مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
رابطه عقل و دین
حوزه های تخصصی:
مسئله ""عقل و دین"" از کهن ترین موضوعاتی است که فیلسوفان و متکلمان مسیحی و مسلمان را به خود مشغول داشته و آنان را در گروه ""ایمان گرایان""، و ""عقل گرایان انتقادی، حداکثری و اعتدالی"" جای داده است. از نظر استاد مطهری، به خودی خود، هیچ تضادی میان عقل و دین وجود ندارد و در تزاحم حکم عقل و شرع، حکم عقل مقدم است. به اعتقاد ایشان، عقل روح اسلام را درک و طبق آن عمل می کند، هرچند با برخی ظواهر روایی منافات داشته باشد. ایشان ایمان گرایی را برنمی تابد و از عقل گرایی حداکثری افراطی کلیفورد نیز فاصله می گیرد، اما به نظر می رسد عقل گرایی حداکثری ضعیف و نزدیک به اعتدالی را، به معنایی که توماس آکویناس و امثال وی بیان کرده اند، می پذیرد ، هرچند در تبیین مسئله با آنها اختلاف دارد.
نقد و بررسی مکتب تفکیک با تاکید بر دیدگاه ایشان مبنی بر مخالفت دین با فلسفه(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اخباری گری رویکردی ظاهرگرایانه است که به ترک بحث های مستقل عقلی در استنباط احکام فقهی توصیه می کند. به کارگیری این شیوه در مباحث اعتقادی «مکتب تفکیک» نامیده می شود. نحله سنتی مکتب تفکیک به گونه کامل با عقل و استدلال مخالف بوده، هم نوایی آن دو را با نقل برنمی تابد. اما نحله جدید ضمن پاس داشت عقل، دستاورد آنرا بشری و بیگانه از دین معرفی می کند. پیروان تفکیک، دلیل های گوناگونی بر مخالفت دین با فلسفه به دست می دهند که برخی از مهم ترین آنها عبارتند از: 1. اهداف سوء خلفا از ترجمه فلسفه؛ 2. وجود برخی روایت های ضد فلسفی؛ 3. مخالفت فقیهان با فلسفه. مقاله پیش رو پس از معرفی اجمالی مکتب تفکیک، به نقدهای یادشده پاسخ می دهد. برپایه این پاسخ ها: 1. خاستگاه و انگیزه طرح یک اندیشه، دلیل درستی یا نادرستی آن نیست؛ 2. در مجموعه روایی شیعه تنها دو روایت ضد فلسفی یافته می شود که یکی درباره فیلسوف نمایان و دیگری پیرامون فلاسفه دنیاطلب است. اما روایت های بسیاری در ستایش روش فلسفی (تعقل مستقل) دیده می شود؛ 3. ضرورت رجوع به متخصّص در مسائل تخصصی، روشن می کند که مخالفت برخی فقیهان بزرگوار که آشنایی کاملی با فلسفه ندارند ادعای اهل تفکیک را تایید نمی کند.
تحلیل معرفت شناسانه دین گریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دین گریزی، سکولاریسم، جدایی دین از سیاست، جدایی دین از علم و در نهایت جدایی دین از زندگی، همگی حامل پیامی واحد هستند: ما از دین بیزاری می جوییم. فارغ از این که دین گریزی تاریخچه ای بس عظیم دارد، اینک در جوامع امروزی باوری موجه تلقی می شود. چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید. بیایید به جای آن که در باب معرفت شناسی و آسیب شناسی دین بحث و بررسی کنیم، باورها و نظریات دین گریزان را مورد بررسی و تحلیل معرفت شناسانه قرار دهیم. توجیهات دین گریزانه چیست؟ چرا دین گریزی در جوامع کنونی مقبولیت و پذیرش عام دارد؟ آیا باورهای دین گریزانه موجه است؟ از آنجا که محبوبیت دین گریزی در جوامع روند رو به رشدی دارد، چه بسا تحلیل و بررسی معرفت شناسانه باورهای دین گریزانه مسیر را در باب معرفت دینی هموارتر سازد. اگر بنا باشد جهل درباره دین سرنوشتی چون اعتقاد به گزاره های دین گریزانه رقم زند، نادرستی این گزاره ها دریچه ای بر آگاهی از جهل دینی است. بیزاری از دین می تواند ناشی از مواردی همچون جهل و ضعف معرفتی دین، آمیختگی برخی خرافات با آموزه های دینی و یا تبلیغ نادرست باشد. لذا در صورت زدودن چنین خرافات و تأکید بر رابطه عقل و دین و تفکر عقلانی در باب آموزه های دینی و همچنین تبلیغ درست شاید بتوان دین گریزی را در جوامع دینی به حداقل رسانید. این مقاله در نظر دارد نظریات و باورهای دین گریزانه را زیر ذره بین نقد معرفت شناسانه قرار دهد تا توجیهات و موجهات آن را بررسی کند. یقیناً در بطن توجیه و شواهد باورهای دین گریزانه جهل و فهم نادرست دین جا خوش کرده است.
فارابی در روایت سید جواد طباطبایی: سه تفسیر، سه استنتاج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهم ترین مشکل در مطالعه فلسفه سیاسی فارابی، درک ماهیت معماگونه اندیشه اوست که از ترکیب فلسفه سیاسی یونانی، اندیشه ایرانشهری و آموزه های اسلامی به وجود آمده و به راحتی در سه گانه مشهور مستشرقین یعنی فلسفه سیاسی یونانی، شریعت نامه های فقهی و اندرزنامه های ایرانشهری نمی گنجد. در پژوهش حاضر، چارچوب کلی روایت های ارائه شده درباره فارابی به سه مقام توصیف (پرسش های منبع یابی)، تفسیر (پرسش های هویت یابی) و استنتاج (پرسش های تمدنی) تقسیم شده است و با فرض اهمیت اساسی مقام دوم ادعا می گردد که مهم ترین مسئله در تفسیر و هویت یابی اندیشه فارابی مسئله «نحوه جمع عقل و وحی یا اسلام و فلسفه یونانی» نزد اوست. بر همین اساس ضمن نقد برخی گونه شناسی های ارائه شده در تفسیر اندیشه فارابی، گونه شناسی چهارگانه ای (فیلسوف نامسلمان/ متکلم نافیلسوف/ ملی گرای نامسلمان/ مؤسس فلسفه اسلامی) ارائه می گردد که سه نوع اول بر پایه امتناع فلسفی جمع عقل و دین و گونه آخر بر پایه امکان فلسفی جمع عقل و دین استوار است. در نهایت با ارزیابی نوشته های سید جواد طباطبایی بر پایه این دستگاه مفهومی مشخص می شود ما در آثار وی نه با یک فارابی که با سه فارابی مواجهیم و وی به فراخور زمینه و فضای بحث، یکی از سه تفسیر اول و سه استنتاج تمدنی متعارض (ظهور مقطعی عصر اومانیسم اسلامی/ زوال تدریجی اندیشه سیاسی در ایران/ مقاومت و حفظ ایران زمین در برابر تازی گری ایدئولوژیک) را درباره فارابی ارائه کرده است که در نهایت به کاهش اعتبار علمی و واسازی وحدت روایی وی انجامیده است.
بررسی تحلیلی- تطبیقی نسبت عقل و دین از دیدگاه آیت الله جوادی آملی و برتراند راسل با نگاهی نقّادانه به آرای راسل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این نوشتار، تطبیق و بررسی نسبت عقل و دین از دیدگاه آیت الله جوادی آملی و برتراند راسل بود و با تکیه بر آرای آیت الله جوادی آملی دیدگاههای راسل نقد و ارزیابی شد. روش: روش این مقاله، کتابخانه ای بود و با تحلیل داده ها از آثار استاد جوادی آملی و راسل انجام شد. یافته ها: راسل عقل را متعارض با دین معرفی کرد و نگاهی تاریخ گرایانه در رابطه عقل و دین داشت؛ اما آیت الله جوادی آملی عقل و دین را هماهنگ و در تعامل با یکدیگر می دانند. نتیجه گیری: با وجود تفاوت آشکار در دیدگاه این دو فیلسوف در نسبت سنجی عقل و دین، شباهتها یی نیز از جمله: قائل بودن به محدودیت عقل، پذیرش عقل به عنوان راهی برای رسیدن به کمال و... ملاحظه می شود. همچنین سرچشمه بسیاری از ایرادات راسل در نسبت عقل و دین، غفلت از دین اسلام و توجه وی به دین مسیحیت بوده است.