مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
المیزان
حوزه های تخصصی:
فهم گزارهها و مسائل هر علمى بر مبانى و قواعد خاصى استوار است که در اصطلاح، «منطق فهم» نامیده مىشود. پژوهش حاضر که درصدد بررسى منطق فهم روایات تفسیرى در المیزان است، آن را از نظرگاه مفسّر بزرگ، علامه طباطبایى(ره)، در بعد مبانى عقلى به تحقیق کشیده و منطق مذکور را در حوزه عصمت اهلبیت علیهمالسلام در فهم و تفسیر قرآن، عدم تعارض آن با مسلمات عقلى، زبان عرفى داشتن روایات تفسیرى، وحدت منشأ در آیات و روایات و عدم تناقض درونى روایات تفسیرى بررسى نموده است.
شیوه لغوی علامه طباطبایی در تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به ویژگی زبان قرآن که زبان عربی است (بلسان عربی مبین) در تفسیر آیات قرآن به معنی و مفهوم الفاظ و مفردات آیات توجه می شود . در این جهت ، هر یک از مفسران روش خاصی دارند و علامه طباطبایی نیز در کتاب المیزان فی تفسیر القرآن برای تفسیر آیات قرآن ، در اکثر موارد ، به تشریح معنای الفاظ و مفردات آیات پرداخته است ، ولی متفاوت با شیوه تفسیر لغوی برخی از مفسران ، با رد «استشهاد به شعر عرب» ، و با تکیه بر «قرنیه های مقام ، تقابل ، سیاق» و «استمداد از آیات قرآن و استشهاد به آنها برای تعیین معانی الفاظ» ، معانی واژه ها را توضیح می دهد .
بررسی روش شناسی تفسیر المنار در نگاه مهم ترین مفسر شیعی معاصر، علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تفسیر المیزان که یکی از تفاسیر مهم شیعی عصر حاضر است، با تفسیر المنار که از تفاسیر معتبر قرن چهاردهم اهل سنت است، از نظر روش شناسی مورد مقایسه و تطبیق قرار گرفته است. از رهگذر این مقاله، جایگاه تفسیر المنار در تفسیر المیزان، و روش شناسی نقد آرای شیخ محمد عبده و رشیدرضا به وسیله محمدحسین طباطبایی روشن خواهد شد. گفتنی است مؤلف المیزان با تکیه بر دیدگاه شیعی و شاخص هایی که به وسیله اهل بیت ارائه شده است. آرای مورد اختلاف مؤلفان المنار را در این موضوع نقد و بررسی کرده است. بسیاری از اختلافات دو تفسیر، معلول باورهای مبنایی مؤلفان آن است؛ ولی بسیاری از اختلافات دیگر، به تفاوت روش آنان در تحقیق و عدم پژوهش کامل در یک موضوع بازمی گردد.
زبان قرآن از منظر کارکردشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله پس از تعریف زبان دین، زمینه های طرح آن و تعریف زبان قرآن، نقش و کارکرد زبان از دو منظر تأثیرگذاری و معرفت بخشی (جنبه ارتباط و حکایت مفاهیم دینی از واقعیات عینی) بررسی میشود، ازاین رو محور اصلی مقاله تحلیل نقش دوگانه معرفت بخشی و انگیزه بخشی زبان قرآن و دلایل توجیهی آن است، از این رو نخست اشاره میشود که غایت دین، هدایت انسان است، اما این هدف بدون ربط با واقعیت تحقق نمییابد. در ادامه محتوای دین در دو سنخ گزاره ها و آموزه ها معرفی میشود. آنگاه مسئله ارتباط دین و اخلاق و عدم تساوی آنها بیان میشود. سپس با تبیین دو خصوصیت توأم واقع گرایی و تحول آفرینی گزاره ها و آموزه های قرآن، چگونگی ارتباط با واقعیت در هریک از این دو سنخ جمله ها، توجیه و برای آنها استدلال آورده میشود.
بهره گیری از روش تفسیر سیاقی در المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاق مهم ترین قرینه در فهم و تفسیر آیات به شمار می رود. علامه طباطبایی در تفسیر خود به این روش اهتمام بسیاری ورزیده است. برخی از مهم ترین مواردی که وی در آنها به سیاق تکیه کرده، به این قرار است: کشف معانی و مفاهیم واژه ها و محتوای آیات، شناخت ترتیب آیات، پذیرفتن یا ردّ روایات مربوط به تفسیر آیات، نقد و یا تأیید آراء مفسران، شناخت و تشخیص آیات و سوره های مکی و مدنی، بیان احکام شرعی، و تفسیر آیات قبل به وسیلة آیات بعد یا برعکس، تفسیرجمله ای با جمله ای دیگر در یک آیه، فهمیدن و کشف غرض و هدف آیات.
روش شناسی تفسیر المیزان با رویکرد تنزیه معنا و آثار آن در سوره النّجم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان در مورد شیوه تفسیری المیزان بر سه مسئله اتفاق نظر دارند: اول این که؛ علامه کاری بزرگ انجام داده است، دوم این که؛ المیزان روشمند است و سوم آن که؛ آراء مختلف تفسیری، روایی، لغوی و فلسفی از ترازوی نقد ایشان گذشته است.
امّا، کدام روش است که این هرسه را در بردارد؟ این نوشتار سعی در معرفی این روش و پیامدهای مثبت آن را در زمان علامه و پس از آن را دارد. علامه با استفاده از ادلّة لفظی و معنوی، چند رأی تفسیری، روایی، لغوی را نادرست یا باطل اعلام نموده و در مواردی خواننده را به سمت رأی صحیح سوق می دهد. این ویژگی سبب شده تا در «تمیز معنا» در مسیر انحرافی وارد نشده و مسیر صعودی معنای آیه مشخص شود. او در بسیاری موارد احتیاط نموده و نظر قطعی را اعلام نمینماید، بلکه فقط تلاش نموده تا از نزول سطح فهم مخاطب به معانی نادرست جلوگیری مینماید. این روش را «تنزیه معنا» نام گذاری نموده و در این نوشتار سعی داریم روش شناسی المیزان را با رویکرد «تنزیه معنا» در «سورة النّجم» نشان دهیم. روش تنزیه معنا از دو جنبه قابل بررسی است: یکی تعیین مصادیق و از آن مهم تر فرهنگ «تنزیه معنا» است. از دیگر ویژگیهای روش «تنزیه معنا» جلوگیری از تشتت ذهن، جمع دلالی برخی روایات و آموزش نوعی روش در معنا شناسی واژگان یعنی «فقه اللّغة» می باشد.
اصل توحید محوری و تأثیر آن بر اخلاق فردی و اجتماعی در المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با تکیه بر تفسیر المیزان به ارائه انواع تعریف از اخلاق و نیز تهذیب نفس در نگاه علامه طباطبائی پرداخته و با تأکید بر اصل توحید محوری در اخلاق، اثبات کرده است که نظام اخلاقی توحیدمحور مترقی ترین نظام اخلاقی است که با پایبندی بر روش رفع رذائل اخلاقی و نه دفع آن تمامی امور فردی و اجتماعی انسان را در طول یکدیگر برای رسیدن به یک هدف مشترک که توحید باشد، در نظر گرفته است.
تفسیرى نو از اعتباریات علّامه طباطبایى با نگاهى تطبیقى بر رساله اعتباریات و تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علّامه طباطبائى گاه باید و نباید را از امورى اعتبارى مى داند که انسان آن را بین خود و فعلش جعل مىکند تا فعل ضرورت یابد. درباره معناى حسن و قبح هم ایشان دو نظر دارد: 1) حسن و قبح را امرى اعتبارى، و عبارت از ملایمت و منافرت با طبع انسان دانسته است، و از آنجا که انسان ها در طبع با هم متفاوت اند، حسن و قبح را از امور نسبى شمرده است؛ 2) حسن و قبح را عبارت از ملایمت و منافرت فعل با غایت مطلوب دانسته است. معناى دوم علّامه از حسن و قبح ما را به این نکته رهنمون مى سازد که ایشان حسن و قبح را در این معنا معقول ثانى فلسفى مى داند؛ اگرچه به آن تصریح نمىکند. مهم تفکیک این دو معنا از یکدیگر است، کارى که هیچکدام از شارحان علّامه به آن نپرداخته اند. نگارنده در این مقاله کوشیده است با نگاهى تطبیقى به رساله اعتباریات و مباحث تفسیر المیزان دیدگاه علّامه را واکاوى، و تفاوت نظریه او را از دیدگاه نسبى گرایان و شکّاکان آشکار کند.
نگرش علامه طباطبایی به روایات ترتیب نزول
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبایی(رحمة ا... علیه) از مفسران بزرگ شیعه، روایات ترتیب نزول را غیرقابل اعتماد می داند و معتقد است که باید از طریق اجتهاد و توجه به سیاق به ترتیب نزول آیات و سور قرآن دست یافت. ولی آیا در مقام عمل، مطابق با تئوری خود عمل کرده است؟ البته روایات ترتیب نزول از منابع قابل توجه در تعیین ترتیب نزول آیات و سور قرآن اند. برخی از مفسران برای تعیین ترتیب صرفاً به این روایات توجه دارند؛ ولی عده ای آنها را غیرقابل اعتنا می دانند و معتقدند از سیاق آیات و سور می توان به ترتیب نزول آنها پی برد.
علامه رویکردی تأییدی و تکمیلی نسبت به روایات دارند، ولی در مورد روایات ترتیب نزول اذعان می دارد که این روایات به هیچ وجه قابل اعتماد نیست و دلایلی را نیز اقامه می کند که البته این دلایل جای نقد و بررسی دارد. از طرفی ایشان در تفسیر المیزان در همة موارد مطابق با تئوری خود عمل نکرده است و عملکردهایی متفاوت در مواضع مختلف دارد که در بعضی موارد اصلاً به روایت اشاره نمی کند و به اجتهاد اعتماد می کند، در مواردی از روایات به عنوان تأیید بر اجتهاد خود استفاده می کند و در مواردی به نقد روایت می پردازد که این گونه عملکرد دال بر این است که صرفاً به یک روش نمی توان تکیه کرد و باید روش تلفیقی اجتهادی - روایی را در پیش گرفت
تأملی در مقایسه تطبیقی تفسیر التفسیر القرآنی للقرآن و المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های تفسیر قرآن در عصر حاضر «روش تفسیر قرآن به قرآن» است. این منهج ریشه در روش تفسیری معصومین دارد.
پژوهش حاضر، مقایسه ای گذرا میان دو تفسیر «التفسیر القرآنی للقرآن» از عبدالکریم خطیب و «المیزان» سید محمدحسین طباطبایی می باشد. از آنجا که این دو مفسر، تفسیر خود را بر اساس روش قرآن به قرآن نگاشته اند، مقاله در صدد آن است تا بخشی از دیدگاه های تفسیری خطیب، در مواجهه با اندیشه های تفسیری طباطبایی را به شیوه تطبیقی مورد نقد و بررسی قرار دهد.
هر چند تفاسیر مذکور، از روش تفسیر قرآن به قرآن بهره جسته اند، اما التفسیر القرآنی للقرآن بر خلاف المیزان، رویکرد تفسیری خود را بیشتر بر پایة تأمل و تدبّر در خودِ آیات قرآن و اهتمام به عقل و خرد آزادِ مفسر، بدون امعان نظر به روایات و دیدگاه های تفسیری دیگر مفسران، استوار نموده است.
تأملی در طولی و نسبی بودن بطون قرآن از منظر علامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم و مؤثر علوم قرآنی در فهم و تفسیر قرآن، شناخت چیستی و چگونگی بطون (معانی باطنی) قرآن است. از کتاب قرآن در اسلام و برخی مباحث المیزان استفاده می شود که علامه طباطبائی(ره) بطون قرآن را طولی و نسبی می داند. در این نوشتار، نخست دیدگاه ایشان دربارة طولی و نسبی بودن بطون قرآن با استناد به عبارت هایی از دو کتابِ یادشده بیان می شود، سپس تأمل هایی که در حاشیة دیدگاه ایشان به نظر می رسد، در بوتة داوری اندیشمندان و پژوهشگران قرار می گیرد.
ویژگی های اخلاقی جامعه ی مطلوب دراندیشه علامه طباطبایی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اسلام دینی اجتماعی است و احکام فردی آن نیز آهنگ اجتماعی دارد. هدف اسلام، نه تنها ساختن فرد دین دار، که جامعه ی دین دار است؛ جامعه ای که روابط اجتماعی آن بر اساس اهداف و احکام دین سامان گیرد، و سعادت فرد با سعادت جامعه پیوند خورده و میان مسؤولیت های اجتماعی و ایمان اسلامی ارتباطی قوی و غیرقابل انفکاک به وجود می آید. یکی از مسایلی که اسلام در این راستا برای آن اهمیّت قایل شده جامعه ی اخلاقی مطلوب است. اخلاق با ملکات نفسانی، تزکیه و تهذیب نفس، اعمال و رفتار فردی و روابط اجتماعی انسان ارتباط عمیق دارد. وجود جامعه ی اخلاقی مطلوب باعث تنظیم روابط انسان با خدا و نیز ارتباط او با اعضای جامعه شده، و رستگاری و کمال فرد و اجتماع انسانی را تضمین می کند. مرحوم علّامه طباطبایی ، از جمله حکما و دانشمندانی است که التفاتی ویژه به این مسأله داشته و در تفسیر المیزان و اندیشه های فلسفی خویش به آن پرداخته و اخلاق را از یک طرف هم مرز با اعتقاد و از طرف دیگر، هم مرز با عمل و فعل دانسته است. سعی نگارنده در این مقاله آن است که دیدگاه علّامه طباطبایی را در این باره تبیین و مهم ترین ویژگی های اخلاقی جامعه مطلوب انسانی را از منظر ایشان بررسی نماید.
جایگاه مفردات راغب در واژه پژوهی علامه طباطبایی در المیزان فی تفسیر القرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مباحث در تفسیر قرآن کریم، مبحث واژه پژوهی است. از آنجا که یکی از برجسته ترین تفاسیر امروزی تفسیر شریف المیزان است و در مباحث واژه پژوهی این تفسیر، به صورت قابل توجهی از مفردات راغب بهره برده است، در این نوشتار به بررسی میزان و نحوه استفاده علامه طباطبایی(ره) از کتاب مفردات راغب در مباحث واژه پژوهی و بیان برخی از ابتکارات علامه طباطبایی(ره) در برخورد با مفردات راغب خواهیم پرداخت. مقاله پیش رو به شیوه کتابخانه ای ضمن بررسی میزان استفاده المیزان از مفردات راغب، به بررسی تعدادی از این موارد پرداخته و پس از آن گونه های استفاده المیزان از مفردات راغب و برخی از ابتکارات لغوی علامه را در چند عنوان، دسته بندی نموده است. نقد نظرات دیگر مفسران، تکمیل نظر راغب، ترجیح نظر راغب بر دیگر لغویون، بهره گیری از سیاق در تأیید نظر راغب، رفع مشکل تفسیری بر اساس نظر راغب و ... از این گونه موارد می باشند.
تفسیر به رأی در اندیشه های تفسیری علامه طباطبائی با تأکید بر نقش «روش»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«تفسیر به رأی» همواره از برجسته ترین مسائل مطرح میان مفسران و دانشمندان علوم قرآنی بوده و تاریخچه آن را تا دوران نزول وحی و دوران زندگانی رسول خدا صلی الله علیه و آله می توان به پیش برد. معروف ترین سخن درباره نفی تفسیر به رأی را امیرالمؤمنین علی علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده است: «قد کذَبَ عَلَی رسول الله صلی الله علیه و آله عَلَی عهده حتی قام خطیبا، فقال: أیها الناسُ، قد کثرت علی الکذابةُ، فمَن کذب علی متعمّدا فلیتبوّء مقعدَه مِن النارِ؛ ثمّ کذب علیه من بعده.»
مراد از «تفسیر به رأی» عبارت است از: تفسیر قرآن بر اساس استقلال رأی و بی نیازی از منابع و مستندات معتبر، با هر انگیزه و هدفی که باشد. برای نهی از تفسیر به رأی، می توان استناد به بسیاری از آیات و روایات کرد. روایات نفی از تفسیر به رأی را می توان به پنج دسته تقسیم نمود. علّامه طباطبائی از مجموع روایات، به ویژه روایات دسته پنجم، نتیجه می گیرد که نهی در روایات، مربوط به روش تفسیر است، نه اصل تفسیر؛ یعنی اگر با روش نادرست وارد تفسیر قرآن شویم، حتی اگر به نتیجه درست هم منجر شود، باز هم ناپسند، نکوهیده و محکوم است.
مقایسه دو تفسیر علامه طباطبائی (المیزان و البیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علّامه طباطبائی، پیش از «المیزان»، تفسیر «البیان فی الموافقه بین الحدیث و القرآن» را با اهتمام به روایات تفسیری و تلاش در جهت بیان سازگاری میان قرآن و روایات، نگاشتند. این مقاله، با روش توصیفی تحلیلی به هدف شناساندن آن دو تفسیر و بیان امتیازات «المیزان»، به اشتراکات و تفاوت های آن دو می پردازد. دو تفسیر مزبور، اشتراکاتی مانند بیان هدف سوره و بررسی روایات دارند.
در تفاوت های شکلی ساختاری، «المیزان» در پرداختن به تفسیر آیات، از جامعیت نسبی برخوردار است. نقل و بررسی روایات تفسیری، در پایان بحث تفسیری و طرح مباحث موضوعی مستقل در «المیزان» آن را متمایز از «البیان» ساخته و در نهایت، اینکه برخی عبارت های «البیان» در «المیزان»، اصلاح شده است.
در تمایزهای شکلی محتوایی، شاخصه مهم «المیزان»، تنوع در تفسیر قرآن به قرآن و توجه به نقش سیاق است که در «البیان» به آن گستردگی نیست. همچنین در «المیزان» برخی از قرائات آیات، بررسی شده و شبهات قرآنی پاسخ یافته است. منابع «المیزان» نیز بسیار گسترده تر است.
بررسی حجیت حکم عقل از دیدگاه علامه طباطبائی با تکیه بر تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حجّیت حکم عقل از مسائل نسبتا پرچالش علم اصول بوده که دانشمندان اصولی را مقابل یکدیگر قرار داده است. این گروه ها به علت عدم پذیرش قاعده ملازمه احکام شرع با عقل و یا انکار حسن و قبح ذاتی، حکم عقل را زیرسؤال برده اند. به نظر می رسد علت چنین اختلافاتی عدم شناخت صحیح از حقیقت عقل انسان و اراده الهی در نظام تشریع باشد. در مقاله حاضر، دیدگاه های علّامه طباطبائی فیلسوف، مفسر و اصولی برجسته، در دو حوزه چیستی حجّیت عقل و فلسفه حجّیت حکم عقل، و جایگاه آن در ارزیابی سایر ادله جست وجو شده است. اشاعره، معتزله و مادیون دیدگاه های مختلفی را در این باره بیان کرده اند؛ اما علّامه با دقت تمام، نظام تشریع را طبق اراده الهی تابع عقلا می داند. به نظر او، قاعده ملازمه احکام شرع با عقل و حسن و قبح ذاتی امری است که با دقت در افعال خداوند و آیات قرآن ثابت می شود.
تفسیر المیزان در آینه بلاغت با نگاهی به سوره های «نساء» و «مائده»
حوزه های تخصصی:
نوع و جایگاه مفردات و جملات قرآن دارای اهمیت است و هر کدام مطلبی را به مخاطب القا می کند که تبیین آن بر عهده مفسّر است. مقاله حاضر به یکی از مراحل فرایند تفسیر پرداخته است که با استفاده از علوم گوناگون در ذهن مفسّر شکل می گیرد و حلقه مفقوده ای را که بین مباحث نظری بلاغت و تفسیر است، با تفحص از میان استفاده های تفسیری علّامه طباطبائی از علوم گوناگون، کشف کرده و ارائه داده است. نکاتی را که ایشان با مهارت از علم بلاغت استخراج نموده، اصطیاد شده است تا در کنار تبیینِ روش ایشان در استفاده از این علم، شواهد قرآنی متعددی برای اعجاز بیانی قرآن به شمار آید. با توجه به اینکه منشأ بسیاری از انحرافات مکتب های فکری بی دقتی در ادبیات بوده است، اهمیت جایگاه بلاغت در تفسیر تبیین می گردد. مرحوم علّامه در بسیاری جاها، با استفاده از همین علم، جواب شبهات غامضی را داده است؛ مانند اثبات عصمت برای پیامبر با استفاده از صنعت «اطلاق».
المیزان و تحلیل وحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وحی به منزلة «پیام الهی به پیامبران برای هدایت مردم»، پایه و قوام شرایع الهی و ارزنده ترین گوهر آسمانی بر دامن زمینیان است و با سرشت و سرنوشت آدمی پیوندی ناگسستنی دارد. وحی، به علت کوتاهی دست بشر عادی در نیل به آن، در گیرودار تحلیل های گوناگون و گاه غلط افتاده است. کسانی آن را حاصل خلجان ذهنی یا نبوغ فکری و نتیجة عواطف شدید و یا تجربة دینی و حاصل رؤیای پیامبر پنداشته اند. این تحلیل ها نادرست اند و پیامدهایی ناپذیرفتنی مانند خطاپذیر و بشری شدن وحی دارند و با بیان دو طرف ارتباط، یعنی خدا و پیامبر ناسازگارند. به جهت نقش بی بدیل وحی و اهمیت تحلیل آن از یک سو، و جایگاه تفسیر گران سنگ المیزان از سوی دیگر، این نوشته، تحلیل وحی از نگاه آن تفسیر را بررسی می کند. روش گرد آوری اطلاعات کتابخانه ای و ارزیابی اطلاعات به صورت توصیفی و تحلیلی خواهد بود. بررسی ما نشان می دهد که تفسیر المیزان بر خلاف روش تحلیل های دیگر، به سخن مبدأ وحی و گیرندة آن عنایت ویژه داشته است و با استفاده از آیات قرآن و روایات، وحی را سخن حضوری خداوند می داند که به صورت تجلی بر قلب پیامبران، به طور مستقیم، از پس حجاب یا با واسطة فرشته نازل شده است.
خردورزى در المیزان راه کارها، آفت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکى از شبهات مخالفان دین، طرح نظریه ناسازگارى اسلام با تعقل و خردورزى است. این مقاله با محوریت تفسیر المیزان مى کوشد به برخى از این پرسش ها در این زمینه پاسخ دهد؛ ازجمله: آیا دین با تفکر و تعقل سازگارى دارد؟ آیا تعبد محض در برابر بارى تعالى با عقلانیت منافات دارد؟ رابطه دین با عقل چگونه است؟ راه کارهاى شکوفایى عقل و آفت هاى رشد آن از دیدگاه مفسر المیزان چیست؟ علّامه طباطبائى، در تفسیر المیزان معتقد است که هیچ دینى به اندازه اسلام به این موضوع توجه نداشته است. او جایگاه ویژه اى براى عقل قایل است، راه کارهایى براى رشد و بالندگى خرد انسانى پیشنهاد مى کند. آسیب ها و آفت هاى شکوفایى آن را به تصویر مى کشد، شبهه ناسازگارى عقل و وحى، تعارض تعبد با خردورزى را برنمى تابد، نهى از تفسیر به رأى که ظاهرا با خردورزى منافات دارد را پاسخ مى گوید. بررسى ها نشان مى دهد مفسر المیزان، عقل را رسول باطنى و حجیت آن را ذاتى مى داند و دعوت به خردورزى را دعوت به دین دارى، و دعوت به دین دارى را عین عقلانیت مى داند.
رابطه ایمان و معرفت از دیدگاه علّامه طباطبائى با محوریت تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله ایمان دینى، یکى از مهم ترین مباحثى است که در ادیان به طور عموم و ادیان ابراهیمى به طور خاص مورد توجه بوده است. تاریخ اسلامى گواه این است که مسئله ایمان یکى از کهن ترین موضوعات اعتقادى است که فرق مختلف اسلامى بدان پرداخته اند. این نوشتار، با روش توصیفى تحلیلى مى کوشد با نگاه قرآنى، مسئله رابطه ایمان و معرفت از دیدگاه علّامه طباطبائى را مورد بررسى قرار دهد. ابتدا معناى ایمان و معرفت و سپس متعلق ایمان و در نهایت رابطه بین ایمان و معرفت مورد بررسى واقع شده است. سه نوع رابطه بین ایمان و معرفت متصور شده و در نهایت رابطه اى را مقبول دانسته که معرفت نقش زمینه و مقدمه را در حصول ایمان ایفا مى کند. در ضمن، رابطه معرفت حضورى با ایمان و امکان حصول ایمان با ظن نیز مورد مداقه واقع شده است.