مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
نبوغ
حوزه های تخصصی:
زیباییشناسی فمینیسم چون سایر مقولات این مکتب مفروضات بنیادین و سنتی غرب را بهدلیل تکیه بر پیشفرضها و نظریات متعصبانه و یکسونگری جنسیتی، مورد انتقاد قرار داده و این مفروضات را محور اساسی در شکلگیری و عملکرد زیباییشناسی میداند. لذا معتقد است در حوزة هنر و زیباییشناسی، تبعیض جنسیتی مانع رشد نبوغ، استعداد و خلاقیت زنان برای تولید آثار هنری شده است؛ پس با تمسک به رویکردهای فلسفی، انتقادی، روانکاوانه هم برای اثبات تمایزات آثار هنری زنان و مردان تلاش نموده و هم به دنبال ارائه چهارچوبی با ویژگیهای سبکی مشترک در آثار هنری زنان است تا بتواند کیفیتهای زنانه قابل تشخیصی را در فرهنگ عمومی جریان دهد.
مى زیادة تبسمى بر چهرهء شرق عربى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانم ""مى زیاده "" شاعر و ادیب ژرف اندیش، از نوابغ کم نظیر در عرصهء ادبیات عربى معاصر است. در شهر ناصرهء فلسطین بدنیا آمد و براى ادامهء تحصیل به بیروت رفت. شخصیت فرهنگى او در مصر شکل گرفت. پس از آن، شاعران و ادیبان و ناقدان ممتاز به مصاحبت و هم نشینى با او افتخارکردند. پس از اینکه در دانشگاه آمریکایى بیروت سخنرانى کرد، استاد سلیم حیدر دربارهء او گفت:"" مى زیاده... همواره به عنوان لبخندى بر لبهاى مشرق زمین جاویدان خواهد ماند"". این متفکر و ادیب گرانقدر با اینکه از بعضى جهات به فروغ فرخزاد نزدیک مى شود، ولى مشابهى در زبان و ادبیات پارسى ندارد و نزد هموطنان پارسى زبان مشهور نیست. از خصوصیات بارز شعر او، شیرین دانستن درد، پیوند با طبیعت، شوق به آزادگى واشتیاق بسوى مجهولات براساس شیوه رومانتیکى است. او به قله ها مى اندیشد و بسوى کمال مطلق حرگ مى کند. در این نوشتار از همهء جنبه هاى شعر او به پیوند او با طبیعت اشاره اى داریم.
هنر و زیباشناسی فمینیسم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فمینیسم جنبشی است که با داعیه دفاع از حقوق زنان در حوزة تمدنی غرب و با بهره گیری از اصول و مبانی آن، پای به عرصة اندیشه های سیاسی و اجتماعی نهاد و کوشید تا در ساحت های گوناگون زندگی اجتماعی، غبار غربت از چهرة زنان بشوید و با واکاوی عوامل فرودستی آنان، به مبارزه با این عوامل بپردازد و با همین هدف، به نقد و بررسی تاریخ هنر و زیباشناسی همت گماشت. نکته محوری فمینیست ها شناخت تحلیل زندگی فرهنگی با توجه به تمایز جنسی مرد و زن است. پرسش عمدة آنان این است که چرا زنان در تاریخ هنر جایگاهی ندارند؟ از نظر آنها، تاریخ هنر و زیباشناسی، هیچ گاه هنر زنان را به رسمیت نشناخته و با ترویج اندیشه ها و اتخاذ سیاست های خاص، بر نادیده گرفتن خلاقیت هنری زنان، تأکید کرده است و به جای آن، با موضوع قرار دادن بدن زنان برای آفرینش های هنری، به فرودستی زنان دامن زده است. فمینیست ها برای مقابله با تاریخ هنر مردمحور، از راهکارهای مختلفی در خلق آثار هنری استفاده کرده و با نقد فلسفه و تاریخ هنر سنتی زمینة حضور بیشتر زنان را در عرصه های گوناگون هنری فراهم ساخته اند، اما هنر فمینیستی به دلیل بی توجهی به شخصیت حقیقی زن و عدم واقع گرایی و نیز افراطی گری در ارائه راهکارها، نه تنها به کاهش ستم به زنان در عرصه هنر کمک نکرده، بلکه زمینه ساز ظهورگونه های دیگر از ستم بر زنان شده است.
همسانی یا تفاوت وحی و نبوغ(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
وحی پدیده ای است که برخی از بندگان برگزیده و شایسته الهی با آن با خداوند تعالی ارتباط برقرار می کنند تا برنامه رستگاری و سعادت جاودانی را از او دریافت و برای هدایت بشر به قله های کمال ابلاغ کنند.
برخی از دانشمندان به دلیل ناتوانی از شناخت صحیح حقیقت وحی تفسیر نادرستی از وحی ارائه داده وآن را همسان با نبوغ دانسته اند و پیامبر را نابغه هایی خلاق معرفی کرده اند که در برهه هایی از تاریخِ بشر در عرصه زندگی اجتماعی درخشیده اند و با بهره گیری از نبوغ و هوش ذاتی خود اصول و قوانینی را برای هدایت و سعادت و سلامت روانی و اخلاقی بشر آورده اند.ولی این تحلیل از وحی پذیرفته نیست، زیرا وحی و نبوغ دو حقیقت کاملاً متمایز و جدا از هم اند؛ نبوغ امری فکری، و مرتبط با ساختارهای طبیعی، ذهنی و مغزی انسان است، در حالی که وحی دانشی از سنخ علم حضوری است که قلب و روح پیامبر آن را اخذ و تلقی می کند. معرفت های حاصل از نبوغ خطاپذیرند ولی معرفت های وحیانی خطاپذیر نیستند. معرفت های حاصل از نبوغ محدود به مسائل و موارد خاصی هستند ولی معارف وحیانی همه ابعاد زندگی انسان را دربرمی گیرند. در این مقاله، تحلیل همسانی وحی با نبوغ با رویکرد عقلی و نقلی مورد بررسی ونقد قرار گر فته است.
کانت و خویشاوندی عقل و خیال در زیبایی هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کانت در نقد قوه حکم که سومین کتاب اصلی وی است، تلاش دارد داوری زیباشناختی را به قوه حکم تأملی اختصاص داده و آن را از احکام معرفتی فاهمه در نقد اول و احکام اخلاقی عقل در نقد دوم متمایز سازد. با این حال از آنجا که نقد سوم می بایست شکاف بین دو نقد نخست را پر کرده و بنابراین ارتباط بین دو قلمرو فلسفه را امکان پذیر سازد، قوه حکم تأملی می بایست در مواضع متعدد، پیوند قوای فاهمه، خیال و عقل را خواه در تأملات زیباشناختی و یا غایت شناختی برقرار کند. این نوشتار درصدد است پس از تقریر اصول کلی حاکم بر قوه حکم زیباشناختی و بازی آزاد خیال و فاهمه جهت نیل به صورت محض و غایی اعیان، چگونگی پیوند این قوه با عقل در زیبایی هنری و دو قسم برجسته آن، یعنی هنر مکانیکی و هنر زیبا (نبوغ) را نشان دهد.
هم بستگی ذوق و نبوغ از نظر کانت در تجربه زیباشناختی با رهیافت فرم محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۷
79 - 94
حوزه های تخصصی:
به نظر کانت، نبوغ دور از هر گونه مشروعیت و اعتبار شناختی و عینی در حوزه ای از حساسیت قرار دارد و به مثابه یک نوع آزادی طبیعی برای تولید هنر ایده آل همراهی ذوق را لازم دارد. هم بستگی این دو نیروی ذهنی در موضع غیرشناختی سوژه در برابر ابژه شرط لازم هنر زیباست. کیفیت تحقق این هم بستگی در تجربه زیباشناختی قابل بحث است، به ویژه از وقتی نظریه زیباشناختی هنر جای نظریه های متافیزیکی سنتی هنر را می گیرد. در مطالعه سرگذشت این تجربه ملاحظه می-شود در یک سیر تطوری تجربه زیباشناختی از جهت گیری ابژکتیو (عینی) به جانب جهت گیری سوبژکتیو (ذهنی) فردی در رمانتیسم و اکسپرسیونیسم و زمانی دیگر در فرمالیسم به سوی تلاقی امر ابژکتیو و سوبژکتیو و سرانجام در نظریه های نهادی با نظر به سوبژکتیو جمعی در حال حرکت است. در این تطور، چرخش فرمالیستی متأثر از دیدگاه کانت و حاصل غلبه ی نبوغی است که در راستای تمایل ذوق مدرن عمل می کند، نبوغ با تأیید ذوق به ساحت فنومن وارد می شود و اینچنین رابطه آنها مثل رابطه تجربه حسی و مفهوم است. در این نوشتار تلاش می شود با توصیف و تحلیل داده های گردآوری شده از مطالعه ی نظر کانت و فرمالیسم چگونگی ارتباط ذوق و نبوغ بیان شود.
تناسخ و نسبت آن با معاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و سوم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۸۹
36 - 61
حوزه های تخصصی:
تناسخ چیست؟ چه گونه هایی برای آن متصور است؟ واقعیت دارد یا پنداری واهی است و نه تنها محقق نبوده که امکان آن هم نیست و در هر صورت چه نسبتی با معاد و حیات جاوید اخروی می تواند داشته باشد؟ این مسیله اذهان بسیاری را به خود مشغول کرده است؛ چنان که گویی بر سر دوراهه تناسخ یا معاد قرار گرفته اند. در این مقاله برآنیم- به یاری خداوند بزرگ- ابتدا چیستی تناسخ و اقسام آن، دلایل تناسخیان و پاره ای از نقدهای وارد بر اصل مدعا و نیز ادله آن را بررسیده، سپس نسبت آن را با معاد بازیابیم. در روند این پژوهش هم از روش عقلی و هم تجربی بهره برده ایم. ماحصل تحقیق، نفی تناسخ ملکی در همه اشکال آن، نارسایی تناسخ در تأمین کارکردهای معاد، ناسازی تناسخ ملکی مطلق و نامحدود با اساس حیات اخروی و ناسازی تناسخ ملکی محدود با خصوص معاد جسمانی است.
مبانی زیبایی شناسی از منظر علامه جعفری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و چهارم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۹۲
162 - 185
حوزه های تخصصی:
علامه جعفری فیلسوف شهیر معاصر اسلامی است که نظراتش در باب زیبایی و هنر نسبت به سایر فلاسفه معاصر اسلامی با زیبایی شناسی معاصر تشابهات بیشتری دارد. نظرات علامه به دو جهت متمایل به زیبایی شناسی در غرب است؛ اول به جهت توجه به قطب ذهنی سوبژه در زیبایی شناسی و دوم انحصار هنر در هنرهای زیبا. علامه در نحوه و معیار داوری استحسانی از نحوه تعقل کلیات در حکمت متعالیه بهره گرفته است؛ اما به نظر می رسد این معیار صرفاً برای زیبایی های معقول کارآمد باشد و ازاین رو در این تحقیق معیار داوری مطمح نظر علامه در زیبایی های صوری، خیالی و فوق عقلی بر اساس مبانی حکمت متعالیه و به خصوص آرای امام خمینیw محک زده شده است. از دیگر مباحث این تحقیق، اقسام هنر از دیدگاه علامه است که از مسائل نو در زیبایی شناسی اسلامی است که چه بسا سابقه آن را میان فیلسوفان و محققان اسلامی ماقبل نمی توان یافت.
نبوغ انسانی، تفسیر مستشرقان از حقیقت وحی
حوزه های تخصصی:
وحی، نوعی تکلم الهی و غیر مادیست که از راه حس و تفکر عقلی قابل درک نیست، بلکه برخی از انسانهای پاکسرشت، به خواست و عنایت الهی، اسرار و رموز هستی را از طریق وحی دریافت میکنند. در طول تاریخ، اندیشمندان ادیان مختلف، بر الهیبودن وحی اتفاق نظر داشتند، اما پس از رشد علوم تجربی و رواج حسگرایی، برخی از مستشرقین غربی، هر نوع ارتباط با غیب را انکار کردند. آنها از یک سو با انبوه معارف والا و جامع قرآن کریم روبهرو بودند و از سوی دیگر نمیخواستند یافتههای علوم تجربی را انکار کنند. بنابراین، برای جمع بین علوم مادی و عقیده به نبوت، وحی را نوعی نبوغ ذاتی پیامبران خواندند. این نوشتار، با منابع کتابخانهای، به روش تحلیلی با دلایل عقلی و نقلی، بر ناروابودن این نظریه تأکید میکند.
نقش نبوغ در عینیت یافتن امر مطلق در فلسفۀ هنر شلینگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۴
93 - 110
حوزه های تخصصی:
هنر با متجسم ساختن صورت های ذهنی، تفکرِ آگاهانۀ ما را با طبیعتِ ناآگاه هماهنگ می کند. شلینگ شهود هنری را شهود عقلی عینیت یافته می داند، آنچه فلسفه تنها می تواند در قالب امر مثالی شهود کند، هنر به صورت امر واقع خلق می کند، لذا هنر ارغنون سرمدی فلسفه است. آفرینش هنری که با فعالیت آگاهانه و آزادانه آغاز می شود، به واسطۀ نبوغ، آزادی و طبیعت را این همانی می بخشد و در نهایت به یک امر ناآگاهِ عینی یعنی اثر هنری می انجامد. آنچه در آفریدۀ هنری میان امر آگاهِ آزاد و امر ناآگاهِ عینی هماهنگی ایجاد می کند، همان امر مطلق است که فلسفه با آن آغاز می شود. فلسفۀ هنر شلینگ را باید همچون وارونه سازی تأکید فیشته بر عقل عملی خواند، برخلاف فیشته که نظام خود را بر بنیان فعالیت آزادانۀ «من» بنا می کند، شلینگ تحقق راستین فعالیت انسان را در اثر هنری می داند که به نحو عینی آفریده می شود. این مقاله با تبیین رابطۀ امر آگاه و امر ناآگاه و اثبات این همانی آنها در آفریده ای که بالاترین بیان طبیعت خوانده می شود، به بررسی جایگاه نبوغ در آفریدۀ هنری می پردازد. لذا هدف این است که در راستای اثبات تنزل جایگاه فلسفۀ عملی نشان داده شود چگونه امر مطلق در اثر هنری عینیت می یابد.
لیندا ناکلین "چرا هرگز هنرمندان زن وجود نداشته اند؟"
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۳
64 - 72
حوزه های تخصصی:
در طی یک قرن و نیم، جنبش روبه رشد زنان هدف خود را تغییر ساختارهای اقتصادی – اجتماعی و سیاسی مبتنی بر تبعیض جنسیتی علیه زنان قرار داده است .فمینیست های اولیه را به اصطلاح «موج اول فمینیسم » می نامند .نهضت های حق طلبانه ی زنان تا سال 1960 جزء موج اول هستند. اولین آثار زنان در این موج از نقش محدود زنان انتقاد می کند، بدون اینکه لزوماً به وضعیت نامساعد آن ها اشاره کند یا مردان را از این بابت سرزنش کند. یکی از چهره های شاخص که درباره این موضوع پژوهش های قابل توجهی دارد لیندا ناکلین است.ناکلین، با نوعی نگرش فمینیستی به هنر و زیبایی شناسی، مفروضات بنیادین اجتماعی و فلسفی رایج در جهان هنر را به چالش کشید و استدلال می کند که در خلق آثار هنری بزرگ و شکل گیری هنرمند بزرگ، به عنوان فردی دارای نبوغ، بسترهای اجتماعی و عوامل نهادی نقش مهمی ایفا می کنند. مقاله حاضر با طرح مهم ترین آراء ناکلین دراین باره، نشان می دهد که وی چگونه، با بررسی برخی آثار هنرمندان مرد و مقایسه آن ها با آثار هنرمندان زن، استدلال می کند که هم زنان و هم مردان قابلیت تولید انواع آثار هنری را دارا هستند. بنابراین، مفهوم سبک هنر زنانه، مفهومی قابل قبول نیست. وی این ایده را مطرح می کند که انتخاب این گونه موضوعات توسط هنرمند تحت تاثیر عوامل اجتماعی، نهادی و آموزشی بوده است .
سوبژکتیویته و نبوغ به مثابه شرط امکان و امکان هنر زیبا در معماری (ساختار معمارانه) نظام فلسفه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
610 - 625
حوزه های تخصصی:
بحث این مقاله درباره هنر به مثابه هنر زیبا در معماری نظام کانت است. در اینجا نشان داده می شود که کانت در ابتدای کار خود تصور و تلقی واحدی از معماری نظام فلسفه خود همچون پیکره واحدی داشته است؛ پیکره واحدی که او به آن همچون یک کل می اندیشیده است. از این رو تفکر انتقادی او یک متافیزیک است. او با عبور از متافیزیک سنتی، بنیاد متافیزیک انتقادی برآمده از خرد انتقادی یعنی؛ سوبژکتیویته را آشکار کرد. همه عناصر فلسفه او بر بنیاد سوبژکتیویته شکل می گیرد. از سوی دیگر در دوره جدید هنر همچون هنر زیبا فهمیده می شود؛ چرا که هنر پیش از دوره مدرن معنای عام تری را در بر می گیرد. بنابراین نقش کارکردی، تربیتی و معرفتی و... داشته اما برای فهم رویکرد جدید به هنر از منظر فلسفه می بایست به کانت برگردیم. از این رو نشان داده می شود که هنر زیبا به مثابه محصول نبوغ در دوره جدید و در اندیشه کانت بر بنیاد سوبژکتیویته چونان شرط امکان آن بنا می شود.
نبوغ کانتی و بتهوون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نبوغ بیانگر ارزش و عظمت فردی است. اصطلاح نبوغ و تعریف آن یکی از مباحثی است که نظریه پردازان و فلاسفه به معنی یکسانی از آن نمی رسند. در کنار آن همیشه در بحث شاهکارهای هنری نیز مسئله این بوده است که برخی خلق این آثار را منوط به نبوغ خالق اثر دانسته و برخی نیز معتقد بودند که شاهکارهای هنری تنها ثمره کوشش هنرمند است و مبحثی به نام نبوغ وجود ندارد. کانت یکی از فلاسفه ای بود که مبحث نبوغ را در بخشی از زیبایی شناسی اش جای داد و خلق هنر زیبا را منوط به نبوغ نمود. از طرفی بتهوون نیز یکی از موسیقی دانانی بود که همیشه در مورد خلق آثارش به واسطه نبوغ شخصی اش بحث های فراوانی شده است. بسیاری آثار او را، به واسطه وجود پیش نویس هایی که قبل از اتمام قطعاتش داشته است، ثمره کوشش او دانسته و دلیلی برای وجود نبوغ در خلق این آثار نمی بینند. در این پژوهش تلاش می شود تا بااستناد به تعریف کانت از نبوغ، اثبات شود خلق آثار بتهوون زاییده نبوغ او بوده است. هدف این پژوهش، در شیوه توصیفی اش، مطابقت نبوغ به مفهوم کانتی بر خلق موسیقاییِ بتهوون است.
ظهور و بروز امر مطلق در اثر هنری توسط نبوغ در فلسفه هنر متقدم شلینگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۴
312 - 329
حوزه های تخصصی:
شلینگ به دنبال آگاهیِ تام روح انسان است، از طرفی روح آگاه محصول ذهنیتِ انسان است، فلذا در طبیعت روحی ناآگاه تدبیر امور می کند. بنابراین گذار شلینگ از فلسفه طبیعت به ایده آلیسم استعلبایی، در راستای رسیدن به این آگاهی تام است. رسیدن به این آگاهی زمانی میسر می شود که ]من [ (روح) مراحل مختلفی را طی کند. اولین مرحله متعلق به کار حواس است، سپس مشاهده درونی (عقل نظری) و بعد از آن عقل عملی (اخلاق). هنگام فعالیت عقل نظری، تعین تصور بدون اراده فاعل است، اما عقل عملی عین را مطابق اراده فاعل می سازد. بنابراین شکافی میان شناخت نظری و شناخت عملی ایجاد می شود. شلینگ این مسئله را چگونه حل می کند؟ وی کاملا آگاه است که اگر این شکاف پر شود و عین (محصول عقل عملی) و ذهن (محصول عقل نظری) ادغام شوند، امر مطلق ایجاد می شود، اما مسئله اصلی چگونگی عینیت یافتن امر مطلق است که فقط آگاهی تام و اراده ای آزاد قادر به انجام آن هستند. شلینگ چهار مسیر را برای به عینیت رساندن امر مطلق پی می گیرد. یقین حسی، عقل نظری، عقل عملی و شناخت امر مطلق به واسطه هنر چهار مسیری هستند که شلینگ پی می گیرد. پر واضح است که تبیین چگونگی عینیت یافتن امر مطلق، باعث فهم بهتر نظام فلسفی شلینگ می شود. در این مقاله بررسی می شود که شلینگ میان یقیین حسی، عقل نظری، عقل عملی (اخلاق) و هنر کدام یک را سازوکاری مناسب تر برای عینیت بخشیدن به امر مطلق می داند؟ چرا؟ و دلیل استفاده شلینگ از مفهوم نبوغ در نظام استعلایی اش چیست؟