مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
گفتمان قرآنی
حوزه های تخصصی:
نماگر ها و شاخص توسعه نقشی اساسی در ارزیابی و بهبود میزان پیشرفت کشورها ایفا میکنند. از نگاه روش شناسانه، تدوین شاخص یکپارچة توسعه و پیشرفت مستلزم پیمودن چهار مرحلة مفهوم سازی، استخراج معیارها، طرّاحی نماگر ها و پکپارچه سازی آنها میباشد. بنا به فرضیة این مقاله که با استفاده از روش تحلیلی ارزیابی شده است، پذیرش مفهوم قرآنی توسعه و پیشرفت موجب تحوّلی اساسی در تدوین معیارها و همچنین شاخص آن میشود. بر اساس گفتمان قرآنی، توسعة جوامع انسانی به مفهوم تعالی افراد آن جوامع برای دستیابی به زندگی پاکیزه (=حیات طیبه) در سرزمین پاک (=بلدة طیبه) و آباد (عمران) است. این مفهوم متعالی از توسعة انسانی را که از آن با عنوان «پیشرفت انسانی» یاد میشود، میتوان با توجه به کلام وحی در آسیب شناسی تمدّن ها و در چارچوب مؤلّفه های «توانمندی اخلاقی»، «توانمندی فکری»، «توانمندی جسمی ـ روانی»، و «توانمندی درآمدی» ملّت ها بازشناسی کرد. در این چارچوب، شاخص های ترکیبی پیشرفت انسانی تحقّق این توانمندیهای چهارگانه را اندازه گیری میکند. وزن دهی به هریک از این توانمندیها را میتوان با توجه به تأکیدات دینی بر هریک از آنها تعیین نمود.
نگاهی به تکرارهای واژگانی قرآن از منظر زبانشناسی نقشی ـ سازگانی و دشواری ترجمه این گونه عناصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده تکرار در عرصه زبان در سطح جمله، گروه و نیز واژه، بروز و نمود پیدا می کند. این مقاله، از دیدگاه ادبی، گفتمانی، مطالعات ترجمه و زبانشناسیِ نقشی ـ سازگانی هالیدی (Halliday) تکرار را به اختصار بررسی کرده، سپس به تکرار در متون مقدس و به ویژه در گفتمان قرآن پرداخته و اهداف بلاغی، معنایی و زیبایی شناختی این گونه عناصر را در متن مورد بحث قرار داده است. نمونه ای از تکرارهای واژگانی قرآن در سوره ""علق"" مورد بررسی قرار گرفته و ترجمه هایی که از این نمونه در دو متن فارسی و دو متن انگلیسی به دست داده شده، مورد ارزیابی قرار گرفته است. نگارنده، سپس، به دشواری کار ترجمه متون مقدس، به طور کلی، و مشکلات برگردان متن قرآن، و به خصوص عناصر تکراری آن، پرداخته است. حاصل بحث به چند نکته ختم می شود: نخست، با عنایت به خاستگاه متافیزیکی و فرابشری متون مقدس، ترجمه این متون از حساسیت ویژه ای برخوردار است؛ دوم، به نظر می رسد رویکرد ""زبانِ مقصد مدار"" در ترجمه، که اصالت را به متن و فرهنگِ مقصد می دهد، در برگردان این دسته از متن ها کار آیی ندارد؛ سوم، بر این اساس، شاید گزینه مناسب تری که در دسترس مترجمانِ این گونه متن ها قرار دارد رویکرد ""زبانِ مبدأ مدار"" در ترجمه ـ که نقطه مقابل رویکرد پیشین است و اصالت را به زبان و فرهنگ مبدأ می دهد ـ باشد.
تحلیل فرآیندهای گفتمانی در سورة «قارعه»، با تکیه بر نشانه شناسی تنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله پیاده سازی نشانه شناسی تنشی در تحلیل فرآیندهای گفتمانی سوره های قرآن کریم است و از این جهت، نخستین کوشش محسوب می شود.
یک «کلّ معنادار» از دو منظر قابل مطالعه است: ازمنظر «زایشی» که ناظر به مطالعة«فرآیند»تولیدآن است و ازمنظر «تأویلی» که ناظر به تحلیل «ساختار» شکل یافتة کل معنادار است. نشانه شناسی «گفتمان» یا تعبیر تفصیلی «فرآیند گفتمان» به هردو منظر توجه می کند؛ زیرا در ساحت تحلیل گفتمان، فرآیند تولید یا «گفته پردازی» هم پیوند با فرآوردة تولیدشده یا «گفته» است. در مقالة حاضر، از چنین منظری به گفتمان سوره های قرآن می نگریم و برای نمونه، فرآیندهای گفتمانی در سورة «قارعه» را تحلیل می کنیم.
در روش تحلیل، روشن است که این رویکرد کل گرا به گفتمان، از فروکاست و تقلیل گرایی در روش فاصله دارد و مسیری تکثرگرا را برگزیده است. بستر نظری روش تحقیق، الگوی تنشی دلالت، از دستاوردهای نشانه شناسی پساگریماسی است. این الگوی نظری در بخش اول روش شناسی معرفی شده است. بخش دوم روش شناسی به تبیین «ساختارهای تنشی گفتمان» و «میدان عملیات گفتمان»، به مثابة ابزارهای تحلیلی متناظر و مکمل، اختصاص دارد. «ساختارهای تنشی» شاکلة گفتمان را درقالب تنش و هم پیوندی فشاره- گستره (قبض- بسط) تحلیل می کنند و «میدان عملیات گفتمان» جریان تولید گفتمان را در تحلیل فرآیند های گفتمانی گسست- پیوست بازمی نماید.
فرآیندهای گفتمانی سورة قارعه در کلیت آن، مطابق ساختار تنشی نزولی و در جهت گسست گفتمانی پیش رفته است؛ اما گفتمان آیة 10 با ساختار تنشی صعودی و پیوست به فضای گفته پردازی، همچون رویدادی خلاف انتظار در فرآیند نزولی- گسستی گفتمان سوره است.
بررسی هم معنایی در گفتمان قرآنی بر پایه نظریه تحلیل مؤلفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هم معنایی به عنوان یکی از پربسامدترین روابط معنایی در گفتمان قرآنی، از اهمیت ویژه ای در مطالعات دانش معنی شناسی معاصر، به ویژه الگوی تحلیل مؤلفه ای برخوردار است. این الگوی معنایی که گستره مفهومی یک واژه را متشکل از اجزای کوچکتری به نام مؤلفه های معنایی می داند و با تجزیه مؤلفه ها، شباهت ها و تفاوت های میان واژه های مرتبط را بیان می کند، نقش بسزایی در تبیین هم معنایی بر عهده دارد. بدین تصور، مقاله حاضر کوشیده است تا با استفاده از این فرضیه معناشناختی، مختصه های معنایی واژگان هم معنا را بررسی کرده، اشتراکات و تفاوت های معنایی هر یک از آن ها را باز نماید و نقش این عناصر را در تعیین موقعیت خاص و تمایز محیط زبانی واژگان مذکور تبیین کند. بدین منظور، ابتدا چند مفهوم هم معنا از میان انواع کلمه (فعل و اسم) به طور تصادفی انتخاب، و آنگاه مؤلفه های اصلی معناساز آن ها ضمن ریشه یابی وکاربردقرآنی هر یک مشخص شد. بررسی ها نشان داد که در قرآن، انتخاب یک واژه خاص از میان واژگان هم معنا، بر اساس محیط زبانی و نیز در مواردی بر مبنای بافت موقعیتی متن صورت گرفته است. هر بافتی ترکیب مؤلفه های خاصی را می طلبد که این مؤلفه ها فقط در یکی از واژگان هم معنا وجود دارد. از این رو، جابجایی واژگان هم معنا ممکن نیست؛ چراکه این امر به انحراف از معنی اراده شده خواهد انجامید.
شبکه معنایی «عَلَی» در گفتمان قرآنی برمبنای نظریه پیش نمونه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حروف جارّه از واژگان چندمعنی و بسیار انعطاف پذیر در زبان قرآن به شمار می آیند و دارای مفاهیم گسترده ای هستند. خداوند از این ویژگی به بهترین وجه برای افاد ه مقصود خود کمک گرفته است. مسلماً کاربست نظری ه پیش نمونه در تحلیل معنیِ کانونی و معانی شعاعیِ این حروف می تواند شبک ه معنایی منسجمی برای هر یک از آن ها به دست دهد. بر این اساس، نوشتار حاضر سعی دارد تا با کاربست نظری ه پیش گفته و با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی، معانی گوناگون حرف جر «علی» را در گفتمان قرآنی تبیین، و جهان بینی حاکم بر آن ها را استخراج کند. بررسی داده های قرآنی بر این نکته اذعان دارد که معنی کانونی حرف جرّ «علّی»، «استعلاء» است. این معنی، هسته مرکزی شبک ه معنایی منسجمی به شمار می رود که از دوازده معنی شعاعی در دو خوشه معنایی (توافقی و تقابلی) مبتنی بر معنای نخست تشکیل شده است. گفتنی است با استفاده از الگوی شناختی پیش نمونه، نیابت «علی» از حروف جاره «مِن»، «فی»، «باء» و «لام» در گفتمان قرآنی مخدوش شد.
واکاوی تاثیر تحلیل های نحوی در گفتمان قرآنی آیه وصیّت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
« وصیت » از سنن پسندیده ای است که قرآن کریم با اسلوب های مختلفی بر اهمیت و مطلوبیت آن تأکید دارد. لذا، شناخت معنا و حکم تکلیفی آن با توجه به تحلیل إعراب آیه و توجه به سطح زبانی گفتمان قرآن و نیز سطح فرازبانی و تأثیر عوامل برون زبانی، بسیار اهمیت دارد . پژوهش حاضر ضمن بهره گیری از روش تحلیل محتوا با گزینش آیه ای در محدوده آیات الاحکام، تأثیر تحلیل های متفاوت نحوی در ارائه تفسیر فقهی و نیز میزان تأثیرگذاری پیش فرض های فقهی در گزینش إعراب آیه را به منظور بیان رابطه میان معنای شرعی و دلالت نحوی، بررسی و تبیین کرده است. وجه دستوری آیه وصیت ، حاکی از یک گفتمان دستوری بسته، تابع تغییر وضعیت از بُعد انگیزه بخشی به بُعد معرفتی است که حضور عناصری چون وجود إعراب های مختلف، زمین ه حکم فقهی را در گستره وجوب و استحباب فراهم می کند. از دید قائلان وجوب وصیت ، رابطه ای از نوع دستور بر نظام گفتمانی آیه، حکم فرماست و از این رو، نظام گفتمانی حاکم بر آن از نوع هوشمند و برنامه مدار است. در بُعد استحباب نیز تعبیر «حَقًّا عَلَی الْمُتَّقین» و «بالمعروف» به عنوان یک جریان حسی و عاطفی می تواند به ادراک معنا و کنش منجر شود. بنابراین، گفتمان قرآنی وصیت در بُعد استحباب، تابع نظام گفتمان احساسی و از گون ه تنشی عاطفی است.
تحلیل گفتمانی مدل آزمون در 2 نگاره ی رودررویی حضرت موسی(ع) و ساحران از فالنامه ی صفویه
حوزه های تخصصی:
قرآن با زبان تمثیلی خود در شرح سرگذشت پیامبران، به عنوان سنتی تبلیغی عمل می کند که گاهی امیدوار کننده و گاه بازدارنده است. گفتمان قرآنی که آیین گفتگوی خداوند با بندگان بواسطه ی پیام وحی از سوی یک پیامبر است، با ذکر گنجینه ای از داستان های پیامبران امکان تفسیر لایه های پیدا و پنهان نگاره های پیامبران را فراهم می کند. پژوهش حاضر به تحلیل گفتمانی، 2 نگاره که الگوی آزمون حضرت موسی در آن بروز کرده می پردازد. بنابراین مهم ترین سوال پژوهش این است: ابعاد گفتمانی آزمون حضرت موسی در برابر ساحران، چگونه در دو نگاره بروز کرده است؟ در مقاله ی حاضر با استناد به قرآن در تحلیل پیام نگاره ها، رویکرد «گفتمان قرآنی» از نوع تحلیل نشانه – معناشناسی و بر اساس گردآوری اطلاعات کتابخانه ای، استفاده شده است. نتایج نشان می دهد، صحنه ی رودررویی حضرت موسی(ع) و ساحران در دو نگاره، با نمایش دو معجزه در هر نگاره، گفتمان قدرت و حقانیت الهی که حمایت الهی از پیامبر یا پادگفتمان آشکار کرد. همچنین تمامی شاخصه های تصویری چون جایگیری شخصیت ها و ایجاد ترکیب بندی، افق دید یا دید فضایی در جهت بروز الگوی آزمون، فضای تنشی ناشی از آزمون را ایجاد کردند که در نگاره اول، مفهوم تقابل و جدال و نگاره ی دوم، مفهوم پادگفتمان الهی بروز آشکارتری داشت. لازم به ذکر است، فضای تقابلی نگاره ی اول، با مربع معناشناسی گریماس تحلیل شد تا این تقابل در نگاره بهتر مشخص شود.
هنجارگریزی نحوی در گفتمان قرآنی بر پایه فرآیند جایگزینی اسم به جای فعل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متن، ساختاری زبانی است که از الگوها و قواعد دستوری خاصی پیروی می کند که از آن با نام زبان معیار/ خودکار یاد می شود. گاهی ادیب برای بزرگ نمایی مفهوم مورد نظر خود، با وجود امکان رعایت قواعد زبانی، از هنجار زبان سر می پیچد تا توجه مخاطب را به یک معنای خاص جلب و در حقیقت مفهوم را برجسته سازی کند. هنجارگریزی یکی از شیوه های برجسته سازی معناست که در هشت سطح قابل بحث است. این نوشتار با بررسی هنجارگریزی نحوی در سطح جانشینی اسم به جای فعل در گفتمان قرآنی که از بسامد بالایی برخوردار است ، به این نتیجه دست یافت که انحراف از استخدام فعل در قرآن، در سه سطحِ جایگزینی ابتدایی اسم به جای فعل، جایگزینی اسم هم ریشه به جای فعل و جایگزینی اسم متضاد به جای فعل و به قصد برجسته سازی اغراضی چون تناسب زمان، عدم تعلق غرض به فاعل، تأکید بر وقوع رخداد و یا ثبات آن، صورت گرفته است.
گونه شناسی ساختار چینش آیات در رکوعات قرآنی (مطالعه موردی سوره بقره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث جدید قرآن شناسی، مطالعه الگوهای گفته پردازی در زبان (بیان) قرآن کریم است. بررسی این موضوع از زوایای مختلف امکان پذیر است؛ یکی از آنها بازخوانی کوشش های مرتبط با این موضوع در میان متقدمان است. همچنین، بازخوانی و تحلیل رکوعات قرآنی که از تقسیم بندی های کهن متن قرآن کریم بوده و با علامت «ع» در برخی مصاحف شناخته شده، با این نگاه از نقطه های شروع در این مباحث است. با مطالعه چینش آیات در رکوعات یک سوره، الگوهای متن سازی (گفته پردازی) و ساختار متن قرآن کریم استخراج می شوند. جستار حاضر درصدد است با بهره گیری از روش های مختلف تحلیل شکلی و محتوایی و نیز روش های نقد متن به این پرسش پاسخ دهد که چینش آیات در رکوعات سوره بقره بر چه الگوهایی استوار است تا بدین وسیله الگوهای گفته پردازی را بازشناسد. بررسی ها نشان می دهند الگوهای گفته پردازی در این سوره به الگوهای عمومی شامل بلاغت سامی (ارتباط متقابل متون به صورت متوازی و دایره ای)، ساختار شمارشی، تقابل یا گفتمان برابر (تقابل دوگان ایمان و کفر و انفاق و ربا) ساختار توالی (ترتیب زمانی اعطای نعمت ها به بنی اسرائیل و ذکر انبیای الهی به ترتیب زمانی)، شیوه تفصیل با بیان مصداق و تمثیل (رفتارشناسی منافقین)، تصریف در بیان (پاسخ به شبهه معاد در قالب ذکر سه داستان)، الگوهای سبک ساز شامل شیوه بیانی یکسان در آیات رکوع (اوامر) و آغازین مشترک آیات رکوع، الگوهای مبتنی بر گونه سخن شامل سخن روایی که دربردارنده (داستان آدم و روایت طالوت و جالوت) و سخن حقوقی و بیان آیات الأحکام تقسیم می شوند.
مجاز عقلی؛ مجاز یا حقیقت با رویکرد آمیختگی مفهومی در گفتمان قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه آمیختگی مفهومی، در برنامه های تحقیقاتی ژیل فوکونیه و مارک ترنر ریشه دارد. این نظریه نتیجه بسط قالب نظری فضاهای ذهنی است. اصل سخن فوکونیه و ترنر آن است که ساختن معنی صرفاً از ترکیب معانی قبلی یا برقراری نگاشت هایی میان آن ها صورت نمی پذیرد، بلکه ساختن معنی، ساختاری نوظهور دارد که از ترکیب و ادغام عناصری تشکیل می شود که به طور مشخص در هیچ یک از درون دادها دیده نمی شود. بر این اساس، هدف جستار حاضر این است که با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به رویکرد زبان شناسی شناختی نشان دهد که چگونه نظریه آمیختگی می تواند تحلیل مجاز مفهومی، به ویژه نوع عقلی آن را دقت بخشد و تقابل برداشت مفسرین سنتی و شناختی را از مجاز تبیین نماید. مهم ترین رهیافت های این جستار نشان می دهد که کاربست نظریه آمیختگی می تواند ابعاد پنهان تعبیرهای زبانی و عناصر خیالی زبان قرآنی را آشکار سازد. همچنان که آمیختگی های مفهومی قرآن در زمینه پدیده های طبیعی نشان می دهد که چگونه قرآن مناسب ترین زمینه های مادی و عینی را برای تبیین حقایق عقلی و معنوی به کار گرفته است. افزون بر این تعابیر آمیختگی موجود در قرآن کریم، تعابیر اصیل و منطقی به حساب می آیند که با توجه به مفهوم سازی ذهنی آن ها نه تنها مجاز نیستند، بلکه یک حقیقت عقلی به شمار می آیند.
تحلیل تفسیری اندیشه آیه در گفتمان قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
۱۲۱-۱۳۶
حوزه های تخصصی:
اندیشه ورزی درباره اعجاز قرآن در گستره تاریخ اندیشه اسلامی، گفتمانی حول قرآن فراهم آورده است. در اینکه این گفتمان، چه نسبتی با خود گفتمان قرآن دارد؟ و آیا این گفتمان ادامه و بسط گفتمان قرآنی است یا از گفتمان قرآنی فاصله گرفته است؟ برخی تصور می کنند تفاوت مورد بحث فقط در سطوح ظاهری و در تفاوت های مفهومی و واژگانی است و «آیه» و «معجزه» به یک معنا و مدعا اشارت دارند. اما تحلیل و مقایسه مختصات دو گفتمان مذکور نشان می دهد حضور مسلط مفهوم آیه در قرآن و سیطره مفهوم معجزه در گفتمان پساقرآنی را نمی توان به تفاوت دو واژه مترادف فروکاست. تفاوت و تحول میان اندیشه قرآنی و پساقرآنی در باب اعجاز قرآن در حد تفاوت گفتمانی است. در جهان نگری قرآنی همه هستی حتی رخدادهای اعجازآمیز، آیه و نمود پروردگارست؛ اما گفتمان پساقرآنی، گفتمانی جدلی کلامی است که این شاخصه ممتاز آیت اندیشی قرآن را نمایندگی نمی کند. آیات در گفتمان قرآنی، کارکردی توحیدی دارند اما معجزات در گفتمان پساقرآنی، کارکردشان اثبات صدق نبی است و این، چرخشِ مهم و معناداری است.
تحلیل زبان شناختی استکبار انسانی در گفتمان قرآنی (مطالعه ی موردی ارکان و نمودها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۱۸ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
23-48
حوزه های تخصصی:
مفهوم استکبار یکی از مفاهیم ضدارزشی پربسامد قرآنی است که تأمل در ابعاد آن جهت تربیت صحیح انسان ها و نجات بشر از ضلالت وگمراهی، ضروری می نماید. مقاله حاضر در تلاش است با استخراج سازه های زبانی در در مصادیق انسانی و غیرانسانی این مفهوم در کلام وحیانی، افزون بر کشف مولفه های معناساز استکبار به تبیین ارکان و نمودهای آن بپردازد. رهیافتهای حاصل آنکه خداوند حکیم با کاربست سازه های مختلف زبانی در سطوح واژگانی، صرفی، نحوی و بلاغی به ارکان استکبار انسانی مانند ژن سالاری، فقر فرهنگی، شانتاژ خبری اشاره داشته چنانچه با استفاده از این مولفه ها، نمودهایی از استکبار را در شکل قدرت گرایی، ترور شخصیتی، تفرقه افکنی و ایجاد اختناق برای خواننده ترسیم نموده است.
آموزه های تربیتی نظام خانواده در گفتمان قرآنی با رویکرد سبک شناسی لایه ای
منبع:
الاهیات قرآنی سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۸
73 - 92
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم به عنوان معجزه علمی جاودان برای هدایت بشر، برای خانواده اهمیت فراوانی قائل است و آن را سنگ بنای مهم حیات اجتماعی و کانون اخلاقی جامعه می شناسد. از این رو، برای ضابطه مند شدن این نظام و نهایتا نظم یافتن جوامع بشری، توصیه ها، دستورالعمل ها و قوانین ویژه ای را در مجرای زبان مفهوم سازی می کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی کاربرد رویکرد سبک شناسی لایه ای در کشف آموزه های تربیتی نظام خانواده در آیات نورانی قرآن مجید انجام شده است. سوال اساسی پژوهش این است که قرآن کریم در تبیین اندیشه های تربیتی خانواده از کدامیک از تمهیدات و اختیارات زبانی سود جسته است؟ بررسی ها نشان داد که متن بی بدیل قرآن، ترکیب و ساختار زبانی و آرایه های ادبی محض نیست بلکه در این کلام آسمانی، علاوه بر عالی ترین مفاهیم حقیقی اخلاقی، ژرفترین آموزه های تربیتی نظام خانواده در لایه های مختلف زبانی به کمک اختیارات زبانی مانند واج آرایی، جایگزینی واژگانی، ذکر و حذف، تقدیم و تاخیر، استعاره و غیره مفهوم سازی شده است. گفتنی است این پژوهش، به لحاظ راهبردی توصیفی- تحلیلی به شمار میرود و به لحاظ راهکاری و روش جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای محسوب می شود.
تحلیل گفتمان قرآنی در تبیین شاخصه های اصلی ارتباط مؤثر (مطالعه موردی ارتباط میان فردی)
حوزه های تخصصی:
اهتمام به مسئله ارتباط مؤثر، موضوعی است که هموارهبه عنوان اصلی مهّم در تعاملات بشری به شمار میرود؛ زیرا انسان موجودی اجتماعی است که به واسطه ارتباط و تعامل با دیگران تعریف میشود. برقراری ارتباط مؤثر، یکی از تکنیکهای موفقیّتآمیز در تعاملات بشری است که نه تنها نشانه ادب، شعور و کمال انسان بهشمار میرود، بلکه در سلامت روانی آنها نیز بسیار مؤثر است؛ چراکه موجب شکوفایی و بهبود کیفیت روابط انسانها با دیگران میشود. امّا امروزه با تحولات ایجاد شده در حوزه رفتاری، سبک زندگی و مدرنیته شدن، شیوههای ارتباطی انسانها دستخوش تغییر بسیاری شده است، به گونهای که روشهای ارتباطی مردم در بیشتر موارد از شیوههای صحیح و کارآمد به دور گشته است. از این رو پژوهش حاضر با روش کتابخانهای و توصیفی- تحلیلی، این فرضیه را مورد آزمون قرار میدهد که گفتمان قرآنی در عرصه برقراری ارتباط مؤثر از توان الگویی بسیار بالایی برخوردار است به گونهای که با استناد به آن میتوان رفتارها، باورها و نگرشها را در حوزه ارتباطات میانفردی تغییر داد و به تعاملات انسانی رنگ الهی همراه با آرامش و موفقیّت بخشید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که در گفتمان قرآنی اعتماد، همدلی، مثبتگرایی و حمایتگری از شاخصههای اصلی ارتباط مؤثر بهشمار میروند به گونهای که با آگاهیبخشی، تعلیم و فرهنگسازی این شاخصهها میتوان فرآیند ارتباطات میانفردی را به سمت الهی شدن، سعادتمندی و موفقیت سوق داد.
تسلط گفتمان قرآنی بر ذهن و زبان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حافظ، قرآن را حافظ بود و نه تنها آن را از برداشت و به چهارده روایت می خواند؛ بلکه قرآن بخشی از وجود و هستی اندیشگی و روحی-معنوی او شده بود. ذهن و زبان انگار یکی هستند. هر آن چه که در انبان ذهن است، از زبان خارج می شود و هر آن چه از زبان خارج می شود، ذهن را تشکیل می دهد، انگار که بین این دو رابطه ای نه دیالکتیکی بلکه مکملی وجود دارد و این دو در حال تکمیل یکدیگرند. زبان حافظ که می سرود، حتی در آن اوقاتی که غزل عاشقانه می سرود، ناخودآگاه بخشی از آن با زبان قرآن مزین بود، چرا که ذهن حافظ از زبانش همان چیزی را برون می داد که گفتمان مسلط بر روح و جسم و ذهن وی شده بود. مدت زمان زیادی بود که حافظ به قرآن و فراگیری علوم قرآنی مشغول بود و هویداست یادگیری کودکی بر زهن و زبان، لوحی است خاموش ناشدنی و این چنین بود که آن کودک مکتب قرآن رفته، بعدها در زیباترین شکل ممکن آموخته های قرآنی اش را در زیبایی شناسانه ترین شکل ممکن سرود و جهانی زیبا را برساخت که هنوزم جامعه بشری، نظیر آن را خیلی کم به خود دیده است. راستی آن ذهن و زبان وقاد چگونه بود که هر چه را که می سرود، بویی از اسرار معرفت قرآنی از آن به مشام می رسید؟ این نوشتار بخشی از این زیبایی های قرآنی را در شعر و زبان شعری حافظ و تسلط این گفتمان را بر زبان لفظی و محتوایی او آشکار کرده است و در تحلیلی معناکاوانه، مفاهیم قرآنی را استخراج کرده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که کمتر شعری از حافظ را می توان یافت که معرفتی قرآنی در قالب واژگان و مفاهیم و معنا و ساختار کلامی در آن رسوخ نکرده باشد و حافظ به بهترین شکل ممکن آن را هنرمندانه در کلام خود به جلوه نگذاشته باشد.
تحلیل تلمیحات مذهبی در گفتمان دادگاه از دیدگاه زبان شناسی حقوقی
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
121 - 148
حوزه های تخصصی:
تلمیح ابزاری گفتمانی و کاربردی ست که بر پایه تناسب های معنایی واژه ها شکل گرفته و کلام گوینده را تقویت می نماید. در این مقاله نقش گفتمانی «تلمیح مذهبی» در مکالمات قُضات و متهمان در دادگاه از دیدگاه زبان شناسی حقوقی بر اساس نظریه مک منامین بررسی شده است. بدین منظور با تحقیقی توصیفی-تحلیلی، پنجاه صحنه تصویری از جریان دادرسی در دادگاه های پخش شده از صداوسیما، و برنامه های مستند مشاهده، و یادداشت برداری شد. داده ها جمع آوری، و به صورت توصیفی تجزیه وتحلیل گردید. نتایج حاکی از آن بود که تلمیح مذهبی از رایج ترین انواع گفتمان در دادگاه هاست که قُضات و متهمان یکسان از آن استفاده نمی کنند. هم چنین نتایج نشان داد که تفاوت معناداری میان قضات و متهمان از نظر کاربرد تلمیح مذهبی وجود دارد. قضات بیشتر از تلمیحات قرآنی و حدیث؛ و متهمان بیشتر از تلمیحات تاریخی، داستانی، اَمثال و مثل های عامیانه استفاده می کنند که بیان کننده بازتاب وضعیت فرهنگی آن ها در شرایط مختلف، و ذهنیت متفاوت افراد است. نتایج این پژوهش را می توان در تربیت قضات و وکلا، یا در کارگاه های آموزش حقوقی به کار گرفت که در روند دادرسی مؤثر خواهد بود.