مطالب مرتبط با کلیدواژه
۷۲۱.
۷۲۲.
۷۲۳.
۷۲۴.
۷۲۵.
۷۲۶.
۷۲۷.
۷۲۸.
۷۲۹.
۷۳۰.
۷۳۱.
۷۳۲.
۷۳۳.
۷۳۴.
۷۳۵.
۷۳۶.
۷۳۷.
۷۳۸.
۷۳۹.
۷۴۰.
نوآوری
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بر آن است تا با رویکردی تحلیلی به بررسی اثرسنجی نوآوری علمی بر بهره وری نیروی کار کشورهای اسلامی با کاربرد متغیر میانجی سلامت بپردازد. در این مطالعه از پانل دیتا و نرم افزار Eviews 13 استفاده شده است که طی دوره زمانی 2010-2022 به بررسی و تحلیل متغیرهای مستقل بر بهره وری نیروی کار می پردازد. متغیرهای مورد بررسی در این تحقیق شامل سرمایه فیزیکی سرانه، تکنولوژی، نوآوری، آموزش، مخارج بهداشت و درمان و امید به زندگی می باشد. شاخص متغیر سرمایه فیزیکی و انسانی به ترتیب تسبت تشکیل سرمایه خالص بر تعداد شاغلان و متوسط سال های تحصیل است که تاثیر مثبتی بر بهره وری نیروی کار داشته ، همچنین شاخص تعداد مقالات چاپ شده در ژورنال های علمی و فنی جانشین برای متغیر نوآوری و صادرات فناوری پیشرفته به که عنوان نماینده ای برای متغیر تکنولوژی است وشاخص مربوط به اندازه گیری سلامتی که امید به زندگی و هزینه سلامت سرانه به عنوان جانشینی برای سطح بهداشت و سلامت در نظر گرفته شده است با بهبود خود باعث افزایش سطح بهره وری نیروی کار می شود. نتایج حاصل از پژوهش بیان می کند که تمامی متغیرهای مورد استفاده در تحقیق تاثیر مثبت و معنی داری بر رشد بهره وری نیروی کار در گروه کشورهای اسلامی دارد.
ارائه مدلی برای تأثیر حاکمیت شرکتی و ساختار مالکیت بر نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۶)
161 - 188
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل اصلی بهبود کارایی اقتصادی، نظام راهبری بنگاه (حاکمیت شرکتی) است که در برگیرنده مجموعه ای از روابط میان مدیریت شرکت، هیئت مدیره، سهامداران و سایر گروه های ذینفع است.در این پژوهش مدل جدیدی جهت تبیین رابطه میان حاکمیت شرکتی و ساختار مالکیت با نوآوری ارائه شده است. هدف اصلی پژوهش حاضر ارائه یک مدل نظام مند در نوآوری جهت تبیین رابطه میان معیارهای حاکمیت شرکتی، ساختار مالکیت و ویژگی های شرکتی با استفاده از مدل دلفی بوده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر روش تحلیلی پیمایشی و از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری مورد مطالعه شامل شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1390-1397 انتخاب شده است. برای انتخاب نمونه پژوهش با استفاده از روش غربال گری (حذفی) تعداد 104 شرکت انتخاب گردید، که متغیرهای حاکمیت شرکتی و ساختار مالکیت به عنوان متغیر مستقل در نظر گرفته شده است و با استفاده از داده های ترکیبی کیفی و کمی، رگرسیون چند متغیره، نرم افزارspss نسخه 20 و ایویوز 7 رابطه آن ها با نوآوری شرکت به عنوان متغیر وابسته بررسی شده است. نتایج نشان می دهد در بین متغیرهای حاکمیت شرکتی و ساختار مالکیت، تمرکز مالکیت، مالکیت دولتی و مالکیت نهادی باعث کاهش نوآوری می شود، ولی متغیرهای نسبت اعضای غیرموظف و پاداش هیأت مدیره باعث بهبود وضعیت نوآوری در شرکت های بورسی می شوند. طبق این مدل سایر متغیرهای حاکمیت شرکتی تأثیر معنی داری بر نوآوری نداشته اند.
سیاست گذاری برنامه ایِ چین ذیلِ تحولات بلندمدت آن: تحلیلی بر توسعه نوآوری محور در برنامه چهاردهم (2025-2021) چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه و توسعه سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
157 - 193
حوزههای تخصصی:
خصلت ویژه حکمرانی چین؛ یعنی اتکا به نظام تک حزبی و برنامه ریزی مرکزی واجدِ عدم تمرکزِ منطقه ای، با وجود شدت و ضعف در آن، در این کشور به یک ویژگی پایدار در برنامه ریزی توسعه تبدیل شده است که به نحوی پویا با روند بلندمدت حرکت چین تحت قیودِ اقتصاد جهانی مرتبط است. این مقاله به دنبال تببین آن است که چین از ابتدای دهه 2020، در بزَنگاه برنامه چهاردهم (2025-2021)، و برای غلبه بر چالشِ گذار دشوار از یک اقتصاد صادرات محور و کاربر به یک اقتصاد نوآورانه و سرمایه بر، بر امر نوآوری هدف گذاری کرده تا پیشرانه رشد اقتصادی آن از حرکت بازنماند. تغییر پارادایم فوق در برنامه چهاردهم چین نمود یافته است. به عبارت دیگر، هدف گذاری برنامه چهاردهم چین بر نوآوری، برآیندی است از گذار این کشور از دوره جهش خود (2020-1978)، ورود به دشواره های بلوغ اقتصادی و ضرورت اتکا به منابع جدید و متفاوتی از رشد که آسیب کمتری بر محیط زیست وارد می کند. روش انجام این تحقیق، تحلیل سند برنامه چهاردهم توسعه چین (2025-2021) از بابت برجسته شدن مقوله توسعه نوآوری محور در آن، در تقاطع با تحلیل سایر اسناد پشتیبان این برنامه است. یافته های ما نشان داده است، یک بار دیگر حاکمان چین ملزومات توسعه زمانمند را اجابت کرده و گذار به یک اقتصاد نوآورانه و سرمایه بر را که وابستگی بسیار کمتری به صادرات دارد و بیشتر به مصرف داخلی وابسته است و نسبت بسیار پایینی از تولید ناخالص داخلی خود را سرمایه گذاری می کند، انتخاب کرده اند. وجه پایدارانه انتخاب رویکرد نوآوری محور، هم فشارهای وارده بر اقتصاد شکننده چین ازطرف منابع و محیط زیست را تعدیل می کند و هم مرزهای آینده جهان را به روی این کشور- قاره می گشاید.
بررسی نقش میانجی راهبرد های تقلید و نوآوری در اثرگذاری سرمایه فکری و ظرفیت جذب بر عملکرد صادراتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر ظرفیت جذب و سرمایه فکری بر عملکرد صادراتی شرکت های فناور استان گیلان با در نظر گرفتنِ نقش میانجی راهبرد های نوآوری و تقلید است. طرح پژوهش/ روش شناسی/ رویکرد: این پژوهش از نوع کمّی و به شکل توصیفی-پیمایشی است. 220 شرکت با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی در دسترس تعیین گردید. داده های جمع آوری شده با روش مدلسازی معادلات ساختاری و رویکرد حداقل مربعات جزئی با استفاده از نرم افزار Smart PLS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان دادند که رابطه معناداری میان ظرفیت جذب، راهبرد های نوآوری و تقلید، و عملکرد صادراتی وجود دارد اما رابطه سرمایه فکری با راهبرد های تقلید مورد تایید قرار نگرفت. همچنین، فقط نقش میانجی راهبرد نوآوری در ارتباط بین سرمایه فکری و عملکرد صادراتی مورد تایید قرار گرفت. ارزش/ اصالت پژوهش: این پژوهش با بهره گیری از مدل تاثیر ظرفیت جذب و سرمایه فکری بر عملکرد صادراتی با نقش میانجی راهبرد های نوآوری و تقلید، ادبیات موجود در زمینه راهبرد تقلید را بسط می دهد و به بررسی ویژگی های آن می پردازد. یافته های پژوهش حاضر باعث افزایش شناخت و آگاهی در این حوزه می شود و می تواند زمینه ساز اقدامات کاربردی و اثربخش باشد.
نقش تعدیلگر سهامداری نهادی بر رابطه بین اندوخته مالی و سرمایه گذاری نوآوری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
اهداف؛ کشورهای در حال توسعه به وسیله زمینه های استراتژیک توسعه مبتنی بر نوآوری هدایت می شوند و فعالیت های نوآورانه شرکت ها نیروی محرکه مهم توسعه پایدار در اقتصاد هستند. اندوخته مالی یک منبع انعطاف پذیر است که فراتر از نیازهای روزانه فعالیت های تجاری، تجمع منبع را فراهم می کند. چگونگی تأثیر منابع ارائه شده توسط اندوخته مالی بر سرمایه گذاری در فعالیت های نوآوری شرکت و تأثیر سهام داران نهادی بر رابطه بین اندوخته مالی و سرمایه گذاری در نوآوری شرکت ها از اهداف اصلی پژوهش حاضر می باشد. روش؛ این پژوهش کمی، توصیفی، نیمه تجربی و کتابخانه ای است. روش پژوهش از نظر محتوا و ماهیت از نوع همبستگی است. تجزیه و تحلیل آماری بر روی اطلاعات نمونه ای از شرکت های بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1396 تا 1401 با 481 مشاهده انجام شد. از رگرسیون چند متغیره با اثرات ثابت سال و صنعت، و نرم افزار استاتا ورژن 17 برای آزمون فرضیه های پژوهش استفاده شده است. نتایج؛ نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که اندوخته مالی بر سرمایه گذاری در نوآوری تأثیر مثبت و معناداری دارد و سهامداری مؤسسات مقاوم به فشار تأثیر تعدیل کننده مثبتی بر رابطه بین اندوخته مالی و سرمایه گذاری در نوآوری دارد و سهامداری مؤسسات حساس به فشار تأثیر تعدیل کننده بر رابطه بین اندوخته مالی و سرمایه گذاری نوآوری ندارد. نوآوری؛ این مطالعه ضمن بسط ادبیات نظری موجود، عوامل مؤثر بر سرمایه گذاری در نوآوری سازمانی را اصلاح و ویژگی های ناهمگن سرمایه گذاران نهادی را طبقه بندی و بررسی می کند.
واکاوی نقش فرآیندهای مدیریت دانش در استفاده از استراتژی های رقابتی برای دستیابی به نوآوری در شرکت های دانش بنیان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی منابع انسانی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
78 - 96
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به واکاوی نقش فرآیندهای مدیریت دانش در استفاده از استراتژی های رقابتی برای دستیابی به نوآوری در شرکت های دانش بنیان پرداخته است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی – پیمایشی است. جامعه آماری متشکل از مدیران شرکت های دانش بنیان بوده که طبق اطلاعات سایت رسمی شرکت های دانش بنیان تعداد این شرکت ها در داخل کشور به ۸۴۸۷ رسیده است؛ که از این تعداد، حدود ۳۸۴ نفر که همان کف نمونه برای جامعه نامحدود برای فرمول کوکران است انتخاب شده که از این تعداد نیز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ۲۰۳ نفر به گویه های پرسشنامه پاسخ دادند. وسیله سنجش پرسشنامه بوده و روایی آن با نظر خبرگان و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ تایید شد. داده ها بانرم افزارپی ال اس تحلیل گردیدند. نتایج نشان از آن داشت که فرآیندهای مدیریت دانش باضریب مسیر ۹۷۳/۰ و ضریب t ۶۳۶/۴ بر استراتژی های رقابتی و با ضریب مسیر ۷۳۴/0 و ضریب t ۸۲۹/۸ بر نوآوری، و استراتژی های رقابتی با ضریب مسیر ۲۵۰/۰ و ضریب t ۹۵۵/۲ بر نوآوری تأثیر دارد. استراتژی های رقابتی با ضریب مسیر ۲۴۳/۰ و ضریب t ۹۴۳/۲ توانست رابطه بین فرآیندهای مدیریت دانش و نوآوری را میانجی گری نماید. در این راستا پیشنهاد می گردد مدیران شرکت های دانش بنیان با بهبود فرآیندهای مدیریت دانش و بکارگیری استراتژی های رقابتی موثر در سازمان زمینه را جهت افزایش نوآوری مهیا ساخته و به بهبود عملکرد سازمان کمک کنند.
تأثیر چابکی بازاریابی بر بهره وری و نوآوری در آشفتگی بازار
حوزههای تخصصی:
در دنیای رقابتی و متغیر امروز، آشفتگی بازار به یک واقعیت اجتناب ناپذیر تبدیل شده است پژوهش حاضر بررسی تاثیر چابکی بازار یابی بر بهره وری و نوآوری در شرایط آشفتگی بازار می پردازد. پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی است، و از نظر روش پیمایشی و به لحاظ ماهیت نیز پژوهشی توصیفی می باشد. بعد از تنظیم اهداف و سؤالات پژوهش، پرسشنامه ای مرکب از 20 سؤال تهیه و تنظیم شد و میان جامعه آماری توزیع گردد. برای محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید و پایائی پرسشنامه بسیار مطلوب ارزیابی گردیده است. جامعه تحقیق حاضر شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران فعال در صنعت خودرو و ساخت قطعات به تعداد 35 شرکت بودند. براساس آمار مأخوذه تعداد 9000 نفر در این شرکت ها در بخش های اداری و بازرگانی مشغول به کار هستند که براساس جدول مورگان-کرجسی تعداد 370 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری تصادفی ساده بود.. همچنین تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و SMART PLS صورت گرفته است. نتیجه آزمون فرضیه ها نشان داد؛ چابکی بازار یابی تاثیر مثبت بر بهره وری سازمان دارد.چابکی بازار یابی تاثیر مثبت بر نوآوری سازمان دارد.چابکی بازاریابی به طور غیر مستقیم از طریق افزایش بهره وری، بر نوآوری تاثیر می گذارد.در شرایط آشفتگی بازار ، تاثیر چابکی بازاریابی بر بهره وری و نوآوری بیشتر از شرایط پایدار است.
مدلی برای خلق و اجرای نوآوری دوسوتوان در صنعت بانکداری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
1002 - 1028
حوزههای تخصصی:
هدف: صنعت بانکداری ایران از جمله صنایع خدمات محوری است که در چند سال گذشته با چالش ها و مشکلات عدیده ای روبه رو شده است. یکی از راه های برون رفت از این مشکلات، روی آوردن به نوآوری، به ویژه نوآوری دوسوتوان است. به همین علت، هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل خلق و اجرای نوآوری دوسوتوان در صنعت بانکداری ایران و اولویت بندی این عوامل در قالب مدل ساختاری تفسیری (ISM) است.
روش: پارادایم این پژوهش، پراگماتیسم است و از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری اطلاعات رویکرد ترکیبی است. قلمرو مکانی پژوهش، صنعت بانکداری ایران است. جامعه آماری پژوهش، خبرگان، اساتید دانشگاهی، مدیران ارشد بانک ها و همچنین متخصصان حوزه های نوآوری، فناوری، تحول دیجیتال، بازمهندسی فرایندها در بانک بوده است. این افراد در بانک مسئولیت داشتند و در زمینه استراتژی، تصمیم گیری و اجرای نوآوری در بانک ها، از شناخت و تخصص کافی برخوردار بودند. به همین منظور، در این پژوهش از روش نمونه گیری قضاوتی استفاده شده است. پژوهش حاضر در دو مرحله کیفی و کمّی انجام شده است. در مرحله کیفی، از روش تحلیل محتوا بهره گرفته شده است. در این مرحله، ابتدا به مطالعه و بررسی ادبیات موجود در زمینه نوآوری دوسوتوان پرداخته شد؛ سپس با ۲۴ نفر از خبرگان صنعت بانکداری مصاحبه به عمل آمد و در نهایت مؤلفه های خلق و اجرای نوآوری دوسوتوان در صنعت بانکداری استخراج شد. در بخش کمّی نیز پرسش نامه ای بین ۱۳ نفر از خبرگان توزیع شد. داده های جمع آوری شده برای تشکیل ماتریس خودتعاملی و طی کردن مراحل مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شد. در نهایت با اجرای مراحل مدل سازی ساختاری تفسیری، عوامل شناسایی شده در بخش کیفی، اولویت بندی و در قالب مدل ارائه شد.
یافته ها: بر اساس یافته های این پژوهش، در بخش کیفی، عوامل مؤثر بر خلق و اجرای نوآوری دوسوتوان در صنعت بانکداری در قالب ۶۷ مؤلفه، ۱۵ مفهوم و ۶ مقوله اصلی شناسایی شد. سازوکار فرایند اجرایی، یادگیری سازمانی، نقش آفرینی سبک رهبری در نوآوری، ایجاد زیرساخت های فناورانه و تکنولوژیک، بسترسازی سازمانی و درک تلاطم های محیط رقابتی، ۶ مقوله اصلی شناسایی شده برای خلق و اجرای نوآوری دوسوتوان در صنعت بانکداری ایران هستند. همچنین بر اساس نتایج بخش کمّی، این عوامل در سه سطح طبقه بندی شدند. در سطح اول، عوامل سازوکار فرایند اجرایی، یادگیری سازمانی و ایجاد زیرساخت های فناورانه و تکنولوژیک قرار گرفت. در سطح دوم، نقش آفرینی سبک رهبری در نوآوری و طبقه بندی شد و در سطح سوم، بسترسازی سازمانی و درک تلاطم های محیط رقابتی قرار گرفت. بدین ترتیب مدل نهایی پژوهش ارائه شد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده، در وهله اول، مدیران صنعت بانکداری باید بسترسازی سازمانی و درک تلاطم های محیطی را در نظر بگیرند؛ زیرا نسبت به سایر عوامل بیشترین تأثیرگذاری و کمترین تأثیرپذیری را دارند. در مرحله بعد، مدیران این صنعت باید از سبک های نوآورانه و مشارکتی، در راستای حمایت از خلق و اجرای نوآوری دوسوتوان در صنعت بانکداری اهتمام ورزند و در آخرین مرحله نیز، مدیران این صنعت باید زیرساخت های تکنولوژیک خود را توسعه دهند، به یادگیری سازمانی و مدیریت دانش در بانک توجه ویژه داشته باشند و فرایند اجرای نوآوری دوسوتوان را عملیاتی کنند. بر اساس نتایج این پژوهش می توان گفت که اجرای نوآوری دوسوتوان مبتنی بر نوآوری اکتشافی و بهره بردارانه، می تواند صنعت بانکداری ایران را به صنعتی پویا تبدیل کند. نوآوری دوسوتوان باعث می شود تا بانک های فعال در کشور ما، از حالت لختی سازمانی و بی انگیزگی کارکنان رها شوند و به سمت ایجاد محصولات مالی متنوع مبتنی بر نیاز مشتریان خود روی آورند. مبتنی بر نتایج پژوهش، یکی دیگر از پیامدهای خلق و اجرای نوآوری دوسوتوان در بانک های ایران، بهبود عملکرد اکوسیستم بانکی و مالی کشور است. ایجاد شبکه ها و اتحادهای مختلف بین ارکان مختلف اکوسیستم بانکی و تأمین مالی برای زنجیره ارزش کسب وکارها، می تواند از نتایج اجرای نوآوری دوسوتوان در نظام بانکی ایران باشد.
شناسایی ابعاد انواع نوآوری و تأثیر آنها بر عملکرد بازار مبتنی بر اظهارات بر خط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دیریت نوآوری سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۶)
141 - 170
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه کنونی، شناسایی ابعاد و زیرابعاد انواع نوآوری و تأثیر آنها بر عملکرد بازار مبتنی بر اظهارات برخط (آنلاین) است. پژوهش کنونی از نوع آمیخته است. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل روایت های مربوط به ابعاد و زیرابعاد انواع نوآوری فروشگاه های خرید برخط مطرح در کشور است. روش نمونه گیری، قضاوتی بود که 69 روایت انتخاب شد. با روش تحلیل روایت، شبکه این بخش ارائه شد. در بخش کمی، جامعه آماری شامل 110 نفر از مدیران وب گاه های فروش برخط بودند. روش گردآوری داده ها، پرسش نامه الکترونیکی بود. نتایج الگوسازی معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار Smart PLS، نشان داد که نوآوری بر عملکرد بازار فروشگاه های خرید برخط مؤثر است. بُعد نوآوری الگوی کسب وکار با زیرابعاد نوع الگوی کسب وکار و جریان درآمدی؛ بُعد نوآوری سازمانی با زیربُعد نوآوری راهبردی؛ بُعد نوآوری بازاریابی با زیرابعاد نوآوری محصول، نوآوری قیمت، نوآوری توزیع، نوآوری ترفیع، نوآوری تبلیغات و نوآوری ارتباط با مشتریان؛ بُعد نوآوری فرایند با زیرابعاد نوآوری فناوری و نوآوری ایمنی؛ بُعد نوآوری اعتبار با زیرابعاد نوآوری اعتماد و نوآوری تخصص بر عملکرد بازار، تأثیرگذار هستند.
شناسایی فرصت های نوآورانه کارآفرینی در صنعت بلندمرتبه سازی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دیریت نوآوری سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
137 - 168
حوزههای تخصصی:
مشکلات کمبود زمین شهری و توجه به رویکردهای زیست محیطی از جمله مباحث انرژی و کاهش سطح دست خورده زمین طبیعی، از دلایل اهمیت صنعت بلند مرتبه سازی است. این پژوهش که در سال 1402 با مدل موریسون انجام شد از نظر روش تحقیق، توصیفی- پیمایشی و دارای رویکرد آمیخته (کیفی- کمی) است. در بخش کیفی از روش های گروه های کانونی و مصاحبه ی عمیق و در بخش کمی از روش تحقیق توصیفی پیمایشی و ابزار پرسشنامه استفاده شد. جامعه آماری کیفی شامل خبرگان، مدیران صنعت و کارآفرینان صنعت بلندمرتبه سازی بود که در مرحله کیفی، 12 نفر و در مرحله کمی، 57 نفر انتخاب شدند. یافته ها نشان داد که کسب و کارها و فعالیت های: ارائه ی آموزش های تخصصی برای تربیت نیروهای در 4 سطح: «تکنسین و کارگر»، «کارشناسی مدیریت پروژه و ساخت»، «مدیریت بهره برداری و ساختمان» و «نیروهای رده تخصصی مهندسی» به اضافه «شناسایی و معرفی سیستم های مدیریت هوشمند ساختمان BMS»، «توسعه ی کسب و کارهای از طریق تحقیق و توسعه» و «معرفی تجهیزات، فن آوری های اختصاصی و نوین صنعت بلندمرتبه سازی» به عنوان فرصت های کارآفرینانه در صنعت بلندمرتبه سازی شهر تهران شناسایی شدند. بدیهی است با توجه به محدود بودن امکانات، می توان با تمرکز بر این محورهای تدقیق شده، به جای توسعه بدون برنامه، به صورت موثرتر صنعت بلند مرتبه سازی را توسعه داد و فرصت های کارآفرینی در این زمینه به وجود آورد.
مرور نظام مند و تحلیل هم واژگانی مفاهیم و موضوعات مرتبط با همکاری در نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دیریت نوآوری سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
169 - 198
حوزههای تخصصی:
تحقق نوآوری بعنوان عامل بقا و پیشرفت در محیط متغیر امروز به دلیل ریسک و هزینه بالا و توزیع دانش و قابلیت های مورد نیاز آن بین بازیگران مختلف، مستلزم تعامل، همکاری و مشارکت است. درخصوص ماهیت و نحوه تعامل سازمان ها در حوزه نوآوری، طی حدود یک قرن اخیر مفاهیم مختلفی شکل گرفته است که هریک رویکرد، کارکرد و هدفی متفاوت دارد. نظر به اهمیت تمیز این مفاهیم نزد پژوهشگران، سیاستگذاران و دست اندرکاران حوزه نوآوری، این مقاله، با مرور نظام مند و تحلیل هم واژگانی، ضمن بررسی سیر تطور مفاهیم مرتبط با این موضوع و مفاهیم و اصطلاحاتی که در رابطه با این مفهوم شکل گرفته و توسعه یافتند، به شناسایی تمایزات آن ها به لحاظ رویکرد، ماهیت، کارکرد و کانون تمرکز می پردازد. براساس نتایج این پژوهش، سه عنصر نگاه سیستمی، نزدیکی جغرافیایی و شبکه سازی را می توان به عنوان ارکان اصلی شکل گیری این مفاهیم برشمرد که البته میزان گرایش به این سه عنصر در مفاهیم مختلف همکاری در نوآوری متفاوت است. علاوه بر این، براساس عناصر یادشده، می توان مفاهیم را در سه دسته نگاه سیستمی، نگاه مکانی و نگاه شبکه ای دسته بندی کرد. حرکت از مفاهیم اولیه همچون نزدیکی و قرابت جغرافیایی به مفاهیم شبکه سازی و موضوعاتی اعم از تاب آوری و پایداری ضمن آنکه به نوعی دلالت بر توسعه مفهومی همکاری در نوآوری دارد، می تواند ابزاری برای سنجش سطح بلوغ میل به مشارکت در نوآوری باشد.
ارائه استراتژی های نوآور اثربخش در توسعه صنعت آرایشی و بهداشتی با تاکید برکارآفرینی بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه استراتژی های نوآور اثربخش در توسعه صنعت آرایشی و بهداشتی با تاکید برکارآفرینی بین المللی می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، کیفی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 7 نفر از مدیران و مسئولان شرکت صنعتی و بازرگانی صحت و 3 نفر از خبرگان دانشگاهی می باشد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از تحلیلتم که روشی برای تعیین، تحلیل و بیان الگو های (تم ها) موجود درون داده ها است و همچنین نرم افزار MAXQDA، استفاده شده است. با توجه به نتایج به دست آمده استراتژی های نوآوری عبارتند از: استراتژی های نوآور تهاجمی، استراتژی های نوآور جذب فناوری، استراتژی های نوآور پیشتاز (پیشگامی)، استراتژی های نوآور ریسک پذیر که طبق اولویت بندی استراتژی های نوآور جذب فناوری اولویت اول و استراتژی های ریسک پذیر اولویت آخر را به خود اختصاص دادند. فرضیه های آزمون که بیانگر تأثیر استراتژی های نوآور تهاجمی، استراتژی های نوآور استراتژی های نوآور پیشتاز (پیشگامی) و استراتژی های نوآور ریسک پذیر بر توسعه صنعت آرایشی و بهداشتی می باشد همگی تأیید شدند. به مدیران و مسئولان فعال در حوزه صنعت آرایشی و بهداشتی پیشنهاد می شود با جذب فناوریهای به روز به توسعه صنعت آرایشی و بهداشتی کمک کنند.
طراحی مدل استراتژیک توسعه کسب وکارهای کوچک و متوسط با تأکید بر اکوسیستم های دیجیتال
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال سوم بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
79 - 94
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق، طراحی مدل استراتژیک توسعه کسب وکارهای کوچک و متوسط با تأکید بر اکوسیستم های دیجیتال است. با توجه به رشد سریع فناوری های دیجیتال و تغییرات اقتصادی و اجتماعی، کسب وکارهای کوچک و متوسط به ویژه در زمینه های رقابتی و نوآوری، نیازمند اتخاذ مدل های استراتژیک نوآورانه می باشند. این پژوهش به بررسی و تحلیل روش های توسعه استراتژیک در این نوع کسب وکارها می پردازد و تأثیرات اکوسیستم های دیجیتال را به عنوان یکی از عوامل کلیدی موفقیت در مدل های استراتژیک بررسی می کند. از روش تحلیل مضمونی با استفاده از مصاحبه های عمیق با خبرگان در این حوزه برای استخراج داده ها و اطلاعات استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان دهنده اهمیت تعاملات دیجیتال و به کارگیری فناوری های نوین در توسعه استراتژیک کسب وکارهای کوچک و متوسط است و به مدیران این نوع کسب وکارها پیشنهاداتی کاربردی برای ارتقاء استراتژی هایشان ارائه می دهد.
طراحی مدل استراتژی های تحول سازمانی با تأکید بر فرهنگ یادگیری و نوآوری
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال سوم پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
127 - 144
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی مدل استراتژی های تحول سازمانی با تأکید بر فرهنگ یادگیری و نوآوری می پردازد. در دنیای امروزی که تحولات دیجیتال و فناوری های نوین بر تمامی جنبه های سازمان ها تأثیر گذاشته است، فرهنگ یادگیری و نوآوری به عنوان عوامل کلیدی در موفقیت تحول سازمانی شناخته می شوند. این تحقیق با هدف شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر ایجاد فرهنگ یادگیری و نوآوری در سازمان ها، مدل هایی را برای بهبود فرآیندهای تحول سازمانی پیشنهاد می دهد. بر اساس تحلیل کدهای فرعی و مضامین اصلی استخراج شده، چالش ها و فرصت های پیش روی سازمان ها در راستای توسعه فرهنگ یادگیری و نوآوری شناسایی شده و راهکارهایی برای غلبه بر موانع موجود ارائه گردیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که ترکیب رهبری مؤثر، سرمایه گذاری در آموزش و توسعه، و استفاده از تکنولوژی های نوین می تواند به موفقیت استراتژی های تحول سازمانی کمک کند. این تحقیق همچنین بر اهمیت استفاده از رویکردهای جدید در فرآیندهای تصمیم گیری استراتژیک تأکید دارد.
طراحی نقشه های ذهنی هوشمند برای توسعه خلاقیت در مدیریت استراتژی
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال سوم زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
67 - 84
حوزههای تخصصی:
این مقاله به طراحی نقشه های ذهنی هوشمند برای توسعه خلاقیت در مدیریت استراتژی پرداخته است. با توجه به پیچیدگی های محیط های تجاری و نیاز به نوآوری در فرآیندهای تصمیم گیری استراتژیک، این تحقیق به شناسایی نقش و اهمیت نقشه های ذهنی در تقویت خلاقیت سازمان ها می پردازد. در این پژوهش، نقشه های ذهنی به عنوان ابزاری برای تسهیل تفکر خلاق و تصمیم گیری استراتژیک معرفی شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که استفاده از نقشه های ذهنی هوشمند می تواند به ارتقاء مهارت های تفکر استراتژیک و افزایش بهره وری خلاقیت در سازمان ها کمک کند. همچنین، تحقیق نشان داد که پیاده سازی نقشه های ذهنی در فرایندهای استراتژیک به سازمان ها کمک می کند تا به درک بهتری از وضعیت رقابتی خود برسند و استراتژی های مؤثرتری را طراحی کنند. بنابراین، استفاده از این ابزار به ویژه در سازمان هایی که به دنبال بهبود و توسعه استراتژی های خود هستند، توصیه می شود.
شومپیتر و پایان سرمایه داری غربی: از چرخه های فناورانه تا چرخه های مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پیش بینیِ شومپیتر در کتاب سرمایه داری، سوسیالیسم و دموکراسی (1942) که «به طور حتم نوعی جامعه سوسیالیستی از تجزیه جامعه سرمایه داری، که آن هم به همان میزان حتمی است، ظهور خواهد کرد» ضربه بزرگی به اعتبار او زد. به خصوص پس از سقوط دیوار برلین که به نظر می رسید شبح کمونیسم سرانجام دفع شده است. اما بحران مالیِ جاری از شومپیتر اعاده حیثیت کرد. نزد شومپیتر، سرمایه داری به درستی نه فقط به معنای حقوق مالکیت فردی، بلکه تواناییِ «خلق پول از هیچ» بود. خلق پول از هیچ چنان قدرت مهیب و خطرناکی دارد که بدیهی است باید تحت سخت گیرانه ترین محدودیت درآید، محدودیتی که از قدیم الایام ولو به شکلی ناقص، با جلوگیری از تشکیل شرکتِ با مسئولیت محدود برای کسانی که با پول سروکار داشتند، اِعمال می شد. افول سرمایه داری از وقتی شروع شد که تامین مالی کنندگان از این قیدوبند رها شدند و با فاجعه ناشی از این باور که کنترلِ دیوان سالارانه (بوروکراتیک) می تواند جایگزین آن قوانین و مقررات شود، به آخر خط رسید. علتِ این تغییر آن بود که سیاست مدارانی که به شکل دموکراتیک انتخاب می شدند، تحت کنترلِ روزافزونِ گروه های ذینفع درآمدند. در این زمینه، کتاب دیگر شومپیتر به نام بحرانِ دولتِ متکی بر مالیات (1918) تقریباً به اندازه سرمایه-داری، سوسیالیسم و دموکراسی آموزنده و بینش افزا بود. وقتی دولت ها نگذاشتند بانک ها ورشکست شوند، آنها خبر از پیدایش قطعیِ تامین مالیِ متمرکز دادند، شیوه تامین مالی ای که خصیصه بنیادیِ یک اقتصاد سوسیالیستی است.
نگرش مدرسان زبان نسبت به استفاده نوآورانه از فناوری: مطالعه موردی کشور هند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
507 - 524
حوزههای تخصصی:
استفاده از فناوری در آموزش و یادگیری در بسیاری از محافل آموزشی فراگیر شده است، اما این استفاده گسترده به معنای بهرمندی موثر مدرسان از فناوری نمی باشد. این مطالعه به بررسی نگرش مدرسان زبان نسبت به بکارگیری نوآوری های فناورانه می پردازد. موضوع مطالعه با استناد به خلاء پژوهشی پیرامون مهارت های فنی و آموزشی، ابزار فناورانه، اراده، تجربه و نوآوری مدرسان در پذیرش و بکارگیری فناوری طراحی شده است. الگویی بسط یافته، با عنوان WESTINN ، با استناد به مطالعات پیشین (الگوی WST نزک و کریستنسن، 2008، و الگوی WEST فارجون و همکاران، 2018) ارائه و مورد ارزیابی قرارگرفت. پرسش های پژوهش به شرح زیر می باشند: مدرسان زبان، اراده، تجربه، مهارت ، ابزارهای فناورانه و نوآوری های خود را چگونه ارزیابی می کنند؟ آیا الگوی پیشنهادی دربرگیرنده بکارگیری نوآورانه فناوری توسط مدرسان زبان می باشد؟ داده های پژوهش از 115 مدرس زبان در هند، از طریق پرسشنامه ای شامل 48 گویه جمع آوری، و بااستفاده از نرم افزار IBMSPSS v26 مورد تحلیل قرارگرفت. نتایج بیانگر آن بود که مدرسان نگرش مثبتی نسبت به پذیرش و اجرای فناوری های نوآورانه در کلاس دارند. بعلاوه، تحلیل همبستگی و رگرسیون بیانگر آن بود که الگوی WESTINN، الگویی قوی برای ارزیابی نگرش مدرسان نسبت به پذیرش و بکارگیری نوآوری های فناورانه و آموزشی می باشد. بدین سان، ابزارهای فناورانه و اراده در مرحله اول، و سپس مهارت و نوآوری در استفاده از فناوری بعنوان شاخص ترین مولفه ها شناخته شدند و تجربه نقش معناداری در پذیرش و بکارگیری فناوری ایفا نکرد. یافته های این پژوهش را می توان برای ارزیابی نگرش مدرسان پیرامون بکارگیری فناوری های نوین در کلاس های زبان مورد استفاده قرارداد.
گونه های نوآوری لاهوتی در طرز قافیه بندی شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
83 - 100
حوزههای تخصصی:
ابوالقاسم لاهوتی در ادبیات معاصر ایران یکی از شاعران نوآور معرفی شده، اما تاکنون چگونگی نوآوری های او بررسی نشده است. او یکی از شیوه های برجسته نوآوری در شعر را در قافیه بندی تازه یافته و از سه الگوی قافیه جدید بهره برده است. در قافیه بندی نوع اول که برخی پژوهشگران آن را چلیپایی نامیده اند، مصرع اول هر بند با مصرع سوم هم قافیه می شود و مصرع دوم با مصرع چهارم. لاهوتی در شعرهای «به شاللائی فیورست»، «سرای تمدن»، «یانکاکوپالا»، «دوست وطن دوست»، «یتیمان جنگ جهانگیر»، «به مبارزان توده»، «ایران»، «دو دریا» و «دختر آفتاب» از قافیه چینی نوع اول بهره برده است. در قافیه چینی نوع دوم (قافیه مارپیچ/حلزونی)، مصرع اول هر بند با مصرع چهارم هم قافیه می شود و مصرع دوم با مصرع سوم که لاهوتی در شعر «مرحمت حکمران» از این قالب استفاده کرده است. در سومین نوع (قافیه زنجیری)، هر بند دارای سه مصرع است و چینش قافیه بدین گونه اس ت ک ه در همه بن دها مص رع ه ای اول و س وم هم قافیه اند و مصرع دوم در هر بند با مصرع های اول و سوم بند بعدی هم قافیه شده و در واقع تمامی قافیه های شعر همچون حلقه های زنجیر به هم متصل می شوند. شعر «پلید» در دیوان لاهوتی نمونه این قافیه چینی است؛ اما لاهوتی همواره یکدستی این سه نوع قافیه بندی را رعایت نکرده است و گاه در یک شعر قافیه های نوع اول و دوم را ترکیب کرده و گاهی به مانند سانِت های شعر غربی بیت آخر اشعار را با قافیه مثنوی سروده است؛ البته این الگوهای قافیه بندی منشأ غربی دارد. برخی این کار لاهوتی را متأثر از شعر ترکیه قلمداد کرده اند و برخی این تأثیر و تأثر را حاصل سرمشق هایی از شاعران دیگر (که با زبان و ادبیات ترکیه و فرانسه آشنا بوده اند) دانسته اند. لاهوتی در پانزده سروده خویش از قافیه چینی ترکیبی نوع اول و دوم و سوم استفاده کرده است. برخی معتقدند این طرز قافیه چینی نوعی زمینه سازی برای پدیدآمدن شعر نیمایی است.
تنظیر یا استعاره های نظری؛ الگوی نوآوری در علم انسانی (با نگاهی به دیدگاه های فلسفی گادامر و علامه طباطبایی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
116 - 142
حوزههای تخصصی:
دانشگاه ها و حوزه های علمیه همواره از شعار نوآوری در علوم انسانی استقبال می کنند؛ اما با وجود تلاش های قابل توجه در این زمینه، در عمل موفقیت چندانی به دست نیامده است. این مقاله در تلاش است با رویکرد فلسفی و روش منطقی- تمثیلی به این سؤال پاسخ دهد که «نوآوری در علوم انسانی چیست و چگونه یک اندیشه جدید متولد می شود؟» به نظر می رسد میان شاخه های سه گانه حکمت (نظری، عملی و شعری)، این حکمت شعری (هنر) است که ادعای تولید و نوآوری دارد؛ از این رو اگر حکمت شعری به خدمت حکمت نظری درآید، می تواند قفل های خلاقیت در علوم انسانی را باز کند. پیوند این دو ساحت از حکمت در علوم انسانی منجر به «گذر-واژه هایی» خواهد شد که آن را «استعاره های نظری» نامیده ایم. نمونه های متعددی از استعاره های نظری در فلسفه، عرفان و فقه تا جامعه شناسی و روان شناسی در این مقاله بحث شده است. در گام دوم، «استعاره نظری» را در دو مسیر متفاوت تبیین نمودیم؛ یکی در رویکرد هرمنوتیک فلسفی گادامر تحت عنوان «امتزاج افق ها» و دیگری در فلسفه رئالیستی علامه طباطبایی تحت عنوان «اعتباریات». پس از بررسی دیدگاه های این دو اندیشمند، نوآوری در علم انسانی به «تنظیر» (به جای استعاره نظری، امتزاج افق ها و اعتباریات) تعریف شد و سه مرحله «نظر، تنظیر و مناظره» به عنوان الگویی برای نوآوری پیشنهاد گردید.
تبیین جایگاه حقوقی نهادهای تصمیم ساز در نظام علوم، تحقیقات و فناوری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق اداری سال ۶ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۹
۵۲-۳۵
حوزههای تخصصی:
هدف کلیدی این مقاله، تبیین جایگاه حقوقی نهادهای تصمیم ساز در نظام علوم، تحقیقات و فناوری ایران است. در منظومه آموزش عالی ایران (بدون ورود به حوزه علوم پزشکی)؛ نهادهای مختلفی، از رهبری و شورای عالی انقلاب فرهنگی گرفته تا وزارت عتف و شورای عالی عتف به سیاستگذاری کلان و خرد و وضع مقررات بالادستی و پایین دستی مشغولند و در چنین وضعیتی؛ مشخص کردن منظومه آموزش عالی ایران و تبیین جایگاه اجزای این منظومه به روشن شدن ساختار آموزش عالی در ایران می انجامد و از تداخل وظایف در برخی عرصه ها و بی متولی ماندن برخی تکالیف خواهد کاست. برای بررسی موضوع، داده های مورد نیاز با مطالعه اسنادی و کتابخانه ای و با ابزار فیش برداری نظام مند گردآوری شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که نظام علوم، تحقیقات و فناوری ایران در هیچ متن قانونی تعریف نشده و سیاست های ابلاغی مقام معظم رهبری، سند چشم انداز کشور در افق 1404، نقشه جامع علمی کشور، قانون اهداف، تشکیلات و وظایف وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، اسناد قانونی فرادستی هستند که ساختار نظام علوم، تحقیقات و فناوری ایران را ساخته اند. افزون بر این، نهادهای موجود در درون نظام علوم، تحقیقات و فناوری ایران عمدتاً در ذیل نهاد رهبری و قوه مجریه تشکیل شده اند؛ از این رو، قوه قضاییه و قوه مقننه در این نظام، نهاد تأثیرگذاری ندارند. نهادهای تصمیم ساز در این عرصه عبارتند از: رهبری، شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، شورای عالی علوم، تحقیقات و فناوری ایران، معاونت علمی و فناوری رئیس جمهور، و با ملاحظاتی؛ ستاد راهبری نقشه جامع علمی کشور، سازمان مدیریت و برنامه ریزی، جهاد دانشگاهی و فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران