رابطه عقل و دین در ساحت معرفت شناسی از دیدگاه ابن تیمیه
حوزههای تخصصی:
همواره شناخت جایگاه عقل در بین مکاتب مختلف کلامی از بعد معرفت شناسی دارای اهمیت بسیار بوده است؛ برخی مانند متکلمین اساس و مبنای علم خود را بر استدلال عقلی بنا نهاده وبرخی مانند متصوفه عقل را در معرفت ناکارآمد دانسته اند. ابن تیمیه به عنوان بنیانگذار مکتب سلفی، هر دو گروه را رد کرده و گاهی دلیل عقلی را به صورت غیر مستقل و تابع شرع پذیرفته است و در مواردی برای حل تعارض بین عقل و شرع، عقل را مردود دانسته است؛ اما با بررسی تفکرات او چنین به دست می آید که در بسیاری موارد به صورت واضح، حجّیّت دلیل عقلی را کاملاً رد کرده است و حتی پذیرش دلیل عقلی را منجر به تعطیل شناخت خدا دانسته است. در نظرات ابن تیمیه در این زمینه تناقضات بسیاری دیده می شود و با توجه به اینکه خود را عقل گرا می نامد، اما در بسیاری موارد عقل را رد کرده است و از طرفی دیگر در عین مردود دانستن دلیل عقلی، خود برای بیان نظراتش، به استدلال عقل تمسّک جسته است. نتیجه رد عقل در نزد او، توجه به ظاهر کتاب، حس گرایی و نهایتاً تجسیم خداوند بوده است. او اگرچه داعیه حمایت از عقل را داشته، اما در عمل، ساحت دین را از استدلال عقل جدا دانسته است.