مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۴۱.
۳۴۲.
۳۴۳.
۳۴۴.
۳۴۵.
۳۴۶.
۳۴۷.
۳۴۸.
۳۴۹.
۳۵۰.
۳۵۱.
۳۵۲.
۳۵۳.
۳۵۴.
۳۵۵.
۳۵۶.
۳۵۷.
۳۵۸.
۳۵۹.
۳۶۰.
معرفت شناسی
منبع:
ذهن پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۷
5 - 18
حوزههای تخصصی:
«نظریه معرفت شناسی واقع گرای دینی» که مؤلف مقاله آن را ارائه کرده است، بر مقدمات و مقوِّمات چندی استوار است. این مقدمات و مقومات را در قالب اصول و انگاره های هشت گانه در این مقاله تبیین شده است. خلاصه نظریه عبارت است از: 1. «معرفت» برایند فرایندهایی است که با عناصر شش گانه زیر در پیوند است: یک) فاعل معرفت (شناخت بخش) که حق تعالی است؛ دو) وسایط و وسایل معرفت (شناخت افزارها)؛ سه) معِدّات معرفت (شناخت یارها)؛ چهار) موانع معرفت (شناخت شکن ها)؛ پنج) قابل معرفت (شناختگر/ شناسنده) که انسان است؛ شش) متعلق معرفت (شناخته) که موجودات اند. 2. تکون معرفت برایند دو فرایند «طولی- عمودی» و «عرضی- افقی» ای است که در ترابط با اطراف شش گانه پیش گفته صورت می بندد. 3. فرایند «طولی- عمودی» تکوّن معرفت، از «سپهر ربوبی» آغاز و با طی فرایند خاص و مناسب با هر یک از وسایط و وسایل معرفت، به «ساحت انسانی» تنزل می کند. 4. فرایند «عرضی- افقی» نیز- که با چهار ضلع/ عنصر مرتبط است- در ساحت بشری و متناسب با مقتضیات نشئه ناسوت و در تعامل میان عناصر چهارگانه این فرایند (عناصر دوم، سوم، چهارم، و ششم) صورت می بندد. 5. برای دستیابی به آگاهی قدسی که معرفت صائب است، باید عوامل دخیل در تکون معرفت به درستی مدیریت شوند. 6. تولید علم دینی نیز از فرایند و سازکارهای مذکور در تبیین نظریه معرفت شناسی واقع گرای دینی تبعیت می کند.
در جست و جوی چارچوب و مسیرهای ارتباطی و تعاملی بین معرفت شناسی و روان شناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۸
183 - 212
حوزههای تخصصی:
به موازات رشد علم، شاخه های علمی از ساقه اصلی فاصله می گیرند و گاه بنا به ضرورت، دوباره در مقام برقراری پیوند و تعامل با دیگر شاخه ها بر می آیند. بعد از جدایی روان شناسی از فلسفه، تلاش های فراوانی صورت گرفته است تا بین معرفت شناسی -به عنوان یکی از شاخه های اصلی فلسفه- از یک سو و روان شناسی تجربی- به عنوان یکی از شاخه های جداشده از فلسفه- از سوی دیگر پیوندهایی برقرار شود. هدف پژوهش حاضر این است که با استفاده از روش های تحلیلی-توصیفی مبتنی بر متون روان شناسی به تبیین و توضیح مسیرهای تازه ای بپردازد که امکان نزدیکی دو شاخه مستقل معرفت شناسی و روان شناسی را بیش از پیش فراهم آورد؛ مسیرهایی که در ادبیات پژوهش داخل کشور، رد زیادی از آنها را نمی توان یافت. در این مسیرگشایی آنچه بیشتر مد نظر بوده است، ارسال خدمات معرفت شناسی به سوی روان شناسی است نه بالعکس. این امر از این جهت بیشتر حائز اهمیت است که نظریه ها و یافته های روان شناسی به عنوان یکی از رشته های علوم انسانی، بیش از بقیه در انقیاد فرهنگ ها، ارزش ها و مبانی انسان شناختی و معرفت شناختی هستند. در این مقاله ضمن بحث در زمینه امکان و ضرورت تبادل ارتباطات و خدمات بین این دو رشته مطالعاتی، به طور خاص چهار مسیر ارتباطی شناسایی و به شکل مبسوط تر مورد بررسی قرار گرفته اند که عبارت اند از: تبیین و نقد پیش فرض های نظریه های روان شناسی، تبیین و نقد روش شناسی پژوهش، تبیین و نقد هنجارها و ابزارهای مورد استفاده در روان شناسی و درنهایت نقد و بررسی دستور زبان رایج در روان شناسی.
بررسی انتقادی روش اقتصاد متعارف در سایه مبانی معرفت شناختی حکمای اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد اسلامی سال بیست و یکم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۳
99 - 132
حوزههای تخصصی:
روش های کاربردی علم اقتصاد تحت تأثیر روش بنیادین آن شکل می گیرد. مبادی معرفت شناختی به عنوان جزئی از روش بنیادین، در روش کاربردی این علم تأثیر دارد. علم اقتصاد متعارف در حال حاضر از روش فرضیه ای قیاسی به عنوان روش اصلی خود استفاده می کند و دیگر روش ها به عنوان مکمل این روش به کار می رود. فرضیه ها نیز به شکل عمده از میراث نظری علم اقتصاد به دست می آید و یافته های رشته های دیگر و مشاهدات تجربی به عنوان نقش ترمیمی برای اصلاح نظریات اصلی به کار می رود. بررسی انتقادی روش های مذکور بر اساس مبانی معرفت شناختی گویای این است که روش اصل موضوعی دارای آسیب استفاده از مقدمات غیریقینی در علم اقتصاد است. روش فرضیه ای قیاسی در مقدمات استدلال از مقدمات احتمالی استفاده می کند و در صورت، منحصر به رفع تالی به وسیله آزمون تجربی است. روش استقرایی نیازمند توجه به محدودیت های تعمیم است و روش های تفسیری تنها بر اساس مبانی و محدودیت هایشان قابل استفاده است. روش انتقادی نیز دارای آسیب اتکا به عقل عرفی است؛ در مقابل، حکمای اسلامی برای رفع این آسیب ها، از مقدمات یقینی نیز بهره می برند و از رفع تالی و وضع مقدم در روش قیاس استثنایی استفاده می کنند. روش استقرایی در این نگاه می تواند دارای سه شکل (تام، ناقص و دارای نتایج عملی) در علم اقتصاد اسلامی باشد و خروج از آن، سبب اشکال روش شناسی می گردد. روش تفسیری تنها در موضوعات تفسیرمحور مانند کنش اقتصادی انسان و شناخت موانع سیاستی به کار می آید و روش انتقادی بر اساس عقل متافیزیکی و قدسی می تواند نقش قابل توجهی در بعد تجویزی و سیاستی علم اقتصاد اسلامی داشته باشد.
تحلیل گفتمان موضوعی نهج البلاغه در باب معرفت شناسی عدالت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معرفت شناسی پدیده ها، یا به عبارتی، تلاش برای دستیابی به بینش عقیدتی/فلسفیِ خاص درخصوص ماهیت آنها، هدایت گر او در انتخاب راه کارهای اجرایی متناظر با آن، بویژه در حوزه عدالت گستری است؛ با ابتنا بر این ضرورت، بررسی حاضر با هدف شناخت مبانی معرفتی عدالت از دیدگاه شیعی/علوی در راستای مؤلفه های مطرح در نظریه های حوزه اخلاق صورت گرفت. ازاین رو، نهج البلاغه، به عنوان یکی از متون مرجع شیعی برگزیده شد و واکاوی آن با کاربستِ مدلِ تحلیل گفتمان موضوعی به عنوان روش تحقیق به انجام رسید. یافته های این پژوهش در دو بخش نتایج تحلیل نظری و نتایج تحلیل زبانی قابل ملاحظه است: درنتیجه تحلیل نظری، قاعده «ملکه رفتاری گزینش پندار، گفتار، و کردار بر مبنای حق» به عنوان تعریفی از چیستی عدالت به دست داده شد؛ در این قاعده، معانی حق از درستی انجام تا تکلیف شرعی را دربرگرفته و به طور کلی در سه حیطه مصداقی الف) حقوق تشریعی، ب) حقوق فردی غیرتشریعی، و ج) حقوق معاوضه ای جای گرفت؛ این قاعده و حیطه های مصداقی حق مجموعاً «اصل جامع معرفت عدالت» را شکل می دهند؛ این اصل معرفت-شناختی، در واقع، اساس دستورالعمل های اجرایی و توزیعی عدالت در این مکتب قرار می گیرد. درنتیجه تحلیل زبانی نیز نتایجی به دست آمد که مهم ترین آنها شناسایی هفت برهان یا موضع عقلی در داده های شاهد است. مواضع عقلی، اشاراتی ضمنی یا صریح به دستورالعمل هایی هستند که عقل سلیم آنها را می پذیرد.
بازخوانی مفاهیم سازمان در نگاه پست مدرنیسم: فراتئوری پست مدرنیسم
حوزههای تخصصی:
امروزه ضرورت پرداختن به موضوع تحول در علوم انسانی بر کسی پوشیده نسیت در این میان حجم قابل توجهی از موضوعات علوم انسانی مربوط به نظریات مدیریتی است و کاربرد اصطلاح معروف جنگل نظریات حکایت از فراوانی و تنوع مباحث نظری در این رشته دارد. لذا آنچه در این میان مهم است ایجاد نگاهی فراتئوری به مکاتب مطرح و اثرگذار در این رشته و زمینه علمی می باشد که در این مطالعه به طور مبسوط به یکی از این مکاتب مهم، یعنی پست مدرنیسم با رویکرد فراتئوریک پرداخته شد. بر این اساس در این پژوهش با توجه به تعریف و تشریح روش مورد مطالعه (فراتئوری) و تببین گام های اجرایی آن، ضمن پرداختن به دو ریشه و زمینه ی تاریخی مکتب پست مدرنیسم و اندیشمندان مرتبط با آن یعنی انتقادی ها و فراساختارگراها در ادامه به با توجه به محورهای اصلی چارچوب فراتئوری که مبتنی بر مبانی هستی شناسی، معرفت شناختی و انسان شناسی می باشد، واکاوی این نظریات انجام گرفت.
بررسی معرفت شناسی تاریخ دینی و برنامه درسی؛ مطالعه کیفی
حوزههای تخصصی:
درس تاریخ، از زمان گذشته در برنامه درسی دانش آموزان وجود داشته و تدریس آن متأثر از پیش فرضهای مختلفی بوده است. بنا به اهمیت و ضرورت توجه به تاریخ و گذشته فرهنگی در برنامه آموزشی متعلمان، این تحقیق به بررسی چیستی و چگونگی دلالتهای تاریخ دینی در برنامه درسی می پردازد . جستار پیش رو که از نوع تحقیقات کتابخانه ای است، روش تربیتی تاریخی با تاکید بر منابع دینی با روش تحلیلی – استنتاجی بررسی کرده است. نتایج تحقیق نشان دهنده آن است که آگاهی و دانش به تاریخ دینی نقش مهمی در فهم تفسیرها، هدایت هدفمند و موضوعات مهمی دارد. برنامه درسی و دانش آموز باید به دانش ارزیابی و تفکر پیرامون طراحی ایجاد نسلی مسلمان دست یابد که پاسخگوی چالشهای کنونی باشد و این تنها با کسب نگرش و دانش تاریخ اسلامی امکان پذیر است. شناخت تاریخ اسلامی به دانش آموزان می آموزد تا آموزش بهینه، یادگیری معنادار، احترام به دیگران، موضوعات و متون چالش برانگیز را به خوبی بیاموزد و به شناخت استعدادها و توانایی های خود دست یابند و با دوست داشتن یکدیگر در راستای شکل دادن هویت دینی و فرهنگی خود گام بردارند.
تضاد و تفاوت در تربیت مبتنی بر گفت وگو با نظر به دیدگاه های ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، تبیین جایگاه تضاد و تفاوت میان شرکت کنندگان در گفت وگو بر اساس نگرش وجودی صدرالمتألهین است. برای این منظور، از روش استنتاجی استفاده شد و آرای ملاصدرا در خصوص هستی، انسان و معرفت مورد بازخوانی قرار گرفت و جایگاه تضاد و نقش محوری آن در تربیت گفت وگویی تبیین شد. دیدگاه های رایج نیز که بر گفت وگو در فرایند تعلیم وتربیت تمرکز کرده بودند، مورد نقد و بررسی قرار گرفتند و مشخص شد دیدگاه های مذکور، تضاد و تفاوت را محدود پنداشته و به این علت، درک و توصیف آن ها از تربیت مبتنی بر گفت وگو با کاستی هایی مواجه است. سپس نقش وجود شناسانه تضاد و تفاوت در نگرش صدرایی بررسی شد و تبیینی متمایز از تربیت مبتنی بر گفت وگو ارائه گردید که متفاوت با دیدگاه های رایج است. در ادامه دستورالعمل هایی برای گفت وگومحور ساختن جریان تربیت به دست اندرکاران تعلیم وتربیت پیشنهاد و بر این نکته تأکید شد که تربیت گفت وگویی، زمانی در مسیر حقیقی و اصیل خود قرار می گیرد که تضادها و تفاوت ها بین طرفین گفت وگو رسمیت یابد و این امر، مستلزم مواجهه ای وجودگرایانه با انواع تفاوت ها و تضادها است.
مدلولات تربیت عقلانی در هندسه معرفت شناختی ابو حامد غزالی و صدرالمتالهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل تطبیقی بنیان های معرفت شناختی بر اساس دیدگاه های غزالی و ملاصدرا و استنتاج مدلولات آن در حوزه ی تربیت عقلانی با تأکید بر اهداف، اصول و روش های تربیتی آن است. یافته های حاصل حاکی از این است که نخست هر دو صاحب نظر در زمینه امکان کسب معرفت شناخت حقایق جهان هستی را برای همه ی انسان ها میسر می دانند. همچنین با توجه به نظراتی که پیرامون منابع معرفتی که هر یک ارائه می دهند به تبع آن روش های کسب معرفتی گوناگونی پیشنهاد داده اند. با توجه به این مبانی، مدلولات تربیت عقلانی در قالب اهداف، اصول و روش های تربیتی قابل استخراج است. برخی از اهداف از دیدگاه غزالی عبارت اند از: منطبق بودن علوم با واقعیات، گذر از معرفت عقلانی به معرفت وحیانی و...برخی از اصول عبارت اند از: تحصیل معرفت وحیانی، تکیه بر شواهد علمی، خودشناسی و خلوت گزینی، و.... پاره ای از روش های تربیتی شامل: علم آموزی، الگوسازی، مشورت با خردمندان، غفلت زدایی و... پاره ای اهداف ازنظر ملاصدرا عبارت اند از: تلاش در جهت عروج نفس به عالم عقل، ارتحال از عالم عین به عالم علم، ارائه علوم بر اساس سلسله مراتب؛ و بعضی از اصول تربیت عقلانی عبارت اند از: اندیشه ورزی و تعقل، کمال یابی، تکیه بر شهودگرایی در آموزش معارف و... . برخی از روش های تربیتی شامل: اشتداد وجودی (صیرورت)، پرهیز از سطحی نگری و آینده نگری، تکیه بر شهودگرایی و پرهیز از تجربه گرایی محض، توجه به روش شناختی های مختلف مطالعات علمی و تکیه بر دروس مفاهیم کانونی.
بررسی کتاب A Realist Theory of Science (نظریه ای واقع گرا درباره علم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۲ فروردین ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۱)
109-135
تاکنون روایت های متفاوتی درخصوص ماهیّت علم و فعّالیّت علمی ارائه شده است. روی بسکار که از پیشگامان واقع گرایی انتقادی است با انتشار کتاب نظریه ای واقع گرا درباره علم درصدد ایجاد یک انقلاب کوپرنیکی در فلسفه علم است که به نظر می رسد به خوبی از پس آن برآمده است. او برای این منظور به برجسته سازیِ مباحث هستی شناسی و توجّه هم زمان به ماهیّت اجتماعی دانش می پردازد. بسکار در این کتاب که کتابی اصیل و حاوی استدلال های قوی و نظریه های بدیع در فلسفه علم است ضمن انتقاد از برخی مکاتب فلسفی و تبیین نظریه علم خود، به مقولات مهمی نیز در فلسفه علم اشاره می کند. این اشارات او که با پشتوانه فلسفی مطرح می شود برای یک محقّق در حیطه فلسفه بسکار بسیار الهام بخش خواهد بود. از مهم ترینِ این مقولات می توان به ملازم دانستن واقع گرایی هستی شناختی و نسبی گرایی معرفت شناختی و هم چنین نقد نظریه صدق تارسکی توسّط بسکار اشاره کرد. هدف از این مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، بررسی مهم ترین اثر فلسفه علم طبیعی بسکار و یافتن نقاط ضعف و قوّت این اثر است. این کار ضمن مروری مبسوط بر کل کتاب، در وجوه مختلفِ صوری، کیفی و محتوایی انجام شده است. در پایان مقاله، چند پیشنهاد کاربردی نیز ارائه می گردد.
عنصر غالب معرفت شناسانه در رمان نوجوان گفت وگوی جادوگر بزرگ با ملکه جزیره رنگ ها نوشته جمشید خانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۵
۱۰۰-۶۹
حوزههای تخصصی:
از زمانی که برایان مک هیل در تفکیک رمان مدرن از رمان پسامدرن بر عنصر غالب معرفت شناسانه و هستی شناسانه تأکید ورزید، به موضوع عنصر غالب در بیشتر پژوهش های مربوط به آثار پسامدرن توجه شد. مک هیل معتقد بود که در رمان های مدرن عنصر غالب مسائل معرفت شناسانه است، درحالی که رمان های پست مدرن به موضوعات هستی شناسانه اهمیت بیشتری می دهند. معرفت شناسی بخشی از دانش فلسفی است که طی سه قرن اخیر اهمیت ویژه ای یافته و موضوع آن بررسی مسئله شناخت و ویژگی های آن است. مک هیل اعتقاد داشت که رمان های مدرن هم در محتوا و هم در ساختار به پرسش هایی می پردازند که حول مسئله شناخت می چرخند. پرسش هایی نظیر اینکه شناخت چگونه حاصل می شود؟ محدوده آگاهی کجاست؟ معرفت چه ساختاری دارد؟ و مواردی از این قبیل. رمان گفت وگوی جادوگر بزرگ با ملکه جزیره رنگ ها شرح وقایع یک روز از زندگی نوجوانی به نام «رهی» است که مهمان خانواده ای می شود که فرزند خود را ازدست داده اند. نویسنده در این اثر هم در محتوا و هم در ساختار موضوع شناخت را دست مایه روایتگری قرار داده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به بررسی عنصر غالب معرفت شناسانه در این رمان پرداخته است. نتایج نشان می دهد که خانیان در این اثر با استفاده از رویکردهایی همچون چیستی و کارکرد نشانه های زبانی در امر آگاهی، مسئله نیت مندی و موضوع پویش در آگاهی به بررسی ویژگی ها، شرایط و گستره شناخت پرداخته است.
بررسی مقایسه ای مبانی معرفت شناسی سهروردی و ملاصدرا
سهروردی برای نشان دادن تعارض ساختار ارسطویی و گام نخست در تدوین حکمت اشراق، ابتدا ساختار «تعریف» ارسطویی را نقد کرده است. او محدودیت و نارسایی تعریف را در نیل به یقین نشان داد. نزد وی، نظریه های علم اگرچه انسان را به جنبه ای از حقیقت رهنمون کرده و کاملاً نامعتبر نیست؛ اما هیچ یک منتهی به یقین نشده و از امکان وقوع علم سخن نگفته است. سهروردی کوشیده برای «تعریف» ضابطه ای صوری و متفاوت از مشائیان ابداع کند. تلقی او از «تعریف»، جزء اساسی نظریه اشراقی از علم است. این اختلاف مبین دیدگاه کاملاً متفاوت در اصول منطق و معرفت شناسی در فلسفه است. در حکمت اشراق، برتری برای شهود و بر مبنای مشاهده اشراق بوده و بر اساس علم حضوری تدوین می شود. ملاصدرا مبانی معرفت شناسی سهروردی را بررسی کرده است. او به نظریه «تعریف» سهروردی انتقاد دارد و ضمن پذیرش برخی از مبانی معرفت شناسی وی، آن را با دیدگاه و اصول خویش ارزیابی و انتقاد کرده است. نوشته حاضر این موارد را به تفصیل نشان می دهد.
معرفت شناسی قطب الدین شیرازی
مقاله حاضر، تحقیقی است اسنادی که به بررسی تفاوت ها و شباهت های قطب الدین شیرازی در مبحث معرفت شناسی، با حکمای مشاء و اشراق و به شیوکه کتابخانه ای و بررسی درون متنی به تطبیق و تحلیل مسأله پرداخته است. ابتدا به دیدگاه های قطب الدین در تعریف علم، ادراک، عقل، مراتب و انواع آنها اشاره شده و سپس با بیان نظرات ابن سینا و شیخ اشراق، وجه تفاوت و شباهت قطب الدین شیرازی با آنها مورد تحلیل قرار گرفته است. نهایتاً در این پژوهش معلوم می شود که آرای وی تلفیق میان هر دو مکتب بوده و تلاش کرده است تا نظرات ابن سینا و سهروردی را به هم نزدیک سازد.
روی آورد معرفت شناسانه به مسئله خدا در اندیشه علامه حلّی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روی آورد معرفت شناسانه خدا به بررسی امکان شناخت خدا و ابزار و راه های تبیین شناخت او می پردازد. در اعصار مختلف کلام اسلامی، متکلمان مختلف بنابر مبانی شناختی و میزان بهره گیری آنها از عقل و نقل، و نیز فلسفه یا متون دینی این مسئله را تبیین کردند. علامه حلی متکلمی از مدرسه «حله» با مشی مشایی، متأثر از مبانی فلسفی مشائیان و کلام خواجه نصیر است. بررسی شناخت خدا و صفاتش باتوجه به نگاه کلامی و بهره او از فلسفه و منطق مسئله این نوشتار است. علامه حلی در شناخت خدا و صفاتش چگونه عمل کرده است؟ بهره او از فلسفه و کلام، و به تبع آن از عقل و نقل در این شناخت چیست؟ چگونه بین توقیفی بودن صفات خدا و اثبات عقلی صفات پیوند برقرار می کند؟ برای بررسی این مسئله و پاسخ به پرسش ها ابتدا «امکان شناخت خدا» و «راه های شناخت او» را بررسی نموده؛ سپس راه های شناخت صفات خدا را نیز تبیین می کنیم. علامه حلی به «وجوب شناخت خدا» قائل است و این «وجوب» را با دلایل عقلی و نقلی تبیین کرده و در بررسی صفات نیز باوجود قبولِ توقیفی بودن در انتخاب صفات، در تبیین صفات با مبانی فلسفی و استدلال عقلی و منطقی، نگاهی برون دینی آمیخته با درون دینی دارد.
بررسی مبانی و قواعد معرفت شناختی تأویلی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
157 - 172
حوزههای تخصصی:
تأویل هستی و متن نوعی کاوش باطنی (عقلی - شهودی) در یک موضوع است که به کشف و استخراج گزاره های جدید می انجامد. ملاصدرا به عنوان یک فیلسوف، دارای مبانی مستدلی در معرفت شناسی است که بر سبک تأویلی او تأثیر گذاشته است. بررسی و تحلیل این مبانی و استنتاج و شناسایی قواعد مبتنی بر این مبانی و نیز میزان تأثیر این مبانی و قواعد بر تأویلات صدرایی از اهداف مهم این نوشتار است. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی بر مبنای آثار ملاصدرا است. قواعد اصلی استخراج شده عبارت اند از حرکت از علم حصولی به علم حضوری در تأویل شهودی، نقش فعال و زاینده عقل در تأویل عقلی، پذیرنده و منفعل بودن ادراک قلبی در تأویل شهودی، لزوم هماهنگی تأویل عقلی - شهودی با درک فطری، دارای مراتب بودن ساختار تأویل شهودی، نقش واسطه بودن عالم مثال و خیال در تأویل شهودی و لزوم کنترل منابع شناخت در تأویل (لزوم ضابطه مندی به طور خاص). این مقاله ضمن آنکه بخشی از قواعد منطقی و فلسفی - از بعد معرفت شناختی - حاکم بر تأویل های متن را نشان می دهد، تحلیلی از منابع معرفت تأویلی (عقل و قلب) را نیز ارائه می کند که به سهم خود می تواند به فهم عمیق تر و کاربردی تر حکمت متعالیه کمک شایانی کند.
بررسی مبانی معرفت شناسانه «غربت آگاهی» اشراقی وتبیین لوازم زیبایی شناسانه آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
163 - 183
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار به تحلیل مبانی معرفت شناسانه «غربت آگاهی» در اندیشه ی سهروردی با طرح این پرسش که منشأ این مبانی چیست پرداخته شده است. علم اشراقی معرفتی حضوری و در مقابل علم حصولی است. شیخ اشراق استنباط و گشایش اینکه علم چیست؟ چه بنیادی دارد؟ و چگونه درک می شود؟ را بر مبنای علم حضوری در «ارجع الی نفسک» می داند. پژوهش حاضر نشان می دهد رهنمون و نقطه اشتراک زیبایی شناسی مدبر نوع و معرفت شناسیِ «بازگشتِ به من» توسط خود زمینی در سیر فرا تاریخی (metahistoire) خواهد بود. انسان شناسی سهروردی منجر به یکی از اساسی ترین مضامین کربن یعنی «غربت آگاهی» شده است. در این مقاله بر مبنای منشأ و کارکرد «هبوط» «هستی معطوف به آن سوی مرگ» در فیلم هایی با مضون غربت آگاهی تأویل گردیده است. بر اساس مبانی معرفت شناسی اشراقی در روایت شناسی فیلم هایی با مضمون غربت آگاهی مشخص گردید در وحدت سه وجهی حکایت (راوی، روایت و مروی)، راوی هم فاعل حماسه است هم موضوع و مفعول آن. برای تحلیل این مبانی معرفت شناسانه و لوازم زیبایی شناسانه به روش پدیدارشناسی هانری کربن عمل شده است.
تبیین و مقایسه مبانی معرفت شناسی و فلسفی مدیریت دانش از دیدگاه اسلام و غرب(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در این عصر، دانش نخستین منبع راهبردى براى انسان ها و سازمان ها محسوب مى شود. سازمان هایى موفق هستند که دانش جدید ایجاد کنند، آن را به شکلى گسترده در سراسر سازمان خود توزیع نمایند و به سرعت این دانش جدید را به فناورى ها و محصولات جدید تبدیل سازند. برای موفقیت سازمان ها در این زمینه و دستیابی به قدرت دانش، شناخت مبانی معرفت شناسی و فلسفی مدیریت دانش امری ضروری به نظر می رسد . فلسفه «مدیریت دانش» به عنوان یک رشته، هم در دیدگاه اسلامی و هم دیدگاه غربی شناخته شده است و می تواند منبع اقتصاد، قدرت و رفاه باشد. تمرکز بر روی فلسفه مدیریت دانش و مقایسه دیدگاه سنتی و نوین آن، منجر به کشف راه های جدیدی می شود که از طریق آن، دانش شناخته، مدیریت و اعمال می شود. هدف این مقاله تبیین مبانی معرفت شناسی و فلسفی مدیریت دانش در غرب و بازخوانی و مقایسه آن بر اساس معرفت شناسی دینی و مبانی اسلام با استفاده از روش «فرایند چرخه ای تحلیل» است. پس از درک عمیق تفاوت ماهوی مدیریت دانش در غرب و اسلام، زمینه برای جای گزینی مبانی معرفت شناسی دینی با مبانی موجود فراهم می شود. بدین روی، با جمع بندی و استنباط از تمام مباحث، اطلاعات و نتایج مرتبط با مدیریت دانش اسلامی و غربی به عمل می آید. در این تحقیق، مشخص شد که کسب دانش، نگه داری ، به کارگیری و انتشار آن، چرخه حیات یا فرایند مدیریت دانش از منظر منابع اسلامی هستند. همچنین فرایند مزبور از سکوت تا انتشار دانش، همگی فرایندی پویا و پیوسته به شمار می روند و توقف و گسست در هر چرخه یا فرایند، کل حیات مجموعه را به مخاطره می اندازد، و بعکس، حرکت مستمر و تکاملی دانش نه تنها موجب خلق دانش جدید در سازمان می گردد، بلکه تصمیم گیری را بهبود می بخشد، مزیت رقابتی پایدار را برای سازمان ایجاد می کند و به طور کلی، عملکرد سازمان را می افزاید.
اقتصاد کینز و اقتصاد نهادگرا قرابت های فلسفی، نظری و عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اقتصادی دوره ۴۸ بهار ۱۳۹۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۲)
159 - 178
حوزههای تخصصی:
اقتصاد نهادگرا بعد از چند دهه ی پرفروغ، در اواخر دهه ی 1930 میلادی شروع به افول کرد و تا حد زیادی کم فروغ شد. در تاریخ عقاید اقتصادی، برای این رخداد دلایل گوناگونی مطرح شده است. برخی معتقدند که طلوع کینز موجب این غروب زود هنگام نهادگرایی شده است. اما، آیا واقعاً اندیشه های کینز موجب این افول بوده است؟ به نظر می رسد، برای آن که یک اندیشه، عرصه های فکری را از اندیشه های دیگر برباید، باید تفاوت های بنیادین فلسفی و نظری و عملی با آن ها داشته باشد، حال آیا می توان رد چنین تفاوت هایی را بین اندیشه های کینز و نهادگرایان یافت؟ این ها پرسش هایی هستند که تلاش می شود در این مقاله به آن ها پرداخته شود. برای این منظور، نشان خواهیم داد که بین اقتصاد کینز و اقتصاد نهادگرا در سه سطح فلسفی، نظری و عملی شباهت های غیرقابل انکاری وجود دارد.
طبقه بندی JEL: B22, B15
تدوین الگوی ارتباطات دینی در اندیشه دفاعی امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، تدوین الگوی صورت بندی ارتباطات دینی در اندیشه دفاعی امام خمینی( ; ) است. روش تحقیق کیفی و از نوع تحلیل مضمون است که با استفاده از روش تنظیم شبکه مضمونی اَتراید و استرلینگ انجام شده است. جامعه آماری در این تحقیق، کلیه سخنرانی ها و آثار مکتوب امام است که قبل و پس از انقلاب از سال 1342 تا 1368 در مجموعه صحیفه نور و صحیفه امام منتشر شده اند. نتایج تحقیق نشان داد در اندیشه دفاعی امام، محور اصلی دفاع از جامعه اسلامی نه تنها سازمان های رسمی مانند ارتش و سپاه پاسداران، بلکه آحاد مردم انقلابی هستند که ارتباطات دینی و استفاده از رسانه ها، آن ها را در برابر تهاجم نظامی و غیرنظامی مانند تهاجم فرهنگی و جنگ نرم، به قوایی مستحکم و شکست ناپذیر تبدیل می کند. یکی از مضامین فراگیر در الگوی ارتباطی امام، هستی شناسی است. در مضمون فراگیر ارتباطات دینی که برخاسته از همان هستی شناسی توحیدی است، ایشان به عدل الهی اعتقاد دارند و بر رعایت آزادی انتقاد و آزادی مطبوعات توصیه و تأکید دارند و در عین باور به تحمل انتقاد، انتقام جویی در لفافه انتقاد را منع می کنند. هرچند مضمون فراگیر ارتباطات دینی در اندیشه دفاعی امام جایگاه مهمی دارد اما در کنار رکن چهارم جامعه (رسانه ها) و سه رکن مهم قوای مجریه، مقننه و قضاییه، باید نهادهای مدنی حاصل از نهادسازی را که برخاسته از نیازهای دفاعی جامعه هستند، مکمل رکن چهارم در اندیشه دفاعی امام دانست.
روش شناسی علوم انسانی اسلامی با رویکردی اجتماعی (معرفی یک الگوی مطالعه)(مقاله علمی وزارت علوم)
در مکتب اسلام در مبحث هستی شناسی، جهان آفریده و دارای جهت الهی است. واقعیت نیز اعم از مشهود و غیب است. ابزار شناخت و کسب معرفت انسان علاوه بر حس و عقل ابزاری، عقل نظری و قلب نیز به شمار می آید. به این ترتیب می توان گفت روش شناسی تولید علم در آن پیچیده تر از اصالت دادن به تجربه است. این مقاله با توجه به ارزش ها و اخلاق بنیادی اسلامی به مبحث روش شناسی پرداخته است. یافته های تحقیق با روش مباحثه طی حدود 1000 ساعت گفت وگو با حدود 20 استاد مسلمان رشته های مختلف علوم انسانی و علوم اسلامی درباره انواع روش شناسی های سکولار و با مبانی اسلامی به دست آمده و جمع بندی شده است. با توجه به اندیشهٔ متفکران اسلامی در جهان هستی، موجودات دارای سه بعد زمان، مکان و جهت هستند. در مبحث معرفت شناسی، با اتکا به قرآن کریم میان اندیشمندان اسلامی این توافق وجود دارد که ابزار شناخت حس، عقل و قلب هستند.از اینجا می توان نتیجه گرفت که هر وجود یک وجه محسوس، یک وجه تعقلی و یک وجه تعلقی دارد؛ پس باید در روش شناسی، برای تولید علم به مطالعه سه بعد گفته شده از هر موضوع با توجه به سه وجه ابزار شناختی آن مبادرت کرد. با ضرب کردن این دو سه بعدِ هر وجود در یکدیگر جدولی نه خانه ای به دست آمده است که اوصاف موضوع و مفاهیم لازم برای بررسی یک شناخت کامل تر را در اختیار ما قرار می دهد. از این جدول و با توجه به مباحث صورت گرفته به طراحی یک الگو برای مطالعه دست یافته ایم که در این مقاله معرفی شده است.
تحلیل معرفت شناسانه دین گریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دین گریزی، سکولاریسم، جدایی دین از سیاست، جدایی دین از علم و در نهایت جدایی دین از زندگی، همگی حامل پیامی واحد هستند: ما از دین بیزاری می جوییم. فارغ از این که دین گریزی تاریخچه ای بس عظیم دارد، اینک در جوامع امروزی باوری موجه تلقی می شود. چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید. بیایید به جای آن که در باب معرفت شناسی و آسیب شناسی دین بحث و بررسی کنیم، باورها و نظریات دین گریزان را مورد بررسی و تحلیل معرفت شناسانه قرار دهیم. توجیهات دین گریزانه چیست؟ چرا دین گریزی در جوامع کنونی مقبولیت و پذیرش عام دارد؟ آیا باورهای دین گریزانه موجه است؟ از آنجا که محبوبیت دین گریزی در جوامع روند رو به رشدی دارد، چه بسا تحلیل و بررسی معرفت شناسانه باورهای دین گریزانه مسیر را در باب معرفت دینی هموارتر سازد. اگر بنا باشد جهل درباره دین سرنوشتی چون اعتقاد به گزاره های دین گریزانه رقم زند، نادرستی این گزاره ها دریچه ای بر آگاهی از جهل دینی است. بیزاری از دین می تواند ناشی از مواردی همچون جهل و ضعف معرفتی دین، آمیختگی برخی خرافات با آموزه های دینی و یا تبلیغ نادرست باشد. لذا در صورت زدودن چنین خرافات و تأکید بر رابطه عقل و دین و تفکر عقلانی در باب آموزه های دینی و همچنین تبلیغ درست شاید بتوان دین گریزی را در جوامع دینی به حداقل رسانید. این مقاله در نظر دارد نظریات و باورهای دین گریزانه را زیر ذره بین نقد معرفت شناسانه قرار دهد تا توجیهات و موجهات آن را بررسی کند. یقیناً در بطن توجیه و شواهد باورهای دین گریزانه جهل و فهم نادرست دین جا خوش کرده است.