مطالب مرتبط با کلیدواژه

مراتب ادراک


۱.

تبیین پاسخ صدرا به معمای شکاف تبیینیِ جوزف لوین مبتنی بر آموزه تجرد ادراک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجرد ادراک شکاف تبیینی دوگانه انگاری مراتب ادراک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۹ تعداد دانلود : ۳۴۱
با عنایت به دیدگاه صدرا در خصوص تجرد ادراک و استدلال هایی که بر آن اقامه نموده است، پاسخی مستدل به معمای شکاف تبیینی فراهم می گردد. تبیین صدرا از ادراک و نفس در تقریر دوگانه انگاری جای می گیرد، اما تقریر او با توجه به شأن مجرد نفس و اینکه نفس منشأ هر گونه آگاهی است، به گونه ای منسجم تر مسئله ادراک و کیفیت آن را توجیه می کند. از سوی دیگر، لوین با طرح معمای شکاف تبیینی، بر تمایز میان ماهیت درد و فرایند عصبی تأکید می کند. از دیدگاه او، یک شکاف توضیحی میان تحقق پدیده ادراک و فرایندهای عصبی متناظر با آن ایجاد می گردد که این شکاف را نمی توان بر اساس داده های عصبی موجود پر کرد. هدف از این پژوهش، بررسی میزان کامیابی حکمت متعالیه در ارائه پاسخی مستدل به این مسئله و پر کردن شکاف توضیحی مذکور به واسطه قواعد علم النفسی حکمت متعالیه است. به نظر می رسد دیدگاه صدرا در خصوص تجرد ادراک با توجه به ارائه آن در تقریر دوگانه انگاری و با نگاهی که صدرا به نفس به مثابه حقیقتی متمایز با بدن مادی، اما در عین حال متحد با آن دارد، پاسخی مستدل برای معمای شکاف تبیینی فراهم می کند.
۲.

پیوند هستی و شناخت از منظر حکمت صدرایی و پدیدارشناسی هوسرل

تعداد بازدید : ۱۵۷ تعداد دانلود : ۱۲۴
موضوعات فلسفه به دو شاخه عمده مسائل مربوط به واقعیت درونی انسان و عالم خارج قابل انقسام اند. هر یک از فلاسفه بنابر اولویّت شخصی خود یکی از دو قسم مزبور را برگزیده اند، اگرچه رابطه هستی و شناخت انسانی جزء یکی از مسائل اصلی دانش فلسفه محسوب می گردد لیکن کمتر فیلسوف توانایی قادر به ارائه راه حل برای تبیین مسئله مذکور شده است. صدرالمتألّهین ملاصدرا به عنوان فیلسوفی که وجود را اصیل می داند و ادموند هوسرل به عنوان فیلسوفی که پدیدارشناسی را بر اساس آگاهی بنا کرده است، اشتهار یافته اند. با وجود تفاوت ها، هر دو فیلسوف، بر اساس نقش ساحت انسانی در جهت تقرّب دو سپهر مذکور گام های مشترکی برداشته اند. نوشتار حاضر در صدد نشان دادن وجوه شباهت صدرالمتألّین و هوسرل در راستای پیوند هستی و شناخت است. در این پژوهش سعی بر این است که نقش ساحت انسانی در پیوند مراتب وجودی و مراحل ادراکی در دو مشرب حکمت متعالیه و پدیدارشناسی مشخص شود. از این رو بعد از تعریف و تبیین نفس ناطقه و اگوی استعلایی [1] با روش مقایسه و تطبیق، به نقش ساحت انسانی در تبیین این مهم پرداخت شده است. نتایج به دست آمده از بررسی اندیشه های دو فیلسوف یاد شده عبارت است از این که ساحت انسانی منزلی نیست که هستی و شناخت از روی ناچاری در آن گرد آمده باشد، بلکه ساحت انسانی خود با سیر مراحل وجودی مراتب ادراکی متناسب را کسب و هستی و شناخت را در خود حاضر کرده است و در این راستا به علم یقینی دست یافته است.   [1] . Transcendental Ego.