مطالب مرتبط با کلیدواژه
۷۶۱.
۷۶۲.
۷۶۳.
۷۶۴.
۷۶۵.
۷۶۶.
۷۶۷.
۷۶۸.
۷۶۹.
۷۷۰.
۷۷۱.
۷۷۲.
۷۷۳.
۷۷۴.
۷۷۵.
۷۷۶.
۷۷۷.
۷۷۸.
۷۷۹.
۷۸۰.
نوآوری
منبع:
مطالعات زیست بوم اقتصاد نوآوری دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
43 - 56
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوش، بررسی تأثیر شاخص های نوآوری بر کارایی اقتصاد کلان است. بدین منظور از اطلاعات کشورهای عضو OECD در بازه زمانی سال های 2012 تا 2021 استفاده شد. در این پژوهش، به منظور تشخیص شیوه انتخاب الگوی مناسب جهت تخمین مدل، از آزمون F لیمر و هاسمن استفاده شده است و نتایج آزمون ها استفاده از داده های Panel با اثرات ثابت را به عنوان الگوی مناسب به منظور تخمین مدل نشان می دهد. در ادامه، با استفاده از روش تحلیل تصادفی مرزی، عامل ناکارایی اقتصاد کلان برآورد می شود و سرانجام عامل ناکارایی به دست آمده، به عنوان متغیر وابسته در مدل نهایی منظور می شود. در نهایت تأثیر سه شاخص تعداد درخواست های مجوز ثبت اختراع، صادرات تکنولوژی های پیشرفته و نیز تعداد مقالات پژوهشی به عنوان شاخص های نوآوری و متغیر مستقل؛ و همچنین متغیر تورم به عنوان متغیر کنترلی بر ناکارایی اقتصاد کلان سنجیده شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که از بین سه شاخص یاد شده به عنوان شاخص های نوآوری، دو شاخص درخواست های مجوز ثبت اختراع، صادرات تکنولوژی های پیشرفته بر کارایی اقتصاد کلان معنی دار نبودند. در این میان، ضریب مربوط به تعداد مقالات پژوهشی عدد 0/163 را نمایش می دهد که در سطح خطای 5 درصد تأثیر مثبت و معنی دار این متغیر بر ناکارایی اقتصاد کلان را نشان می دهد. در واقع می توان بیان داشت که عامل تعداد مقالات پژوهشی، بر کارایی اقتصادی تأثیر منفی و معنی داری داشته است، به این معنی که افزایش در تعداد مقالات پژوهشی، باعث کاهش کارایی اقتصادی می شود. عامل تورم نیز به عنوان متغیر کنترلی، مثبت و معنی داری بر ناکارایی اقتصادی دارد، یا به عبارت دیگر، عامل تورم بر کارایی اقتصاد کلان تأثیر منفی و معنی داری داشته است که مطابق با انتظار می باشد
عوامل پذیرش رایانش ابری به منظور تحول دیجیتال در صنعت نرم افزار ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زیست بوم اقتصاد نوآوری دوره ۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
19 - 48
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به نوآوری های ایجادشده در صنعت فناوری اطلاعات طی سال های اخیر، وابستگی به فناوری رایانش ابری افزایش یافته است. رایانش ابری در سال های اخیر رشد چشمگیری داشته و پذیرش آن چالش زیرساختی فعلی صنعت نرم افزار است، زیرا تغییری اساسی در این صنعت ایجاد می کند. علیرغم مزایای گسترده خدمات رایانش ابری، پذیرش این خدمات از سوی سازمان ها محدود باقی مانده و بسیاری از شرکت های نرم افزاری به دلایل مختلف در پذیرش این فناوری مردد هستند. این مطالعه عوامل مؤثر بر تصمیمات سازمانی در پذیرش رایانش ابری را با استفاده از چارچوب فناوری-سازمان-محیط بررسی می کند. روش پژوهش: در این پژوهش از ترکیب روش های مرور نظام مند ارائه شده توسط کیچن هام و چارترز (2007)، تحلیل محتوا و تحلیل مضمون استفاده شده است و 26 مقاله بین سال های 2014 تا 2024 انتخاب شده اند. داده های تکمیلی از طریق مصاحبه با 9 نفر از تصمیم گیرندگان ارشد نرم افزار و رایانش ابری در شرکت های نرم افزاری مطرح ایران جمع آوری گردیده است.یافته ها: نتایج نشان می دهد که عوامل فناورانه مانند امنیت، پیچیدگی، سازگاری و مزیت نسبی؛ عوامل سازمانی شامل حمایت مدیریت ارشد، اندازه سازمان و صرفه جویی در هزینه؛ و عوامل محیطی نظیر فشار رقابتی، سیاست های حمایتی و تخصص خارجی، از مهم ترین مؤلفه های تأثیرگذار بر پذیرش رایانش ابری در صنعت نرم افزار ایران هستند. توازن میان این عوامل برای تسریع تحول دیجیتال در سازمان ها ضروری است.نتیجه گیری: این مطالعه با استخراج و طبقه بندی این عوامل، بر اهمیت توجه به تمامی جنبه های فنی، سازمانی و محیطی تأکید دارد. نتایج نشان می دهد که سازمان ها با پرداختن به این عوامل می توانند روند پذیرش فناوری رایانش ابری را تسهیل کرده و به تحول دیجیتال دست یابند. توجه ویژه به سیاست گذاری های حمایتی و توسعه زیرساخت ها می تواند نقش مهمی در افزایش بهره وری و رقابت پذیری صنعت نرم افزار ایران ایفا کند.
شناسایی مولفه های استراتژی جبران خدمت و پاداش کارکنان در حوزه مدیریت دانش در صنعت بانکداری (مطالعه موردی : بانک ملت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مالی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۰)
267 - 288
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر مقوله طراحی الگوی جبران خدمات مدیران و کارکنان سازمان ها، یکی از مباحث حساس، پیچیده و چالش برانگیز در حوزه ی مدیریت منابع انسانی در صنعت بانکداری می باشد. مدیران بانک ها می توانند از طراحى مناسب نظام جبران خدمات و پاداش کارکنان با تاکید بر مولفه های مدیریت دانش استفاده کنند . در پژوهش حاضر با استفاده از ادبیات نظری مؤلفه های موضوع استخراج گردید و در بخش بعد از طریق روش دلفی و مصاحبه با 15 نفر از خبرگان مدیریت منابع انسانی در بانک ملت با استفاده از پرسشنامه نیمه ساختار یافته ، مؤلفه ها و شاخص های استراتژی جبران خدمت و پاداش مبتنی بر دانش تعیین گردید .سپس مؤلفه ها و شاخص ها رتبه بندی شدند. یافته های پژوهش حکایت از این دارد برای طراحی الگوی جبران خدمت و پاداش مبتنی بر دانش در صنعت بانکداری باید 5 مؤلفه کلیدی با 5 شاخص در زمینه ساختاری ، 5 شاخص در زمینه ارزشی و 3 شاخص در زمینه رفتاری را به کار گرفت.
بررسی تاثیر قابلیت حسگری بازار بر نوآوری با میانجیگری خلق دانش و نقش تعدیل گری گرایش استراتژیک به کارآفرینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
دانش شناسی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۰
23 - 36
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین تاثیر قابلیت حسگری بازار بر نوآوری با توجه به نقش میانجی خلق دانش و تعدیلگر گرایش استراتژیک به کارآفرینی در شرکت بیمه نوین به انجام رسیده است.روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی – پیمایشی از نوع همبستگی است.برای گردآوری داده های مورد نیاز پژوهش از پرسشنامه الشانتی و امیگوالی (2021) برای سنجش چهار مولفه قابلیت حسگری بازار،گرایش استراتژیک به کارآفرینی، خلق دانش و نوآوری استفاده شد.پایایی پرسشنامه در حالت کلی با استفاده از فرمول ضریب آلفای کرونباخ 781/ برآورد گردید. جامعه آماری مورد مطالعه، کلیه کارشناسان و مدیران ستاد شرکت بیمه نوین به تعداد 414 نفر می باشد که با بهره گیری از فرمول حجم نمونه کوکران، 200 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای انتخاب نمونه ها از روش تصادفی ساده استفاده شد.یافته های پژوهش: نتایج حاصل از بکارگیری مدلسازی معادلات ساختاری در محیط نرم افزار لیزرل نشان داد که قابلیت حسگری بازار به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق نقش میانجی خلق دانش بر نوآوری تاثیرگذار است. همچنین نتایج آزمون رگرسیون نشان داد که گرایش استراتژیک به کارآفرینی تاثیر قابلیت حسگری بازار بر خلق دانش را تعدیل می کند.نتیجه گیری: بدون تردید خلق دانش به عنوان یکی از ابعاد و عناصر مدیریت دانش نقش بسیار ارزشمندی در فعالیت انواع سازمان ها دارد و حس گری بازار سبب می شود تا سازمان ها با درک بهتر و دقیق تر نیازهای مشتریان خود، با آگاهی و شناخت بیشتری به دنبال تامین خواسته ها و انتظارات آنان باشند.
نقش تعدیل گر سطح توسعه اقتصادی در رابطه نوآوری و صادرات: شواهدی از کشورهای با درآمد متوسط به بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدل سازی اقتصادی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
137 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی فرضیه یادگیری از صادرات و نقش تعدیلگری سطح توسعه اقتصادی در رابطه نوآوری و صادرات است. بدین منظور، تأثیر صادرات و سطح توسعه اقتصادی بر شاخص جهانی نوآوری در کشورهای با درآمد متوسط به بالا با استفاده از روش گشتاورهای تعمیم یافته پانلی در دوره زمانی ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۱ بررسی شد. یافته ها نشان داد که صادرات تأثیر مثبت و معناداری بر شاخص جهانی نوآوری دارد که مؤید فرضیه یادگیری از صادرات است. تولید ناخالص داخلی سرانه نیز به عنوان شاخص توسعه اقتصادی، تأثیر مثبت و معناداری بر شاخص جهانی نوآوری دارد. با این حال، سطح توسعه اقتصادی نقش تعدیل کننده ای در رابطه بین صادرات و نوآوری ایفا می کند. به این معنا که تأثیر صادرات بر نوآوری در کشورهای توسعه یافته تر کمتر از کشورهای با سطح توسعه پایین تر است که ناشی از بازدهی نزولی صادرات برای نوآوری، تفاوت های ساختاری و بلوغ تکنولوژیکی این کشورهاست. علاوه بر این، نهاده های نوآوری (بجز شاخص نهادی) شامل سرمایه انسانی، پژوهش و زیرساخت، تأثیر مثبت و معناداری بر شاخص جهانی نوآوری دارند. سرمایه گذاری در دارایی های مشهود نیز تأثیر مثبت و معناداری بر نوآوری دارد، درحالی که افزایش نرخ ارز تأثیر منفی و معناداری بر آن دارد. براساس نتایج، پیشنهاد می شود سیاستگذاران با تسهیل دسترسی بنگاه ها به بازارهای بین المللی، تنوع بخشی به صادرات، توسعه زیرساخت های مرتبط با صادرات، سرمایه گذاری در سرمایه انسانی و تحقیق و توسعه و همچنین با جلوگیری از نوسانات نرخ ارز، به بهبود شاخص جهانی نوآوری و افزایش رقابت پذیری کشورهای با درآمد متوسط به بالا کمک کنند.
بررسی رابطه بین نوآوری و ریسک ورشکستگی با تأکید بر نقش بیش اطمینانی و توانایی مدیران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی رابطه بین نوآوری و ریسک ورشکستگی با متغیرهای تعدیل گر بیش اطمینانی و توانایی مدیران است. داده های شرکت های مورد بررسی از سامانه کدال و نیز نرم افزار داده پرداز نوین طی سال های 1390 تا 1401 استخراج و برای آماده سازی و تجزیه و تحلیل داده ها به ترتیب از نرم افزارهای اکسل و ایویوز و الگوی رگرسیون حداقل مربعات تعمیم یافته استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد نوآوری باعث کاهش احتمال ورشکستگی می شود. علاوه بر این وجود متغیر تعدیلی بیش اطمینانی مدیران تأثیر منفی و متغیر تعدیلی توانایی مدیران تأثیر مثبت بر این رابطه دارند و به ترتیب باعث تضعیف و تقویت این رابطه (افزایش و کاهش بیشتر احتمال ورشکستگی) می شود. همچنین وجود همزمان دو متغیر تعدیلی این رابطه را تقویت می کند. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت هزینه نوآوری (تحقیق و توسعه) بهبود وضعیت شرکت ها را به دنبال داشته و بیش اطمینانی مدیران معمولاً وضعیت شرکت را به خطر انداخته و توانایی مدیران باعث افزایش ارزش شرکت و کاهش ورشکستگی می شود. بنابراین می توان گفت در شرکت های بورسی تهران، احتمال ورشکستگی تابعی از هزینه تحقیق و توسعه، بیش اطمینانی مدیران و توانایی مدیران هم به صورت مجزا و هم به صورت توأم می باشد.
بررسی فراترکیب: تبیین نقش آفرینی آزمایشگاه های زنده شهری در مشارکت شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز، خلق ارزش به تنهایی توسط سازمان ها و شهرها امکان پذیر نیست و نیازمند همکاری و تعامل با ذی نفعان، به خصوص شهروندان، است. شهرهای هوشمند با اتکا به مشارکت شهروندان، از طریق رویکردهای نوآورانه مانند آزمایشگاه های زنده شهری، به دنبال حل چالش ها و خلق ارزش هستند. این آزمایشگاه ها فضایی برای همکاری و تعامل بین شهروندان و سازمان ها جهت بهبود زندگی شهری و توسعه پایدار شهری فراهم می کنند. با توجه به نقش مهم آزمایشگاه های زنده در توسعه مشارکت شهروندان و توسعه پایدار شهرها، و علی رغم راه اندازی آزمایشگاه های زنده شهری مختلف در کشورهای توسعه یافته، در کشور اقدام پژوهشی و عملیاتی چشمگیری انجام نشده است.
این مقاله به بررسی و مرور نظام مند ادبیات حوزه آزمایشگاه زنده شهری و نقش آن در مشارکت شهروندان پرداخته است. پژوهش پیشرو از منظر جمع آوری داده، فراترکیب و از نظر هدف در دسته مطالعات کاربردی قرار می گیرد. ﺑﺮای ﮔﺮدآوری داده ﻫﺎی ﭘﮋوﻫﺶ، مقالات علمی پایگاه های WoS و Scopus مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته و محتوای این مقالات با استفاده از نرم افزار MAXQDA تحلیل و کدگذاری گردید و با توجه به تحلیل و جمع بندی انجام شده آزمایشگاه زنده شهری موجب تسهیل حکمرانی مشارکتی، تسهیل نوآوری شهری، تسهیل یادگیری و نوآوری اجتماعی، تقویت نقش شهروندان در توسعه شهری، ایجاد تصمیم گیری های مشارکتی و تسهیل مشارکت جمعی می گردد.
بررسی خرد سازمانی و پیشرفت مدیریت دانش با نقش محرک نوآوری در کتابخانه های عمومی استان قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۲
183 - 219
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای نوآوری در رابطه بین خرد سازمانی و مدیریت دانش در کتابخانه های عمومی استان قم است . پژوهش کاربردی حاضر با روشی توصیفی و به شیوه همبستگی انجام شده است . در پژوهش حاضر، داده ها از طریق سه پرسش نامه استاندارد (پرسش نامه مدیریت دانش لاوسون، خرد سازمانی آلبرخت و نوآوری شغلی جزنی ) گردآوری گردید. جامعه آماری شامل ۱۱۲ کتابدار کتابخانه های عمومی استان قم بود که تعداد ۸۶ نفر از آن ها به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب گردید. پایایی ابزار پژوهش با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ تعیین شد. نتایج نشان داد که نمره شرکت کنندگان مطالعه در سه متغیر مدیریت دانش ، خرد سازمانی و نوآوری به صورت معناداری متفاوت و بیشتر از حد متوسط است . همچنین، خرد سازمانی و نوآوری به صورت مجزا به صورت معناداری پیش بینی کننده مدیریت دانش هستند. یافته ها حاکی از همبستگی مثبت معناداری بین خرد سازمانی و نوآوری و اینکه خرد سازمانی به صورت معناداری پیش بینی کننده مدیریت دانش و نوآوری است درحالی که نوآوری نقش واسطه ای در ارتباط بین خرد سازمانی و مدیریت دانش نداشت . دیگر یافته ها نشان دادند که جنسیت ، مدرک تحصیلی و رشته تحصیلی تأثیری بر میانگین نمرات مدیریت دانش ، خرد سازمانی و نوآوری نداشت .
بررسی تأثیر رویکردهای منابع انسانی استراتژیک بر عملکرد کارآفرینانه و نوآورانه در آموزش عالی ایران: مورد مطالعه دانشگاه های شهید بهشتی و تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۶ پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲
263 - 280
هدف پژوهش حاضر بررسی ابعاد کلیدی الگوی مدیریت منابع انسانی، رویه های این مدل و تأثیر آن بر عملکرد سازمانی نوآورانه و کارآفرینانه است. روش پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر شیویه جمع آوری داده ها توصیفی از نوع پیمایش بوده که در آن به بررسی میدانی تجارب مدیریت منابع انسانی و ابعاد مختلف آن در بافت دانشگاه های دولتی تهران پرداخته شده است. جامعیه آماری را تمامی مدیران عالی در سطح دانشکده های دو دانشگاه تهران و شهید بهشتی تشکیل می دهند که با روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 70 نفر از رؤسا و مدیران انتخاب و بررسی شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ای ساختارمند مبتنی بر طیف 5 درجه ای لیکرت استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها نیز از شاخص های توصیفی میانگین و آمار استنباطی همبستگی و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که ابعاد استراتژیک و کارکردی منابع انسانی هر کدام اثر متفاوتی بر عملکرد سازمانی دارند، همچنین درجیه موفقیت کارآفرینی فردی و گروهی بر حسب این دو بعد متفاوت است. در نهایت یافته ها نشان داد که تجارب استراتژیک و تجارب کارکردی مدیریت منابع انسانی به طور قابل ملاحظه ای بر اثربخشی سازمانی و بخصوص بر عملکرد نوآورانه از طریق مدیریت استراتژیک منابع انسانی تأثیر می گذارند.
روابط متقابل نوآوری، استقلال و سنجش عملکرد در ساختار دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حسابداری و منافع اجتماعی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۴)
187 - 222
حوزههای تخصصی:
هدف: افزایش کارایی و اثربخشی دانشگاه ها از مهم ترین چالش های آموزش عالی در قرن بیست و یکم است. مسأله جهانی شدن آم وزش، مح دودیت من ابع م الی و پیش رفت فناوری، ضرورت ارزی ابی کارایی و اثربخش ی دانشگاه ها را نمایان می سازد. پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط متقابل نوآوری، استقلال و سنجش عملکرد در ساختار دانشگاه ها انجام شده است.
روش: این پژوهش توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری، مدیران گروه های آموزشی دانشگاه های دولتی و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه است. نمونه این پژوهش، بر اساس در دسترس بودن افراد جامعه انتخاب و تعداد 54 پرسشنامه قابل استفاده تکمیل شده است.
یافته ها: نتایج نشان می دهد که استراتژی نوآوری خدمات بر استقلال ساختاری تأثیر معناداری دارد، استقلال ساختاری بر استفاده از سیستم سنجش عملکرد تأثیر معناداری دارد، نوآوری و استفاده از سیستم سنجش عملکرد ارتباطی غیرمستقیم از طریق استقلال ساختاری دارند و تاکید راهبردی بر نوآوری در دانشگاه ها با کارایی و اثر بخشی، ارتباطی غیرمستقیم از طریق سیستم سنجش عملکرد و استقلال ساختاری دارند.
نتیجه گیری: تاکید بیشتر بر نوآوری خدمات و افزایش استقلال گروه های آموزشی، می تواند فرصتی برای رشد دانشگاه ها و بهبود کارایی و اثربخشی فراهم آورد.
دانش افزایی: نتایج این پژوهش به غنای ادبیات پژوهشی حاضر در حوزه عوامل تاثیر گذار بر بهبود نتایج عملکردی دانشگاه ها می افزاید.
تاثیر رهبری تحولآفرین بر خلاقیت و نوآوری کارکنان باتوجه به نقش تعدیل گر انگیزه درونی کارکنان (مورد مطالعه: معلمان مقطع ابتدایی ناحیه یک کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف:امروزه سبک رهبری واژه ای کلیدی به منظور تطبیق موفق سازمان ها با نوآوری و خلاقیت است و سبک رهبری تحول گرا به علت خصوصیات برجسته می تواند به خوبی این نقش را ایفا کند. هدف اصلی این پژوهش، تاثیر رهبری تحول آفرین بر خلاقیت و نوآوری کارکنان باتوجه به نقش تعدیل گر انگیزه درونی کارکنان(مورد مطالعه:معلمان مقطع ابتدایی ناحیه یک کرمانشاه)می باشد.روش شناسی پژوهش:تحقیق از نظر هدف،جزء تحقیقات کاربردی است. این پژوهش از نظر ماهیت کاربردی،از نظر نحوه انجام پژوهش کمی، از نظر استراتژی پیمایشی و از نظر شیوه گردآوری داده ها،مبتنی بر پرسشنامه می باشد. هدف تحقیقات کاربردی توسعه دانش کاربردی در یک زمینه خاص است به عبارت دیگر، تحقیقات کاربردی به سمت کاربرد علمی دانش هدایت می شود.در این تحقیق جهت بعد نظری، از روش کتابخانه ای(مقالات،متون اینترنتی،کتاب ها و غیره)استفاده شده است و اطلاعات موردنیاز از طریق پرسشنامه و جمع آوری داده ها در میدان تحقیق استخراج شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان مقطع ابتدایی ناحیه یک کرمانشاه که در سال تحصیلی 1401-1400 تعداد آنها 1100 نفر است.حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان، 270 نفر تعیین شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد رهبری تحول آفرین باس و آولیو(2000)،پرسشنامه نوآوری کانتر(1988)،پرسشنامه خلاقیت رندسیپ(1979)و پرسشنامه انگیزش درونی تایرنی و همکاران (1999)استفاده شد که روایی آن به صورت روایی محتوا توسط خبرگان و روایی سازه توسط شاخص متوسط واریانس و روایی فورنل لارکر و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ تأیید شد.یافته ها: نتایج نشان داد که رهبری تحول آفرین بر نوآوری سازمانی تاثیر مثبت و معناداری داشته و ضریب همبستگی حاصل از این رابطه برابر با 492/0 می باشد. همچنین رهبری تحول آفرین بر خلاقیت دارای تاثیر مثبت و معنادار بوده که ضریب همبستگی حاصل برابر با 548/0 بدست آمده است. تاثیر رهبری تحول آفرین بر نوآوری سازمانی با نقش میانجی خلاقیت کارکنان معنی دار نبود. در نهایت این نتیجه حاصل شد که نقش تعدیل گر متغیر انگیزه درونی در ارتباط میان متغیرهای رهبری تحول آفرین و خلاقیت تایید گردید.بحث و نتیجه گیری: تاثیر رهبری تحول آفرین بر نوآوری سازمانی با نقش میانجی خلاقیت کارکنان معنی دار نبود. در نهایت این نتیجه حاصل شد که نقش تعدیل گر متغیر انگیزه درونی در ارتباط میان متغیرهای رهبری تحول آفرین و خلاقیت تایید گردید.
بررسی رابطه بین سرمایه انسانی و نوآوری با نقش میانجی اشتراک دانش و شبکه سازی رسانه های اجتماعی در شرکت های خلاق ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت راهبردی دانش سازمانی سال ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
117 - 139
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه شرکت ها برای بقای خود در شرایط پیچیده نیاز به نوآوری دارند تا به تولید محصولات و خدمات جدید اقدام کنند. در این راستا، عامل مهم اثرگذار و کلیدی، دستیابی به سرمایه انسانی شایسته است، زیرا به عنوان عامل سازنده شرکت ها تلقی می شود؛ لذا، هدف این پژوهش، بررسی رابطه بین سرمایه انسانی و نوآوری با نقش میانجی اشتراک دانش و شبکه سازی رسانه های اجتماعی در شرکت های خلاق در ایران بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است. رویکرد این پژوهش کمّی است که با استفاده از روش پیمایشی انجام گرفته است. از میان 1611 شرکت خلاق در زمان اجرای پژوهش، 311 شرکت با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه انتخاب گردید. گردآوری داده ها به وسیله پرسش نامه استاندارد انجام گرفت. پایایی پرسش نامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بررسی شد و مقادیر به دست آمده نشان داد پایایی متغیرهای پژوهش شامل سرمایه انسانی، اشتراک دانش، شبکه سازی رسانه های اجتماعی و نوآوری به ترتیب برابر با 842/0، 863/0، 890/0 و 856/0 بود که حاکی از پایایی مناسب پرسش نامه بود. تعداد 233 پرسش نامه تکمیل شده با استفاده از نرم افزارهای اس پی اس اس و اسمارت پی ال اس تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سرمایه انسانی با ضریب مسیر 237/0 بر نوآوری اثر مستقیم داشت. همچنین، سرمایه انسانی از طریق متغیرهای میانجی اشتراک دانش وشبکه سازی رسانه های اجتماعی به ترتیب با ضرایب مسیر 169/0 و 180/0 تأثیر مثبت و معناداری بر نوآوری شرکت های خلاق گذاشته است. نتیجه گیری: به طورکلی این پژوهش نشان داد با ارتقای منابع انسانی می توان بر نوآوری در شرکت های خلاق اثر مثبت گذاشت و در این میان، اشتراک دانش و شبکه سازی رسانه های اجتماعی از عوامل کلیدی مهم بودند. شرکت های خلاق می توانند از طریق سرمایه گذاری در آموزش کارکنان، پرورش فرهنگ یادگیری مستمر، ترویج فرهنگ اشتراک دانش، و ترغیب کارکنان به مشارکت فعال در شبکه های اجتماعی نیروی انسانی خود را توسعه داده و بدین طریق نوآوری را تسهیل کنند. اصالت/ارزش: این پژوهش یافته های ارزشمندی در خصوص رابطه بین سرمایه انسانی و نوآوری، به ویژه در بافت شرکت های خلاق ایرانی ارائه می دهد. این پژوهش نه تنها به ادبیات علمی در زمینه سرمایه انسانی و نوآوری کمک می کند، بلکه پیشنهادهای عملی ارائه می دهد که می تواند توسط شرکت ها و سیاست گذاران برای تقویت نوآوری در عصر دیجیتال به کار گرفته شود.
رابطه کارکردهای مدیریت منابع انسانی و خلاقیت و نوآوری در زیباسازی شهر تبریز
حوزههای تخصصی:
امروزه کارکنان مهمترین مزیت رقابتی سازمانها محسوب می شوند که همواره باید دانش، مهارت و قابلیت های آنان ارتقاء یابد، لذا بقای سازمانها در عرصه رقابت به حفظ، توسعه و بهره برداری از قابلیت های کارکنان منوط شده است؛ و امروزه خلاقیت در حکم رمز بقا و کلید موفقیت افراد و سازمان ها شناخته شده است. تحولات پرشتاب جهانی در علم و تکنولوژی، صنعت، مدیریت و به طور کلی ارزش ها و معیارها، بسیاری از سازمان ها و شرکت های موفق جهان را بر آن داشته که اهداف، گرایش و علایق خود را در جهت بکارگیری خلاقیت هدایت کنند، لذا نقش خلاقیت و نوآوری در سازمان انکارناپذیر است. کارکردهای منابع انسانی می تواند برخلاقیت و نوآوری تاثیر بگذارد بنابراین هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر کارکردهای مدیریت منابع انسانی برخلاقیت و نوآوری در زیباسازی شهر تبریز می باشد. از لحاظ هدف تحقیق از نوع کاربردی، از لحاظ روش انجام تحقیق توصیفی و همبستگی می باشند. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه کارکنان شهرداری تبریز تشکیل داده اند؛ که تعداد آنها 2122 نفر می باشد. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 327 نفر به دست آمده است و نمونه گیری از نوع در دسترس میب اشد. در روش گردآوری اطلاعات برای تدوین مبانی نظری و پیشینه، اطلاعات لازم با استفاده از روش کتابخانه ای و اسنادی به دست آمد برای پاسخ به سؤالات، جمع آوری داده ها از روش میدانی و از پرسشنامه های استاندارد استفاده شده است.
شناسایی عوامل موثر و پیامدهای نوآوری نرم و پیامدهای حاصل در شرکت های صادراتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تحلیل عوامل موثر و پیامدهای نوآوری نرم در شرکت های صادراتی انجام پذیرفت. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث روش گردآوری داده-ها از نوع اکتشافی است که دارای فلسفه پژوهشی قیاسی استقرایی می باشد. جامعه آماری پژوهش، خبرگان و صاحب نظران در حوزه مطالعه هستند که متشکل از اساتید دانشگاه دررشته بازاریابی و مدیریت به همراه مدیران تحقیق و توسعه و بازاریابی شرکت های صادراتی فعال در حوزه پوشاک و صنعت مد هستند که بااستفاده از روش نمونه گیری هدفمند و براساس اصل اشباع نظری، 25 نفر از آنان به عنوان اعضای نمونه انتخاب شده است. ابزار گردآوری داده در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه است. در این پژوهش برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و کدگذاری و در بخش کمی از روش نقشه شناختی فازی بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش مشتمل بر شناسایی عوامل موثر و پیامدهای نوآوری نرم در شرکت های صادراتی می باشد. براساس یافته های پژوهش، از میان عوامل موثر بر ایجاد نوآوری نرم، نوآوری نمادشناسانه و سمبل شناختی به عنوان مهمترین عامل و از میان پیامدهای شناسایی شده، پدیدایی موضع رقابت پذیر برای بازار به عنوان مهمترین پیامد شکل گیری نوآوری نرم شناسایی شده است.
تأثیر ارز دیجیتال و آزادی اقتصادی بر صادرات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضای مجازی و استفاده روزافزون افراد در زندگی روزمره از آن، سرآغاز تولید واحد معاملاتی با نام ارز دیجیتال بوده است. آزادی اقتصادی توانایی افراد برای اتخاذ تصمیمات اقتصادی خود بدون دخالت/ محدودیت های دولت یا تصمیمات ضد بازار دولت به نفع گروه های خاص تعریف می گردد. لیکن این تعریف ناظر بر حذف دولت از قانونگذاری، برنامه ریزی و اجرای سیاست های کلان اقتصادی نیست؛ زیرا نظارت و کنترل بر بازار، فعالیت ها و سیاستگذاری حوزه تجارت (داخلی و خارجی) وظیفه ذاتی دولت هاست. آزادی اقتصادی بر اهمیت توسعه و حضور بخش خصوصی، بانک ها و مؤسسات مالی خصوصی، بازار رقابتی، مدیریت واردات و حمایت از صنایع داخلی تأکید دارد. در پژوهش حاضر با استفاده از داده های تابلویی و در بازه زمانی 2015 تا 2021 تأثیر ارز دیجیتال و آزادی اقتصادی بر صادرات کالا در کشورهای منتخب تولید کننده علم به روش گشتاورهای تعمیم یافته بررسی گردیده است. نتایج حاصل بیانگر اثر مثبت و معنادار ارز دیجیتال، نرخ ارز مرسوم، نوآوری و آزادی اقتصادی بر صادرات کالا است.
بررسی تاثیر رهبری دانش محور بر نوآوری سازمانی با نقش میانجی توهم کنترل و عقلانیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۲)
418 - 438
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، درک اثر متغیر رهبری دانش محور بر نوآوری سازمانی در بانک سپه بعد از ادغام می باشد. در این پژوهش، از مدل پژوهشی توصیفی-کاربردی بهره برده شده و روش آن پیمایشی و جامعه آماری آن، از بین 110 نفر از مدیران و کارشناسان ستاد بانک سپه بعد از ادغام می باشد. حجم نمونه مورد نیاز با روش نمونه گیری تصادفی ساده و متشکل از 87 نفر از طریق جدول مورگان، انتخاب و جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته و بمنظور سنجش از طیف لیکرت استفاده شده است. روش آماری مورد استفاده در این پژوهش، روش مدل سازی ساختاری مبتنی بر رویکرد حداقل مربعات جزیی و نرم افزار (Smart PLS3)، فرضیه های تعریف شده مورد آزمون قرارگرفت و رابطه متقابل بین رهبری دانش محور، توهم کنترل و عقلانیت بر نوآوری مورد بررسی قرار گرفت. یافته های تحقیق حاکی از آن می باشد که با ضریب اطمینان 95% و ضرایب مسیر بیشتر از 0.4، اندازه اثر برای تمام سازه های مستقل بر روی سازه های وابسته قوی می باشد و رهبری دانش محور می تواند منجر به عقلانیت و دانش در سازمان شده و در صورت عدم توجه به سیگنال های محیطی، رهبری دانش محور باعث ایجاد توهم کنترل در سازمان می گرد؛ و چنانچه توهم کنترل در سازمان مدیریت شود و دانش محوری در سازمان تقویت گردد، سازمان در مسیر نوآوری قرار می گیرد.
بازشناسی پیشران ها و رهاوردهای نوآوری سازمانی: مرور نظام مند ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
163 - 203
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه نوآوری کلید اصلیِ مزیت رقابتی و موفقیت بلندمدت کسب وکارها در بازارهای رقابتی شناخته می شود؛ زیرا سازمان هایی که از ظرفیت بالای نوآوری برخوردارند، سریع تر و بهتر می توانند پاسخ گوی چالش های محیطی خود باشند. اهمیت این موضوع در شرایط رقابتی کنونی، موجب شده است تا مطالعات متعددی در خصوص پیش نیازها و رهاورد حاصل از نوآوری انجام شود. به منظور کسب شناخت جامع تر در این زمینه، پژوهش حاضر به مرور و طبقه بندی رهاورد و یافته های حاصل از این مطالعات پرداخته است.
روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی است و با رویکرد کیفی و روش مرور نظام مند ادبیات انجام شده است. منابع اطلاعاتی پژوهش، مقاله های منتشر شده درباره موضوع این پژوهش در پایگاه های علمی معتبر داخلی، در بازه زمانی منتخب بوده است. این مقاله ها بر اساس معیارهای ورود به فرایند مرور نظام مند انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است.
یافته ها: بازشناسی و طبقه بندی عوامل مؤثر بر ترویج و ارتقای نوآوری در سازمان نشان داد که پیشران های اساسی نوآوری عبارت اند از: پیشران های محیطی (فشارهای محیطی و حمایت های محیطی)، پیشران های سازمانی (قابلیت های سازمانی، هوشمندی، مدیریت منابع، سرمایه های ناملموس، جهت گیری های سازمانی و رفع موانع)، پیشران های انسانی (قابلیت یادگیری، خلاقیت، ارتباطات اثربخش، انگیزش و اعتماد)، پیشران های فرهنگی و رهبری (ویژگی های فرهنگی و سبک های رهبری تسهیلگر)، پیشران های مدیریت منابع انسانی (قابلیت های منابع انسانی، توانمندسازی، تناسب شغلی و سازمانی، اقدامات مدیریت منابع انسانی)، پیشران های زیرساختی (ساختارهای منعطف و فناوری های تسهیلگر تعاملات). همچنین رهاورد حاصل از نوآوری نیز در قالب دودسته رهاوردهای فردی (خلاقیت، توانمندسازی و عملکرد شغلی) و رهاوردهای سازمانی (شهرت سازمانی، بهره وری، قابلیت کارآفرینی، کیفیت محصولات، سرمایه مشتری، ارزش افزایی، مدیریت دانش و یادگیری، عملکرد سازمانی) طبقه بندی شده اند.
نتیجه گیری: برای بقا در بازارهای کنونی، سازمان ها باید به طور مستمر به دنبال نوآوری باشند. برای اجرای موفق نوآوری نیز باید به مسائلی حیاتی، همچون پیش نیازها و رهاورد حاصل از نوآوری توجه داشته باشند. رهاورد حاصل از این پژوهش، می تواند شناخت کمابیش جامعی از پیش نیازها و الزامات گوناگون موردنیاز سازمان هایی که می خواهند نوآوری را به عنوان یک راهبرد اساسی در پیش گیرند فراهم سازد. مهیا کردن این الزامات می تواند بستری تسهیلگر برای ترویج و تسریع نوآوری فراهم سازد. این کار به هم سویی و هم گرایی میان ارکان مختلف ساختاری، انسانی، فرهنگی و فناورانه سازمان نیاز دارد و در این میان، مدیریت منابع انسانی نقشی کلیدی دارد. برخورداری سازمان از منابع انسانی توانمند و باانگیزه ای که در آن، روابطی مبتنی بر اعتماد و هم افزایی حاکم است، از سویی وظیفه مدیریت منابع انسانی است که با انجام کارکردهای گوناگون خود، به رشد و پرورش چنین منابعی مساعدت کند و از دیگر سوی، نیازمند وجود رهبرانی است که از نوآوری و افراد خلاق حمایت می کنند و می کوشند نوآوری را به جهت گیری کلی سازمان و فرهنگ عمومی تبدیل کنند. همچنین مدیریت عالی سازمان باید به تناسب ساختاری و فناورانه با راهبرد نوآوری توجه داشته باشند. وجود ساختارهای منعطف و پویا و فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی که روابط و تعاملات میان افراد را تسهیل کند، چرخه فزاینده ای از نوآوری های سازمانی را ایجاد می کند.
تبیین مؤلفه های بومی تولید و فراوری نیشکر با تأکید بر نوآوری های فرایندی: رویکرد فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
19 - 40
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نوآوری فرایند، زیرمجموعه ای از نوآوری است که به بهبود یا پیکربندی مجدد روش های تولید، گردش کار یا تکنیک ها مربوط می شود. هدف نوآوری فرایند، بهینه سازی روش تولید یا تحویل کالاها یا خدمات موجود است. اهمیت نوآوری فرایند، در پتانسیل آن برای ساده کردن عملیات، کاهش هزینه ها، به حداقل رساندن مصرف منابع و بهبود بهره وری و کیفیت کلی است. درحوزه کشاورزی، نوآوری به عنوان یک تسهیلگر برای تحول، تقویت کارایی، پایداری و انعطاف پذیری در سامانه های تولید عمل می کند. نوآوری فرایندی در تولید و فراوری نیشکر برای پرداختن به چالش های چندوجهی پیشروی صنعت، از جمله نوسانات تقاضای بازار، تخریب محیط زیست و نیز نابرابری های اقتصادی- اجتماعی، حیاتی است. با پذیرش نوآوری، ذی نفعان می توانند بهره وری را افزایش دهند، استفاده از منابع را بهینه کنند، اثرات محیط زیستی را کاهش دهند و درنتیجه، پایداری و انعطاف پذیری طولانی مدت بخش نیشکر را تضمین کنند. دراین راستا، پژوهش حاضر باهدف تبیین مؤلفه های بومی تولید و فراوری نیشکر با تأکید بر نوآوری های فرایندی طراحی و انجام شد.روش شناسی: در این مطالعه از رویکرد کیفی فراترکیب سندلوسکی و بارسو استفاده شده است. فرایند پژوهش با بررسی نظام مند 405 مقاله اولیه آغاز و درنهایت، 33 مقاله مرتبط باهدف پژوهش انتخاب گردیده است، معیارهای ورود مقالات منتش ر شده در حوزه تولید و فراوری نیشکر در فاصله زمانی سال های 2010 تا 2023 بوده است. برای اعتبارسنجی الگوی پیشنهادی و افزایش مقبولیت از روش دلفی فازی توسط خبرگان این حوزه بهره گرفته شده و نتایج به دست آمده ازسوی خبرگان نیز تأیید و بازبینی شده است.یافته ها: یافته ها نهایی پژوهش در دلفی فازی، دست یابی به 57 شاخص کلیدی بومی در قالب چهار فرایند کاشت، داشت، برداشت و فراوری، را نشان داد. همچنین براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که تلفیق سامانه های دانش بومی با نوآوری ها برای افزایش پایداری، انعطاف پذیری و فراگیری در صنعت نیشکر اهمیت دارد و نیاز به تلاش های مشترک بین ذی نفعان برای تقویت نوآوری، ترویج تبادل دانش و توسعه راهبُردهای جامع برای پیشبرد پایداری و شکوفایی بخش نیشکر است. نتیجه گیری/ دستاوردها: برمبنای یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که اهمیت نوآوری در فرایند تولید نیشکر را نمی توان نادیده گرفت؛ زیرا به عنوان یک تسهیلگر برای افزایش بهره وری، پایداری و انعطاف پذیری در صنعت عمل می کند. براین اساس پیشنهاد می شود، بستری بین رشته ای برای همکاری و تبادل دانش باهدف تلفیق سامانه های دانش بومی با نوآوری های نوین در فرایند تولید نیشکر ایجاد شود تا امکان گفتگو بین پژوهشگران، سیاست گذاران، بازیگران صنعت و جوامع محلی برای ایجاد و اجرای راه حل های نوآورانه متناسب با نیازها و زمینه های خاص تولیدکنندگان نیشکر تسهیل شود.
بررسی تأثیر شرکت های دانش بنیان بر کارآفرینی، خودکارآمدی کارآفرینانه و نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
63 - 76
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در دهه های اخیر، رشد و توسعه شرکت های دانش بنیان به ویژه در حوزه های ورزشی، اثرات قابل توجهی بر کارآفرینی ورزشی و افزایش خودکارآمدی کارآفرینان ورزشی داشته است. این شرکت ها با استفاده از نوآوری های علمی و فناوری، قادر به ایجاد محصولات و خدمات جدیدی هستند. افزون براین، این شرکت ها می توانند با ایجاد محصولات و خدمات نوآورانه، بازاری جدید برای خود ایجاد کرده و با استفاده از استراتژی های متنوع تبلیغاتی و بازاریابی، به گسترش فروش و درآمد خود دست یابند. براین اساس، هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر شرکت های دانش بنیان بر کارآفرینی، خودکارآمدی کارآفرینانه و نوآوری بود.
روش شناسی: پژوهش توصیفی- تحلیلی حاضر از نظر هدف، کاربردی بود که به صورت پیمایشی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان تحصیلات تکمیلی در گرایش های مختلف تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه های استان اردبیل، آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 524 نفر بودند. حجم نمونه آماری براساس فرمول کوهن، برابر با 247 به دست آمد. ابزار اندازه گیری پژوهش، پرسش نامه ای استاندارد بودند. برای تأیید روایی از سه نوع روایی همگرا، روایی واگرا و روایی محتوایی استفاده شد. جهت تعیین پایایی بخش های مختلف پرسش نامه ، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. باتوجه به پرسش نامه های ناقص، درنهایت، تعداد 224 پرسش نامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، انحراف معیار) و مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 21 و AMOS نسخه 22 استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که شرکت های دانش بنیان ورزشی بر کارآفرینی ورزشی 20 درصد و بر خودکارآمدی کارآفرینانه 52 درصد تأثیر مثبت و معنادار داشتند. شرکت های دانش بنیان ورزشی بر نوآوری در بازار های جهانی 35 درصد، کارآفرینی ورزشی بر نوآوری در بازارهای جهانی 24 درصد و خودکارآمدی کارآفرینانه بر نوآوری در بازارهای جهانی 34 درصد تأثیر مثبت و معنادار داشت که این موضوع نشان دهنده اهمیت استفاده از ابزارهای کارآفرینی و خودکارآمدی در شرکت های ورزشی دانش بنیان بود.
نتیجه گیری/ دستاوردها: شرکت های دانش بنیان ورزشی با ارائه فناوری های نوین و محصولات باکیفیت، به رشد کارآفرینی ورزشی و ارتقای خودکارآمدی کارآفرینانه کمک می کنند. آن ها با ایجاد تکنولوژی های پیشرفته و خدمات نوآورانه، بازارهای جهانی را بهبود می بخشند و تأثیر قابل توجهی در جذب مشتریان و رقابت با برندهای بزرگ دارند. به این ترتیب، نقش میانجی این شرکت ها در ترویج کارآفرینی و افزایش رقابت پذیری در صنعت ورزش، بسیار ارزشمند و حیاتی است.
اثرات باز بودن اقتصاد، نوآوری و فناوری های نوین بر محیط زیست (مطالعه کشورهای درحال توسعه و توسعه یافته)(مقاله علمی وزارت علوم)
در این پژوهش اثرات باز بودن اقتصاد، نوآوری و فناوری های نوین بر محیط زیست در 32 کشور درحال توسعه و توسعه یافته طی سال های 2022-1997 بر اساس الگوی خودتوضیحی با وقفه ای گسترده پنل بررسی و موردسنجش قرار گرفت. نتایج حاصل از تحقیق حاضر نشان می دهد که در کشورهای درحال توسعه؛ متغیرهای رشد تولید ناخالص و مجذور رشد تولید ناخالص داخلی تأثیر مثبتی بر انتشار گاز کربن دی اکسید دارند و نتایج پژوهش بیانگر رد فرضیه کوزنتس زیست محیطی برای کشورهای مذکور می باشد درحالی که ﻧﺘﺎیﺞ ﺣﺎﺻﻞ از ﺑﺮآورد ﻣﺪل برای کشورهای توسعه یافته بیانگر آن است که مجذور رشد تولید ناخالص داخلی تأثیر منفی و معناداری بر انتشار گاز کربن دی اکسید دارد و تأییدکننده فرضیه کوزنتس زیست محیطی برای کشورهای توسعه یافته است. همچنین نتایج حاصل از تحقیق حاضر برای کشورهای درحال توسعه نشان می دهد که تأثیر حجم تجارت خارجی به GDP و نوآوری و فناوری، دارای اثر منفی و معناداری بر انتشار گاز کربن دی اکسید دارند درحالی که برای کشورهای توسعه یافته، اثر حجم تجارت خارجی (حاصل جمع صادرات و واردات) به GDP، بر انتشار گاز کربن دی اکسید مثبت و معناداری بوده است. نتایج ضریب جمله تصحیح خطا برای کشورهای درحال توسعه، نشان دهنده وجود رابطه بلندمدت معناداری بین متغیرهای الگو است و اثر یک شوک بر متغیر انتشار گاز کربن دی اکسید در کوتاه مدت حدود دو دوره زمان به طول خواهد انجامید و پس ازآن، رابطه کوتاه مدت نیز در مسیر رابطه تعادلی بلندمدت قرار خواهد گرفت درحالی که ضریب جمله تصحیح خطا برای کشورهای توسعه یافته، نشان دهنده وجود رابطه بلندمدت معناداری بین متغیرهای الگو است. به گونه ای که انتظار می رود، در هر دوره حدود 42/0 واحد انحراف رابطه کوتاه مدت از مسیر بلندمدت تعدیل شود. ضریب یاد شده در این مدل نشان دهنده سرعت پایین تعدیل به سمت رابطه تعادلی بلندمدت برای کشورهای توسعه یافته است. بر اساس این، اثر یک شوک بر متغیر انتشار گاز کربن دی اکسید برای کشورهای توسعه یافته در کوتاه مدت حدود چهار دوره زمانی طول خواهد کشید. حمایت های تشویقی؛ مالی و مالیاتی جهت توسعه و استفاده از فناوری های پاک و پایدار برای کاهش آلودگی محیط زیست توصیه و پیشنهاد می گردد.