مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۴۱.
۲۴۲.
۲۴۳.
۲۴۴.
۲۴۵.
۲۴۶.
۲۴۷.
۲۴۸.
۲۴۹.
۲۵۰.
۲۵۱.
۲۵۲.
۲۵۳.
۲۵۴.
۲۵۵.
۲۵۶.
۲۵۷.
۲۵۸.
۲۵۹.
۲۶۰.
علم
منبع:
انسان پژوهی دینی سال پانزدهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۹
83 - 102
حوزه های تخصصی:
ناصرخسرو مفهوم سعادت را ذیل تعابیر و مفاهیم متعدد دینی و فلسفی طرح و پیگیری می کند؛ مفاهیمی همچون ثواب و عقاب، بهشت و جهنم، تشبه به صانع، فرشته شدن و رسیدن به لذات عقلانی. اما مفهومی که وی بیشتر بر آن تأکید و تصریح دارد و مفاهیم دیگر را به آن تأویل می کند و می توان آن را وجه جمع تمام تعابیر ناظر به سعادت دانست، مفهوم علم است. در زبان ناصرخسرو شواهد صریح و فراوانی دال بر یکسانی سعادت و علم، و در مقابل یکسانی شقاوت و رنج با جهل وجود دارد. در این مقاله به تفصیل چگونگی ارجاع و تأویل مفاهیم ثواب و عقاب، بهشت و دوزخ، لذت و رنج، کمال، تشبه به باری و فرشتگی و فرشته شدن، به علم و جهل نشان داده شده است. با این حال به نظر می رسد مناسب ترین مفهومی که می تواند بیانگر دیدگاه ناصرخسرو در باب ماهیت سعادت باشد، مفهوم «بازگشت» است؛ زیرا هم چرایی یکسان انگاری علم و سعادت در نظام فکری ناصرخسرو را روشن می کند و هم مهم تر از آن اینکه، مفهوم «بازگشت» با سایر مفاهیم کلیدی فلسفی دینی در اندیشه ناصرخسرو همچون امام، شریعت، نسبت عالم ماده با عالم شریعت و تعلیم سازگاری و همخوانی بیشتری دارد. ازاین رو در نظام فکری ناصرخسرو و در ادبیات فلسفی کلامی او سعادت را باید در مفهوم و تعبیر بازگشت به موطن اصلی خویش، و شقاوت را در غربت ماندن از وطن خویش پیگیری نمود.
رابطه فلسفه استعلایی کانت با علوم طبیعی و ریاضی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۵
59 - 84
حوزه های تخصصی:
اعتبار فیزیک و ریاضیات، هم از اهداف و غایات اصلی فلسفه استعلایی کانت به شمار می رود و هم از مبادی و پیش فرض های اساسی آن، و این بدان معناست که فلسفه کانت در این زمینه، مبتلا به نوعی دور، مصادره یا همان گویی است؛ زیرا برای پاسخ به شبهات هیوم و بارکلی، و تبیین اعتبار یقینی و عینی فیزیک و ریاضیات، از اعتبار علوم یادشده بهره می گیرد. از سوی دیگر، تکیه بر علوم قرن هیجدهم در استنتاج های فلسفی، سبب از بین رفتن اعتبار بخش های مهمی از فلسفه کانت در اثر تحولات علوم پیش گفته شده است. در نوشتار حاضر، با تبیین رابطه فلسفه با دیگر علوم، به برخی از آسیب هایی اشاره کرده ایم که فلسفه کانت به دلیل تبعیت از علوم طبیعی و ریاضی متحمل شده است
بررسی میزان اعتبار روایت «عرفت الله» و محدوده اثبات خدا و اوصاف در برهان فسخ عزائم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و سوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۸۷
1 - 20
حوزه های تخصصی:
راه های شناخت خدا از مهم ترین مسایل میان پیروان ادیان و اندیشمندان است. استدلال بر وجود خدا از راه گسست عزم ها، نقض همت ها و شکست پیمان ها از تجربه های گران سنگی است که از مولا علی گزارش شده و مسیری نو در راه شناخت خدا گشوده است. این پژوهش با استفاده از روش اسنادی - کتابخانه ای در مقام گردآوری و تحلیل در مقام داوری در پی آن است میزان اعتبار روایی، رویکردهای شارحان نهج البلاغه و میزان توانایی این روایت درباره اثبات خدا و صفات او را بررسی کند. در میان گزارش های موجود از این روایت، دو روایت از شیخ صدوق در زمره روایات حسن قرار می گیرد که قابل اعتماد است. از قرن ششم برهان «فسخ عزایم» مورد توجه شارحان نهجالبلاغه قرارگرفته است و شارحان این اثر ارزشمند با دو رویکرد درون دینی و برون دینی به تحلیل این روایت پرداخته اند. آنچه مولا علی درباره گسست تصمیم های محکم بیان کرده اند، افزون برآنکه وجود خدا اثبات می شود، برخی صفات الهی مانند وحدت، قدرت، قهر، علم و تدبیر نیز اثبات می شود.
ویژگی های طبیعی در اخلاق با تأکید بر نظریه شیفر-لَندَئو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معیارهای مختلفی برای تمایز طبیعی و ناطبیعی در فرا اخلاق ارایه شده است. شیفر- لندیو ابتدا ادعا می کند که ویژگی های طبیعی آن دسته از ویژگی ها هستند که در رشته های علمی بکار می روند ، ولی این تعریف ، اولاً جامع نیست و ثانیاً، دارای ابهام است. بر اساس معیار دوم وی ، باید دو فهرست تهیه شود. نخستین فهرست شامل واژه هایی است که اکثر افراد ، آن ها را طبیعی می دانند. واژه هایی که در فهرست اول جای نمی گیرند ، به فهرست واژه های ناطبیعی منتقل می شوند. این معیار نیز کمکی به تشخیص امور طبیعی از ناطبیعی نمی کند. اگر بخواهیم دیدگاه شیفر- لندیو را حفظ کنیم ، با کمک اخلاق هنجاری می توان معیاری برای ویژگی های طبیعی یافت. مثلاً ، با پذیرش «اصل انسانیت» کانت به عنوان یک واقعیت ناطبیعی ، آن دسته از ویژگی های توصیفی که مصداق رعایت این اصل هستند ، می توانند ویژگی های پایه برای ویژگی های اخلاقی باشند ، ولی با اقامه یک نقد جدی به فرااخلاق شیفر- لندیو و پذیرش دیدگاه هایی که از این نقد مصون اند ، می توان معیاری برای تمایز طبیعی و ناطبیعی در فرا اخلاق یافت. یکی از این دیدگاه ها ، دیدگاه فیتزپاتریک است که بر اساس آن بسیاری از جنبه های جهان که قابل تحقیق تجربی هستند ، ذاتاً لبریز از هنجار نیز هستند. از این رو، جهان تجارب انسانی ، جهانی دو جنبه ای است؛ یکی از این جنبه ها طبیعی و دیگری ناطبیعی است.
چگونگ ی آگاه ی از معدوم ات از منظر فلسفه اسلام ی و فلسفه هوس رل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۱
61 - 90
حوزه های تخصصی:
مسیله مورد بحث در نوشتار حاضر این است که علم و آگاهی آدمی چگونه به امور معدوم و ممتنع و ناموجود در خارج تعلق می گیرد؟ باور به یک شیء ناموجود چگونه ممکن است؟ این معضل معرفت شناختی برای متفکران اسلامی و فیلسوفان غربی با اهداف و انگیزه های مختلف مطرح بوده است و هر کدام با تکیه بر مشرب فلسفی و فکری و زیرساخت تفکر خویش راه حل برون رفت از مشکل را ارایه داده اند. فرضیه این نوشتار آن است که با قطع نظر از مبانی فکری و بسترهای اجتماعی و فرهنگی شرقی و غربی و ماده و محتوای بحث، می توان نوعی مشابهت در صورت مسیله میان متفکران غربی و اسلامی تشخیص داد. و مهم تر این که طرح نوشتار برای یافتن صرف مشابهت و اختلاف میان متفکران نیست، بلکه درصدد بررسی و مطالعه راه حل های ارایه شده به معضل مورد بحث است. از فیلسوفان شاخص فلسفه اسلامی به آراء ابن سینا، خواجه نصیرالدین طوسی و بالاخره صدرالمتألهین اشاره می شود و پس از نقل آراء برنتانو، بولتسانو، ماینونگ و هوسرل از فلسفه غرب، میان آن ها تطبیق خواهد شد.
تبیین ماهیت علم خداوند از دیدگاه ویلیام آلستون و بررسی تطبیقی آن با دیدگاه شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسیله ماهیت علم خداوند از مسایلی است که از دیر باز ذهن اندیشمندان و متفکران را به خود واداشته است. در فلسفه دین معاصر، ویلیام آلستون به این مسیله چیستی ماهیت علم خداوند می پردازد؛ آیا می توان گفت علم خداوند همان باور صادق موجه است؟ در فلسفه اسلامی نیز علم را به دو قسم تقسیم می کنند؛ علم حضوری و علم حصولی. علم خداوند کدام قسم از این دو مورد است؟ علم حصولی یا حضوری؟ در این مقالله پس از بیان دیدگاه آلستون و شیخ اشراق در مورد علم خداوند، به این نظریه می پردازیم که این دو متفکر تا حدودی دیدگاه مشترکی در مورد علم خداوند پس از ایجاد دارند. نظریه شهود مستقیم آلستون و اضافیه اشراقیه سهروردی دو تعبیر از یک دیدگاه است. از دیدگاه آلستون علم خداوند را نمی توان همان باور درنظر گرفت، چراکه باور با محدودیت ها و الزاماتی مواجه است که همسو و سازگار با علم مطلق نیست. نظریه شهود مستقیم آلستون به این معنا است که خداوند مستقیماً جهان را شهود می کند و از این رو به آن علم دارد. همچنین آلستون نظریه متفکرانی را که معتقدند علم خداوند همان باور صادق موجه است رد می کند؛ زیرا انتساب آن به خداوند با تناقضاتی مواجه است. در این مقالله تلاش شده است تا با بررسی دیدگاه ویلیام آلستون و شیخ اشراق، دیدگاه این دو متفکر در مورد ماهیت علم خداوند تشریح شود و تفاوت ها و شباهت های آن ها در این زمینه روشن شود.
بررسی انتقادی نگره علم شناختی تفکیکی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۳۹۷ شماره ۷۴
5 - 24
حوزه های تخصصی:
مباحث علم شناختی در ادبیات تفکیکی جایگاه درخور اهمیتی دارد. در این نگرش دیدگاه های ویژه ای درباره چیستی علم، رابطه آن با نفس، ارزش علم و چگونگی به دست آوردن آن وجود دارد. این دیدگاه ها می تواند نقش چشمگیری در منطق فهم دین، معرفت شناسی دینی و علوم و معارف اسلامی در پی داشته باشد. مقالله پیش رو بر آن است مهم ترین مسایل مطرح شده در این مبحث را بررسی و داوری کند. برایند پژوهش آن است که ادعای تفکیکیان در مباینت علم و نفس نادرست و دلایل آن مخدوش است و به سنجش ناپذیری معرفت می انجامد.
حقیقت علم و رابطه ذهن و عین با تأکید بر مصنفات افضل الدین کاشانی و رساله معرفت النفس محمدحسن الهی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۹۷ شماره ۷۵
155 - 172
حوزه های تخصصی:
علم ظهور و پیدایی است در موطن نفس و حضور مدرک است نزد مدرک. انسان صرفاً به هر آنچه در اوست، حقیقتاً علم دارد و امری بیرونی بدان جهت که از موطن نفس غایب است، بالذات متعلق علم قرار نمی گیرد. در این تفسیر که مبتنی است بر مساوقت علم و وجود، علم منحصر است در علم حضوری و صورت های علمی، بعینه صورت نفس عالم اند و با او وحدتی دارند از سنخ وحدت معلول با علت. با این وصف، این صور ت ها انشای نفس انسان اند و لذا عالمی که آدمی ظرف وجود اوست، در همه وسعت و جزییات و کلیاتش به انشای نفس موجود است. افضل الدین کاشانی و محمدحسن اللهی طباطبایی با چنین تفسیری از حقیقت علم و بیان رابطه آن با عین، علاوه بر ارایه پاسخ هایی به پرسش های معرفت شناختی، راه را برای تبیینی از معجزات و خوارق عادات هم باز نموده اند.
اصلاح اندیشه دینی با رویکردی بر آرای استاد مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
695 - 718
حوزه های تخصصی:
عقل و علم مناط کشف حقیقت و دستیابی به پاسخ ها و ابهامات زندگی بشر را در عصر جدید فراهم آورده است. بر همین سبیل برخی از عدم ضرورت دین در ساخت زندگی بشر سخن گفته اند و تعالیم دینی را به اتهام تنافی با رهیافت های عقل و علم مطرود گذاشته اند. پاسخ به این ابهامات و برافراشتن رایت دین در دفاع از حیثیت عاقلانه و عالمانه آن امری ضروری است. استاد مطهری با درک این ضرورت در مجموعه ای منسجم از جستارهای علمی، به بیان اهمیت عقل و علم و تلازم با شرع دست یازیده اند. ایشان جامعیت دین را نه در ارائه تمامی جزییات، بلکه در ارائه سازوکاری برای استخراج جزییات در تمام اعصار و زمان ها دانسته اند که بر اساس این سازوکار و فرآیند که چیزی جز اجتهاد عقل محور و اصولگرا نیست، مجتهد می تواند به ایجاد تعادل میان جامعیت دینی و انعطاف پذیری و تغییرپذیری دینی نائل آید. ایشان با تقدم رتبی عقل در فهم گزاره های دینی موافقت داشته و آن را مفید امر قانونگذاری پنداشته اند. از سویی بر این باورند که اسلام تجربه گرایی و علم را مردود ندانسته است، بلکه آن را تابع امر دینی می شمارد. لذا عقل و علم در تلازم قطعی با شرع به سر می برند، اما از حیث تقدم رتبی عقل مقدم بر علم و شرع است.
تخیل ترکیب گر و تجلی آن در زبان عرفانی هنر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
119 - 124
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی بر آن است که ضمن بررسی رابطه علم، هنر و دین از گذشته تابه حال، به نقش عنصر تخیل و خلاقیت به عنوان مهم ترین عامل پیوند این حوزه ها اشاره و انواع تخیل را همچون تخیل ترکیب گر و تخیل شهودی از دیدگاه حکما و دانشمندان غربی و شرقی مورد مداقه قرار دهیم. در تمام مقاله توجه به " ساختار ناب " به عنوان عنصری مشترک در جهان بینی های مختلف خودنمایی می کند که با تعابیری همچون شعور باطنی و حقیقت مطلق و عرفان رابطه تنگاتنگ دارد. نگارنده معتقد است که می توان با استفاده از تخیل، پیوندی نو میان هنر، دین و علم ایجاد و از آن طریق حقیقت موجود در عالم را درک و تفسیری مجدد کرد، که لازمه آن همزیستی و پیوند بیشتر تمدن ها در رسیدن به مفهوم جدیدی از هنراست. البته تمدن اسلامی با دارا بودن ذخایر عظیم عرفانی، قادر است که نقش تعیین کننده در این تحول پیشرو داشته باشد. مقاله پیش رو به شیوه کتابخانه ای و از طریق تحلیل محتوا و از نوع تحقیقات بنیادی می باشد.
ظرفیت های تصویری به کار رفته در شخصیت سیاوش(اسطوره ایزد گیاهی ایران) براساس روایت فردوسی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
117 - 136
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی، یکی از آثار مهم ادبیات ایران است. پهلوانان از مهم ترین شخصیت های شاهنامه محسوب می شوند. در شاهنامه شخصیت های مثبت و منفی بسیاری آمده است. سیاوش از پهلوانان مثبت شاهنامه است که فرجام زندگیش زمینه ساز نبردها و قهرمانی های پهلوانان دیگر است. در این نوشتار می کوشیم ظرفیت های تصویری به کار رفته در شخصیت سیاوش به عنوان ایزد گیاهی در ایران براساس روایت فردوسی در شاهنامه را بررسی کرده، مهم ترین خصوصیات رفتاری و ویژگی ظاهری او مورد مداقه قرار گیرد. بر این اساس در این مقاله، خصوصیات رفتاری، ویژگی های ظاهری و جنبه های صحنه پردازی داستان سیاوش بررسی می شود. نتایج بررسی نشان می دهد، مهم ترین خصوصیات رفتاری سیاوش شامل شجاعت، چابکی، آزادگی، صداقت ، شهامت، وطن پرستی و مظلومیت است. سیاوش از فرّ یزدان آگاه بوده و قبل از مرگ، از سرنوشت شوم خود خبر می دهد. از خصوصیات ظاهری مشترک سیاوش با دیگر پهلوانان شاهنامه، داشتن وسایل رزمی مانند سپر، کوس، درفش، تیر ، تخت عاج و غیره است. برخی خصوصیات نیز منحصر به خود سیاوش است. مانند زره ای که در شاهنامه از آن یاد شده و خاصیتی سحرگونه دارد. مهم ترین صحنه پردازی های موجود در داستان سیاوش شامل رد شدن او از آتش و بخش شهادتش است. رفتار سیاوش در شاهنامه، نوعی تصور عارفانه از انسان کامل را یادآور می شود، او انسانی اسطوره ای با روحی پاک است که مورد ستم بیدادگران قرار می گیرد و با بی رحمی کشته می شود. جسم و روح پاک سیاوش سبب می شود که پس از مرگ نیز پاکی وجودش انوشه شود و تبدیل به گیاهی شود که راستی و صداقت وجود او را به همراه دارد. از خون او گیاهی موسوم به فّر سیاوشان روییده می شود. همین علت، سبب تبدیل این شخصیت به ایزد گیاهی شده است. رویش این گیاه از خون او نشانه ای از جاودانگی صداقت است، صداقتی که در عین ناجوانمردی حسودان پایمال می شود، اما نابود نمی شود و از جسم دنیوی آن گیاهی جاودان می روید که نشانه ای از انوشه شدن راستی و درستی دارد.
بازخوانی نگاه صدرایی به سرشت علم و اقسام آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال نهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
61 - 86
حوزه های تخصصی:
کشف قناع از چیستی علم و اقسام آن و حل مسئله «مطابقت» از دل مشغولی هایی است که پیشینه آن به ابتدای فلسفه و آغاز شکل گیری عالمان فلسفه بازمی گردد. تبیین حقیقت علم، اقسامِ حصولی و حضوری آن، نسبیت تقسیم علم، امکان و نیز چگونگی بازگشت اقسام علم به یکدیگر از اهمّ مسائلی است که نگارنده آنها را در این نوشتار پژوهیده است. همچنین، بازگشت علم حصولی به حضوری و ارائه خوانش های مختلف آن و، در نهایت، بیان خوانش برگزیده از فرازهای مهم ترِ این پژوهش به شمار می رود. گفتنی است که بازخوانی عناوین پیش گفته با تأکید بر آرای حکمت متعالیه، به سبب اعتلای علمی آن مکتب، انگیزه اصلی راقم در این نگارش است.
چیستی و حجیت عقل از دیدگاه میرزامهدی اصفهانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۴
7 - 32
حوزه های تخصصی:
مکتب و مدرسه معارفی خراسان که از شکل گیری آن یک سده می گذرد بی تردید، در فضای علمی و فکری معاصر ما تأثیرات درخوری داشته و طرفداران و پیروانی را به خود جلب نموده است. پایه گذارِ این مدرسه آیت الله میرزامهدی اصفهانی است. در این مقاله، هدف بر این است که با توجه به اهمیت بحثِ نسبت عقل و دین، دیدگاه میرزامهدی اصفهانی درباره چیستی عقل و حجیّت آن تبیین شود. ایشان در مورد معنا و چیستی عقل معتقد است که در علوم الهی، عقلْ نوری است که ظهور ذاتی دارد و حسن و قبح افعال با آن آشکار می گردد. در این معناشناسیِ دینی از عقل، دو تفاوت هستی شناسانه و سه تفاوت معرفت شناسانه با معنای اصطلاحی و رایج از عقل دیده می شود، به ویژه آنکه عقل صرفاً به عقل عملی فروکاهیده شده و شأن نظری عقل به رسمیت شناخته نمی شود. میرزامهدی اصفهانی حجیت عقل و علم را ذاتی دانسته است اما درباره یقین معتقد است که هر یقینی ارزش معرفتی ندارد و تنها در سه نوع یقین می توان احراز مطابقت با واقع نمود و سایر یقین ها، به ویژه یقینی که از راه استدلال های قیاسی به دست می آید، مطلوب و ارزشمند نمی باشد. آنچه در بررسی دیدگاه های میرزامهدی کاملاً عیان است مشابهت های فکری وی با اندیشه اخباریگری است، که در این مقاله، با روش تحلیل محتوا، شواهد متعددی برای آن ارائه شده است.
حقیقت تصدیق از نظر شیخ اشراق، فخرالدین رازی و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۴
137 - 158
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث جدی در منطق و فلسفه و معرفت شناسی بحث علم و اقسام آن است. از زمان بسیار دور، در فلسفه و منطق اسلامی، علم به دو قسم تصور و تصدیق تقسیم شده است. اما در این میان، حقیقتِ تصدیق به خصوص از زمان شیخ اشراق مورد توجه جدی قرار گرفته است. به عقیده او، تصدیق از سنخ علم نیست، هرچند می تواند متعلق علم قرار گیرد. این در حالی است که از نظر حکما تصدیق به درستی علم تلقی می شود. از سوی دیگر، فخرالدین رازی، ضمن آنکه تصدیق را گونه ای از علم دانسته، آن را مرکب از تصورات و حکم می داند، حال آنکه از نظر حکما، تصدیق، به عنوان علم، حقیقتِ بسیطی است. البته، در اینجا این نکته حایز اهمیت است که اگر تصور و تصدیق دو قسم از علم هستند، بنابراین، هریک از این دو قسم باید با قیدی از دیگری جدا شوند و اساسِ مقسمْ هر چیزی باشد، قسم همان مقسم با قیدی است. بنابراین، چگونه می توان قایل بود که تصدیقْ یک حقیقت بسیط است. ازاین رو، ملاصدرا، با تحلیل بسیار دقیق، تصدیق را یک حقیقت بسیط در عین مرکب تحلیلی می داند. از نظر ملاصدرا، تصدیقْ تصوری است که عین حکم است و حکم در تصدیق به منزله فصل و اصل تصور و ادراک جنس آن شمرده می شود. لذا، حکم مانند هر فصلی به عین حصه ای از جنس موجود است. از نظر ملاصدرا، بیان حکما در بساطت تصدیق و شرطیت تصور برای آن به رأی او بازمی گردد.
بررسی میزان اعتبار روایت «عرفت الله» و محدوده اثبات خدا و اوصاف در برهان فسخ عزائم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
راههای شناخت خدا از مهم ترین مسائل میان پیروان ادیان و اندیشمندان است. استدلال بر وجود خدا از راه گسست عزم ها، نقض همت ها و شکست پیمان ها از تجربه های گران سنگی است که از مولا علی گزارش شده و مسیری نو در راه شناخت خدا گشوده است. این پژوهش با استفاده از روش اسنادی- کتابخانه ای در مقام گردآوری و تحلیل در مقام داوری در پی آن است میزان اعتبار روایی، رویکردهای شارحان نهج البلاغه و میزان توانایی این روایت درباره اثبات خدا و صفات او را بررسی کند. در میان گزارش های موجود از این روایت، دو روایت از شیخ صدوق در زمره روایات حسن قرار می گیرد که قابل اعتماد است. از قرن ششم برهان «فسخ عزایم» مورد توجه شارحان نهجالبلاغه قرارگرفته است و شارحان این اثر ارزشمند با دو رویکرد درون دینی و برون دینی به تحلیل این روایت پرداخته اند. آنچه مولا علی درباره گسست تصمیم های محکم بیان کرده اند، افزون برآنکه وجود خدا اثبات می شود، برخی صفات الهی مانند وحدت، قدرت، قهر، علم و تدبیر نیز اثبات می شود.
تبیین و بررسی رویکرد هگل نسبت به رابطه علم و دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
633 - 650
حوزه های تخصصی:
دیرزمانی است که میان برخی از دانشمندان و متکلمان غربی نزاع سختی در باب حوزه و قلمرو و همچنین اعتبار و وثاقت علم و دین درگرفته است. در طول سده های گذشته، هر یک از این دو قلمرو از اینکه دیگری را به مثابه یک دانش و معرفت واجد حقیقت در نظر بگیرند، طفره رفته اند و دلایل فراوانی در رد و محکومیت دیگری ارائه کرده اند. از این رو در نوشتار حاضر ضمن تأکید بر این نکته که پیشرفت علمی جوامع بشری لزوماً با سکولاریسم ارتباطی ندارد، با نظر به کل نظام فکری هگل، دیدگاه وی در زمینه رابطه علم و دین بررسی خواهد شد. به باور هگل، معرفت و آگاهی بشر بر اساس یک سیر دیالکتیکی تاریخی پیوسته در حال تکامل بوده و متناسب با بسط و پیشرفت آن، علم و دین نیز توأمان و با تناظر یک به یک دچار تحول و پویایی شده اند. به بیان دیگر، او با اشاره به مراحل چهارگانه تکامل تمدن ها و مراتب استکمال ادیان در بستر تاریخ، بر این باور است که در هر دوره ای از تاریخ جهان، میان علم و دین آن زمان، تعامل و ارتباط نزدیکی وجود داشته و این دودر هیچ دوره ای به هیچ عنوان در تباین با هم نبوده اند. گرچه کامل ترین نوع تعامل میان علم و دین و مصداق تام و اتمّ این رابطه از نظر وی در مسیحیت پروتستان و دوره ژرمنی وجود داشته است. از این رو بر اساس رویکرد تعاملی و آشتی گرایانه هگل، علم و دین دو ساحت متفاوت تجلیات روح مطلق هستند و در طول تاریخ به صورت مشترک و به موازات هم به تعالی آگاهی بشر مدد رسانده اند.
تحلیل و بررسی رابطه علم و دین از منظر اندیشه پویشی وایتهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش می شود رابطه علم و دین از منظر اندیشه پویشی وایتهد بررسی و تحلیل شود. برای این امر ابتدا الگوهای چهارگانه رابطه علم و دین (تضاد، تمایز، گفت وگو و تلفیق) توضیح داده می شود. سپس، درباره نظام مابعدالطبیعی پویشی بحث می شود تا نشان داده شود که علم و دین چگونه در چهارچوب این نظام فراگیر هماهنگی یا تلفیق پیدا می کنند. و در آخر، اصول حاکم بر رابطه این دو قلمرو استخراج می شود که تحلیل آن ها از پویایی و تحول علم و دین، ناظربودن هر دو بر واقعیتی واحد و سروکار داشتن با وجوهی از واقعیت، طبیعی بودن تضاد بین این دو، به رغم اغراق در آن، و تحول معرفت دینی در پرتو معرفت علمی حکایت می کند.
آنارشیزم معرفت شناختی یا بازسازی عقلانیتی جدید تأملی انتقادی در باب آرای پاول فایرابند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فایرابند در راستای دغدغه های فرهنگی و صیانت از سنت های مختلف اجتماعی، بر عقلانیت علم جدید م یشورد و ضمن نقد آن بر اصل "همه چیز ممکن است " تاکید می کند و آزادی فردی را مقدم بر حقیقت می شمارد. فایرابند با انکار جایگاه مطلق حقیقت، می کوشد راهی برای تکثرگرایی فرهنگی بیابد و علم را از تنها مرجع تعیین صحت و سقم پدیده ها خارج کند. در این مقاله کوشش م ی شود نشان داده شود که فایرابند بعد از نقد عقلانیت علمی، بر خلاف ادعای خود، عملا عقلانیت جدیدی را بنیان می نهد که هدف آن آزادی بوده و همچنین روش و سنت خاص خود را دارد و البته در عین اینکه در رویکرد خود واجد تعارضات و ابهاماتی است، دلیلی در باب رجحان عقلانیت خود بر سایر عقلانیت های موجود ارایه نم یدهد. نوآوری مقاله در این است که فایرابند عملا آنارشیست معرف ت شناختی نیست بلکه واجد عقلانیت خاص خودشمی باشد.
یقین در تفکر فارابی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۳۹۶ شماره ۷۰
33 - 64
حوزه های تخصصی:
معرفت شناسی فارابی مکتبی است یقین گرا؛ بدین معناکه معرفت غیریقینی را معرفت حقیقی تلقی نمی کند. یقین اجمالاً بر دو قسم است: یقین روان شناختی و یقین معرفت شناختی. یقین روان شناختی عمدتاً از سنخ اقناع است و از نظرگاه منطقی و فلسفی یقین به شمار نمی رود؛ اما یقین معرفت شناختی یقینی است که از نظرگاه منطقی و فلسفی یقین به شمار می رود و در تفکر منطقی و فلسفی فارابی به دو قسم است: خاص و عام. یقین خاص یا ضروری (مطلق و دائم) خصوصیت جاودانی و همیشگی دارد؛ اما یقین عام یا غیرضروری (غیرمطلق و غیردائم) ممکن است در برخی زمان ها زایل شود؛ لذا یقین به معنای حقیقی فقط قسم نخست است. یقین در تفکر فارابی اولاً ناظر به مقام تصدیق است و اگرچه تصدیق از اقسام علم حصولی است، دیدگاه وی در باب یقین، ناظر به علم حضوری نیز می باشد؛ چه دریافت های حضوری نیز می توانند در قالب تصدیقی و گزاره ای بیان یا حکایت یا تفسیر شوند؛ ثانیاً یقین در تفکر او از سنخ یقین عقلی است و چنین یقینی یا از طریق علم به احکام عقلی بدیهی و یا از طریق قیاس برهانی (مبتنی بر احکام عقلی بدیهی) حاصل می شود. به نظر می رسد مجموعاً دیدگاه فارابی در مسئله یقین کاملاً متعهد به رویکرد عقل گرا، موجه و دقیق ا ست، اگرچه ممکن است با این نقد مواجه شود که او علی رغم بررسی انواع و مراتب مختلف یقین- حتی بررسی یقین در برخی ادراکات حضوری- تبیینی از کیفیت یقین در ادراکات شهودیِ عرفا [و اشراقیون] ارائه نکرده است.
پدیده شناسی علم مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده شناسی برای دست یابی به بیناسوژگی ابتدا آگاهی را به حوزه تعلق اگو تقلیل می دهد. اما چنان که خواهیم دید این تقلیل برخلاف تقلیل اولیه پدیده شناسی، تقلیلی ساختگی و روش مند است. بنابراین، اگوی دیگر و در نتیجه بیناسوژگی نیز همچون حوزه تعلق اگو قلمرویی اصیل و اولیه است و هیچ یک از این دو قابل تقلیل به یک دیگر نیست. پس شناخت هر یک از این دو قلمرو نیز وظیفه ای اصیل به شمار می آید. علم مدرن از طریق ریاضیاتی کردن طبیعت و با معرفی اوبژه های منطقی ریاضیاتی وظیفه شناخت بیناسوژگی را بر عهده دارد. اوبژه منطقی ریاضیاتی، به مثابه افق نامتناهی پدیده های شهودی آگاهی، که نمودهای کثیر آن در قلمرو اگولوژیک به شمار می آیند، بخشی از معرفت پدیده شناختی است. برخلاف گفته های هوسرل، ریاضیاتی کردن طبیعت ما را از فهم اصیل جهان دور نمی کند و علم مدرن قادر است گنجینه های معرفت ما را افزایش دهد.