
مقالات
حوزههای تخصصی:
صادرات دانش بنیان به عنوان منبع رشد اقتصادی در بسیاری از کشورهای جهان ازجمله ایران مطرح شده است. این مطالعه با هدف شناسایی راهبردهای تنوع بخشی صادرات شرکت های دانش بنیان در صنعت الکترونیک ایران با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوای جهت دار و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 19 نفر از متخصصان و مدیران ارشد شرکت های صادراتی و نهادهای توسعه صادرات انجام شده است. یافته های پژوهش، ویژگی های اختصاصی سه مسیر اصلی صادرات را شامل صادرات مستقیم، صادرات توسط «واسطه ها» و صادرات توسط «شرکت های رهبر زنجیره ارزش»، در صادرات الکترونیک برجسته می کند. در این مطالعه «واسطه ها» خود به سه دسته شرکت های مدیریت صادرات، کنسرسیوم های صادراتی و مراکز نوآوری صادراتی، دسته بندی شده اند. نتایج تحقیق به سیاست گذاران کمک می کند تا در کنار حمایت هایی که در کشور در سال های اخیر از صادرات مستقیم شرکت های دانش بنیان انجام شده است، زیرساخت ها و حمایت های لازم را برای تنوع بخشی به مسیرهای صادراتی ازجمله صادرات دانش فنی، تولید بدون کارخانه، شکل گیری واسطه های صادراتی و قرار گرفتن شرکت های دانش بنیان در زنجیره ارزش شرکت های رهبر بازار، طراحی و اجرا کنند.
شناسایی عوامل کلیدی موفقیت توسعه محصول جدید: صنعت مد و پوشاک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنعت مد و پوشاک از جنبه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی، همواره به عنوان یکی از بخش های حیاتی جوامع مطرح بوده است. امروزه این صنعت با توجه به نرخ فزاینده تغییر در سلائق و نیازهای مشتریان و سبک زندگی، نیازمند ایجاد تنوع و افزایش سرعت ارائه محصولات به بازار است. بدین سبب این مقاله با هدف تعیین عوامل کلیدی موفقیت در فرایند توسعه محصول جدید در صنعت مد و پوشاک، طراحی شده است. روش تحقیق این مقاله از نوع کیفی است و از مرور پیشینه فنی، نظرسنجی از خبرگان و روش دلفی برای شناسایی، اولویت بندی و تخصیص عوامل کلیدی موفقیت به مراحل مختلف الگوی توسعه محصول جدید، استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که 14 عامل کلیدی موفقیت وجود دارد که توجه به آنها در طول فرایند توسعه محصول جدید، در صنعت مد و پوشاک الزامی است و از میان آنها، سه عامل کلیدی حمایت مدیریت ارشد، توانایی های سازمانی و سازماندهی تولید و همکاری بین وظیفه ای واحدهای سازمانی از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. درنهایت یافته های پژوهش، این امکان را برای مدیران فراهم می کند تا در صورت نیاز به تغییر در الگوی توسعه متناسب با شرایط سازمان خودشان، بتوانند چیدمان عوامل کلیدی موفقیت را نیز متناسب با آن تغییر دهند.
بررسی موانع و مشکلات بانک های توسعه ای در مسیر توسعه کارآفرینی و اشتغال دانش بنیان با تأکید بر نقش بانک توسعه تعاون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به بررسی موانع و مشکلات بانک توسعه تعاون در مسیر توسعه کارآفرینی و اشتغال دانش بنیان پرداخته شده است. بدین منظور از روش تحقیق کیفی و ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است. جامعه آماری عبارت است از همه ذی نفعان درونی و بیرونی بانک توسعه تعاون. از این میان تعداد 15 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. یافته ها در دو دسته کلی مشکلات کارآفرینیِ دانش بنیان و راهبردهای بانک توسعه در حمایت از کارآفرینیِ دانش بنیان قرار گرفتند. متناسب با یافته های پژوهش، مشکلات کارآفرینی دانش بنیان ناشی از علمکرد داخلی بانک توسعه تعاون و عوامل خارج از این بانک یا ناشی از عملکرد داخلی شرکت های دانش بنیان هستند. یافته ها همچنین نشان داد که بانک توسعه در حمایت از کارآفرینی دانش بنیان از طریق ایجاد راهبردهایی مانند ایجاد اعتماد اجتماعی، استفاده از ظرفیت پایگاهِ داده بزرگِ بانک، ایجاد پشتوانه مالی در تولید فضای نوآوری، استفاده از روش های متعدد تأمین مالی، سرمایه گذاری مستقیم، مشاوره دهی به طرح های دانش بنیان، تعامل دوجانبه بانک با فضای کارآفرینی کشور، حمایت از سرمایه گذاری تغییرپذیر، خطرپذیر و پُر ریسک، حمایت از اجزاء اکوسیستم نوآوری و ایجاد ساختارهای جدید می تواند نقش آفرینی کند.
انتقال تکنولوژی در عصر صنعت 5.0: مدل یکپارچه هوش مصنوعی و مولفه های انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر صنعت 5.0، انتقال موفق فناوری به یک ضرورت راهبردی برای سازمان ها تبدیل شده است. ادغام هوش مصنوعی پیشرفته با تخصص و خلاقیت انسانی، فرصت های جدیدی را برای نوآوری و خلق ارزش فراهم می آورد، اما همزمان چالش های جدیدی را نیز ایجاد می کند. این پژوهش با هدف بررسی چگونگی تأثیر هوش مصنوعی و مؤلفه های انسانی بر فرایند انتقال فناوری در عصر صنعت 5.0 انجام شده است. با استفاده از رویکرد ترکیبی شامل فراترکیب و تحلیل محتوای کیفی، 32 مقاله مرتبط، بررسی شد. روایی پژوهش با استفاده از روش سندلوسکی و بارسو (2007) تأیید شد و پایایی آن از طریق برنامه مهارت های ارزیابی انتقادی (2018) مشخص شد. یافته های پژوهش به شناسایی 4 بُعد اصلی، 12 مؤلفه و 36 شاخص منجر شد که عبارت اند از: بهبود فرایندهای انتقال فناوری، ارتقای توانمندی های انسانی، بهبود تعامل انسان- ماشین و مدیریت دانش و نوآوری. براساس این یافته ها، پیشنهاد می شود سازمان ها بر سرمایه گذاری در توسعه سیستم های هوش مصنوعی پیشرفته، آموزش و توانمندسازی نیروی انسانی، بهبود تعامل انسان- ماشین و ایجاد نظام های مدیریت دانش یکپارچه تمرکز کنند. این پژوهش چارچوبی برای درک و مدیریت انتقال فناوری در عصر صنعت 5.0 ارائه می دهد و بر اهمیت رویکرد یکپارچه و متوازن در ترکیب قابلیت های هوش مصنوعی و توانمندی های انسانی تأکید می کند.
شناسایی ابعاد انواع نوآوری و تأثیر آنها بر عملکرد بازار مبتنی بر اظهارات بر خط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه کنونی، شناسایی ابعاد و زیرابعاد انواع نوآوری و تأثیر آنها بر عملکرد بازار مبتنی بر اظهارات برخط (آنلاین) است. پژوهش کنونی از نوع آمیخته است. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل روایت های مربوط به ابعاد و زیرابعاد انواع نوآوری فروشگاه های خرید برخط مطرح در کشور است. روش نمونه گیری، قضاوتی بود که 69 روایت انتخاب شد. با روش تحلیل روایت، شبکه این بخش ارائه شد. در بخش کمی، جامعه آماری شامل 110 نفر از مدیران وب گاه های فروش برخط بودند. روش گردآوری داده ها، پرسش نامه الکترونیکی بود. نتایج الگوسازی معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار Smart PLS، نشان داد که نوآوری بر عملکرد بازار فروشگاه های خرید برخط مؤثر است. بُعد نوآوری الگوی کسب وکار با زیرابعاد نوع الگوی کسب وکار و جریان درآمدی؛ بُعد نوآوری سازمانی با زیربُعد نوآوری راهبردی؛ بُعد نوآوری بازاریابی با زیرابعاد نوآوری محصول، نوآوری قیمت، نوآوری توزیع، نوآوری ترفیع، نوآوری تبلیغات و نوآوری ارتباط با مشتریان؛ بُعد نوآوری فرایند با زیرابعاد نوآوری فناوری و نوآوری ایمنی؛ بُعد نوآوری اعتبار با زیرابعاد نوآوری اعتماد و نوآوری تخصص بر عملکرد بازار، تأثیرگذار هستند.
سیاست گذاری در عرصه فناوری نوین بانکی: استراتژی های تنظیم گری و تعادل های بازیگران با رویکرد نظریه بازی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های اساسی نظام بانکی ایران، فعالیت شرکت های فناوری فاقد مجوز است. با ظهور فناوری های نوین و بازتعریف مفهوم بانکداری، اهمیت این موضوع بیشتر شده است. بدون توجه به بازیگران حوزه فناوری بانکی نمی توان به اهداف مطلوب دست یافت. در این پژوهش، با استفاده از روش تحلیل محتوا و مصاحبه با خبرگان، خواسته ها و اقدامات موردنیاز شناسایی شده اند. از طریق رویکرد نظریه بازی ها و الگوی گراف، وضعیت تعادل بین بازیگران کلیدی مانند بانک های سنتی، شرکت های فناوری مالی، مشتریان و کاربران خدمات بانکی، دولت و نهادهای نظارتی و سرمایه گذاران و تحلیل گران بازار بررسی شده است. وضعیت تعادل بین بازیگران از طریق مصاحبه ها و تعیین ترجیحات آنها درباره وضعیت های بازی مشخص شده و با تحلیل مسیر تکاملی، حرکات بازیگران از وضع موجود به وضعیت تعادل تعیین شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که وضعیت تعادل فعلی، مطلوب جامعه و سیاست گذاران نیست و برای رسیدن به تعادل مطلوب، نیاز به تغییر ترجیحات بازیگران وجود دارد. از طریق تحلیل بازی معکوس، مشخص شد که دولت و نهادهای نظارتی باید با به رسمیت شناختن این بخش و وضع قوانین و مقررات سخت گیرانه، به وضعیت مطلوب برای اقتصاد کشور دست یابند. این پژوهش به سیاست گذاران کمک می کند تا درک بهتری از پویایی ها و تعاملات بین بازیگران داشته باشند و سیاست های مؤثرتری برای مدیریت ذی نفعان در تنظیم قوانین و مقررات بانکی طراحی کنند.