مطالب مرتبط با کلیدواژه

معرفت شناسی


۵۰۱.

دوگونه معرفت شناسی سایبر(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: معرفت شناسی سایبر اطلاعات معرفت دم دستی فرادستی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳ تعداد دانلود : ۱۳۹
پرداختن به معرفت شناسی سایبر از این جهت اهمیت و ضرورت دارد که به تدریج فضای سایبر به منبع معرفتی بشر تبدیل شده است و بی تردید، در آینده به صورت بخشی از مغز بشر درخواهد آمد. امروزه ما برای به دست آوردن اطلاعات به گوگل، و نه کتاب ها و دایرهالمعارف های خاص و متخصصان، رجوع می کنیم. اینترنت و شبکه های اجتماعی مقوم جامعه اطلاعاتی امروز هستند. بدون آنها جامعه اطلاعاتی وجود نخواهد داشت. اما ذهن بشر به تدریج گسترش می یابد و به واسطه اینترنت به یک ذهن گسترش یافته تبدیل می شود. تعامل ذهن گسترش یافته با اطلاعات پردازشگری است. این ذهن اطلاعات را به شیوه های خاصی پردازش خواهد کرد. معرفت سایبری یا معرفتی که کاربران در فضای سایبر به دست می آورند، یا معرفت مجازی که آنها در فضای مجازی می یابند می تواند صورت های مختلفی داشته باشد. در این مورد اساس بحث را تقسیم پدیدارشناختی معرفت سایبری (مجازی) قرار می دهیم. از این نظر، معرفت سایبری بر دو قسم است: معرفت سایبری دم دستی، معرفت سایبری فرادستی. این مقاله در صدد بحث در این خصوص است.
۵۰۲.

معرفت شناسی و چالش های شبکه های حکمرانی و خط مشی گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حکمرانی شبکه ای شبکه حکمرانی شبکه خط مشی معرفت شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴ تعداد دانلود : ۱۰۳
جوامع به شدت پیچیده، تقسیم شده، پویا و متغیر شده اند و شیوه های مختلف حکمرانی در پاسخ به این چالش های جدید حاکمیتی ایجاد شده اند. شبکه های حکمرانی و خط مشی گذاری که به طور کلی انعطاف پذیری؛ سرعت و نوآوری را در دولت تسهیل می کنند، در مقایسه با شیوه های سنتی حکمرانی مورد نیازند تا بتوانند جوامع هوشمند امروزی را به بهترین شیوه کنترل و اداره نمایند. محبوبیت و محدوده پژوهش ها و عملکرد شبکه های حکمرانی و خط مشی در حوزه های روش شناسی، اصول و مفروضاتش همچنان رو به گسترش است و در عین حال سرشار از اصطلاحات متناقض و گونه شناسی های متفاوت بوده به طوری که تعریفی مورد توافق عموم از آنها وجود ندارد. هدف اصلی این پژوهش، گردآوری؛ تلخیص؛ ارزیابی؛ و توسعه ادبیات نظری مربوط به معرفت شناسی و چالش های شبکه های حکمرانی و خط مشی گذاری به عنوان جریانی نوظهور در اداره امور عمومی با بهره گیری از روش کیفی فراترکیب است. نمونه گیری پژوهش به شیوه غیراحتمالی هدفمند بوده، مقالات و مطالعاتی انتخاب گردیده است که بتوانند پاسخگوی پرسش پژوهش باشند. با محوریت واژگان کلیدی مرتبط با موضوع و پرسش پژوهش، برای جستجوی منظم نمونه ها از منابع اطلاعاتی و پایگاه های داده علمی مختلف استفاده شده و پس از بررسی و تحلیل کیفی مقالات و مطالعات منتخب، مضامین مشترک و مفاهیم استخراج شده در رابطه با معرفت شناسی و چالش های پیش روی این جریان ثبت شده و با چندین بار بازخوانی، مضامین اساسی و مشترک در تمامی مطالعات با یکدیگر ترکیب؛ و ابعاد و عوامل مؤثر بر موضوع پژوهش استخراج و ارائه شده، همچنین پیشنهاداتی جهت مطالعات و پژوهش های بیشتر در این حوزه ارائه گردیده است. نتیجه گیری پژوهش شامل این موضوع است که رشد پیچیدگی موضوعات و مسائل عمومی؛ استفاده از گونه های مختلف شبکه های حکمرانی و خط مشی گذاری را علی رغم وجود چالش هایی در این شبکه ها، در راستای پیاده سازی نظریه های خدمات عمومی نوین و مدیریت ارزش های عمومی متناسب با نظام های حکمرانی امروزی و در ارتباط با اجرای بند 10 اصل سوم قانون اساسی کشور ضروری ساخته است.
۵۰۳.

زمینه ها و بنیان های کلاسیکِ تاریخ فرهنگی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تاریخ فرهنگی تاریخ فرهنگی جدید بنیان های کلاسیک معرفت شناسی روش شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴ تعداد دانلود : ۶۹
تاریخ فرهنگی یکی از انواع و شاخه های دانش تاریخ است که در طول سده بیستم میلادی به تدریج شکل گرفت و گسترش یافت. تاریخ فرهنگی به طور مشخص به موضوع شدنِ «فرهنگ» در تاریخ یا داشتن رویکردی فرهنگ گرا به تاریخ اشاره دارد. پیدایش و تکامل تاریخ فرهنگی طی مراحل مختلفی صورت گرفت. امروزه شکل مسلط این گونه از دانش تاریخ، «تاریخ فرهنگی جدید» (NCH) است که در طول دهه 80 میلادی پدید آمد و خیلی زود به یکی از پررونق ترین حوزه های پژوهشی تاریخ بدل شد، اما با وجود داشتن صفت «جدید»، این گونه از دانش تاریخ بر زمینه ها و بنیان های کلاسیکی مبتنی بود که بدون آگاهی از آن، شناخت تاریخ فرهنگی جدید نیز میسر نخواهد بود؛ با این وصف در این مقاله بدون واردشدن به مجادلات مربوط به تشریح و توضیح مفهوم تاریخ فرهنگی جدید، به دنبال پاسخ به این پرسش اصلی هستیم که مهم ترین زمینه ها و بنیان های کلاسیک تاریخ فرهنگی جدید کدام اند؟ بر پایه یافته های پژوهش، بنیان های کلاسیک تاریخ فرهنگی جدید هم از جنبه معرفت شناسی و هم از جنبه روش شناسی قابل شناسایی اند؛ از جنبه معرفت شناسی، تاریخ فرهنگی جدید بر تمایز اساسی استوار است که در قرن نوزدهم میان علوم طبیعی و علوم روحی/ فرهنگی نهاده شد. از منظر روش شناسی نیز تاریخ فرهنگی جدید مبتنی بر روش های تفسیری هرمنوتیکی است که از اواخر سده هجدهم و سراسر سده نوزدهم از سوی نظریه پردازان علوم فرهنگی تئوریزه شد؛ همچنین مورخان بزرگ فرهنگی در سده نوزده و ابتدای سده بیستم نظیر بورکهارت، هویزینگا، وِبر و دیگران آثار کلاسیکی در تاریخ فرهنگی پدید آوردند که همگی زمینه ای تاریخی برای ظهور تاریخ فرهنگی جدید فراهم کردند.
۵۰۴.

تخیل به مثابه زبان مشترک علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تخیل روش شناسی معرفت شناسی هستی شناسی انسان‌شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷ تعداد دانلود : ۷۶
مفهوم تخیل مثل یک منشور دارای جنبه های علمی و عملی است و از طرف دیگر رشد، پیشرفت و تکامل انسان و جامعه را نشان می دهد.تخیل عبارت از هویت، شخصیت و فردیت یافتن انسانهاست و از جنس باورهای دینی، اخلاقی و حتی عرفی است که مقدس نیز می باشد.تخیل ماهیت هویتی دارد و می تواند علوم انسانی را شکل دهد. پژوهش، نقّادی و خلّاقیّت هم که سه عنصر مهم تکوین علوم انسانی و تداوم حیات آن هستند، در نسبت وثیقی با تخیل محقق می شوند.از حیث روش شناختی، رویکرد تخیلی یک رهیافت و چهارچوب نظری است که ذهن را از قید و بندهای روش شناختی ظاهرگرایانه آزاد می کند و با نگاه از درون به مسئله، امکان درک بهتر ذهنیت ها، انگیزه ها، باورها، دغدغه ها و نوع اندیشه و نگاه دیگران به جهان را فراهم می کند. اصطلاح «تخیل جامعه شناختی» اولین بار، توسط سی رایت میلز با توجه به جایگاه تخیل در علوم انسانی و ماهیت تخیلی این علوم مطرح شد. علوم انسانی با تخیل پیش می رود و عبارت از خلاقیت های خیالی است. جامعه هم با تخیل ساخته می شود. به این ترتیب جامعه و علوم انسانی بتدریج یکی می شوند.تخیل برای هدفی در آینده شکل می گیرد، هرچند که خود هدف است.
۵۰۵.

نگاهی معرفت شناسانه به جامعیت تئوریک نبوغ با استناد به آموزه های الهی، عرفانی و استعلایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت شناسی آموزه الهی آموزه عرفانی استعلا نبوغ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۸ تعداد دانلود : ۶۵
موضوع محوری در این تحقیق انسان در جامعیت مفهومی آن است و از آنجا که هر تحقیق به دنبال یافتن حقیقت است، گاه این هدف به امور حسی و دنیای محسوسات سپرده می شود و شرح و تبیینی از ظواهر بر پایه روابط علی و به حکم قوانین طبیعی صورت می پذیرد که در اصطلاح Demonstration نامیده می شود. شیوه ای که بر پایه سنت تجربه گرایی رواج یافت و در پی کشف قوانین طبیعی حاکم بر پدیده های مادی، انسان بر وقایع طبیعی تا حد بالایی سلطه یافت و به تحول و دگرگونی های عظیمی در زندگی علمی، تکنولوژیک و رفاهی بشر انجامید. در این سنت فکری که شیوه استنتاج بنا به ماهیت و جنس موضوع مورد مطالعه، استقراء همراه با جرقه هایی از الهام و شهود می باشد، نقطه آغاز شناخت، دریافت های حسی توسط حواس پنجگانه و سپس مفهوم سازی از طریق قوه تخیل و قوه فاهمه است و در گام آخر با پادرمیانی قوه عقل استدلالی[1] است که ادراک یا شناخت[2] در سطح ظواهر به صورت کامل صورت می پذیرد. اما برای پدیده هایی همچون نبوغ که دارای ماهیتی متفاوت و از نوع فراذهنی و فراحسی است و هیچ علمی نه تنها توان آموزش و تعلیم آن را ندارد، بلکه هیچ تلاش و کوششی هرچند سخت و مشقت بار امکان دستیابی به حقیقت آن و یا حتی فراگرفتن آن را ممکن نخواهد ساخت، تنها ارائه جامعیتی منسجم از آن دارای بسندگی است. از آنجا که نبوغ دارای قدرتی ماورایی بوده و به دلیل تشعشع و نورانیت قادر به خلق است، لذا irradiative است. در مسیر خلق، قوه تخیل در بازی آزاد[1] با قوه فاهمه قرار می گیرد وآزاد و فارغ از هر دغدغه و تعلقی به دنیای محسوسات، نوعی انفصال را تجربه می نماید. آزادی از نوع آرمانی و در جامعیتی فراذهنی[2] که همزاد با روح بوده و قادر است تا نبوغ را که متعلق به قلمرو متافیزیکی است در جهان محسوسات به صورت بذرهای متنوع و متکثر و یا اندیشه های ناب جاری سازد. نبوغی که دارای مشخصه اصالت،[3] الگو بودن[4] و طبیعت گونگی[5] است و خصیصه زیبایی شناسی محض و قدرت خلق[6] را از مبدایی لایزال و نامیرا و در راستای فلسفه خلق بشر به او هبه می نماید. لذا مساله اصلی ما در این تحقیق ذکر مصادیق و شرح اسطوره ها و اندیشه های بی بدیل و شاهکارهای هنری نیست، بلکه دستیابی به مکانیسمی است که خلق وخلاقیت را از تصادفی بودن، شانس و غیر عمدی بودن خارج نموده و بتواند به شناسایی افرادی نظیر کمال الملک، حافظ و مولانا که برخوردار از استعدادهای بالقوه درخشان بوده اند بپردازد و تجلی از بذرهای اصلح وجودی چنین افرادی را به عرصه آورد. زیرا این ادعا همواره صادق است که بذرهای اصلح وجودی برای همگان همچون اثر انگشت منحصر به فرد است و همه افراد از آن برخوردارند، اما تنها تک افرادی موفق به تجلی ظرفیت ها و استعدادها و نبوغ خود شده اند. لذا رمزگشایی از پدیده ای همچون نبوغ تنها در یک جامعیت منسجم از تئوری پردازی ممکن خواهد بود و بسندگی به مصادیق راه به جایی نخواهد برد. آنچنان که کانت نیز تجربه را بدون تئوری کور و تئوری بدون تجربه را یک بازی فکری صرف دانسته است.[1] لذا بایستی جامعیتی را جست که بتواند تمامی مفاهیم و عناصر مرتبط با این پدیده را براساس اصلی مشترک، متقن و جهانشمول و در زنجیره ای پیوسته به یکدیگر مرتبط نماید به گونه ای که تمامی اجزاء بتوانند به صورت زنده و با فعلیتی مستقل و خودانگیخته در خدمت کل سیستم قرار گیرند و نه آنکه همچون اجزایی مستقل عمل نمایند. لذا در این مقاله ترسیم چنین جامعیتی مورد انتظار است، جامعیتی که در زبان کانت اسکیما[2] الگو و پیکره ای از اندیشه ها و رفتارها به صورت پیشینی[3] است و از مرز نظر[4] و باور[5] گذر نموده و به دانش بدل شده است. نظری که عموماً اعتبار[6] مشخصی ندارد و عقیده و باوری که اعتبار آن تنها برای خود فرد و به صورت سوبژکتیو است. اما دانش، آمیخته نوآورانه ای است که از اعتباری جهانشمول برخوردار بوده و قضاوت و داوری را در موضعی دارای وجوب قطعی[7] قرار می دهد و از نوع سینتتیک و پیشینی[8] است. اسکیمای مورد نظر کانت همان چارچوب در نگاه خانم استروم[9] از برندگان جایزه نوبل اقتصادی است که سنگ بنای ساخت تئوری ها بوده و استوار بر بنیان های فلسفی است. اما جامعیت مورد نظر متکی بر متدولوژی یا شیوه استنتاجی است که پایه آن بر اصل تحلیل مقایسه ای است. تحلیلی که شباهت ها و تفاوت ها را میان سه آموزه منتخب الهی قرآن، عرفانی فلوطین و استعلایی کانت در نظر دارد و تحلیل آنها نشان می دهد که تمامی این جامعیت ها حول اصلی وحدت بخش به سامان رسیده اند و نبوغ در جامعیت خود به عنوان نقطه کانونی تمامی این جامعیت هاست. اتکا به فطرت خدا گونه انسانی در آیات قرآنی، وحدت روح میان مخلوقات در آموزه عرفانی فلوطین و آزادی در جامعیت مفهومی فرا ذهنی آن در آموزه استعلایی کانت حاکی از آن است که همگی این اصول بیان کننده حقیقتی واحد با زبان های مختلف است و آنچه تحت عنوان انرژی خلق و خلاقیت در انسان شناخته شده است همان روحی است که حامل نبوغ بوده و نبوغ نیز برای به جریان افتادن نیازمند آزادی است.  
۵۰۶.

تحلیل هستی شناختی پیرامون تمایز فهم و معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت فهم معرفت شناسی هستی شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰ تعداد دانلود : ۵۹
از زمان افلاطون و ارسطو، تلاش هایی درباره امکان معرفت و بیان چیستی آن در مقابل منکران امکان کسب معرفت آغاز شده بود. مسأله محوری در این رابطه، یافتن عناصر سازنده معرفت بود و تصویر سنتی درباره چیستی آن با توجه به ریشه افلاطونی آن بیان می کند که معرفت عبارت است از «باور صادق موجه». در حالی که از یونان باستان تا قرن بیستم تصویر یاد شده درباره چیستی معرفت در معرفت شناسی فلسفه غرب رایج بود، اما برخی نیز در برابر واژه «معرفت» به واژه «فهم» توجه نموده و معرفت را برای پاسخ به ظرفیت و توان مندی های شناختی انسان ناکافی در نظر گرفتند و به جای آن بر فهم تأکید نمودند. هدف پژوهش حاضر پرداختن به تمایز فهم و معرفت به عنوان دو ظرفیت متفاوت در پاسخ گویی به ظرفیت و کنجکاوی های شناختی انسان است. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی و با رویکرد انتقادی انجام گردیده و نتیجه به دست آمده نشان می دهد که فهم نه مساوی با معرفت است و نه قسمی از آن. نویسنده تلاش می کند، تا با تکیه بر خصیصه هستی شناختی استدلال نماید که فهم در مغایرت با معرفت که انتقال پذیر است، انتقال ناپذیر است.
۵۰۷.

تبیین هوش موفق دانشجویان دانشگاه پیام نور بر مبنای معرفت شناسی مکتب سازنده گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سازنده گرایی هوش موفق آموزش از دور معرفت شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۵۴
هدف پژوهش تبیین هوش موفق دانشجویان دانشگاه پیام نور بر مبنای معرفت شناسی مکتب سازنده گرایی در سال 1401- 1400 می باشد. با توجه به نقش و ضرورت کلی سازنده گرایی در تسهیل آموزش و یادگیری، یکی از راهکارهای وصول به این هدف به کارگیری کامل هوش میباشد. این پژوهش از نظر روش شبه تجربی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه پیام نور استان تهران است . ابزار گردآوری داده ها برای متغیر هوش موفق پرسشنامه استاندارد گریگورنکو و استرنبرگ (2002)، می باشد که روایی آن توسط متخصصان مطلوب ارزیابی شد و پایایی آن 74% به دست آمد. روش آماری پژوهش، برای آماری توصیفی استفاده از جدول فراوانی، میانه، مد، میانگین، درصد تجمعی و برای آمار استنباطی از آزمون (کولموگروف اسمینروف- تحلیل کواریانس) می باشد. نتایج نشان داد از آنجاییکه منشأ مطالعات درباره هوش تا حد زیادی بر اساس محیطهای آموزشی است لذا محیطهای آموزشی که روش تدریس سازنده گرایی مبنای یادگیری است بیش از روش تدریس سنتی بر هوش تحلیلی، هوش خلاق و هوش عملی مؤثر است. یکی از محیطهای آموزشی، دانشگاه پیام نور است که از طریق سیستم آموزش از راه دور و نیمه حضوری انجام می شود. از آنجاییکه نسل سوم آموزش از راه دور مبتنی بر سازنده گرایی است، به دانشجویان این امکان را می دهد تا با روش تدریس مبتنی بر سازنده گرایی به عنوان رویکرد جامع و خلاقانه، فراگیران را به کاوش و حل مساله یاری رساند و این امر به نوبه خود بر هوش تحلیلی، خلاق و عملی آنان نیز موثر است.
۵۰۸.

تحلیل تطبیقی دیدگاه متنبّی، فردوسی و ناصر خسرو درباره حکمت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات فارسی تصوف دیدگاه های ادبی فلسفه اسلامی معرفت شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹ تعداد دانلود : ۶۸
در طول تاریخ بشریت، حکمت به عنوان موضوعی جذاب برای تفکر و بررسی علمی عمل کرده است. محققان و فیلسوفان از فرهنگ های گوناگون دیدگاه های متمایزی را در مورد این مفهوم پایدار ارائه کرده اند. این پژوهش به دنبال تحلیل و کنار هم قرار دادن دیدگاه متنبّی، فردوسی و ناصرخسرو در باب حکمت است. این تحقیق با استفاده از روش تحلیل تطبیقی، از منابع اولیه و ثانویه استفاده می کند تا باورهای فلسفی این شخصیت های برجسته را روشن کند. یافته ها نشان می دهد که متنبّی بر تأثیر دگرگون کننده حکمت که از طریق درون نگری و جست وجوی حقیقت به دست می آید، تأکید می کند. در مقابل، فردوسی بر اهمیت یادگیری تجربی و استخراج آموزه های اخلاقی از رویدادهای تاریخی تأکید می کند و حکمت را با رفتار اخلاقی و رفاه اجتماعی مرتبط می کند. از سوی دیگر، ناصرخسرو حکمت را فرآیندی مداوم از رشد و روشنگری شخصی می داند. این مطالعه با ارائه یک بررسی جامع از این دیدگاه ها و زمینه سازی بینش های آن ها در محیط های فرهنگی و فلسفی مربوطه، به تحقیقات موجود عمق می بخشد و راهنمایی های ارزشمندی را برای افراد و جوامعی که برای درک عمیق تری از هستی تلاش می کنند، ارائه می کند.
۵۰۹.

تحلیل عرفانی حدیث «ما عرفناک حق معرفتک»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عرفان معرفت شناسی شهود قلبی خداشناسی وحدت وجود ابن عربی شیخ بهایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰ تعداد دانلود : ۵۸
حدیث نبوی «ما عرفناک حق معرفتک» از چنان عمقی برخوردار است که از دیدگاه های متفاوتی قابل مطالعه است. یکی از آن ها جنبه معرفت شناسی است که بر اندیشه و رفتارهای انسان تاثیر فراوان دارد و در فلسفه و عرفان، مبنای هر مکتبی را تشکیل می دهد. در این مقاله با مطالعه اسناد این روایت، رابطه معرفت شناسی و خداشناسی بررسی می شود و نگاه خاص عرفانی به معرفت شناسی و توحیدمحوری تحلیل می شود. تفسیر این روایت از دیدگاه ابن عربی، سعدی و شیخ بهایی ارائه-می شود و با استفاده از روش کتابخانه ای با استناد به منابع دست اول، تفسیری خاص از این حدیث دنبال می شود. با تحلیل منطقی روشن می گردد که یک جنبه این حدیث اعتراف به مراتب و درجات معرفت است که معیار اصلی برای عبادت و پرستش است و اینکه هر حق جویی مشتاق است به مراتب بالاتری از معرفت حق دست یابد اگرچه شناخت ذات حق امری محال باشد، اما با سیر و سلوک معنوی می توان به او نزدیک شد.
۵۱۰.

مقایسه تحلیلی نگرش شهید مطهری و ایمانوئل کانت در خصوص مفهوم حق و تکلیف(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: الاهیات تکلیف جهانبینیِ توحیدی حق معرفت شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵ تعداد دانلود : ۴۳
هدف مقاله حاضر بررسی تطبیقی و قیاسی رویکرد دو متفکر غرب و شرق در باب مفهوم حق و تکلیف است. ایمانوئل کانت فیلسوف مشهور آلمانی در عصر روشنگری و مرتضی مطهری فیلسوف و متأله معاصر ایرانی دو قطب این بررسی را که با روش تحلیلی تطبیقی تهیه شده تشکیل میدهند. مقاله حاضر نشان میدهد که جایگاه هر دو متفکر نسبت به زمینه های انقلابی شان یعنی روشنگری در اروپای قرن هجدهم و انقلاب اسلامی ایران در سال 57 خورشیدی مهمترین مسائل و مفاهیم مرتبط با حق و تکلیف را در آرای خود انعکاس داده اند. حق و تکلیف دو نیرویی است که به شکل کنش و واکنش در آحاد یک اجتماع مستقر و تعریف میگردد. اگرچه کانت تلاش میکند تا با بسط مفهوم عقلانیت و احداث ساختار حق بر اساس عقل و از نقطه عزیمت آن مسئله تکلیف را نیز تعریف کند، اما این رویکرد در تفکر شهید مطهری به میانجی پیوند خوردن با آموزههای الاهیاتی روندی کامل تر پیدا می کند. بهره گیری از دو نیروی عقل و آموزه های دینی به فلسفه اسلامی کمک می کند تا انطباق عملی بیشتری نسبت به فرمالیسم کانتی داشته باشد. با این حال طبق نتایج حاصله دستاوردهای کانت در زمینه تعریف آزادی و نسبت آن با امر مطلق زمینه ای مهم است که بسیاری از متفکران غرب و شرق از آن تأثیر پذیرفته اند و شهید مطهری نیز از این قاعده مستثنی نیست.
۵۱۱.

نقش تغذیه بر رابطه مزاج و معرفت در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادراک تغذیه انسان حکمت متعالیه مزاج معرفت شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶ تعداد دانلود : ۵۵
نقش غذا و کیفیت آن بر جسم و روح انسان در منابع دینی و علمی مورد تاکید بوده است. با توجه به نظریه اتحادی ملاصدرا در باب رابطه نفس و بدن بر اساس حرکت جوهری و نظریه اتحاد علم و عالم و معلوم ، بررسی ارتباط تغذیه و معرفت در انسان نیازمند پژوهشی میان رشته ای است. این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی و تطبیقی به بررسی دیدگاه حکمت متعالیه درباره قوای نفس و ارتباط آن با قوای بدنی و کارکرد دستگاه ادراکی و شکل گیری معرفت و به تبع آن تاثیر معرفت بر رفتار و شخصیت فرد مورد مطالعه قرار گرفته است. برای این منظور به برخی یافته های طب قدیم و جدید در مورد رابطه کمیت و کیفیت غذا بر مزاج و نفس و خلقیات انسان پرداخته و نتیجه گرفته ایم که در آراء انسان شناسی صدرایی به دلیل نحوه ارتباط نفس و بدن و یگانگی آنها، تغذیه و نوع آن از نظر ناسوتی و ملکوتی بر حافظه و هوش تاثیر مستقیم و موثری دارد و بطور غیر مستقیم بر کسب معرفت و مراتب آن و نیز سلامت روانی و اخلاق و برعکس ناسلامتی روانی انسان دارد.
۵۱۲.

اعتبار معرفت شناختی ظن و تاثیر آن در تحول علوم انسانی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: ظن معرفت شناسی علوم انسانی حجیت معذریت و منجزیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰ تعداد دانلود : ۷۰
یکی از مباحث عمده در علم اصول بحث ظنونی مانند خبر واحد، حجیت ظواهر و...است. عمده مباحث مطرح شده در حجیت ظن با رویکرد اصولی مطرح شده و ارزش معرفت شناسانه آن کمتر مورد توجه بوده است. مسئله اصلی این مقاله تحلیل این موضوع است. این مقاله که با روش توصیفی-تحلیلی نگاشته شده، به بیان دیدگاه اصولیون در زمینه حجیت ظنون پرداخته و پس از آن تلاش می کند راهی برای تبیین واقع نمایی ظنون بیابد که با توجه به دیدگاه برگزیده این نوشتار، اثبات می شود که این ظنون کاشفیت و واقع نمایی دارند و اعتبار امارات عقلایى، ازجمله خبرهاى واحد، امرى بیرون از ذات آن ها نیست و آن ها به جعل حجیت نیاز ندارند. اثبات واقع نمایی ظنون علاوه بر آن که مسیر جدیدی در تبیین حجیت ظن می گشاید، در علوم توصیفی غیرفقهی به ویژه علوم انسانی نیز فواید پرشمار دارد. به ویژه آن که می توان از این روش در سه حوزه «انسان موجود»، «انسان مطلوب» و «روش تحول از وضع موجود به وضع مطلوب» بهره جست.
۵۱۳.

ارزیابی میزان توجیه پذیری نظریه های رسانه بر اساس الگوی گفتمان قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گفتمان قرآنی نظریه های رسانه معرفت شناسی صدق و توجیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲ تعداد دانلود : ۵۳
با توجه به اقتضائات عصری رسانه علت ایجاد برخی از تحولات تاریخی و اجتماعی است و تا جایی پیش می رود که در صورت بندی های فرهنگی از عناصر کلیدی به شمار می آید. ازاین رو ارزیابی نظریه های رسانه بر اساس الگوی قرآنی می تواند به فهم درست این تحولات و ارزش گذاری این نظریات کمک نماید. برای نیل به نتیجه در بررسی این نظریات از رویکرد معرفت شناسانه بهره برده می شود. درواقع در این پژوهش ما بر آن شدیم تا بازخوانی برخی از نظریات حوزه رسانه و ارتباطات به ارزیابی این نظریات از حیث صدق و توجیه معرفت شناسانه بپردازیم. اساس این ارزیابی الگوی گفتمان قرآنی در باب رسانه و عنایت به قرآن به مثابه رسانه است. از میان نظرات صدق و توجیه، انطباق گرایی، کارکردگرایی و انسجام گرایی در این نوشتار مورد ارزیابی قرار گرفت و این نتیجه حاصل آمد که از میان هشت نظریه موردبررسی در این نوشتار نظریات مارشال مک لوهان، برجسته سازی و کاشت، دارای انطباق هستند و نظریاتی هستند که می توانند در گفتمان قرآنی کارکرد داشته باشند و قادر هستند در کنار یکدیگر باورهای منسجمی را توجیه نمایند. درحالی که نظریه تزریقی، مارپیچ سکوت، استفاده و رضامندی، اقتدارگرا و نیز رمزگشایی و دریافت، در سه حوزه انطباق گرایی، کارکردگرایی و انسجام گرایی در گفتمان قرآنی پذیرفته نیستند و محل اشکال می باشند.
۵۱۴.

انبوه - داده؛ تحول معرفت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: انبوه - داده معرفت شناسی علم داده-ران اگنوستیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷ تعداد دانلود : ۴۷
انبوه - داده یکی از دستاوردهای مهم انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات است که از حیث تأثیری که می تواند بر پژوهش های علمی بگذارد در این مقاله مورد توجه قرار گرفته است. در آنچه که به حوزه معرفت شناسی پژوهش های علمی مربوط می شود، دو گرایش عمده در این موضوع وجود دارد: یکی اینکه چنین پدیده ای به کنار گذاشتن تئوری از فرآیندهای پژوهش منجر می شود و دیگری در نقطه مقابل نقش تئوری ها را همچنان مؤثر می داند. انبوه - داده عبارت است از داده هایی که از گستره وسیعی از جریان فعالیت های اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و... به صورت خودکار یا نیمه خودکار و با مشارکت فعال کاربران به وجود می آید. از شبکه های اجتماعی، وبگاه ها، وبلاگ ها، ژورنالیسم و «ردپای دیجیتال» افراد گرفته تا خدمات و تعاملات تجاری، اداری، فرهنگی، اجتماعی و... همگی عرصه ای پویا و گسترده را برای ایجاد انبوه - داده فراهم می کنند. انبوه - داده صرفاً حجم عظیم داده نیست؛ بلکه گستره وسیعی است که دارای تنوع، تکثر، سرعت، ارزش و انعطاف است. انبوه - داده زمینه دانش داده کاوی را فراهم کرده است که عبارت است از استخراج دانش های مفید از پایگاه های بزرگ داده یا از جریان داده ها که توسط روش های رایج، به دلیل گستردگی و پیچیدگی آنها قابل مدیریت نیستند. به دلیل حجم بالا، تنوع و سرعت زیاد انبوه - داده فنون جدیدی برای تحلیل آنها ضروری است. انبوه - داده ویژگی لحظه ای بودن دارد و ازاین رو، مشکل زمان را در پیمایش ها حل می کند. این یکی از مهم ترین ویژگی های انبوه - داده است. انبوه- داده و علم داده -ران بحث از اگنوستیک[1] را پیش روی ما می گشاید. «اگنوستیک» که اساساً نوعی «لاادری گری» یا ندانم گرایی است را می توان در ساحت معرفت شناسی به علم مستقل، علم بدون پیش فرض، یا علم قابل انطباق تعبیر کرد. در اگنوستیک ادعا بر این است که پیش فرضی ازسوی پژوهشگر وجود ندارد و می گوید که نمی دانم چه چیزی هست یا نیست، درست است یا غلط، حقیقت دارد یا ندارد. این مبنایی برای ورود به عرصه دانش است. علم داده - ران نیز بر همین ادعا استوار است. ازاین رو، این دو مفهوم مرتبط با معرفت شناسی را در کنار هم آورده ایم. ازآنجاکه داده های انبوه به خودی خود و بدون فرضیه یا تئوری ممکن است ما را در پژوهش علمی یاری دهند، بنابراین راه برای اقبال به اگنوستیسم فراهم می شود. به ویژه آنکه فناوری ها و روش هایی چون داده کاوی، یادگیری ماشین و هوش مصنوعی امکان پردازش داده های انبوه و استخراج الگوها را فراهم می کنند. این پدیده هنوز از حیث تأثیراتی که بر معرفت شناسی و نظریه پردازی دارد به اندازه کافی واکاوی نظری نشده است. مقاله حاضر، در پی بحث از همین ابعاد است. روش: در این مقاله با روشی تحلیلی نخست، چارچوبی مفهومی از چند مقوله اصلی برساخته می شود که شامل انبوه - داده، علم داده-ران، اگنوستیسم است. این سه مفهوم اصلی با یکدیگر در علوم فناوری های نوین و در علوم اجتماعی ارتباط دارند. این چارچوب مفهومی ازآن رو اهمیت دارد که با ترکیب علوم داده ای، علوم محاسباتی، علوم اجتماعی می تواند مبانی پارادایمی موجود را متحول کند و به تضعیف پارادایم علوم تجربی (پیشارنسانس)، علوم نظری (پیشارایانه) و علوم محاسباتی (پیشاداده انبوه) که پس از رنسانس مسلط بوده است بینجامد (کیچین، 2014). نتایج: این مقاله استدلال می کند که انبوه - داده ظرفیت آن را دارد که تحولی عمده را در معرفت شناسی علوم اجتماعی پدید آورد. ازسویی پدیده انبوه - داده بازیگران جدیدی را که پژوهشگران سنتی علوم اجتماعی نیستند، وارد توسعه علمی و معرفت شناسی می کند که شامل فناوران حوزه اطلاعات و  ارتباطات و نیز کارآفرینان اقتصادی می شود. ازسوی دیگر، نقش رشته های دانشگاهی و تئوری ها در توسعه علمی کاهش می یابد. علم داده- ران می تواند برنامه های پژوهشی را سامان دهی کند؛ به گونه ای که نقش نظریه ها و تقسیم بندی های رشته ای سنتی در دانشگاه را محدود نماید. پدیده انبوه - داده به فردگرایی روش شناختی  در علوم اجتماعی دامن می زند. ازاین رو، تجزیه وتحلیل سیاستی مبتنی بر ابزارهای فناوری اطلاعات  یا علوم اجتماعی محاسباتی  در معرض توجه بیشتری قرار گرفته است. بر اساس این، پایه های معرفت جدید بر درک فعالیت های خُرد فردی و فردگرایی روش شناختی بنا گذاشته می شود. «شناختِ ترکیبیِ فردمحور» امکان وقوع می یابد که حاصل سپهرهای گوناگون است. به دیگرسخن، شناخت بهتر فرد زمینه توسعه نظریه های فردمحور را امکان پذیر می کند. شناخت داده های متکثر، ضرورتاً به بی نیازی از نظریه نمی انجامد. تحلیل نظری گریبان انسان را رها نمی کند؛ زیرا این نظریه ها بخشی جداناشدنی از تجربه ها، سلیقه ها، ترجیحات و ادراکات روحی و روانی ما هستند. اما تحول اساسی اینجاست که نقش داده های خُردِ فردی و در مقیاس «نانورفتار» توسعه نظریه های فردمحور - داده محور را بیشتر می کند. به همین سان، نقش داده های فردی و نقش سوژه در شکل گیری نظریه بیش از نقش پژوهشگر - فاعلِ نظریه پرداز می شود؛ زیرا این داده ها به هرحال خود، کم و بیش سخن می گویند و نقش آفرینی بیشتری در فهم و در شکل گیری ذهن نظریه پرداز ایفا می کنند. نظریه های گوناگونی که از داده ها برمی آیند، بدینسان، از تعامل پذیری بیشتری برخوردارند؛ زیرا سهم هریک از عوامل و مؤلفه ها به صورت محسوس تری دیده شده و تصدیق می شود. ازاین رو، در نگاه نخست، زمینه برای تلفیق نظریه های گوناگون و شکل گیری کلان نظریه های «متناسب تر» بیش ازپیش فراهم می شود. به عنوان مثال، آنگاه که داده هایی طبقه بندی شده و شفاف از پدیده فقر و سهم ساختارها و رفتارها در آن شناسایی شود و آنگاه که داده هایی روشن و طبقه بندی شده از توانمندسازی انسان، از ابعاد گوناگون محیط زیست، از نقش سیاست دولتی در این زمینه ها، از عوامل مؤثر بر علم، فناوری و نوآوری در ابعاد و اجزای گوناگون و... به دست آید، زمینه برای نظریه پردازی های خُرد در هریک از این موضوعات و درنتیجه نظریه ای جامع فراهم می آید؛ البته در نگاه عمیق تر تحولی پارادایمی در توسعه دانش بدون رشته  فراهم می آورد که خود می تواند موجد اغتشاش نظری باشد. بحث و نتیجه گیری: اگرچه دقیقاً نمی توان گفت که نقش نظریهها پایان یافته است، اما این انقلاب وجوهی دارد که نقشی بنیانی در تغییر پارادایم دارد؛ ازطریق گسست فعالیت علمی از نظریه پردازی، با از بین بردن ساختار سلسلهمراتبی دانشمندان، با تضعیف ساختار رشتهای،  با توده ای کردن بازیگران دانش، با گسست تولید علم از زمینه رشته ای و از زمینه متخصصان، و با پدید آوردن دانش غیرتداومی.  تقسیم بندی رشته ای به دلیل غرق شدن در اقیانوسی از داده ها اهمیت خود را از دست داده یا اینکه حداقل متزلزل شده است. داده مستقل از رشته است و ازاین رو، همکاری بین رشته ای در فضای «شبه - اگنوستیکی» از علم می تواند بلاموضوع باشد. در علم در دست کارشناسان فنی، تکنیسین ها و نه ضرورتاً دانشمندان به صورت «آنارشیک» رشد می یابد. امروزه، تحولات نوآورانه ای در حوزه فناوری های نوین ازسوی جوانان (و گاه نوجوانانی)، که دوره های تحصیلات تکمیلی را نگذرانده اند، مشاهده می شود. مایکروسافت، اپل، فیسبوک، تلگرام، واتساپ و بسیاری دیگر ازاین دست توسط کسانی به عرصه نوآوری آمده اند که ابداع کنندگان اولیه اغلب «دانشمند» به معنای مصطلح نبوده اند و حتی گاه از دانشگاه ترک تحصیل کرده اند. این ابتکارات و ابداعات خود سرمنشأ رشد علم بوده اند. نتیجه آنکه تحول علمی از محیط آکادمی به محیط کسب و کار آمده است. علم بیش از گذشته به بازار وابسته شده است و «دینامیسم» بازار سرمنشأ «دینامیسم» علم شده است. فناوری اطلاعات چنین بستری را ازطریق تسهیل ارتباطات و ترکیب فناوری های گوناگون با یکدیگر زمینه جهش متقابل را فراهم کرده است و علم نه اینتردیسیپلینری است و نه دیسیپلینری بلکه بی دیسیپلین است و این می تواند کل ساختار پیشین از رنسانس به این سو را به هم زند.
۵۱۵.

تبیینی نوین از انواع کنش عقلی براساس الگوی «اسفار اربعه» و امکان استفاده از این الگو در فلسفه علوم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اسفار اربعه اسفار اربعیه اندیشه فلسفیه علوم اجتماعی کنش های عقلی معرفت شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵ تعداد دانلود : ۴۸
در این مقاله به روش دلالت پژوهشی، کارآمدی الگوی «اسفار اربعه» به عنوان یک الگوی روشی نوین در فلسفیه علم و فلسفیه علوم اجتماعی نمایش داده می شود. به منظور تحقق این هدف، پس از روشن کردن معنای اسفار اربعه در عرفان اسلامی، در گام اول اثبات شده است که «اسفار اربعه» یک الگوی فراگیر شناختی است و منحصر در مباحث سلوکی و عرفانی نیست. برای تحقق این گام با تشریح و نقد انواع کنش های عقلانیت، نشان داده شده که به ترتیب انواع کنش های عقل تحلیلی، ذات یاب، کلی یاب، توصیفی و ترکیبی با مراحل چهارگانیه اسفار اربعه مطابقت روشی دارند. درنتیجه می توان از الگوی «اسفار اربعیه اندیشه» به عنوان نظریه ای نوین در حوزیه مباحث معرفت شناسی یاد کرد. پس از تحقق این گام، برای نشان دادن کارآمدی این الگو در حوزیه فلسفیه علوم اجتماعی، به بازخوانی برخی از مشهورترین نظریات جامعه شناسی در قالب سفرهای چهارگانیه این الگو پرداخته شده تا روشن شود علی رغم تفاوت های بسیار زیاد روشی و مبنایی میان این اندیشمندان می توان مراحل اندیشه ورزی آن ها را در قالب منطق اسفار اربعه جایابی کرد؛ ایده ای که در صورت پیگیری تفصیلی آن و مقایسیه دقیق انواع نظریات براساس آن می توان به الگوی جدید و منسجمی برای عرضه و مقایسیه انواع نظریات علوم اجتماعی دست یافت.
۵۱۶.

جایگاه و کارکردهای عقل از منظر ابومنصور ماتریدی و ابومعین نسفی

کلیدواژه‌ها: ماتریدیه ابومنصور ماتریدی ابومعین نسفی عقل معرفت شناسی روش شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۳۰
مکتب ماتریدی یکی از مذاهب مهم کلامی اهلسنت است که از آغاز شکلگیری تاکنون در رویارویی با منبع معرفتی عقل، سه رویکرد متفاوت به کار گرفته و بر همین اساس میتوان تاریخ ماتریدیه را به سه دوره نخستین، میانی و پسین تقسیم کرد. بررسی جایگاه عقل از نگاه ابومنصور ماتریدی و ابومعین نسفی میتواند تصویر روشنی از این مقوله نزد ماتریدیه نخستین به دست دهد و با اعطای نمای عقلانی به مکتب ماتریدیه، دریچههای گفتوگو با مکاتب عقلانی یادشده را گشوده نگه دارد. در پژوهش پیشرو کارکردهای عقل در حوزه دین در یک مطابقت هستیشناسانه با قضایای عقلی موجود در آثار ماتریدی و نسفی تطبیق شد تا با ارزیابی این رویارویی، جایگاه عقل در اندیشه این دو نظریهپرداز تبیین شود. تحقیق پیشرو از روش توصیفی تحلیلی به این مساله پرداخته است. نتایج پژوهش نشان میدهد برخلاف برخی شاخههای کنونی ماتریدیه، این مکتب فکری در آغاز شکلگیری، از بیشتر کارکردهای عقل در حوزه دین بهره برده است؛ اما این رویکرد حداکثری در دوره میانی به علت نزدیکی به اشاعره و در دوره پسین به دلیل تعامل فراوان با سلفیه رنگ باخته است.
۵۱۷.

رابطه عقل و دین در ساحت معرفت شناسی از دیدگاه ابن تیمیه

کلیدواژه‌ها: رابطه عقل و دین ابن تیمیه معرفت شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸ تعداد دانلود : ۲۶
همواره شناخت جایگاه عقل در بین مکاتب مختلف کلامی از بعد معرفت شناسی دارای اهمیت بسیار بوده است؛ برخی مانند متکلمین اساس و مبنای علم خود را بر استدلال عقلی بنا نهاده وبرخی مانند متصوفه عقل را در معرفت ناکارآمد دانسته اند. ابن تیمیه به عنوان بنیانگذار مکتب سلفی، هر دو گروه را رد کرده و گاهی دلیل عقلی را به صورت غیر مستقل و تابع شرع پذیرفته است و در مواردی برای حل تعارض بین عقل و شرع، عقل را مردود دانسته است؛ اما با بررسی تفکرات او چنین به دست می آید که در بسیاری موارد به صورت واضح، حجّیّت دلیل عقلی را کاملاً رد کرده است و حتی پذیرش دلیل عقلی را منجر به تعطیل شناخت خدا دانسته است. در نظرات ابن تیمیه در این زمینه تناقضات بسیاری دیده می شود و با توجه به اینکه خود را عقل گرا می نامد، اما در بسیاری موارد عقل را رد کرده است و از طرفی دیگر در عین مردود دانستن دلیل عقلی، خود برای بیان نظراتش، به استدلال عقل تمسّک جسته است. نتیجه رد عقل در نزد او، توجه به ظاهر کتاب، حس گرایی و نهایتاً تجسیم خداوند بوده است. او اگرچه داعیه حمایت از عقل را داشته، اما در عمل، ساحت دین را از استدلال عقل جدا دانسته است.
۵۱۸.

تحلیل کارکردهای مبانی کلان معرفت شناختی دینی در جهاد ترکیبی با تأکید بر دیدگاه های مقام معظم رهبری (مد ظله)(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: جهاد ترکیبی معرفت شناسی جنگ ترکیبی رهبری مجاهدان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۹
انقلاب اسلامی ایران از ابتدای پیروزی مورد تهاجم استکبار بوده است. در حال حاضر این تهاجم شکل جنگ ترکیبی به خود گرفته است که مقابله با آن، نیاز به جهاد ترکیبی دارد. از جمله عوامل تأثیرگذار در جهاد ترکیبی، افزایش معرفت دینی مجاهدان است. این پژوهش با هدف تحلیل کارکردهای مبانی کلان معرفت شناختی دینی در جهاد ترکیبی و به منظور مقابله با جنگ های ترکیبی دشمنان نظام اسلامی انجام شده است. بنابراین سؤال اصلی آن است که کارکردهای معرفت شناسی دینی در جهاد ترکیبی چیست؟ روش تحقیق، مبتنی بر رویکرد کیفی با تحلیل و توصیف محتوای متون اصیل دینی و استخراج نظام مند بیانات مقام معظم رهبری به عنوان منابع کلیدی است. یافته ها نشان می دهند که سه رکن «معرفت به خداوند»، «معرفت به نفس» و «معرفت به جهان»، به عنوان پایه های اعتقادی، چهارچوب مفهومی جهاد ترکیبی را شکل می دهند. بررسی بیانات مقام معظم رهبری بیانگر آن است که جهاد ترکیبی در سه سطح سخت، نیمه سخت و نرم طراحی می شود که هماهنگی این سطوح، مقابله هم زمان با تمامی ابزارهای جنگ ترکیبی دشمن را ضروری می سازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که تلفیق مبانی معرفتی با راهکارهای عملیاتی، نه تنها اثربخشی جهاد ترکیبی را افزایش می دهد، بلکه بازتعریف مفاهیم کلیدی مانند پیروزی، شکست و مقاومت در گفتمان دفاعی اسلام را موجب می شود.
۵۱۹.

داوری اخلاقی درباره نصیرالدین طوسی؛ بازنگری تاریخ از چشم انداز یک معرفت شناس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نصیرالدین طوسی گزارش تاریخی معرفت شناسی مفاهیم/احکام ارزشی استنتاج ارزش از فکت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۲
مساله من در این مقاله بررسی دیدگاه بِرَون، ریپْکا، لِوی، و آربِری است که نصیرالدین طوسی را خائنی بی اخلاق می دانند. من با تحلیل فلسفی و اتخاذ رویکردی معرفت شناسانه نشان می دهم که استدلال تاریخی ایشان سه خلل بزرگ دارد. نخست اینکه در برخی مقدمات مفاهیم/احکام ارزشی را گنجانده اند. دوم اینکه نتیجه ای حاوی مفاهیم/احکام ارزشی گرفته اند. سوم اینکه گزارش های تاریخی یادشده از سوی ایشان نه دقیق و کامل است نه در بافت آن زمان نگریسته شده و نه حتی با توجه به سراسر آثار و زندگی خود نصیرالدین طوسی ذکر شده است. نگاهی تاریخی ما را به این نتیجه رهنمون می شود که ارایه این دیدگاه از سوی ایشان دو دلیل عمده دارد. نخست اینکه تا پیش از ۱۹۶۸ پژوهش های محققانه زیاد و دقیقی درباره نصیرالدین طوسی و تاریخ و زمانه او انجام نشده بود. دوم اینکه هم طوسی شخصیتی پیچیده و جالب است هم زمانه و رویدادهای دوران زندگی او.
۵۲۰.

بررسی تطبیقی همبستگی دیدگاه های معرفت شناختی و نفس شناختی در دو مکتب مشایی و نو صدرایی (مطالعه موردی آرای ابن سینا و آیت الله جوادی آملی)(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: معرفت شناسی علم النفس مراتب ادراک ابن سینا جوادی آملی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۷
یکی از ویژگی های همه نظام های فلسفی، هماهنگی اجزا و خرده نظام های ذیل آنها مانند معرفت شناسی، هستی شناسی، نفس شناسی و ... است. توجه به چنین امری می تواند کمک شایانی در فهم نظریه های به ظاهر متشتّت و متفرق آنها کند. در همین راستا تحقیق حاضر در صدد بررسی نظریه های معرفت شناختی و نفس شناختی و نشان دادن همبستگی آنها در دو مکتب مشایی و نوصدرایی از طریق مطالعه آرای ابن سینا و علامه جوادی آملی است. نتایج تحقیق نشان می دهد دو مکتب مشایی و نوصدرایی علی رغم تفاوت های بنیادین در نظریه های معرفت شناختی مانند تجرد یا عدم تجرد ادراک، چگونگی حدوث و بقای ادراکات، تبیین مراتب ادراک، جوهر یا عرض بودن علم، نسبت ادراکات با نفس و نحوه اتحاد نفس با صور ادراکی، مواضع معرفت شناختی آنها با نظریه های نفس شناسی مانند تجرد نفس، حدوث نفس، مراتب نفس در عوالم هستی، انفعال یا خالقیت نفس نسبت به صور ادراکی و پذیرش تحولات جوهری یا عرضی نفس، ارتباط وثیق دارد. پژوهش حاضر از طریق منابع کتابخانه ای و با روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته است