مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۶۱.
۳۶۲.
۳۶۳.
۳۶۴.
۳۶۵.
۳۶۶.
۳۶۷.
۳۶۸.
۳۶۹.
۳۷۰.
۳۷۱.
۳۷۲.
۳۷۳.
۳۷۴.
۳۷۵.
۳۷۶.
۳۷۷.
۳۷۸.
۳۷۹.
۳۸۰.
معرفت شناسی
حوزه های تخصصی:
سیّدمحمّد مکّی در بحرالمعانی، توجه قابل تأمّلی به مباحث معرفت شناسی داشته است. هدف این پژوهش، تبیین آراء معرفت شناسی سیّدمحمّد مکّی و بررسی تأثیرپذیری او از تمهیدات عین القضات است. نوشتار حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با تکیه به منابع کتابخانه ای صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که سید محمد مکی، در مباحث معرفتی، نه تنها در محتوا، بلکه در الفاظ و عبارات، متأثر از اندیشه های عین القضات همدانی بوده است. هر دو عارف، میان علم ظاهری و علم باطنی، تمیز قائل شده اند و علم باطنی را همان معرفت الهی دانسته اند که عارفان به واسطه درجه ایمان و یقینی که دارند، از آن برخوردار می شوند. انسان می تواند از طریق شناخت خویش و شناخت محمد (ص)، به معرفت الهی، دست یابد. البته معرفت به ذات الهی ممکن نیست و تنها می توان نسبت به اسماء و صفات و افعال الهی، به معرفت رسید. آنان از وجود ضرورت حجاب سخن گفته اند و بر این باور هستند که این حُجب به صورت کامل برطرف نمی شود. همچنین معارف الهی به دلایلی از جمله محتوا، محدودیت های بشریت و شریعت، عدم درک مخاطب و مسئله رازداری، بیان ناپذیر هستند. این مباحث در نامه های سیّدمحمّد، به تفصیل بیشتری نسبت به تمهیدات آمده است.
بررسی و نقد معرفت شناسی نظریه انسان سازمانی مک گریگور از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
111-140
معرفت شناسی ترازو و معیار سنجش است. در دانش مدیریت عیار پدیده های سازمانی با علم سنجش و جایگاه خود علم نیز با معرفت شناسی(اپیستمولوژی) سنجیده می شود. معرفت شناسی به عنوان محور تحلیل بسیاری فرآیندهای مدیریتی است که بدون شناخت صحیح آن، شاید سازمان ها با چالش جدی در مواجهه ی با افراد در سازمان مواجه شود. بررسی و نقد معرفت شناسی نظریه داگلاس مک گریگور است که از چهار مؤلفه به نام های ماهیت، موضوع، ابزار، منبع و اعتبار شکل یافته است. روش: نقد معرفت شناسی نظریه یادشده با کاربست روش کیفی تفسیر موضوعی برون قرآنی استنطاقی صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که قرآن تنها اتکاء به عقل و یافته های بشری را برای شناخت کافی ندانسته و تجربه، حس و استقرا را گام های مقدِمی برای شناخت کامل و مطمئن که متکی بر ایمان قلبی، برهان های عقلی و نقلی(قرآن و سنت) که دارای ماهیت واقع نمایانه با دو نگاه عمودی( با خالق) و افقی (رفتارهای جوارحی و جوانحی مخلوق و تمام هستی) می داند. از نگاه قرآن ابزارهای شناخت تنها استقرایی نظیر مشاهده و آزمایش مبتنی بر رفتارهای انسان نیست؛ بلکه منابع آن دارای گستره ی فراوانی هم چون وحی، عقل، قلب، حس و تمام هستی است که دارای اعتبار نامحدود و نسبت به مکتب مذکور دارای دیدگاه متفاوت است.
بررسی کتاب رهیافتی به رئالیسم، سینما و بیان مفاهیم دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
«رئالیسم» که از قرن19میلادی در ادبیات و نقاشی پدیدار شد و تا امروز نیز ادامه دارد، جریانی قدرتمند از مادی شدن هنراست. هنرمند رئالیست، منطق و روابطی در اثر هنری خلق می کند که برآمده از دانش های جدید و روابط اجتماعی حاکم بر جامعه مدرن است. از سویی سینما به عنوان هنر دوران مدرن با توجه به ویژگی ثبت تصویر با رئالیسم نزدیکی و پیوند عمیقی دارد که از همان نخستین آثار سینمایی برادران لومیر، این ویژگی هویدا بود. با افزوده شدن صدا و رنگ به فیلم های صامت اولیه، این پیوند عمیق تر شد. از اواسط قرن بیستم، گرایش به واقع نمایی اجتماعی افزایش یافت که در آثار نئورالیستهای ایتالیا و آرای «آندره بازن» به خوبی خود را نشان می دهد. مقاله پیش رو، بررسی کتاب «رهیافتی به رئالیسم، سینما و بیان مفاهیم دینی» نوشته «وحید حیاتی» است که ظرفیتِ رئالیسم سینمایی را برای بیان مفاهیم دینی بررسی کرده است و به تمایز رئالیسم معمول در سینما -که در جنبش نئورئالیسم به اوج خودِ می رسد- و شکلی از رئالیسم سینمایی می پردازد که به اعتقادِ نویسنده کتاب، برای بیان مفاهیم دینی مناسب است. در این مقاله، نظریات حیاتی درباره مفهوم رئالیسم دینی که به اعتقادِ او در آثار مجید مجیدی و خاصه «بچه های آسمان» متجلی می شود، بررسی شده و به نقد دیدگاهِ او درباره شباهت مفهوم رئالیسم دینی و رئالیسم سینمایی و تفاوت آن ازمنظر معرفت شناسانه پرداخته شده است.
تأمّلی بر بنیان های معرفت شناختی توجیه کیفرگرایی حکومتی بر پایه برساخت دشمن از مجرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاید یکی از قدیمی ترین و نیز فراگیرترینْ ابزارهایی که دولت ها آن را دست مایه توجیهِ بدرفتاری های خویش با مجرمین و نیز اقلیّت های مخالف قرار می دهند، ساختِ دوگانه دشمن- شهروند بر پایه استراتژی «نامیدن» باشد. تبارشناسیِ ستیزه های حقوق کیفری، در یک پیوستارِ کیفرگرایی با درون مایه دشمن مداری و آنتاگونیسم از یک سو و مداراگرایی با مضمونِ دوست مداری و گفتگو از سوی دیگر قرار می گیرند. نوشتار حاضر به شیوه آزمایش فکری و با آگزیوماتیزه سازیِ گزاره های نظری، تلاش دارد تا رویکرد دشمن مداری در واکنش به مجرم را نمایان سازد. بر پایه آزمایش فکری انجام شده، دو دسته از نظریّه ها: 1) اندیشه های مبتنی بر اجماعِ زبانی و گفتگو (روسو، آرنت، هابرماس و گارلند) و 2) انگاره های غیریّت ساز (یاکوبس، اشمیت و آگامبن)، با بنیان های معرفتیِ گوناگون در برابر یک دیگر صف آرایی می کنند. تبیینِ علّی کیفرگرایی بر پایه گزاره های استخراجی نشان داد که ریشه دشمن مداری را باید در چگونگیِ رویارویی دولت ها و انتظاراتِ آن ها درباره شیوه جامعه پذیریِ نیروهای اجتماعی جستجو کرد؛ به گونه ای که هر زمان تکالیفِ اجتماعی- اخلاقی و دستورالعمل های اجتماعی آن چنان که باب میل دولت ها است از سوی شهروندان امکان پذیر نشود، غیریّت سازی و دیگری انگاری نسبت به آن ها در دستور کار قرار می گیرد. بنابراین، برون رفت از چنین وضعیّتی، نیازمندِ بازنگری در نظام معرفتی شناختیِ حقوق کیفری (جرم انگاری و کیفرگذاری)، حلِّ مسأله بزهکاری بر پایه درکِ بستر اجتماعی و نیز کاربستِ یک رویکرد اصلاحیِ مبتنی بر گفتگو و مدارا است.
علوم انسانی و مبانی معرفت شناختی آن در رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
45 - 67
حوزه های تخصصی:
تعریف علوم انسانی و مبانی نظری و معرفتی خاصی که این علوم بر آنها مبتنی هستند، از مهم ترین موضوعات پژوهش نزد محققان است. مسئله پژوهش حاضر، این است که اگر بنا باشد علوم انسانی با رویکرد اسلامی تولید شوند، بر کدام مبانی معرفت شناختی ابتنا دارند، این مبانی دارای چه مختصاتی هستند، و چگونه در فرآیند تولید این علوم اثر می گذارند. دستاوردهای حاصل از پژوهش حاضر عبارتند از: 1. مهم ترین مبانی معرفت شناختیِ علوم انسانی در رویکرد اسلامی عبارتند از: «واقع گرایی»، «مطابقت گرایی»، «مبناگرایی»، «یقین گرایی» و «عقل گرایی»؛ 2. این پنج مبنا، دارای خصوصیت «شبکه »ای هستند، بدین معنا که از یکدیگر منتج می شوند و بر هم اثر می گذارند یا به تعبیری، دارای ربط منطقی و متعامل هستند؛ و 3. با اشراب این مبانی در علوم انسانی، نیز با نظرداشت «ابزارها و مراتب معرفت» به ویژه معارف عقلی و شهودی، همینطور با بهره گیری از «منابع معرفت» به ویژه متون دینی و «مواجهه تفکر اسلامی با تکثرگرایی و نسبی گرایی معرفتی»، نظرگاه های متفاوتی در علوم انسانی - به نسبتِ دیدگاه های غربی- به وجود خواهند آمد که بر اساس آنها می توان در لایه های مختلفی از تولید علوم انسانی سخن گفت. پژوهش حاضر، درصدد ارائه تعریفی جدید از علوم انسانی و تبیین مبانی و مختصات معرفت شناختی این علوم، با روش عقلی- فلسفی است.
جستارهای معرفت شناختی ویلیام چیتیک در ادب عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
87 - 111
حوزه های تخصصی:
بررسی معرفت شناختی گزاره های ادبیات عرفانی در نمونه ای از آثار مولوی و ابن عربی از نظر ویلیام چیتیک هدف این جستار است. «تحقیق» و «تقلید» دو راهبرد شناختی هستند که در متون متقدم و متأخر رد پای خود را بر جای گذاشته و در معرفت شناسی معاصر نیز محل بحث و نظر بوده اند. حوزه متأثر از این دو علوم عقلی و نقلی است که عرفان پژوهانی مانند ویلیام چیتیک را متوجه خود کرده و هرکدام شیوه متناسب خود را داراست. این گزارش توصیفی-تحلیلی نشان می دهد چیتیک با روشی پارادوکسیکال عقل را در تمامی معارفی که به دست می آورد مقلّد و عقلانی ترین جریان تقلید را که تبعیت از خداست موجّه می داند. او می کوشد تا از میراث ادبی و عرفانی اسلام برای احیای سنت عقلی سود برده و در مقام نقد معرفت شناسی مدرن، به نفس از دست رفته شناخت و وجود آدمی از نظر مولوی اشاره می کند که در تقلید گرفتار شده است و در آموزه های ابن عربی هم تقلید را امری ناگزیر در روند شناخت و تنها از خدا دانسته و راه تفکر و تعقل خلاق را باز می کند.هر چند که آرای چیتیک در این باره و نیز در نقد مدرنیته قابل نقد است و به پاره ای از آنها در این مقاله پرداخته شده است.
سیر تحول روش شناسی با تأکید بر پارادایم های معرفت شناختی در مطالعات جامعه شناسی سیاسی
حوزه های تخصصی:
«روش شناسی» اساسی ترین مقوله پژوهش است که امروزه به یکی از ویژگی های اصلی علم نوین تبدیل شده است. براین اساس برای درک منطقی، صحیح و شناخت بهتر تحولات سیاسی نیازمند نگاهی روشمندانه ایم. روش شناسی نوین سیر تکاملی را از ادوار گذشته تاکنون طی نموده است. به طور حتم بهبود، تحول و خروج از بحران در روش شناسی در گرو دستیابی به چنین درک و فهمی است. اندیشمندان بر این باورند که پیشرفت های شگرف بشری در علوم گوناگون مرهون استفاده از روش های مناسب با نگاهی معرفت شناسانه در آنهاست و علوم سیاسی و به ویژه مطالعات جامعه شناسی سیاسی نیز از این امر مستثنا نیست. در هر مقطع زمانی لازم است از روش شناسی همان دوران سود جست. به دیگر سخن، فهم صحیح سطوح گوناگون و تحولات جامعه شناسی سیاسی نوین مبتنی بر روش شناسی های جدید با نگاهی معرفت شناسانه است. روش تحقیق در پژوهش حاضر، از نوع توصیفی تحلیلی است و ابزار گردآوری داده ها روش کتابخانه ای. هدف از این نوشتار بررسی تحولات روش شناسی با تأکید بر پارادایم های معرفت شناسانه در مطالعات جامعه شناسی سیاسی به سبب شناخت صحیح آن در سطوح گوناگون است.
نقد و تحلیل مولفه های معرفت شناسی مکتب پست مدرنیسم و دلالت های تربیتی آن در آموزش و پرورش
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۵۱
482 - 490
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر بحث های متعددی پیرامون جایگزین شدن مکتب پست مدرنیسم به عنوان نوعی تفکر و نگاهی فرهنگی اجتماعی به مسائل و باورهای انسان ها با دیدگاه پست مدرنیسم در موضوعات مختلف در جریان است و عرصه تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) نیز درگیر این جریان شده است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی مبانی (معرفت شناسی) فلسفه پست مدرنیسم و دلالت های آن بر آموزش و پرورش و نقد آن صورن گرفته است. پژوهش حاضر از نوع اسنادی تحلیلی است. یافته های پژوهش حاکی از این است که معرفت را امری نسبی و حاصل هدفی از پیش تعیین شده و انعطاف پذیر و تحمیلی نمی دانند، بلکه از تجارب واقعی محصلان عینیت برگرفته و با مشارکت معلم و دانش آموز طراحی و عدم توجه به مدل ها و روش های کلی و استفاده از روش های تفاوت فردی و انفرادی کردن آموزش با توجه به موقعیت و شرایط افراد مشخص می شود ارزش ها را امری متغیر و ساخته قدرت می دانند جریان یادگیری یک جریان فعال و مداوم است که دانش آموز احساس می کند به صلاحیت هایی که خواهان آن است رسیده است و به طور واقعی به اجرای پروژه آموزش برای همگاه و برای همه عمر بپردازد.
مبانی فلسفی فلسفه برای کودکان (فبک) از نظر لیپمن: هستی شناسی، انسان شناسی و معرفت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
59 - 77
حوزه های تخصصی:
فلسفه برای کودکان(فبک) ، برنامه ای است که توسط میتو لیپمن و در بستر فلسفه پراگماتیسم و به تاثر از نظریه های روانشناسی جدید به ویژه نظریات ویگوتسکی به ظهور رسیده است. این برنامه ، بی تردید دارای پیش فرض ها و مبانی فلسفی درباره «هستی» و «انسان» و «معرفت» می باشد. باور به جهان متغیر و متکامل ، اعتقاد به انسان خردورز خردسال و پذیرش معرفت پویا در برنامه فبک ، حکایت از جهان بینی خاص این طرح دارد و زمینه ساز طرح پرسش های بنیادی درباره مبانی فلسفی این برنامه می باشد. می توان با تبیین بسترهای ظهور فبک در مسیر تاریخ فلسفه ، پاسخی در خور به این پرسش ها به دست آورد. با این نوع نگرش در این مقاله سعی شده است تا مبانی فلسفی فبک به لحاظ «هستی شناسی» و «انسان شناسی» و «معرفت شناسی» از نظر پایه گذار این برنامه یعنی متیو لیپمن ، تبیین گردد. نتیجه این که از نظر لیپمن پیش فرض فبک از جهان هستی دیدگاهی رئالیستی است که در آن ، جهان رو به تکامل دارد و انسان خردسال به تأثیر از نظریه پراگماتیستی جان دیویی و نظریات روانشناختی ویگوتسکی دارای قابلیت فلسفه ورزی است و این استعداد از همین دوران کودکی باید پرورش بیابد و معرفت مورد نظر فبک همان باور صادق موجه است که با افزایش تعامل کودک با جهان به وسیله تجربه و تعقل در بستر اجتماع ، تکامل می یابد.
امکانات جدید برون گرایی معرفت شناختی برای فلسفه دین و مواجهه با چالش تنوع ادیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نشان داده می شود که همچنان که مردم اکثر باورهای خود را از طریق بسیاری وسائط بیرونی به معرفت مبدّل می کنند، نمی توان معرفت را منحصر در باور موجهی دانست که توجیه آن به صورت درونی حاصل شده باشد. اگر این باورهای مردم را معرفت ندانیم، گذشته از آن که گرفتار شک گرایی فراگیر خواهیم شد، بلکه با واقعیتِ معرفت های بشری نیز مغایرت خواهد داشت. پس برای کسب معرفت هایمان لزومی ندارد از درون گرایی استفاده کنیم. برون گرایی نیز امکانات جدیدی را در اختیارمان قرار می دهد که می توان از آن در فلسفه دین استفاده کرد. سپس به چهار جریانی که از برون گرایی معرفتی استفاده کرده اند و به توثیق باورهای دینی پرداخته اند اشاره می شود. همچنین نشان داده می شود معرفت شناسی دینیِ مبتنی بر شنیده های اطمینان یافته در ادامه مسیر جان گرکو در معرفت شناسی دینی است که راهی مطمئن را برای توجیه باورهای دینی فراهم می آورد. اما اگر از طریق شنیده های اطمینان یافته توجیهی برای باورهای دینی داشته باشیم، تمامی ادیان می توانند ادعا کنند که پیروانشان از این طریق به باورهای دینیِ مخصوص خود باور داشته اند، لذا باید موجّه باشند و در نتیجه تمامی ادیان معرفت های راستینی را باید به دست دهند و این چیزی جز تکثرگرایی نیست. نشان داده می شود اگر رهبران اولیه توجیه درستیِ آموزه های خود را به قرائتی که خود از امور قدسی دارند مبتنی کنند، به این سادگی ها نمی توان به ترجیح یک دین بر دیگری حکم کرد. اما اگر آموزه های رهبر اولیه یک دین به یک حقیقت وجودی مثل خداوند مبتنی باشد، می توان از حقانیت آن دین نسبت به سایر ادیان سخن گفت.
بررسی تطبیقی موانع دستیابی به معرفت از نظر شیخ اشراق و عزالدین کاشانی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال هفتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۳)
41 - 54
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با موضوع موانع معرفت حقیقی از دیدگاه شیخ اشراق (587 549ق) و عزالدین محمود کاشانی (د 735ق) به بررسی و تلفیق آرا و اندیشه های این دو متفکر مسلمان پرداخته است و شباهت ها و تفاوت های آرای آنان را با روش توصیفی تحلیلی دنبال کرده است. ادراکات حسی و علوم عقلی و استدلالی از جمله موانع معرفت نزد شیخ اشراق، و عقل معاش از جمله موانع معرفت نزد عزالدین محمود کاشانی است. سهروردی علم را تا زمانی که بر صور محسوسات و تعینات دلالت دارد در سجّین طبیعت و معقولات محصور می داند که دیده عقل و چشم دل از رؤیت آن حقیقت قاصر است. کاشانی نیز با تکیه بر نور ایمان و یقین، موانعی چون علم و استدلال، عقل معاش، گناه و هواجس نفسانی و وساوس شیطانی و خودستایی را آفتی می داند که انسان را از کسب معرفت باز می دارد. انسان با توجه به استعداد و ظرفیت وجودی اش شایستگی کمال و افاضه معرفت را دارد و رسیدن به معرفت حقیقی مستلزم گسیختگی از عالم محسوسات، کدورات و شواغل جسمانی و رهایی از عالم ظاهر است.
مبانی فرانظری کردارگرایی در روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و پنجم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۹۷)
195 - 226
حوزه های تخصصی:
کردارگرایی، یکی از آخرین دستاوردهای نظری در روابط بین الملل است. این نظریه که از رهیافت های نظری مختلفی تشکیل شده، بر مطالعه کردارهای بین المللی، به عنوان خمیر مایه روابط بین الملل، تأکید و تمرکز می کند. کردارگرایی بر مبانی فرانظری خاصی استوار است که آن را از سایر نظریه های روابط بین الملل متمایز می سازد. این نظریه، بر «مبناگرایی تکثرگرا» مبتنی است؛ نوعی از هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی تکثرگرا و گلچینی که فراتر از دوگانه انگاری فرانظری و فلسفی رایج در نظریه های متعارف می رود. به گونه ای که در هستی شناسی رابطه ای کردارگرایی، دوگانه های ماده- معنا، ساختار- کارگزار، عین- ذهن، نظریه- عمل و تکوین- تعلیل منحل می شوند. معرفت شناسی کردارگرایی نیز متضمن «تبیین» یا علت یابی و «تفسیر» یا معناکاوی است. روش شناسی کردارگرایی، نیز مانند معرفت شناسی آن، تکثرگراست. تجربه گرایی، «استنتاج به بهترین تبیین» و تفسیرگرایی، سه روش شناسی رایج در نظریه های کردارگرا هستند.
تأثیر گناه بر معرفت در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حوزه معرفت شناسی، یکی از مباحث مطرح در چند دهه اخیر تأثیر عوامل غیرمعرفتی از جمله گناه بر معرفت انسان بوده است. در طول تاریخ، در متون دینی و عرفانی فرهنگ های مختلف، همواره بر این امر تأکید رفته است که ساحت های وجودی انسان به شدت بر یکدیگر تأثیرگذار هستند. از جمله متون مهمی که در آن به تأثیر گناه بر معرفت انسانی پرداخته شده مثنوی معنوی مولاناست. از نظر مولانا، آثار گناه فقط در آینده آن جهانی خود را نشان نمی دهد، بلکه بر وجود و قوه عاقله انسان در این دنیا نیز تأثیرگذار است. در بین گناهان تاثیرگذار بر معرفت، تکیه مولانا بر گناهان یومیه است، نه گناهان جبلی یا ذاتی. در باب نحوه تأثیر گناه بر معرفت، مولانا بر این باور است که انسان بر اثر احساس گناهی که در پی ارتکاب گناه بدان دچار می شود، ارتکاز ذهنی اش را از دست می دهد و در نتیجه معرفتش خدشه دار می شود. همچنین به دلیل فضیلت بنیاد تلقی کردن فرآیند کسب معرفت، خدشه در فضایل اخلاقی بر اثر ارتکاب گناه را تأثیرگذار بر فضایل فکری و در نتیجه معرفت انسان می داند. هرچند می توان از مثنوی معنوی مولانا چنین برداشت کرد که او گناه را تأثیرگذار بر تمامی اقسام معرفت اعم از الهی و غیرالهی می داند، با این حال تکیه مولانا در مثنوی معنوی اش بر تأثیر گناه بر معرفت به خدا و معرفت به خود است.
طرح های آمیخته ارزشیابی در ارزشیابی برنامه ها و نظام های آموزشی
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله مروری اجمالی بر کاربرد پارادایم ها، معرفت شناسی-ها، رویکردها و روش های پژوهش آمیخته در ارزشیابی آموزشی است. رویکرد ترکیب پارادایمی در پژوهش و ارزشیابی گستره ای را در بر می گیرد که در آن باورهای نظری، معرفت شناسی، هستی شناسی، ارزش شناسی و روش شناسی محققان که زیربنای رویکردهای کمی و کیفی را تشکیل می دهند به طور موفقیت آمیزی در یک چارچوب کاربردی با هم ترکیب و آمیخته می شوند. امروزه ظهور این رویکرد علاقمندی به کاربرد روش های آمیخته در پژوهش های کاربردی را افزایش داده است و این امر توجه را به واقعیت-گرایی علمی به عنوان نقطه مقابل اثبات گرایی منطقی و پایه معرفت شناسی حساسیت نسبت به زمینه و استفاده از روش های پژوهش چندگانه جلب کرده است. ورود به این حیطه آشنایی با ارزشیابی کثرت گرایانه را برای توسعه یک چارچوب مفهومی که فراتر از سطح فنی برای برنامه ریزی اجرای مطالعات ارزشیابی آمیخته باشد، ضروری کرده است. با هر کاربرد جدید روش های آمیخته در تحقیقات ارزشیابی، نیاز به تغییر، انطباق و تکامل بیشتر آشکار می شود. کلید آینده پژوهش های روش های آمیخته، دنبال کردن آموخته ها و تکرار طرح هایی است که قوی ترین نتایج را ایجاد می کنند. نتایج پژوهش ها نشان می دهد که ارزشیابی های مبتنی بر روش های آمیخته به طور گسترده، به ویژه برای برنامه هایی که شامل مداخلات پیچیده یا ترکیبی پیچیده از مداخلات است، بکار برده می شود.
نقد معرفت شناسی مدیریت اقتضایی از منظر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
مدیریت اقتضایی، مدعی است که در مدیریت، چیزی به نام بهترین اصول جهان شمول وجود ندارد. با عنایت به ره آوردهای رهیافت اقتضایی، ضروری است که معرفت شناسی آن، از منظر قرآن با بهره گیری از روش استنطاقی، مورد تحلیل قرار گیرد؛ تاضمن بیان گزاره های کلام وحی در رد، تأیید، اصلاح و تکمیل معرفت شناسی مدیریت اقتضایی، با تمسک به آنها کاستی های معرفتی شناسی آن را برطرف نمود. یافته ها نشان می دهد که معرفت شناسی در مدیریت اقتضایی مبتنی بر معرفت عینی و حسی بوده و علل و عوامل فرا طبیعی را در تبیین گزاره های طبیعی نادیده گرفته است. قرآن ضمن اشاره به کاستی های مدیریت اقتضایی موضوع معرفت را خدا، انسان، طبیعت و درک چگونه وابستگی و پیوستگی آن ها دانسته و تأکید می کند که انسان و محیط به شکل پیدا و پنهان از همدیگر تأثیر گرفته و بر یکدیگر اثر می گذارند و در نتیجه انسان می بایست با بهره گیری از ابزار شبکه ای از طریق ترکیب نگاه افقی به رابطه پدیده ها با هم و نگاه عمودی و طولی و رابطه آن ها با خالقشان سهم خود را اخذ نماید. نتایج بدست آمده بیانگر آن است که قرآن علاوه بر عقل و یافته های تجربی، تأکید دارد که نمی توان بدون وحی بهترین روش هایی را که منتهی به بهره وری بیشتر می گردد ارائه نمود.
تحولات تاریخی مفهوم و قلمرو فساد در دوران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرگونه اقدام مؤثر و مفید برای مبارزه با فساد در هر کشوری در گرو اشراف همه جانبه بر این پدیده از جهات مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و حقوقی است. همچنین یک جنبه مهم مطالعه در این حوزه می تواند جنبه تاریخی قضیه باشد که تحولات تاریخی مفهوم و ماهیت پدیده فساد را بررسی کند. چنین مطالعه ای یکی از ابزارهای لازم برای تحقیق جامع در خصوص آثار فساد و چگونگی مبارزه با آن است. ما در این مقاله سعی کرده ایم صرفاً به گوشه ای از این جنبه تاریخی بپردازیم. روش تحقیق در این مقاله مبتنی بر تحلیل متون تاریخی است که در قالب آن به مفهوم شناسی مقوله فساد در گفتمان تاریخی پرداخته ایم. نتیجه این تحقیق آن است که فساد در طول تاریخ مفهوم واحدی نداشته است و در سیر تحولات تاریخی شاهد تحولات مهمی در معرفت شناسی فساد هستیم. مطالعه این تحولات بستر خوبی برای طراحی مدلی برای مبارزه با فساد به وجود خواهد آورد.
امکان معرفت از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال چهاردهم بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۸
1-22
حوزه های تخصصی:
از جمله تلاش های ابن سینا در خصوص امکان حصول معرفت برای آدمی، ترسیم فرایند شناخت و مراحل آن است. امکان معرفت از منظر ابن سینا بر مبنای ارتباط واقع گرایانه میان معلوم بالذات و معلوم بالعرض با برقراری رابطه ماهوی میان آنها تصویر می گردد. وی با دو وجهی دانستن معنای حقیقت، حقیقت به معنای مطابقت صورت ذهنی با متعلق شناسایی را می پذیرد، اما با این فرض که در مطالعه متعلق شناخت، تمام وجوه معرفتی آن به ذهن منتقل گردد، مخالفت می ورزد و این به دلیل محدودیت های منابع شناختی در پوشش حقیقت و گزارش آن به دستگاه ادراکی انسان است. از دیگر تلاش های ابن سینا، تحلیل ها و پاسخ هایی است که وی در رویارویی با شکاکیت و نقض ادعای اصلی شکاک در امکان شناخت و باور موجه، به سود معرفت و واقع نمایی آن عرضه می دارد. ابن سینا باورهای غیر پایه را که در ارتباط و نسبت با دیگر باورها موجه می شوند، بر باورهای پایه مبتنی ساخته و با توجه به چگونگی حصول تصورات سازنده باورهای پایه، توجیه آنها را با ارجاع به واقعیت و حکایت از آن مستند می سازد. وی با ارائه برخی راه حل ها، در نهایت بر اساس اصل معنابخشی زبان و دلالت ارجاعی معنی، با شکاک به چالش برمی خیزد. ابن سینا با رویکردی واقع گرایانه در معرفت شناسی، اصل تناقض را در حقیقت از اوصاف موجود بماهو موجود دانسته و با ارجاع آن به متن واقع نظریه هستی شناختی معنی را به تصویر می کشد.
وظیفه گرایی و اصل مسئولیت معرفتی در دنیای سایبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴۱
151-164
حوزه های تخصصی:
یکی از بارزترین ویژگی های عصر اطلاعات و شبکه های ارتباطاتی، انفجار اطلاعات و رشد بسترهای جدید دستیابی به اطلاعات است. بی تردید، یکی از اصلی ترین محمل های مطرح برای نیل به داده و به تبع آن حصول به اطلاعات و شکل گیری باورها ، دنیای مجازی اینترنت است. بانگاهی به ملزومات مطرح در دنیای سایبری، می توان دریافت که تعریف سنتی از معرفت و تأکید بر باور صادق موجه برای نیل به معرفت در دنیای مجازی، با نقائصی همراه است. وجود الگوریتم های فیلتری و فرایندهای فنی مطرح در دنیای سایبری، شناساگر را ملزم می کند به مؤلفه جدیدی به نام اصل مسئولیت معرفتی و وظیفه گرایی معرفتی توجه کند. این مقاله، با روش تحلیلی و واکاوی تعریف سنتی موجود از مثلث معرفتی که بر سه رکن باور ، صادق و موجه تأکید دارد، می کوشد ضرورت توجه به تغییر شکل هندسی این مثلث سنتی به مربع جدیدی را برجسته کند که متضمن اصل مسئولانه بودن روند شکل گیری باور در دنیای سایبری باشد.
بررسی اجمالی جلوه های شناخت و تربیت در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴۴
109 - 134
حوزه های تخصصی:
جهان بینی و معرفت شناسی عرفانی که خود را در قالب نگاهی ژرف به ژرفنای دین می شناساند، همواره در تلاش برای ایجاد گفتمانی دو سویه با چشم اندازهای موجود بوده است تا از این مجری، بتواند مبانی و شالوده ها ی خود را در بستر فکر و فرهنگ ایرانی-اسلامی تکوین و تثبیت کند. در همین راستا، عرفان اسلامی در حین جهت دهی به تعاملات معرفت شناختی، هستی شناختی و جامعه شناسیک خود، در صدد برآمده است تا این همه را در قالب دو محور «تعلیم و آموزش» و «تربیت و پرورش» استمرار بخشد. برای آگاهی از چند و چون دستیابی عرفان اسلامی در نیل به این مقصود، مقاله حاضر بر آن است تا ضمن تاملی بر مفهوم تعلیم و تادیب و تفاوت میان این دو، روش های دستیابی به اهداف آموزشی و ابعاد آن را در قالب برنامه های عملی عرفان بررسی کند. به این منظور، ابتدا به نقش پیر یا مؤدب در شکوفایی ساحت ها ی فردی-اجتماعی سالک اشاره می شود و سپس، برای تعریف کلید واژه های تربیتی در عرفان اسلامی، دیدگاه های شناختی-اجتماعی در مبحث خودشناسی (معرفت النفس) و جایگاه خود در روانشناسی تربیتی صوفیانه تبیین و نقش زبان در هر یک از مراتب و گونه های تربیتی تشریح می گردد. در پایان این نوشتار به پرسش های ذیل پاسخ داده می شود: آیا تربیت عرفانی، به غیر از ابعاد شناختی و فردی، قادر است به رشد و بالندگی اجتماعی و بینافردی انسان ها نیز نظری داشته باشد؟ و دوم این که ماهیت این نوع تعلیم، تا چه اندازه به ابزارهایی وابسته است که زمینه های مناسب برای تحقق اهداف چنین نظامی را فراهم می آورد.
استدلال گرایی نا واقع گرایانه؛ نقد مبانی معرفت شناختی نظریه عقلانیت و معنویت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال هفدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۵۰
135 - 150
حوزه های تخصصی:
نظریه معنویت و عقلانیت، تنها راه کاهش آلام انسان و رهایی بشر را در پیوند میان عقلانیت و معنویت می داند. در نگاه نظریه پرداز دین سنتی با عقلانیت جدید (مدرن) تأیید نمی شود؛ از این رو در جهان معاصر نمی تواند نقش تاریخی خود را برای کاهش رنج های بشری ایفا کند و باید معنویت را جایگزین آن کرد. نظریه با صرف نظر از اضطراب در مفهوم و کاربرد عقلانیت جدید، در نهایت بر مبنای ترکیبی از «عقلانیت ناواقع گرا» برای اثبات «عقل گریز» و «راز» بودن باورهای معنوی و «عقلانیت ابزاری» برای اثبات بهداشت و مطلوبیت روانی آن باورها طرح ریزی می شود. عقلانیت ابزاری و عقلانیت ناواقع گرا هر دو با اشکالات متعددی از سوی منتقدان مواجه شده است، اما اشکالات مهم تر در نتایجی است که بر مبنای عقلانیت ناواقع گرا متوجه مهم ترین عناصر این نظریه می شود. مهم ترین عنصر این نظریه از نگاه نظریه پرداز، هدف آن است. هدف طرح این نظریه کاهش آلام بشر است؛ در حالی که این هدف با عقلانیت ناواقع گرا حاصل نمی شود. هم چنین مبنای ناواقع گرایی در باورمندی به معنویت، موجب ورود خرافات به باورهای معنوی می شود.