مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۶۱.
۲۶۲.
۲۶۳.
۲۶۴.
۲۶۵.
۲۶۶.
۲۶۷.
۲۶۸.
۲۶۹.
۲۷۰.
۲۷۱.
۲۷۲.
۲۷۳.
۲۷۴.
۲۷۵.
۲۷۶.
۲۷۷.
۲۷۸.
۲۷۹.
۲۸۰.
علم
حوزه های تخصصی:
پدیده شناسی برای دست یابی به بیناسوژگی ابتدا آگاهی را به حوزه ی تعلق اگو تقلیل می دهد. اما چنان که خواهیم دید این تقلیل برخلاف تقلیل اولیه ی پدیده شناسی، تقلیلی ساختگی و روش مند است. بنابراین اگوی دیگر و در نتیجه بیناسوژگی نیز هم چون حوزه ی تعلق اگو قلمرویی اصیل و اولیه است و هیچ یک از این دو قابل تقلیل به یک دیگر نیست. پس شناخت هر یک از این دو قلمرو نیز وظیفه ای اصیل به شمار می آید. علم مدرن از طریق ریاضیاتی کردن طبیعت و با معرفی اوبژه های منطقی ریاضیاتی وظیفه ی شناخت بیناسوژگی را بر عهده دارد. اوبژه ی منطقی ریاضیاتی، به مثابه افق نامتناهی پدیده های شهودی آگاهی، که نمودهای کثیر آن در قلمرو اگولوژیک به شمار می آیند، بخشی از معرفت پدیده شناختی است. برخلاف گفته های هوسرل، ریاضیاتی کردن طبیعت ما را از فهم اصیل جهان دور نمی کند و علم مدرن قادر است گنجینه های معرفت ما را افزایش دهد.
تاملی تحلیلی در خاستگاه های فکری پنلوپه مدی پیرامون فلسفه ریاضیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"پنلوپه مدی [1]" از برجسته ترین اندیشمندان معاصر در حوزه فلسفه علم است. وی فلسفه ریاضیاتِ طبیعت گرایانه را دنبال نموده و بر ضرورت مطرود انگاشتن آن دسته از فعالیتهای فلسفی که با یافته های ریاضی فاقد سنخیتند، تاکید می ورزد. جایگاه خاص ریاضیات در متن کُل گرایی [2]کواین به عنوان هسته سخت در تعبیری لاکاتوشی، ضرورت کاربرد ریاضیات در علوم تجربی و نیز جهت گیری طبیعت گرایانه [3]در قبال تلاقی علم و فلسفه از سوی کواین، مدی را در ارائه تفسیری خاص از افلاطون گرایی [4]در ریاضیات یاری می رسانند. موضع ضد فلسفی ویتگنشتاین نیز تأثیری ژرف در تثبیت جایگاه ریاضیات کاربردی از سوی مدی دارد. در متن طبیعت گرایی مدی، ضد فیلسوفِ ویتگنشتاینی [5]، عهده دار حذف " لفاظی ها [6]" یعنی همان نظریه پردازیهای فلسفی اشتباه از قلمرو ریاضیات است. گفتار حاضر بر آن است تا از منظر کواین و ویتگنشتاین، ابعاد گوناگون تلاش مدی در مواجهه با فلسفه ریاضات به مدد موضع طبیعت گرایانه را تشریح نموده و با محوریت ریاضیات، جوانب گوناگون تلاقی علم و فلسفه را به تصویر بکشد.
تبیین و تحلیل علم دینی از دیدگاه شهید صدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم دینی در مکتب علامه صدر، یکی از نخستین نظریههصا ی علصیم انسصان ی اسصلام ی است. شهید صدر هم به تبیین ایص ن پصارادا یم پرداختصه و هصم آنرا در عرصص هء اقتصصاد اسلامی پیاده کرده است. این نظریه نشان داده است که رسالت اسلام بهعنیان یک دین، کشف پدیده های عینی و خارجی و روابط بین آن ها نیست. کشف و تیصیف ایصن گینصه میارد که بعد خارجی و تجربی دارند، بر عهده علم است که همیاره در معرض تغییصر و دگرگینی قرار می گیرند. رسالت اسلام طراحی مبانی و چارچیب های اساسی سصاخت جامعه و بایدها و نبایدهای اصیلی و چشم اندازی است که جامعه باید در مسصیر تعیصین تصا زمصان ی کصه جنبص ه ء » علصم « . شده و اصیل پذیرفته شده، بهسصیی آن حرکصت کنصد تیصیف گری محض داشته باشد، متّصف به اسلامی و غیراسلامی نمی شید؛ زیصرا فقصط بیانگر واقعیت های خارجی و تجربی در حال وقیع و یا واقع شدهء قبلی است. امّا اگصر ابعاد و عرصه های متفاوت جامعه ای بصر اسصاس مصذهب اسصلام تحقّصق عینصی یافصت، دانشمندان و عالمان می تیانند از ابعاد و زوایای متفصاوت دربصار هء آن جامعصه مطالعصه و مداقه کرده، پدیده ها، روابط عینی بین آن ها و آثار و نتایج شان را کشف و تبیصین کننصد . دانش و آگاهی حاصل از ماهیت و چگینگی پدیده های میرد مطالعه و تحلیص ل چنص ین جامعه ای، علم اسلامی است که درواقع تیصیف و تبیین پدیده ها و روابط بص ین آن هصا را در جامعه اسلامی برعهده دارد. مدار تشخی دیدگاه شهید صدر در این نیشتار، آراء ایشان دربارهء مذهب و مکتب اسلام و فرآیند دست یابی به آن و چگینگی پیص اده سصاز ی آن هصا در کل یص ت اجتماعی و مشاهده و تحلیل آن هاست. مهمترین اثر شهید صدر کصه صصراحتا بصه رابطهء اسلام و علم اقتصاد تیجه کرده، اقتصادن ااسصت. در المدرسص ه القرآنیص هنیص ز زمینهء تعمیم این نظریه را فراهم کرده است
تأمّلی در ماهیت تصدیق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم به حضوری و حصولی تقسیم می شود. در علم حضوری، علم و معلوم عین هم هستند؛ اما در علم حصولی، علم غیر از معلوم است. علم حصولی را به حضور صورت شیء در عقل تعریف کرده اند. علم حصولی به تصور و تصدیق تقسیم می شود. در باب ماهیت تصدیق، دیدگاه های مختلفی مطرح است که می توان آنها را به سه دسته کلی، تقسیم کرد. یک گروه تصدیق را امری مرکب و اعم از حکم و تصورات محکوم علیه و محکوم به می دانند. دسته دوم تصدیق را به تصور همراه با حکم و دسته سوم آن را به حکم و اذعان تعریف می کنند؛ هرچند در تبیین ماهیت حکم و تفسیرِ تصور همراه حکم، اختلاف وجود دارد. تصدیق عبارت است از فهم صدق قضیه. از طرفی تصور صدق نیز علم به صدق قضیه است. با دقت در تفاوت هایی که بین فهم صدق و تصور صدق وجود دارد، می توان ماهیت تصدیق را شناسایی کرد. با شناخت ماهیت تصدیق راه برای بازتعریف علم حصولی هموار می شود.
درآمدی بر مدرسه فلسفی استاد جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پایز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۰
37 - 62
حوزه های تخصصی:
مدرسه فلسفی استاد جوادی آملی ذیل مکتب قم و مکتب قم ذیل نظام حکمت صدرایی تعریف می شود. پژوهش حاضر در پی توصیفی پدیدارشناختی از مدرسه فلسفی آیت الله جوادی آملی است. چنین توصیفی از قِبل بررسی ظهورات متعدد یک اندیشه صورت می پذیرد تا بنیادی را که موجب تحقق ظهورات شده، هویدا سازد. پژوهش حاضر از رهگذر بررسی دو مسأله فلسفی چونان ظهوری از ظهورات اندیشه استاد جوادی آملی صورت می پذیرد. اولین مسأله، رابطه علم و اراده است. تصویر ارائه شده از رابطه علم و اراده در اندیشه ایشان، از تصویر مذکور در اندیشه علامه طباطبایی متمایز است. درحالی که علامه طباطبایی علمِ به باید را علم حضوری و منشأ آن را عقل عملی می دانند، آیت الله جوادی آملی علمِ به باید را علم حصولی می داند که ذیل حکمت عملی قرار دارد و صادرکننده آن عقل نظری است. دومین شاهد، اشاراتی است که استاد جوادی آملی ذیل تعریف فلسفه در ابتدای اسفار مطرح می کنند. در اندیشه استاد جوادی آملی فلسفه به هستی شناسی قطعی تعریف می شود؛ هستی شناسی ای که مشتمل بر شناخت مفهومی و تصدیق برهانی بر وجود اشیاء است. آنچه از قِبل این توصیف حاصل می شود، آن است که انحصار توانایی ادراک به ساحت عقل نظری و نحوه ابتناء عقل عملی بر عقل نظری، بنیادی است که مدرسه فلسفی ایشان بر آن استوار شده است. در این مدرسه، عقل نظری و مراتب آن یعنی عقل تجربی، عقل نیمه تجریدی، عقل تجریدی و عقل ناب، اهمیت ویژه می یابد.
بازخوانی قلمرو علم امام علیه السلام در آیینة روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئلة گستره و قلمرو علم امام علیه السلام از جمله مباحثی است که با وجود پیشینة طولانی آن، همچنان موضوع بحث و نظر میان اندیشمندان اسلامی است، به گونه ای که برخی قایل به محدود بودن علم امام علیه السلام و برخی قایل به گسترده بودن علم او گشته اند. این مقاله کوشیده است با استفاده از روایات معصومان علیهم السلام، قضاوتی واقع بینانه دربارة این موضوع ارائه دهد؛ بدین معنا که ابتدا روایات مؤید نظریة محدود بودن علم امام علیه السلام و سپس روایات مؤید نامحدود بودن علم ایشان را بررسی کرده و پس از بیان وجوه وجه الجمع و نقد آن، در نهایت، نظریة شأنی بودن علم امام علیه السلام را تقویت نموده است.
شیعیان واقعی؛ دانشورانی عامل و بردبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این متن قلمی شده درس اخلاق استاد مصباح در شرحی بر اوصاف واقعی شیعیان در کلام امیرمؤمنان علی علیه السلام است. آن حضرت نشانه بیست و دوم شیعة واقعی را این می دانند که شیعیان عمل را با علم و علم را با حلم و بردباری درآمیزد. شیعیان از شتابزدگی در رفتار آگاهانه خویش اجتناب می کنند. عالم بی پروا و بی تقوا که به علمش عمل نمی کنند. علم خود را وسیلة دستیابی به منابع مادی قرار می دهد، نکوش شده است. به همین دلیل، در روایات آمده است که هرکس به آنچه می داند، عمل کند، از آنچه نمی داند کفایت می کند. ازاین رو، از علم آموزی برای فخرفروشی نکوهش و به کسب علم برای مقاصد الهی توصیه شده است. همچنین از دنیاطلبی و عمل نکردن به علم، به عنوان آفت دینداری یاد شده است. سرانجام کسانی که به دستورات خدای متعال عمل می کنند، از علم ربانی برخوردار خواهند شد.
فرایند دستیابی به ملکة تقوا از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بهترین ویژگی های اخلاقی از نظر قرآن کریم، تقوای الهی است که نقش محوری در سعادت ابدی انسان دارد. حالت مطلوب آن، زمانی است که به صورت یک ملکة نفسانی درآید. پیدایش این ملکه در انسان متوقف بر طی مراحل متعدد و متوالی، و به اصطلاح یک فرایند است. این مقاله با جمع آوری، دسته بندی و تحلیل آیات به روش تفسیر موضوعی، سعی دارد فرایند دستیابی به تقوا را کشف کرده، گام های اصلی و پی در پی برای رسیدن به ملکة تقوا را از نقطة شروع تا پایان شناسایی کند. این گام ها شامل «تحصیل علم»، «تحریک میل»، «انجام و استمرار عمل» می شود. آگاهی انسان نسبت به متعلق تقوا و وسیلة پرهیزگاری، مقصد و مسیر حرکت را برایش روشن می کند. شکوفا شدن انفعالات و احساسات متعالی انسان، انگیزة سیر و سلوک در مسیر تقوای الهی را فراهم می سازد و در نهایت، رفتار اختیاری، که شامل ایمان (جوانحی) و عمل صالح (جوارحی) است، با تکرار و استمرار، منجر به تحصیل نتیجة مطلوب، یعنی ملکة تقوا، می شود.
تقریر بنیان گرایی معرفتی با استفاده از مبانی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فلسفه و معرفت شناسی اسلامی، علم حضوری پایه و اساس همة معرفت هاست. در یک تقسیم بندی کلی، علم به حضوری و حصولی تقسیم می شود. به سبب یکی بودن وجود علمی و عینی معلوم در علم حضوری، خطا در آن راه ندارد. علم حصولی نیز با اینکه وجود علمی و عینی در آن یکی نیست، اما می توان نشان داد بخش عمده ای از علوم حصولی بازگشت به علم حضوری دارند. بازگشت علوم نظری به بدیهی، و بازگشت همة تصورات و تصدیقاتِ بدیهی به علم حضوری باعث می شود علم حضوری را خاستگاه همة دانش ها بدانیم. کلی بودن علوم حصولی با شخصی بودن خاستگاه آنها (علم حضوری) سازگار است؛ زیرا حکایتگری از مصادیق متعدد، ذاتی علم بوده و از مرتبة بالای کمال علم ناشی می شود. علاوه بر آن، درستیِ کلی بودن حکایتگریِ علم حصولی به صورت حضوری قابل درک است. به این ترتیب، کاخ معرفت جزمی در اندیشة فلاسفه و معرفت شناسان اسلامی ساخته می شود. این شیوه از بازسازی کاخ معرفت، بنیان گرایی معرفت شناختی نامیده می شود که پایة اصلی آن در حکمت متعالیه، علم حضوری است.
علم حضوری اقوی؛ دیدگاه ملاشمسا درباره علم خدا به ماسوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماهیت علم واجب متعال، چگونگی علم قبل از ایجاد و نحوه علم او به متغیرات زمانی سه مسئله مهم از مسائل علم خدا است. درباره هر سه مسئله، هم در حکمت و هم در علم کلام بحث و گفتگو شده است. در این مقاله با تکیه بر اثر تازه منتشر شده از ملاشمسا – با نام حاشیه تعلیقه خفری بر شرح الهیات تجرید قوشجی در مباحث قدرت و علم الهی – و برخی آثار دیگر، پاسخ این متکلم و حکیم تنسیق شده است. همان طور که در مقاله آمده است ملاشمسا به علم واجب متعال به منزله علم ذات به ذات، قائل است و این علم را علم حضوری اقوی و تفصیلی به معنای غیرمشهور آن می داند. او در مباحث خود به اشکالات مختلفی پرداخته که به دیدگاه ابن سینا در این مورد وارد شده و معتقد است بسیاری از افراد در تفسیر دیدگاه شیخ الرئیس دچار سوء فهم شده اند. او بر این باور است که با کمک نظریه او چنان تفسیری از دیدگاه ابن سینا به دست می آید که اشکالات سهروردی و خواجه نصیر به آن وارد نباشد یا در صورت طرح پاسخ داده شود.
"تکامل، خلقت و خداباوری" و مواضع اندیشمندان مسلمان تحلیل و بررسی آرایِ جیمز کلارک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" کلی جیمز کلارک" خاستگاه جهان و ریشه های انواع (مه بانگ و تکامل) را دو موضوعِ مهمّ، در تبیینِ رابطه یِ میانِ علم ودین می داند. او معتقدست هر چند موضوعِ اول می تواند تقویت کننده ی باور به وجود یک آفریننده باشد، اما موضوع دوم، اغلب به دلیلِ شیوه هایِ غلطِ نحوه یِ پرداختن به آن، قول به تعارضِ علم ودین را موجب گردیده است. در این راستا بررسیِ جریان هایِ ایجاد شده در مواجهه با نظریه تکامل و مواضعِ آن ها در بازتعریفِ رابطه یِ علم ودین از محورهایِ موردِ بررسیِ این مقاله می باشد. از جمله نحوه یِ مواجهه یِ اندیشمندانِ مسلمان و عوامل موثّر در نوعِ موضع گیریِ آن ها، که موردِ توجّه وبررسیِ نوینی قرار می گیرد. مواجهاتی که به نظر می رسد شکل گیریِ آن خصوصا در ایران، بَراساسِ "باور به تعارضِ علم و دین" و یا "علم ستیزی" نبوده؛ بلکه دلایلی قابل تامّل را داشته است. دلایلی که با ظهورِ تفاسیرِ کور و تصادفی از تکامل و تحمیل بر پیامدهایِ الهیاتیِ آن، وضوحی مضاعف یافت. تحلیلِ کلارک بر معنایِ تصادفی بودنِ فرایند تکاملی و تبیینِ وی بر خالقیّتِ خداوند، هنگامی که تکامل با رویکردی تصادفی در دست است، مواجهه ای نوین و پاسخی است که زیست شناسانِ تکاملی را به چالش فرا می خواند.
علم و تکنولوژی: تفاوتها، تعاملها، و تبعات آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بین علم و تکنولوژی تمایز مفهومی مهمی وجود دارد، همچنین آنچهاز آن با عنوان ’علم کاربردی‘یاد می شود، از نظر معرفت شناختی مفهومی زائد است؛ این مقوله در ذیل مقوله تکنولوژی می گنجد. در مقاله حاضر درباره زمینه های فلسفی خلط علم و تکنولوژی بحث می کنیم و توضیح می دهیم که یکی دانستن آن دو، نه تنها یک خطای معرفت شناسانه محسوب می شود، بلکه نتایج و تبعات نامطلوب نظری و عملیعدیده ای نیز به بار می آورد که تأثیر خود را در کاوش های معرفتی و نیز سیاست گذاری ها در حوزه علم و تکنولوژی آشکار می سازد.
قرآن کریم و حدود تأسیس، تأیید و تهذیب علوم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۳۹۸ شماره ۷۸
75 - 96
حوزه های تخصصی:
در نصوص قرآنی، آیاتی وجود دارد که قرآن کریم را بیانگر هر چیزی معرفی می کنند؛ آیات دیگری وجود دارند که قرآن کریم را کتاب هدایت معرفی می کنند. به نظر می رسد آیات نوع دوم، آیات نوع نخست را تخصیص می زنند؛ یعنی قرآن کریم بیانگر هر چیزی است که در جهت هدایت آدمی قرار دارند. طبق این تفسیر، که به نظر می رسد تفسیری واقع بینانه و عقل گرایانه باشد، فهم ما از علم، دین، علم دینی، علوم و نحوه تأثیرگذاری دین بر علوم آن گونه که در مقاله آمده است، سیمای خاصی به خود خواهد گرفت. بر این اساس دین، تأسیس کننده علوم نقلیِ دینی، تأییدکننده علوم تجربی و علوم عقلی محض و همچنین تأیید و تهذیب کننده سایر علوم عقلی خواهد بود.
نقش علم و عمل در تکامل آدمی از نظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«نفس ناطقه» فصل ممیّز انسان از دیگر انواع و «کمال عقلی» فصل ممیّز آدمیان از یک دیگر است. نفس ناطقه دارای دو قوه عقل نظری و عقل عملی است. لطیفه ملکوتی نفس که سرّی از اسرار الهی است ظرفیت ترقّی و استکمال به سوی واجب تعالی دارد و اگر انسان آن را مُهمل رها کند به سوی ظلمت و تاریکی خواهد رفت. تحوّل پذیری و استکمال نفس از اصول مسلّم فلسفه صدرایی است و حرکت جوهری یکی از عمده ترین دلایل آن است. بر این اساس، آدمی پیوسته در حال پویایی و صیرورت است و هیچ توقّف و ایستایی ندارد. سخن اصلی ما در این مقاله این است که حرکت کمالی جز از رهگذر علم و عمل میسّر نخواهد شد. کمال و سعادت در فلسفه صدرایی برخاسته از وجود است و راه آن از طریق علم و عمل که بال های صعود به آسمان سعادت و قله هِرم هستی اند، می گذرد. علم و عمل لازم و ملزوم یکدیگرند و هر یک سبب رشد دیگری و تحقّق مرتبه کامل تری از آن برای انسان می شود. البته، در مقام ارزش گذاری، علم، برتر از عمل است؛ زیرا هم در مرحله ابتدایی، علم سبب عمل است؛ به گونه ای که در نبود نظر، عمل معنایی ندارد و هم در مراتب بالاتر، معرفت غایت عمل است و عمل مقدمه و مقوّم نظر است که موجب رفع موانع و حجاب های درونی و بیرونی می شود، یعنی زمینه ای فراهم می کند تا وجود ملکوتی انسان نمایان و به علمی که از آن تعبیر به «معرفت ربوبی» می شود، منجر شود.<br /> <br />
تبیین نقشِ نیّت در ارزش اخلاقی از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار به بررسی نقش نیّت در ارزش اخلاقی - از منظر ملاصدرا - می پردازد . بر این اساس ، چند فرض در رابطه با نقش نیّت در ارزش اخلاقی - از منظر ملاصدرا - مطرح می شود . این فروض به این صورت ، تحلیل می شوند که آیا نیّت از منظر ملاصدرا ، در ارزش دهی به فعل اخلاقی نقش دارد؟ بر فرض که ملاصدرا این نقش را پذیرفته باشد ، آیا این نقش را می توان به فاعل اخلاقی هم تعمیم داد؟ آیا دیدگاه او نقش یک جانبه وبه عبارتی یک سویه نیّت در ارزش دهی به فعل و فاعل اخلاقی است؟ یا این که می توان بر اساس مبانی فلسفی و عبارات ملاصدرا ، تبیین های متفاوت و در عین حال ، متقابلی از ارزش دهی در نسبت فعل ، فاعل و نیّت اخلاقی مطرح کرد؟ نگارنده ، در مقام پاسخ به این پرسش ها ، ابتدا به تحلیل چیستیِ نیّت و ارزش از منظر ملاصدرا می پردازد . سپس به تحلیل نقش نیّت در چهار مرحله ، بر اساس عبارات صدرالمتألهین شیرازی ، پرداخته می شود . نهایتاً، نظر مختار ، تأثیر متقابل و مستمرِّ نیت ، فعل و فاعل اخلاقی در ارزش دهی به یکدیگر در سطوح متفاوت است .
تبیین قاعده درأ در حقوق کیفری ایران و نهاد معادل آن در حقوق آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از قواعد بسیار مهم جزائی که عرصه مشترک حقوق اسلام و نظام کیفری ایران و آمریکا می باشد، قاعده درأ است. مفاد این قاعده این است که در صورت وجود شک و تردید یا جهل به حکم و موضوع از طرف متهم یا تردید در انتساب فعل مجرمانه از سوی قاضی یا تردید در شرایط مسئولیت کیفری، مسئولیت کیفری و مجازات منتفی است. اهمیت این مقاله در این است که ظرفیتها و کارکردهای کمتر شناخته شده این قاعده را به مخاطب نشان داده و از رهگذر مطالعه تطبیقی به دستاوردهای جدیدی خواهد رسید که به منظور اصلاح قوانین و رویه قضائی مفید می باشد. روش تحقیق مقاله حاضر کتابخانه ای است و از متون حقوقی و قوانین مدون استفاده شده است. پرسش اساسی که در این میان وجود دارد این است که نهاد مشابه و معادل قاعده درأ در نظام کیفری آمریکا چیست؟ و کارکردهای آن کدامست؟ مهمترین نتیجه مقاله حاضر، این است که نظام کیفری آمریکا در مجموعه نظام حقوقی کامن لا قرار می گیرد چارچوب و رویه ثابت و مشخصی درباره اشتباهات حکمی و موضوعی ندارد و از معیارهای متفاوت پیروی کرده است.
ﻋﺼﻤﺖ پیامبران بر اساس تطبیق با واژه ﺣﮑﻤﺖ در قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
عصمت یا همان مصونیت مطلق از ارتکاب معاصی و تعلّق اراده ی خداوند بر این امر، شاخصه برگزیدگان الهی است که بی آن، هدف بعثت و غایت خلقت تحقّق نمی پذیرد، زیرا آدمی را یارای آن نیست که بدون بهره گیری از وحی و تبیین معصوم، ره به سر منزل مقصود برد و طریق هدایت پیماید. این موضوع که از ضروری ترین شروط نُبوّت و امامت و یکی از مسائل مهم کلامی است به صاحب منصبان الهی که زبان های گویای پروردگار در میان خلق و حکمایی مؤدّب به حکمت اویند، چنان حجّیتی اعطاء می کند که علاوه بر قطع عذر مردم، اطاعت مطلق از قول و فعل و تقریر معصوم را ایجاب می نماید، زیرا خمیر مایه چنین موهبتی، مأخوذ از علم حقّ است، از این رو کسی نمی تواند از راه اکتساب به عصمت دست یابد و بدین دلیل، منتخبین به بهره مندی از چنین علمی از جانب پروردگار دارای بینش و بصیرتی الهی هستند، چنان که گویی بر هدایت و بیّنه سوارند و در کنف چنین بصیرتی است که ایشان دارای شرح صدر و مقام اهتداء و امنیت هستند. بنا براین نایل شدن به مقامات الهی، مرهون عصمت و نفی آن به منزله انتفاء این مناصب خواهد بود. از این رو تبیین این موضوع و بررسی موضوعی آن بر اساس تطبیق با واژه ﺣﮑﻤﺖ، بابی به سوی حقایق و رفع شبهات در باره ی انبیای مکرّم الهی می گشاید و نشان می دهد با وجود اختلاف آرا حول عصمت اصفیای الهی، کلام وحی و روایات معصومان (ع) و براهین دیگر، عصمت مطلق ایشان را چون آفتاب، نمایان می کند؛ زیرا اعطای حکم و علم از جانب خدا به ایشان، نه آمیخته به تردید است و نه آمیخته به جهل، و حکمت مقابل هوی دو لشکر از لشکریان عقل و جهل محسوب می شوند، و اتّصاف راهبران الهی به حکمت، حاکی از آن است که ایشان به طور مطلق از هواهای نفسانی به دورند.
معنای علم: تحلیل و نقد برداشت پدیدارشناسانه از سیر تکوین علم در اندیشه هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد اول بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱
5 - 20
حوزه های تخصصی:
ممکن است در برداشتی ساده نگرانه به نظر برسد سیر تکوین علوم معاصر از الگویی طبیعی و متعین پیروی می کند. ادموند هوسرل در کتاب بحران علوم اروپایی ، این برداشت متداول را متزلزل می سازد. او با روشی خاص مفاهیم بنیادین علم معاصر را تا سرچشمه های اصلی و حوادث تاریخی که به پدید آمدن آن ها انجامیده است پی می گیرد. او در این راه با بررسی نمونه تاریخی شکل گیری فیزیک گالیله در زمینه تاریخی پس از رنسانس، جایگاه و معنای علم را در زندگی انسان امروز به شکلی خاص تفسیر می کند. در این مقاله تلاش کرده ام با بررسی نگاه پدیدارشناسانه هوسرل و سنجش نقاط قوت و ضعف آن، داوری هوسرل در مورد تأثیر علم بر زندگی انسان امروزی را ارزش گذاری کنم.
امکان خوانش توحیدی از نظریه های علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۷۱
23 - 42
حوزه های تخصصی:
مقصود از خوانش توحیدی از یک نظریه ی علمی این است که آن نظریه را در بستر یک متافیزیک توحیدی تفسیر کنیم. براین اساس لازم است نشان دهیم که نظریه های علمی واجد نوعی متافیزیک هستند که در پرتوی آن متافیزیک، امکان تفسیرهای مختلف از آن نظریه فراهم می شود. به علاوه باید نشان دهیم که متافیزیک مذکور می تواند متافیزیکی مبتنی بر یک هستی شناسی توحیدی باشد. برخی از فلاسفه چنین خوانشی از نظریه های علمی را ناممکن می دانند، چراکه ازنظر آن ها چنین تلاشی با چهار چالش اساسی مواجه است: چالش تبیینی، منطقی، روشی و علمی. هدف ما در این مقاله آن است که نشان دهیم هیچ یک از چالش های یادشده نمی توانند نشان دهند که خوانش توحیدی از نظریه های علمی ناممکن است. براین اساس می توان متافیزیک علم را مبتنی بر یک هستی شناسی توحیدی شکل داد و نظریه های علمی را در بستر چنین متافیزیکی تفسیر کرد.
آگاهی و خود آگاهی از منظر کانت و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۷۱
135 - 150
حوزه های تخصصی:
علم در حکمت صدرا چیزی جز حضور چیزی نزد موجود درک کننده نیست. کامل ترین مصداق حضور ازنظر این مکتب، علم حضوری انسان به خود است که در آن، عالم و معلوم وحدت دارند. بنابراین ازنظر حکمت صدرا، معرفت به خود، در فلسفه جایگاه رفیعی دارد، اما آنچه در حکمت متعالیه، علم حضوری به نفس خوانده می شود، ازنظر کانت علم حضوری نیست، بلکه این علم گونه ای از علم تجربی ماست که با واسطه ی صورت ذهنی که کانت به آن پدیدار می گوید، حاصل آمده است، اما کانت غیر از این من تجربی، به من استعلایی ای قائل است که این من نمی تواند شیء فی نفسه ای محسوب شود که در کانون دید تجربی انسان قرار می گیرد؛ بنابراین وی شناخت از خود را نه حصولی می داند و نه حضوری. در این مقاله بررسی می شود که چرا ملاصدرا خود استعلایی را متعلق معرفت می داند و کانت نمی داند. این مسأله، ذیل این مسأله ی عام تر واقع است که آیا منِ درک کننده ، خود، متعلق معرفت است یا نه؟ در این نوشتار نشان خواهیم داد که علم به خود، برخلاف تلقی کانت، جز با نگرش وجودی تبیین پذیر نیست؛ چراکه ادراک حضوری، نحوه ای از حضور در وجود و برای وجود است.