکتب بوده و تلاش کرده است تا نظرات ابن سینا و سهروردی را به هم نزدیک سازد.
تبیین فرامقولی بودنِ علم حصولی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار با رویکردی صدرایی به مبحث هستی شناسی علم پرداخته شده است. ازنظر ملاصدرا، علم امری ماهوی و از مقوله اضافه یا کیف نفسانی نیست و اساساً تحت هیچ مقوله ای قرار نمی گیرد، بلکه امری وجودی و فرامقولی است. شارحان حکمت متعالیه در تبیین فرامقولی بودنِ علم دیدگاه های متفاوتی دارند. ازنظر برخی شارحان متأخر، وجودی بودن علم به این معناست که علم از سنخ وجود خارجی است نه وجود ذهنی و جایگاه آن در صقع نفس است؛ از این منظر صور علمی و وجودات ذهنی، علم نیستند، بلکه وجود ظلی علم اند. گروهی دیگر تغایر میان علم و صورت ذهنی را حقیقی قلمداد نمی کنند، بلکه این تغایر را اعتباری می دانند و معتقدند صورت ذهنی به لحاظ وجودی، علم و به لحاظ ماهوی، معلوم بالذات است. برخی دیگر علم را اضافه اشراقی می دانند و بنابراین امری وجودی و طرف ساز تلقی اش می کنند و صور علمی و ذهنی را حاصل اشراق نفس می دانند. با بررسی این دیدگاه ها و قوت ها و ضعف هایشان می توان چنین گفت که اگر برای تبیین فرامقولی بودنِ علم به تمایز حقیقی و تعدد وجودی میان علم و صورت علمی تمسک جوییم، با اشکالات و ابهاماتی مواجه خواهیم شد. برای رفع این اشکالات باید به گونه ای دیگر به تبیین فرامقولی بودن علم پرداخت. باتوجه به اینکه اضافه اشراقی امری وجودی است، این تبیین برای فرامقولی بودن و وجودی بودن علم جامع تر است که علم یا صورت علمی را حاصل اشراق نفس بدانیم.
احیاء توجّه فیزیکدانان به فلسفه در دهه های اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
5 - 19
حوزه های تخصصی:
از قدیم تا شروع علم جدید فلسفه بر علوم حاکم بود؛ اما پس از تکون علم جدید کم کم مکاتب تجربه گرا که فقط برای یافته های ناشی از حواس ارزش قائل بودند، حاکم شدند. به دنبال آن، با ظهور پوزیتیویسم در نیمه اول قرن نوزدهم، فلسفه در محیط های علمی از رونق افتاد. اما با ظهور بعضی مکاتب در فلسفه علم، در نیمه دوم قرن بیستم، واضح شد که همه علوم مبتنی بر بعضی اصول عام فوق علمی (متافیزیکی) هستند. به دنبال آن کم کم بعضی از سرآمدان علم معاصر متوجه نقش فلسفه در علوم شدند. در چند دهه اخیر بعضی از دانشگاه های مهم غرب، از جمله برخی از دانشگاه های مهم مهندسی غرب نظیر دانشگاه ام آی تی در آمریکا بخش فلسفه به راه انداخته اند. در ده سال اخیر نیز در بعضی از دانشگاه های درجه اول اروپا و آمریکا همکاری های خوبی بین فلاسفه و عالمان علوم تجربی به راه افتاده و در این مدت کوتاه نتایج ثمربخشی داشته است..
بررسی سرشت آگاهی در خلال تفسیرهای هایدگر از فوسیس و پسوخه و انتقادهای وی از علم گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
326 - 347
حوزه های تخصصی:
هایدگر با بازتعریف فوسیس(φυσις) و پسوخه(Ψυχη) ارسطویی در مقام انتقاد از علم تجربی (Science) و علم گرایی(Scientism) برمی آید که بر تمام ساحات زندگی انسان و از جمله فلسفه سایه افکنده بود. از خلال این تفسیر ها و انتقادات، می توان نظرات وی را درباره آگاهی(Consciousness) استخراج کرد. در نظر وی، معنای فوسیس در زبان یونانی «وجود به ما هو وجود» است و درμορφη (صورت) که تغییر پیوستار را نشان می دهد، رخ عیان می کند. صورت که خلاء دوگانه علت فاعلی و علت غایی را برای فوسیس پر می کند در حقیقت همان آگاهی است. آگاهی که هایدگر از آن با «تجربه زیسته »(lived experience) یاد می کند، دارای لایه های مختلف رفتاری-ادراکی، اجتماعی و پیشا-شخصیِ از قبل معنادار است. هایدگر در تفسیر پسوخه به عنوان آگاهی از اصطلاحات مختلفی همچون صورت، Truth(حق)، لوگوس و مقوله استفاده و بیان می کند که آگاهی در تمام این اصطلاحات شامل یک دوگانگی است که همواره ارتباط آن با امر خارجی حفظ می شود. آگاهی برای هایدگر با هستی گره خورده است و وی همواره بر این نکته تاکید می کند که آگاهی همان ارتباط انسان یا دازاین(Dasein) با خارج است و هر چه از این ارتباط برداشت شود، در مرحله دومی است که ممکن است انتزاع یا علم یا هر چیز دیگر نام بگیرد.
آگاهی پدیداری، چالشی برای فیزیکالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
607 - 626
حوزه های تخصصی:
موفقیت انکارناپذیر علم عصب شناسی در توضیح حالات روانی انسان که در گذشته بر اساس مفاهیم فراطبیعی تبیین می شدند، بسیاری از دانشمندان و فیلسوفان عصر جدید را به دفاع از روش های فیزیکالیستی در توضیح ماهیت انسان سوق داده است. بر طبق این دیدگاه، علم با شناخت ساختارهای فیزیولوژی انسان به ویژه مغز و کارکرد های آن، سرانجام قادر خواهد بود از طریق مفاهیم فیزیکیِ صرف، سرشت انسان با همه ویژگی هایش را تبیین کند. مهم ترین چالشی که همواره متوجه این دیدگاه بوده است، مسئله آگاهی و یا به تعبیر سنتی آن چگونگی رابطه ذهن و بدن است. با این حال، دانشمندان معاصر با ارائه نظریه ها و مفاهیم جدید علمی درباره سازوکارهای مغز و نسبت آن با حالات ذهنی کوشش می کنند تا از طریق علوم فیزیکی پدیده آگاهی را تبیین کنند. هدف این مقاله نشان دادن این است که آگاهی پدیداری مهم ترین چالش در برابر فیزیکالیسم و نظریه-های طبیعت گرایانه است. با بررسی مفهوم آگاهی و تقسیم این مفهوم به دو بخش «آگاهی ادراکی» و «آگاهی پدیداری»، استدلال کرده ایم که نظریه های علمی در بهترین حالت صرفاً تبیینی از آگاهی ادراکی به دست می دهند، در حالی که چالش اصلی علوم طبیعی، تبیین آگاهی پدیداری است، لیکن آگاهی پدیداری به جهت ویژگی ذاتیِ ذهنیت، خارج از دسترس علوم فیزیکی قرار دارد، مگر اینکه علم منظر اول شخص را به رسمیت بشناسد.
نواندیشی در حوزه فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه مانند سایر علوم از راه تکامل منابع علم یعنی عقل، خیال، وهم و حس تکامل می یابد، هرچقدر انسان ها بتوانند از داده های عقلی و حسی و سایر ادراکات، فهم دقیق تر و عمیق تری داشته باشند و دستاوردهای جدید را به معلومات پیشین خود و صورت های علمی پیوند بزنند به فهمی عمیق تر و دقیق تر نایل می شوند فلسفه نیز از این قانون استثناء نیست. از این رو سیر فلسفه خواه در شرق و یا در غرب سیر تکاملی است. این سیر در فلسفه اسلامی با نهضت ترجمه آغاز و با اضافه شدن موضوعات و مسایل زیادی در عالم اسلام به آن توسط فیلسوفان مسلمان و تحلیل های متفاوت از گذشتگان به سیر تکاملی خود ادامه داد. اما در یک مقطع این تحول، بالنده شد بگونه ای که جهت گیری در فلسفه اسلامی از ذهن به عین و عالم خارج تغییر کرد و بر اساس اصالت وجود مسایلی حل و فصل شد که قبل از آن فیلسوفان قادر به حل و تفسیر آن نبودند.
تحلیل و بررسی تطبیقی مفهوم خزائن در تفاسیر المیزان و کشف الاسرار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
۶۲-۴۳
حوزه های تخصصی:
از ساحت های مورد اشاره در قرآن مفهوم خزائن است که به عنوان سرچشمه جهان خلقت معرفی شده ودر حیطه قدرت خداوند متعال است. در این پژوهش با روش توصیفی-تطبیقی به چگونگی بررسی مفهوم خزائن و تحلیل تطبیقی ابعاد هستی شناختی آن از دیدگاه علامه طباطبایی در المیزان و رشیدالدین میبدی در کشف الاسرار پرداخته شده است. در خصوص علمی یا عینی بودن خزائن، یافته های تحقیق نشان می دهد که خزائن الهی متشکل از دو عالم علم و عین است که این مطلب در نظریه علامه طباطبایی مشهود است، اما نگاه یک وجهی به خزائن در تفسیر میبدی (اکتفا به ساحت عین)، مشهود است. در حوزه ی خزائن و مراتب هستی، علامه طباطبایی خزائن را منبع اعلای فیض الهی دانسته که تنزل از آن بصورت توالی از مبدأ اعلی بر اساس رابطه عِلّی و معلولی است، حال آنکه از نظر میبدی، خزائن ناظر برعلم خداوند بر ادار ه ی امور و احاطه ی به فیوضات و مراتب عوالم و نفس در حوزه ی توانایی و اختیار انسان است، منتها ورودی به کیفیت استقرار نظام مراتبی و نحوه افاده ی فیض ندارد.
اسماء وصفات الهی از دیدگاه حکیم ملّاهادی سبزواری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
۱۰۰-۸۱
حوزه های تخصصی:
موضوع دانش عرفان نظری، حقّ سبحانه تعالی است و تعیّنات ذات مطلق فقط در قالب اسماء و صفات الهی قابل شناسایی است، لذا بحث از اسماء وصفات که موجب شناخت خداوند است، ضرورت می یابد. مقاله حاضر با روش کتابخانه ای و توصیفی-تحلیلی، با مداقه درآراء سبزواری به مسئله اسماء و صفات الهی از منظر معرفت شناسی و نقش آن در ایجاد موجودات، سلوک ومعرفت الهی، به ارتباط حقّ با عالم آفرینش و نیز علم و مشیت الهی می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد از منظر وحدت شخصی وجود، وجود حقیقی خداوند است وسایر موجودات نماد و شئون آن هستند که از طریق اسماء با خداوند ارتباط دارند. صفات نیز از نظر مفهوم متکثر و از نظر ذات دارای یک مصداق بوده و تعلیم اسماء، تکوینی و وجودی است. اگرچه نمی توان اسماء و صفات خداوندی را جدای از ذات باری تعالی دانست، ولی در مقام اطلاق، اسماء و صفات را می توان برای او اعتبار نمود.