مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۰۱.
۴۰۲.
۴۰۳.
۴۰۴.
۴۰۵.
۴۰۶.
۴۰۷.
۴۰۸.
۴۰۹.
۴۱۰.
۴۱۱.
۴۱۲.
۴۱۳.
۴۱۴.
۴۱۵.
۴۱۶.
۴۱۷.
۴۱۸.
۴۱۹.
۴۲۰.
معرفت شناسی
حوزه های تخصصی:
موضوع اسلامی سازی دانش، یکی از دغدغه های مهم عمده جوامع اسلامی است که البته مسبوق به سابقه نیز است. اگرچه تاکنون روش ها و الگو های فراوانی درباره چگونگی اسلامی سازی دانش و ضرورت آن توسط اندیشمندانی همچون سید حسین نصر، الفاروقی، العطاس، ضیاءالدین سردار و غیره بیان شده است، اما تدوین آن در چارچوبی فرانظری (متاتئوریک) که از یکسو بتواند به طور منسجم به مبانی فلسفی هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی شناخت پاسخ دهد و از سوی دیگر، دلایل تعدد الگوهای اسلامی سازی را تبیین کند، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این مسئله ازآنجا اهمیت می یابد که هرگونه تدوین و توسعه الگوی اسلامی سازی دانش، ابتدا باید در چارچوب نظری محض، یا آنچه که فرانظریه نامیده شده است، قرار بگیرد و به مسائل و الزام های فلسفی آن پاسخ گوید. در واقع پرسش اصلی این است که فرایند اسلامی سازی دانش قرار است درون چه چارچوب فلسفی و فرانظری انجام شود و پاسخ دینی به الزامات فلسفی آن چیست؟ در پژوهش حاضر، ابتدا واکاوی مفهوم فرانظریه در بافت دانش و تمدن غربی و نیز الزامات هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی آن و سپس بیان پاسخی به الزامات فلسفی براساس دین و رویکرد اسلامی مورد توجه است.
روش شناسی فارابی در علوم اجتماعی و فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث متدولوژی و استراتژی های پژوهش در علوم اجتماعی از اهمیت و ارزشی ویژه ای برخوردار است، اما از آنجا که در ادبیات علمی گذشته گان توجه اندکی به منطق و روش برای خلق معرفت می شد، پرداختن پیشینیان نظیر فارابی و ابن خلدون به مقوله متدولوژی و تکنیک های پژوهشی و استانداردهای علمی به سبک و سیاق امروزی آنهم به صورت آگاهانه، فعالیت ارزشمندتری به حساب می آید. به خصوص تأمل و دقت های ژرفی که فارابی نسبت به بحث متدولوژی از خود نشان داده است به گونه ای که می توان او را پیش گام در طرح مباحث روش شناسی دانست. این نوشتار در پی آن است تا با تعمق در آثار فارابی، یعنی "احصاء العلوم"، "علم مدنی" و" آراءاهل مدینه فاضله" و برخی دیگر آثار او که به بحث متدولوژی پرداخته، قواعد و اصول روش شناختی که مؤلف از آن بهره برده است را استخراج، طبقه بندی و تشریح نماید و تلاش دارد تا شیوه هایی که فارابی در مقام گرد آوری و تحلیل داده ها و نقد ارزیابی آرای دیگران به کار گرفته است توضیح دهد. قبل از آن، به مفروضاتی در مورد ماهیت واقعیت اجتماعی که از آن به مفروضات "هستی شناختی" یاد می شود و نیز مجموعه ی مرتبطی از مفروضات در مورد شیوه ای که معرفت نسبت به این واقعیت را می توان بدست آورد یعنی مفروضات "معرفت شناختی" و نیز مفروضات "انسان شناختی" که نقش مقدمی در بحث روش ها دارد، به اجمال پرداخته است.
نقش ادراکات انسانی در مراتب تکامل اجتماعات انسانی در علم مدنی فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش درصدد است که به ارزیابی نقش ادراکات انسان در شکل گیری انواع جوامع انسانی و تکامل آنها در علم مدنی فارابی بپردازد؛ به عبارت دیگر هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی رویکرد فارابی نسبت به منشأ تفاوت های موجود در مُدُن انسانی از چارچوب مراتب ادراکی حاکم بر یک جامعه است. روش تحقیق در پژوهش حاضر، استفاده از روش اکتشافی و رویکرد توصیفی-تحلیلی است و سعی می شود آراء این اندیشمند مسلمان درباره مسئله اصلی پژوهش، تبیین و بررسی شود. سامان دهی تحقیق این گونه خواهد بود که پس از طرح مسئله و ذکر مقدمه ای در باب اهمیت و ضرورت اقدام به چنین پژوهشی، مبانی انسان شناسیِ معرفت از منظر فارابی ارائه می شود، سپس به مبحث انواع مُدُن انسانی از نظر وی پرداخته خواهد شد و مبادی معرفتی و غیرمعرفتی مؤثر بر شکل گیری این جوامع مورد بررسی قرار خواهد گرفت، و در پایان به منشأ تفاوت های موجود در جوامع انسانی نسبت به دوری یا نزدیکی به مدینه فاضله که نشان دهنده تفاوت موجود بین مُدُن فاضله و غیر فاضله است، خواهد پرداخت.
تبیین و نقد حدود وظایف و اختیارات کنشگران آموزش و پرورش رسمی با نگاهی به اندیشه ی فلسفی فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۱۷ پاییز و زمستان ۱۳۸۹ شماره ۳ و ۴
7 - 238
حوزه های تخصصی:
این مقاله به منظور تبیین دیدگاه های انسان شناسی و معرفت شناسی فوکو و نقد دلالت های آن برای حدود وظایف و اختیارات کنشگران آموزش و پرورش رسمی (دولت، مدیران و معلمان) انجام شد. نتیجه ی پژوهش حاکی از آن است که بر اساس دیدگاه انسان شناسی و معرفت شناسی فوکو دلالت های زیر قابل استنتاج است. آموزش و پرورش در پی کشف معنا نیست، بلکه وظیفه ی آن خود آفرینی است. آموزش و پرورش فاقد بنیان های ثابت و جهانی است، چون حقیقت امری متکثر و زمانمند است؛ لذا روش های ثابت و یکسان در تعلیم و تربیت مردود است. بر اساس مفهوم کثرت گرایی فوکو همه ی فرهنگ ها در کانون توجه آموزش و پرورش قرار می گیرند. آموزش و پرورش مدنظر فوکو ضد اقتدار گرایی است؛ لذا علایق اعضای جامعه تا آنجا که ممکن است مورد توجه قرار می گیرد. آموزش و پرورش باید انتقادی باشد؛ لذا سخن معلم و متون درسی امری مقدس تلقی نمی شود. در آموزش و پرورش توجه به عنصر «دیگری» نقش اساسی دارد؛ یعنی معلم بتواند دانش آموز را از عناصر دیگر و فرهنگ های دیگر مطلع کند. آموزش و پرورش مبتنی بر گفتمان است. بر اساس دیدگاه فوکو دولت یا دستگاه حاکم نمی تواند به طور کامل آموزش و پرورش را در انحصار خود درآورد و یک نقش روبنایی دار. بنابر این آموزش و پرورش به سمت غیر متمرکز شدن پیش می رود. همچنین در زمینه ی وظایف و اختیارات مدیران در آموزش و پرورش اساساً پست مدرن ها و فوکو هم از بکار گیری اصطلاح «مدیریت» خودداری می کنند و به جای آن اصطلاح «رهبری » را به کار می برند، چون در رهبری مناسبات انسانی حاکم است. لذا از نظر فوکو رهبر بر حسب اقتضاء توسط دیگران برگزیده می شود بنابراین در مدرسه همه ی قدرت در شخصی به نام مدیر متمرکز نمی شود. وظیفه و اختیار معلم هم در آموزش و پرورش ایجاد تحول و ارتباط موضوع های مختلف درسی با مسائل وسیع تر اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است و به عنوان یک روشنفکر نقش ساختار زدایی خود را از فرهنگی که در آن زندگی می کند ایفا خواهد کرد. اما نقدی که به این دیدگاه وارد است، این است که حدود وظایف و اختیارات کنشگران آموزش و پرورش کاملاً مشخص و تعریف شده نیست، بنابراین رسیدن به هدف های آموزشی و تربیتی با مشکل مواجه خواهد شد.
نظریه ی ارتباط گرایی و تبیین و نقد مبانی معرفت شناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۱۷ پاییز و زمستان ۱۳۸۹ شماره ۳ و ۴
29 - 50
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو یکی از نظریه های یادگیری جدید و روبه رشد، تحت عنوان "ارتباط گرایی" را از نقطه نظر مبانی و پیش فرض های معرفت شناسی مورد نقد و بررسی قرار می دهد. ایده پردازان این نظریه، آن را نظریه یی برای عصر دیجیتال، و پاسخی مناسب به شرایط جدید و متغیر حال حاضر جوامع قلمداد می کنند. تاکنون پژوهش های متعددی در سراسر دنیا جنبه های مختلف این نظریه را – بویژه در رابطه با فضاهای مجازی و یادگیری های الکترونیکی- مورد پژوهش قرار داده اند، اما کمتر موردی را می توان یافت که از لحاظ معرفت شناسی به آن توجه کرده باشد. از آنجا که هر نظریه در انقیاد زمینه های فرهنگی و همچنین پارادایم های علمی حاکم بر زمانه خود است، به طور ویژه جوامعی که از مختصات انسان شناختی، معرفت شناختی و ارزش شناختی متفاوتی برخوردارند لازم است قبل از هر اقدام عملی در زمینه به کارگیری نظریه های جدید، آن را از جنبه های مذکور مورد بررسی و نقادی قرار دهند. بر این اساس پژوهشگران با روشی توصیفی-تحلیلی، به تبیین و نقد مبانی معرفت شناختی نظریه جدید پرداخته اند. نتیجه این بررسی نشان می دهد که این نظریه با اتکا به دانش ارتباطی (در برابر دانش کمّی و کیفی) و همچنین التزام به نظریه ی برآمدنی (در برابر نظریه ی علّی)، تلاش می کند از دیدگاه های تحویل گرایانه نسبت به یادگیری و فضاهای تعلیم و تربیت، به سوی دیدگاه های کل گرایانه حرکت کند؛ با این وجود، پژوهش نشان می دهد که تسری قوانین و یافته های دیگر علوم (فیزیکی) به علوم تربیتی، و همچنین انگاره ارگانیستی به آدمی، و یکسان انگاری قوانین شبکه های عصبی، اجتماعی و فناوری، به شکل پیچیده تری این نظریه را از جهات دیگری به یک نظریه تحویل گرا نزدیک کرده است.
«عقلانیت انتقادی» از منظر کارل پوپر و دلالت های آن برای تربیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۱۸ بهار و تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱
23 - 42
حوزه های تخصصی:
نگاهی به ابعاد فردی و اجتماعی زندگی بشر نشان می دهد که انسان در هیچ دوره ای از تاریخ، بی نیاز از اخلاق و تربیت اخلاقی نبوده است. یکی از فیلسوفانی که با در نظر گرفتن مقتضیات جهان معاصر، موضوع اخلاق را اندیشمندانه مورد مداقه قرار داده، کارل پوپر است. در این مقاله که با روش تحلیلی به رشته تحریر درآمده، ضمن رجوع به معرفت شناسی پوپر به ویژه نظریه ی عقلانیت انتقادی او که رنگ وبویی کاملاً اخلاقی دارد، دلالت هایی برای تربیت اخلاقی، استنباط شده است. دلالت های مذکور عبارتند از اصولی چون «برابری انسان ها در دانش و ارزش»، «تواضع علمی»، «گفتگو و بحث نقادانه» و «خودمختاری اخلاقی». راهبرد های تربیتی- اخلاقی منتج از این اصول می تواند مورد توجه مربیانی قرار گیرند که قصد دارند فرایند تدریس را با در نظر گرفتن اصول تربیت اخلاقی به پیش ببرند.
جایگاه معرفت شناختی عالم مثال در هریک از مراتب خلقت از دیدگاه مکتب ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
203 - 220
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به وجود عالم مثال مطلق به عنوان عالمی حقیقی و جوهری روحانی، که حدواسط میان عالم جبروت و عالم شهادت تلقی می شود، ازجمله باورهای عرفان محیی الدینی است .از آنجایی که تمام ممکنات عوالم خلقت در این عالم با صورتی مثالی ظهوردارند می توان به نقش بی بدیل این مرتبه از هستی در فرآیند معرفت انسان پی برد. مقاله حاضر برآن است که نشان دهد چگونه از طریق شناخت عالم مثال می توان به شناخت همه مراتب خلقت نائل گشت.ممکنات عالم عقول، با تجرد تام تنها درعالم مثال که محل ظهور صور است با یک نحو تعین مناسب کمالات خویش متمثل می شوند. مرتبه مثالی عالم دربردارنده حقایق نوری نیمه مجرد وسیعی است که با صوری مثالی تعین یافته اند، ممکنات عالم طبیعت نیز در سابقه وجودی خود ظهوری مثالی داشته اند زیرا عالم مثال واسطه ظهورآن ها است. بنابراین ارتباط معرفتی با عالم مثال امکان شناخت همه مراتب هستی را برای انسان فراهم می آورد و از آنجا که یکی از قوای ادراکی انسان قوه خیال اوست که خود از سنخ عالم مثال می باشد لذا انسان می تواند با مثال مقید خویش با عالم مثال مطلق ارتباط وجودی ومعرفتی حاصل نماید.
فلسفه جغرافیای سیاسی از رهیافت اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال هفتم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۷
57 - 84
حوزه های تخصصی:
جغرافیای سیاسی یکی از شاخه های دانش جغرافیا است. علم جغرافیای سیاسی به عنوان معرفت درجه اول و فلسفه علم جفرافیای سیاسی به عنوان معرفت درجه دوم شناخته می شود. در این پژوهش به بررسی فلسفه جغرافیای سیاسی از رهیافت اسلام پرداخته شده است. بنابراین با مفروض قرار دادن این که اولاً اسلام در تمامی زمینه های سیاسی و اجتماعی از مبانی نظری قابل دفاعی برخوردار بوده و ثانیاً، به دلیل خلأ موجود در حوزه فلسفه جغرافیای سیاسی از منظر تفکر اسلامی، چنین تحقیقی انجام شده است. بر این اساس، ضمن مراجعه به متون و منابع اسلامی از جمله قرآن کریم، منابع روایی، متون فقه سیاسی، تاریخی و نیز آثار اندیشمندان مسلمان در این رابطه، صورتبندی لازم با محتوایی مُستدل از جغرافیای سیاسی اسلامی تدوین گردیده است. تحقیق حاضر به روش توصیفی- تحلیلی به ویژه تحلیل محتوا انجام گرفته و نتایج حاصله نشان می دهد که اندیشه اسلامی در حوزه علوم اجتماعی و به طور خاص در رشته جغرافیای سیاسی، مبتنی بر رهیافتی موسوم به رهیافت عقلانیّت وحیانی است.
معرفت شناسی عرفانی با تأکید بر آرای سهروردی عارف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
195 - 222
حوزه های تخصصی:
معرفت شناسی عرفانی، معرفتی ذوقی و شهودی است که با قلب سر و کار دارد و حس و عقل را در آن راهی نیست. از دیدگاه عرفا این شناخت از طریق حواس ظاهری و یا فرایندهای استدلالی حاصل نمی شود بلکه معرفتی حاصل از کشف و شهود است که در اثر آن می توان به باطن جهان هستی پی برد. هدف پژوهش حاضر بررسی معرفت شناسی عرفانی از منظر شیخ شهاب الدین عمر سهروردی ، از عرفای بنام قرن هفتم هجری، است که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. از منظر سهروردی از اقسام معرفت که شامل معرفت حسی، عقلی، فطری و قلبی است، محل معرفت، قلب است و با معرفت قلبی می توان به شناخت حقیقی دست یافت. وی نیز مانند سایر عرفا، ضمن تأیید حس و عقل در کسب معرفت، این دو را برای دستیابی به معرفت حضرت حق، کافی نمی داند و اصالت را به معرفت قلبی می دهد. در سیر طریق معرفت که به صورت تدریجی طی می شود، انسان از مراحل مختلفی می گذرد و تا مرحله ای را پشت سر نگذارد به مرحله بعد وارد نمی شود.
دوره مدرن و دشواره تفسیر گزاره های اخلاقی شریعت
منبع:
سیاست پژوهی جهان اسلام دوره دوم بهار ۱۳۹۴ شماره ۲
35 - 76
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به تعارض میان متون مقدس دینی و نظام معرفتی دنیای مدرن می پردازد. این تعارض را می توان در دو زمینه کلی دسته بندی کرد. نخست تعارض میان نظریات علمی جدید با آیات هستی شناختی موجود در متون مقدس، و دوم تعارض میان گزاره های اخلاقی مبتنی بر آیات آسمانی با نظام اخلاقی نوین. این مقاله سعی دارد به تحلیل دو رویکرد عمده میان مسلمانان که سعی در توجیه تعارضات موجود میان متون مقدس دین اسلام با یافته های جدید اخلاقی داشته اند، بپردازد. گروه نخست با تاریخی فهم کردن فرآیند وحی، معتقد است که تعارضات موجود به دلیل اقتضائات زمانی-مکانی پیش روی پیامبر(ص) و شنوندگان وحی رخ داده است و گزاره های دینی را باید از نظرگاه زمان و مکان خاص خود فهم کرد. دسته دیگر نیز با نفی مدخلیت تاریخ در تکوین وحی معتقدند که تمامی این تعارضات چه اخلاقی و چه علمی ناشی از پیرایه ها و جعلیات رویایی موجود در متون دست دوم اسلامی می باشد.
پیوند موسیقی با علوم بیانی؛ تغییری معرفت شناختی در اندیشه ی انسان رنسانس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موسیقی در قرون وسطی در زمره ی علوم عددی بود، اما با ظهور انسان گرایی در دوران رُنسانس به علوم بیانی پیوست. این دگرگونی تغییری بنیادی در حوزه ی معرفت شناسی موسیقی را نشان می دهد و مطالعه پیرامون آن ابعاد گوناگونی از اندیشه ی انسان غربی را هویدا می کند. مطالعه ی تاریخی-تحلیلی حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که چه تغییری در بنیادِ معرفت شناختی موسیقی از قرون وسطی تا رنسانس در غرب رخ داده است. بررسی رَوند تحولات فکری طی قرون وسطی نشان داد که چگونه علم موسیقی از حیث موضوع جایگاه والایش را میان علوم عددی از دست داد و به حیطه ی علوم میانی رفت. اما انسان رنسانس این جایگاه را نیز برنتابید و موضوع موسیقی نظری را به علم تجربیِ آکوستیک مرتبط دانست. در این برهه موسیقی عملی و آهنگسازی نیز به یاران متجانس شان در میان علوم بیانی گِرویدند. این امر باعث شد تا موسیقی بنیان های نظری مورد نیازش را به ویژه در ساحت آفرینش از علوم بیانی اخذ کند و به سیاق آن ها درآید. بدین ترتیب موسیقی پایگاه معرفتی اش را میان امور تغییرناپذیر از دست داد و به حیطه ی تغییرپذیرها رفت. حیطه ای که جولانگاه اندیشه و عقاید و قلمرو سوبژگی انسان رنسانس بود.
بررسی انتقادی دیدگاه پایا درباره علوم انسانی دینی با تأکید بر اندیشه علامه مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایده علوم انسانی اسلامی در میان اندیشمندان اسلامی موافقان و مخالفانی دارد که هرکدام به طیف های گوناگونی تقسیم پذیر است. دیدگاه دکتر علی پایا در مخالفت با علم دینی و البته موافقت با تکنولوژی دینی و در نتیجه، گونه ای انکار علوم انسانی دینی شایسته تأمل است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی، این دیدگاه را متکی بر اندیشه علامه مصباح یزدی که از موافقان علوم انسانی اسلامی به شمار می آید بررسی کرده و به این نتیجه دست یافته است که ادعای پایا در این حوزه با مبانی معناشناختی، معرفت شناختی و روش شناختی صحیح ناسازگار است. به نظر می رسد علوم انسانی دینی نه تنها ممکن، بلکه محقق است. این دسته از علوم، کنش های فردی و اجتماعی انسانی را به منظور توصیف، تبیین، تفسیر، پیش بینی و جهت بخشی آنها مورد مطالعه قرار می دهند و در مرحله مسئله سازی، برای گزینش مسئله تحقیق، طرح مسائل تازه، یا طرح استدلال های نو، متأثر از آموزه های اسلام اند و در پاسخ به مسئله، متناسب با مسئله از آموزه های اسلام فی الجمله به عنوان اصول موضوعه یا پاسخ مسئله استفاده می کنند و آموزه های اسلام را در ارزیابی دستاوردهای خود، معتبر می دانند.
ارائه الگوی معرفت شناختی آموزش فکری قرآنی در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
101 - 126
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی معرفت شناختی آموزش فکری قرآنی در دوره ابتدایی انجام پذیرفت.. پژوهش مذکور از نظر هدف بنیادی- کاربردی، و از نظر گردآوری داده ها، روش پژوهش آمیخته است. از نظر نحوه اجراء، تلاش محقق بر استفاده از روش داده بنیاد (مصاحبه با خبرگان) و استفاده از روش توصیفی پیمایشی است که در دو مرحله کیفی و کمّی به گردآوری داده های اطلاعات پژوهش اقدام می گردد. جامعه آماری در بخش کیفی پژوهش، شامل خبرگان آموزش و پرورش بود که برای تعیین نمونه ها از روش نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند استفاده شد و تعداد 20 نفر با استفاده از اصل اشباع به عنوان حجم نمونه، در نظر گرفته شد. گروه دوم از جامعه آماری این پژوهش در بخش کمّی شامل تمامی معلمان ابتدایی شهر تهران به تعداد 2522 نفر بود. برای تعیین حجم نمونه بخش کمّی از فرمول کوکران استفاده شد: بنابراین تعداد 300 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به طور کلی روش نمونه گیری در این پژوهش تصادفی خوشه ای حجم نمونه تعیین شد. در بخش کیفی پژوهش حاضر از مصاحبه های نیمه ساختمند استفاده شد. در بخش کمّی، پرسشنامه ای محقق ساخته تنظیم شد. روایی و پایایی ابزارها مورد تایید قرار گرفت. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی کدگذاری نظری برگرفته از روش نظریه پردازی داده بنیاد بود. در بخش کمّی برای پاسخ به سؤال های پژوهش از آزمون تی تک نمونه ای بهره گرفته شد.. نتایج حاصل از تحلیل نشان داد که از میان 49 شاخص (گویه) موجود، 10 مؤلفه ی اصلی قابل شناسایی است. این مؤلفه ها شامل، شناخت اثباتی (شناخت خود، محیط و شناخت مهارتی)، شناخت تبیینی (شناخت معنوی فردی و اجتماعی)، شناخت حقیقی (شهود و آموزش تدریجی)، و شناخت اعتباری (قلب، حواس و ادراک) است.
عقلانیّت اخلاقی از منظر نواندیشی دینی معاصر: درآمدی انتقادی بر مبانیِ آراءِ اخلاقی تربیتیِ ابوالقاسم فنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
145 - 168
حوزه های تخصصی:
دیدگاه های بنیادین اخلاقی به لحاظ تأثیر کلان در اتّخاذ رویکردهایِ اخلاقی تربیتی، اهمیّت بسزایی دارند. این دیدگاه ها، مسائل یا موضوعاتِ بحثِ فلسفه اخلاق اند و به دلیل اهمیّت و تأثیرگذاری فراگیر رویکردهایِ اخلاقی تربیتی، توجّه به آنها ضروری است. اما رویکردهای مطرح در فلسفه اخلاق نیز مبتنی بر دیدگاه های هستی شناسانه و معرفت شناسانه اند و همین دیدگاه ها، منشاء دیگر منظرهای شناختی و علمی مانند انسان شناسی، دین شناسی، زیبایی شناسی و ... تلقّی می شوند. این جُستار عهده دارِ بحث ازین مبانی در آراء ابوالقاسم فنایی به عنوان یکی از متفکّران دینی معاصرست که اصلی ترین ممیّز آن قائل بودن به «عقلانیّتِ اخلاق» است. دراین مقاله، با استفاده از روشِ تحلیلِ مفهومی به تحلیلِ دقیقِ آثار متقدّم وی، مبانیِ هستی شناسانه، معرفت شناسانه و انسان شناسیِ مطرح در این آثار موردبحث قرار گرفته است. هم چنین به مشخِصه هایِ مبانیِ بنیادین این رویکردِ فکری و لوازمِ و بایسته های ممکن آن در حوزه اخلاقی تربیتی پرداخته شده است. دراین نوشته روشن ساختیم «عقلانیّت اخلاقی» موردنظر در اینجا در مباحثِ توجیه و اثبات ضرورتاً نیازمندِ ایضاحِ بیش تری است. هرچند «عقلانیّت اخلاقی» وجود یک موقعیّت و جایگاهِ معرفت شناسانه ایده آل و خطاناپذیر را به رسمیّت می شناسد، اما نسبت به تکثّری از احکام و داوری های اخلاقی فاعل محورِ انسانی روی گشاده نشان می دهد. هم چنین منحصر نبودنِ عقلانیّت به عقلانیّت استدلالی در «عقلانیّت اخلاقی»، نقطه قوّتِ برجسته ای درخصوصِ 1. تعدیلِ و پذیرشِ لوازم و ایجاب هایِ سازگارِ سایرِ دیدگاه های اخلاقی و 2. رویکردِ تعین کننده ای در طراحی و ایجادِ نظام های اخلاقی تربیتی ایده آل خواهدبود.
معرفت شناسی، دانشی درجه یک(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
109 - 145
حوزه های تخصصی:
عموماً معرفت شناسی را دانش درجه دو می دانند که در آن از حیثیت ارزشمندی معرفت گفت وگو می شود. در مقابل، در فلسفه، درباره ی ویژگی های وجودی معرفت، از قبیل تجرد و ماهیت آن بحث می شود. اما همان گونه که برخی از فیلسوفان معاصر متذکر شده اند بسیاری از بحث های معرفت شناسی هستی شناسانه اند. حتی بحث از ارزش معرفت نمی تواند بدون توجه به واقعیت داری آن باشد. هم چنین بدون تکیه بر اصول متافیزیکی، هم چون اصل تحقق واقعیت، ذومراتب بودن آن، اصل علیت و فروعات آن، نمی توان بحث های معرفت شناختی را پیش برد. ازاین رو معتقدیم معرفت شناسی نیز دانشی درجه یک بوده و بخشی از هستی شناسی است و تنها با یک اعتبار خاص است که می توان آن را دانش درجه دو تلقی کرد.
جایگاه معرفت شناسی در دانش جغرافیا؛ خاستگاه ها و رویکردها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
155 - 172
حوزه های تخصصی:
علم جغرافیا یکی از علوم تأثیرگذار در زیست بشر است که درگذشته و حال، تحولات متعددی را به لحاظ بنیادهای فلسفی به دنبال داشته است. این تحول نشان می دهد که متخصصان و اندیشمندان این حوزه بر سر موضوع، ماهیت و تعریف این علم هم نظر نبوده اند؛ اما باوجوداین تنوع موجود در علم جغرافیا، امروزه این علم توانمندی های بسیاری یافته و با ابزارهای فنی که در دست دارد دارای گرایش های تخصصی جدیدی گردیده است. فلسفه دانش جغرافیا به مثابه اساس نامه یا قانون اساسی نظام علمی این دانش، نقشی کلیدی و مرکزی در حیات علمی آن دارد. اگرچه تحول در زندگی بشر و ضرورت های نوین آن در بدو امر به تخصص گرایی در علوم منجر شد، ولی با گسترش شاخه های علمی توجه به کلیت معرفت بشری نیز به احساسی مشترک بین اندیشمندان مبدل گردید تا با نگرشی نو در گام نخست به تبیین فلسفه علم جغرافیا پرداخته شود و در راستای آن وضع معرفت جغرافیایی را بررسی نماید. امروزه موضوع معرفت شناسی در دانش جغرافیا از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این اهمیت متأثر از مکتب های فلسفی مانند اثبات گرایی، هرمنوتیک و پساساختارگرایی است. در این مقاله تلاش شده است تا این مسئله مورد بررسی قرار گیرد و اهمیت آن برای دانش جغرافیا آشکار گردد.
بررسی معرفت بخشی خبر متواتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
195 - 218
حوزه های تخصصی:
معرفت بخشی خبر متواتر از مباحثی است که بیش از آنکه در دانش علوم حدیث به آن پرداخته شود، در منطق و به میزان کمتر در اصول فقه بدان پرداخته شده است. بن مایه های مطالعه معرفت شناختی خبر متواتر نشان می دهد معرفتی که عرف آن را پذیرا باشد، برای تحقق معرفت بخشی متواتر از راه کثرت مُخبران و عدم امکان عادی تبانی بر دروغ، کافی است. تقسیم دوگانه تواتر به لفظی و معنوی و زیر مجموعه آن با نگاه به نوع معرفت دلالت آن در قالب تطابقی و تضمّنی و التزامی محدوده معرفت شناختی حاصل از خبر متواتر را توسعه خواهد داد. این نوشتار تلاش دارد با روش توصیفی- تحلیلی عدم دستیابی به یقین از راه تواتر را چنان که فخر رازی ادّعا نموده به چالش کشد و اثبات کند برای مخبرانِ خبر متواتر که از اهالی عرف محسوب می شوند، یقین روانشناختی و اطمینان مفید و کافی خواهد بود. بدیهی یا نظری بودن علم حاصل از تواتر مهم نیست؛ زیرا با توجه به نظریه احتمالات شهید صدر یا تدریجی الوصول بودن علم مذکور در نگرگاه غزّالی، بدیهی یا نظری بودن آن علم قابل جمع است. همچنین شبهات مطرح در حسی بودن علم مخبر تواتر از قبیل تغییرپذیر بودن محسوسات، با قائل شدن به تفصیل در مسأله قابل پاسخ است.
اعتبار معرفت شناختی نظریه"معرفت قدسی" سنت گرایان در محک صدق و توجیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۳)
47 - 70
حوزه های تخصصی:
سنت گرایان با دیدگاهی سلبی نسبت به معرفت شناسی مدرن پسادکارتی، صحبت از معرفتی کرده اند که دارای صبغه ای مابعدالطبیعی و ناظر به مراتب مختلف وجود است. آنها با حکم به عدم کفایت تجربه و استدلال که محور معرفت شناسی پسارنسانس هستند، منبع اصلی معرفت و دست یابی به حقیقت را عقل شهودی می انگارند. شهودگرایی در سنت گرایی، در حد روش باقی نمی ماند و به نظر می رسد با نوعی تحول پارادایم مواجه ایم که می کوشد انگاره های دیگر را تغییر دهد. مسئله این مقاله آن است معرفت قدسی چه نسبتی با معرفت و دو رکن جدایی ناپذیر آن، یعنی صدق و توجیه دارد؟ آیا اساساً امکان تحقق معرفت قدسی وجود دارد؟ در پاسخ به این پرسش ها، ابتدا به تحلیل ارکان معرفت قدسی و نسبت آن با معرفت پرداخت. اشتراک لفظ و خلط مفهوم و مصداق در کابرد واژه حق، محدودیت و انتقال ناپذیری شهود، نامتعارف بودن، تفسیرپذیری و عدم وحدت تجارب شهودی از انتقادات معرفت شناختی وارد بر معرفت قدسی هستند. همچنین تحقق پذیری این معرفت در جهان مدرن واقع گرایانه به نظر نمی رسد.
مهم ترین مختصات معرفت شناختی فضای سایبر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹۵
5 - 39
حوزه های تخصصی:
فضای سایبر -که از آن مسامحتاً با عنوان فضای مجازی یاد می شود- عرصه و زیست جهانِ نوینی است که در پی بروز انقلاب های علمی چند دهه اخیر و پیشرفت بشر در علوم رایانه و فناوری اطلاعات، به دست انسان مدرن گشوده شده است. به موازات انفتاح و بسطِ فزاینده این ساحت جدید، فراهم شدن امکان تعامل فرامکانی و فرازمانی افراد با یکدیگر و با اشیاء و نیز بروز تغییر هستی شناسانه (تغییر در نحوه وجودِ) اطلاعات، یعنی گسست اطلاعات از ماده (کاغذ) و شبیه سازی آن در ماده "بیت" (دیجیتالی شدن اطلاعات)، در عرصه معرفت شناسی بشر و درک او از چیزها نیز دگرگونی شگرفی پدید آمد؛ به گونه ای که می توان، نشستن اطلاعات به جای معرفت؛ تغییر در روش طبقه بندی اطلاعات؛ مرور صفحه نمایش به جای خواندن مطلب؛ تحول در معیار صدق باورها؛ تحول در الگوی توجیه باورها؛ فقدان ملاک تمییز میان حقیقت و مجاز؛ گسترش معرفتِ اجتماع محور؛ و تحول در مسئولیت معرفتی را در زمره مهم ترین مختصات معرفت شناختی فضای سایبر -چونان یکی از اصلی ترین منابع معرفت بشر کنونی- دانست. پژوهش حاضر با روش تحلیلی-عقلی، درصدد تبیین مختصات معرفت شناختی فضای سایبر بوده و اهم تطورات معرفت شناختی این عرصه را به تصویر کشیده است
اثرپذیری کیرکگور از کانت در معرفت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
132 - 152
حوزه های تخصصی:
میان کانت و کیرکگور در حوزه های گوناگون شناخت، اخلاق، ایمان و هنر می توان مطالعه ای مقایسه ای انجام داد. در این مقاله به مقایسه ی آرای این دو فیلسوف در مبحث معرفت شناسی می پردازیم. بنیاد اساسی اشتراک هر دو در زمینه ی شناخت، باور ایشان به گسست میان نظر و عمل است که مبنای نگاهشان به شناخت انسانی را شکل می دهد. در این جا نشان داده می شود که معرفت شناسی کانت، بستری را ایجاد کرده است که در آن نظر کیرکگور درباره ی گسست وجود و اندیشه شکل گرفته است و همین نگاه باعث می شود تا هر دو معتقد به محدودیت شناخت انسان باشند. در ادامه مشخص می شود که کیرکگور به پیروی از کانت وجود را متمایز از ماهیت می داند. در آخر نشان می دهیم که ستیز کانت با براهین سنتی اثبات وجود خداوند، زمینه ای را ایجاد کرد تا کیرکگور مخالفت خود با خداشناسی استدلالی را بر آن بنا کند و آن برهان ها را برای یک مومن ناکارآمد بداند.