مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
حل مسئله
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر یادگیری از طریق ایستگاه چرخشی بر مهارت حل مسئله و یادسپاری درس ریاضی و مقایسه آن با روش سنتی در دانش آموزان پایه هفتم با اختلال طیف اتیسم بود. روش: پژوهش با شبه آزمایشی انجام شد که در آن از طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پایه هفتم با اختلال طیف اتیسم در دو منطقه شهر تهران در سال تحصیلی 99 - 1398 و به تعداد 30 نفر بود. از روش نمونه گیری در دسترس، دانش آموزان پایه هفتم انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه؛ آزمایشی و گواه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش، آزمون سنجش میزان یادگیری درس ریاضی بود که روایی آن با استفاده از روش دلفی تأمین شد و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ برابر 0.83 به دست آمد و سپس داده های حاصل از اجرای آن با نرم افزار spss21 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد یادگیری از طریق ایستگاه چرخشی بر مهارت حل مسئله ) t=2.69, P<0.05 ( و یادسپاری ) t=5.80, P<0.001 ( دانش آموزان در درس ریاضی تأثیر دارد و موجب بهبود آن می شود. همچنین؛ یافته های پژوهش دلالت بر این داشت که تفاوت معنا داری میان استفاده از روش ایستگاه چرخشی با روش سنتی تدریس در یادگیری مهارت حل مسئله وجود ندارد ) t=0.82, P>0.05 ( اما این تفاوت درخصوص مؤلفه یادسپاری معنادار بود .)t=3.26, P<0.05( نتیجه گیری: براین اساس می توان نتیجه گرفت که استفاده از روش های نوین همچون روش ایستگاه چرخشی برای دانش آموزانی با اختلال طیف اتیسم که در یادگیری با مشکلاتی مواجه هستند، می تواند باعث بهبود عملکرد درسی و یادگیری بیشتر آنان شود.
بررسی رابطه هوش هیجانی با سلامت روانی، عملکرد شغلی و مهارت حل مسئله فرماندهان و مدیران پلیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظارت و بازرسی سال ۴ زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱۴
51 - 68
در این پژوهش به منظور سنجش رابطه هوش هیجانی فرماندهان و مدیران با سلامت روانی، عملکرد شغلی و مهارت حل مسئله آنان از بین افسران، چند پلیس تخصصی نمونهای به حجم 240 نفر انتخاب شد. آن گاه چهار ویژگی آنان با استفاده از چهار مقیاس اندازه گیری برخوردار از پایایی و روایی بسنده مورد سنجش قرار گرفت. یافته ها با استفاده از آزمونهای آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل شد. نتایج آشکار ساخت که اولاً: هوش هیجانی با هر متغیر دیگر (یعنی سلامت روانی، عملکرد شغلی و مهارت حل مسئله) همبستگی معناداری دارد. ثانیاً بین سلامت روانی و دو متغیر دیگر (یعنی عملکرد شغلی و مهارت حل مسئله) رابطه معناداری هست. ثالثاً: از بین سه متغیر هوش هیجانی، سلامت روانی و مهارت حل مسئله، متغیر اول سهم و نقش بیشتری در تبیین واریانس عملکرد شغلی افسران پلیس دارد.
مقایسه اثربخشی درمان های فعال سازی رفتاری و آرام سازی حالت بر باورهای هسته ای ضداجتماعی و حل مسئله اجتماعی نوجوانان پسر با اضطراب اجتماعی بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اضطراب اجتماعی یکی از ناتوان کننده ترین اختلالات اضطرابی است که از ابتدای نوجوانی نشانه های آن آغاز شده و تا دوره های بعدی تحول ادامه پیدا می کند. این اختلال در زندگی شخصی، باورها، تعاملات، زندگی شغلی و سایر ابعاد عملکردی فرد نابسامانی هایی به وجود می آورد. از این رو، شناسایی مداخلات مؤثر در مبتلایان اهمیت ویژه ای دارد. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان های فعال سازی رفتاری و آرام سازی حالت بر باورهای هسته ای ضداجتماعی و حل مسئله اجتماعی نوجوانان پسر 15تا 18ساله با اضطراب اجتماعی بالا بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و دوره ی پیگیری دوماهه همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان 15 تا 18 ساله با اضطراب اجتماعی ناحیه 2 آموزش و پرورش اصفهان در سال تحصیلی 1400 و 1401 بود. بدین منظور به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، از بین دبیرستان های پسرانه ناحیه 2 آموزش و پرورش اصفهان تعداد 600 دانش آموز با اجرای پرسشنامه اضطراب اجتماعی نوجوانان پاکلک (۲۰۰۴) مورد غربالگری قرار گرفتند که از این میان تعداد ۶۰ نفر دارای اضطراب بالای 93 بودند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (هر کدام ۲۰ نفر) و یک گروه کنترل (۲۰ نفر) گمارده شدند. افراد گروه های آزمایشی به صورت موازی و همزمان در جلسات درمانی فعال سازی رفتاری و آرام سازی حالت شرکت کردند؛ اما برای گروه کنترل، مداخله ای صورت نگرفت. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه های باورهای ترکیبی- فرم کوتاه آپشه و دی- مئو (2012) و حل مسئله اجتماعی درزیلا و همکاران (2002) بودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS-24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد، درمان فعال سازی رفتاری بر حل مسئله اجتماعی و درمان مبتنی بر آرام سازی حالت بر باورهای هسته ای ضداجتماعی از روش درمانی دیگر برای نوجوانان پسر 15 تا 18 ساله با اضطراب اجتماعی اثربخشی نیرومندتری داشته است و اثرات مداخلات در طول زمان ثابت باقی مانده است (01/0p<). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش بر اهمیت توجه به باورهای هسته ای ضداجتماعی و حل مسئله اجتماعی در نوجوانان با اضطراب اجتماعی بالا تأکید می کند و تلویحات کاربردی مهمی جهت مداخلات درمانی برای نوجوانان با اضطراب اجتماعی دارد.
مقایسه اثر بخشی درمان فعال سازی رفتاری و آموزش تلقیح استرس برهیجان تحصیلی و حل مساله اجتماعی دانش آموزان دارای اضطراب اجتماعی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان های فعال سازی رفتاری و آموزش تلقیح استرس بر هیجان تحصیلی و حل مسئله اجتماعی دانش آموزان با اضطراب اجتماعی بالا بود. روش پژوهش شبه ازمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و دوره ی پیگیری دوماهه همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان 15 تا 18 ساله با اضطراب اجتماعی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1400و 1401 بود. بدین منظور به شیوه نمونه گیری تصادفی از بین نواحی شش گانه آموزش و پرورش اصفهان ،ناحیه 2 انتخاب و به طور تصادفی تصادفی چند مرحله ای 8 دبیرستان انتخاب وبا اجرای پرسشنامه اضطراب اجتماعی نوجوانان پاکلک (۲۰۰۴) مورد غربالگری قرار گرفتند که از این میان تعداد ۶۰ نفر دارای اضطراب بالای 93 بودند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (هر کدام ۲۰ نفر) و یک گروه کنترل (۲۰ نفر) گمارده شدند. افراد گروه های آزمایشی به صورت موازی و همزمان در جلسات درمانی فعال سازی رفتاری و تلقیح استرس شرکت کردند؛ اما برای گروه کنترل، مداخله ای صورت نگرفت. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه های هیجان تحصیلی پکران و همکاران(2002) و حل مسئله اجتماعی درزیلا و همکاران (2002) بودند که قبل و بعد از مداخله توسط گروه کنترل و آزمایش تکمیل گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS-24 استفاده شد. یافته ها نتایج نشان داد، درمان فعال سازی رفتاری بر حل مسئله اجتماعی و هیجان تحصیلی از روش درمانی تلقیح استرس برای دانش آموزان 15 تا 18 ساله با اضطراب اجتماعی اثربخشی نیرومندتری داشته است و اثرات مداخلات در طول زمان ثابت باقی مانده است (01/0p<). بر این اساس می توان نتیجه گرفت که درمان فعال سازی رفتاری می تواند به عنوان مداخلات درمانی بر حل مسئله اجتماعی و هیجان تحصیلی در نوجوانان با اضطراب اجتماعی به کارگرفته شود.
پیوند نظر و عمل برای استحکام و تداوم جامعه دموکراتیک (حسب نظر جان دیویی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله مقصود تبیین دیدگاه جان دیویی (John Dewey) پیرامون پیوند میان دو حوزه نظر و عمل در جامعه دموکراتیک است که از نظر او از طریق آموزش (education) محقق می شود. دیویی ضمن انتقاد از ثنویت های موجود در تاریخ فلسفه، رسالت فلسفه را نه در کشف روابط موجود در جهان و راز جهان بلکه در نحوه مهار و اصلاح آن می داند. وظیفه فلسفه، بررسی تعارض های اجتماعی به واسطه تفکر و حل این تعارض ها است. او در صدد تنظیم فلسفه ای همسو با مفاد زندگی دموکراتیک است و بنا دارد ضمن جمع بین نظر و عمل، شهروندان را برای حضور در جامعه دموکراتیک آماده کند. مفهوم دموکراسی از نظر دیویی به عنوان یک پراگماتیست، صرفا مفهومی سیاسی نیست. از نظر یک پراگماتیست، طراحی مجدد شکل (form) کلی جامعه ای که افراد مختلف در آن زندگی می کنند، از ضروریات جامعه دموکراتیک به شمار می آید. در این شکل، تعامل فراگیر اعضای جامعه با یکدیگر به نحوی که موجب پیوستگی اجتماعی(social continuity) شود، مورد تاکید قرار می گیرد. از نظر دیویی تحقق این معنا از مجرای آموزش میسر می شود و در این مسیر، امکان رشد تمامی افراد جامعه فراهم شده و اعضای جامعه به مدد دستیابی به مهارت حل مسئله (problem solving) و روش تفکر انتقادی (critical thinking) به سطح مطلوبی از بلوغ فکری می رسند. بنابراین دیویی که از سویی در پی حل مسائل زندگی و ناسازگاری های اجتماعی به واسطه فلسفه است و از سویی دیگر دموکراسی را بهترین شیوه زندگی می داند؛ در تلاش است با رویکردی پراگماتیستی، جامعه دموکراتیک مورد نظر خویش را به نحوی ترسیم کند که عنصر آموزش در فرد فرد جامعه، توانایی حل مسئله را در اعضای جامعه ایجاد کرده و امکان مشارکت آنها را در سازوکار جامعه، حل مشکلات جاری و تعارض های اجتماعی فراهم کند.
اثربخشی برنامه شکوفاسازی خلاقیت بر مهارت حل مسئله و خلاقیت در کودکان 4 تا 6 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
261 - 277
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه شکوفاسازی خلاقیت بر مهارت حل مسئله و خلاقیت در کودکان پیش از دبستان انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه کودکان 4 تا 6 سال شهر اصفهان در سال 1400 بودند. جهت اجرای پژوهش، 30 کودک به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به طور مساوی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. اعضای گروه آزمایش در برنامه شکوفاسازی خلاقیت، طی 12 جلسه ی 60 دقیقه ای شرکت کردند، در حالی که آزمودنی های گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. آزمودنی ها با استفاده از آزمون تفکر خلاق تورنس (1974) و ابزار برج لندن شالیس (1982) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها: یافته های به دست آمده حاکی از آن بود که برنامه شکوفاسازی خلاقیت بر مهارت حل مسئله و خلاقیت در کودکان پیش از دبستان اثر مثبت و معناداری داشت (05/0>P). نتیجه گیری: لذا، از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که برنامه شکوفاسازی خلاقیت می تواند نقش مهمی در بهبود مهارت حل مسئله و خلاقیت در کودکان پیش از دبستان ایفا کند
ارائه الگوی فرایندی تدوین نظام مسائل آماد دفاعی به شیوه ی ابداعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت نظام مسائل در نقشه جامع علمی دفاعی امنیتی جمهوری اسلامی ایران (داجا) از سویی و اهمیت این عامل در کشف و جهت دهی به فعالیت ها از دیگر سو، در این پژوهش به ارائه الگوی فرایندی و نوآورانه (مبتنی بر منطق دانش TRIZ) برای تدوین نظام مسائل آمادی در سازمان های ن.م پرداخته شده است.روش: پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش با شیوه تحلیل محتوای کیفی و مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان انجام شده است. پس از بررسی آخرین دستاوردهای علمی در حوزه تدوین شبکه مسائل در منابع معتبر علمی و با در نظر گرفتن شرایط و نیازهای بومی حوزه آماد و پشتیبانی سازمان های نیروهای مسلح، الگوی مفهومی و فرایندی برای تدوین گام به گام نظام مسائل آمادی ارائه شده است. به منظور ارتقای قابلیت کاربست الگو در میدان عمل، علاوه بر تشریح جزئیات بخش هایی از الگو که در فضای فارسی زبان، سابقه چندانی ندارد؛ در بخش پایانی، به تشریح نمونه هایی موردی از مسائل آمادی (با استفاده از نظرات خبرگان) و تدوین مدل های تضاد مسائل پرداخته شده است. یافته ها: الگوی نهایی پژوهش، شامل چهار فاز عمده می باشد. این چهار فاز عبارت اند از: «آموزش و شناخت»، «ورودی ها و تشکیل بانک مسائل»، «پالایش و دسته بندی» و «ترسیم شبکه مسائل» می باشد که درنهایت الگوی پژوهش پس از تشکیل بانک مسائل، با ورود به فاز دوم در دودسته مسائل عادی و مسائل ابداعی قرار می گیرند و درنهایت اولویت بندی و تعیین روابط هر یک از این دودسته مسائل با الگوریتم پیشنهادی و تشریح شده در فاز سوم الگو سبب شکل گیری دودسته شبکه مسائل عادی و شبکه مسائل ابداعی آماد دفاعی می شوند که درمجموع نظام مسائل آمادی سازمان محسوب می شود.نتیجه گیری: با کاربست مسیر فرایندی الگوی ارائه شده در حوزه آماد و پشتیبانی سازمان های ن.م، نظام مسائل که از اساسی ترین مطالبات ستاد کل ن.م و زمینه ساز رشد و فعالیت هدفمند و هوشمندانه تر سازمان است، حاصل خواهد شد. تاکنون هیچ الگویی با ویژگی فرایندی و کاربردی در فضای فارسی زبان به صورت خاص برای تدوین نظام مسائل منتشرنشده است. لذا نوآوری اساسی پژوهش حاضر این است که این الگو (در جمیع شرایط و متغیرها) برای اولین بار و ویژه بخش آمادی ن.م ارائه شده است.
اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر خودتنظیمی تحصیلی و توانایی حل مسئله دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف اصلی تربیت در نظام آموزش وپرورش نوین، رشد تفکر انتقادی در دانش آموزان است که آن ها را برای تبدیل شدن به یک متفکر به جای دریافت صرف دانش آماده می کند. بااین وجود، شواهد پژوهشی کمی در مورد آموزش تفکر انتقادی، محتوا و تأثیرات آن در جامعه ما انجام گرفته است که نیاز به پژوهش در این زمینه را فراهم می کند؛ بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر خودتنظیمی تحصیلی و توانایی حل مسئله دانش آموزان بود. پژوهش حاضر، از نوع آزمایش میدانی با طرح پیش آزمون–پس آزمون بود. تعداد 39 نفر دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از بین مدرسه های دبیرستانی پسرانه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. دو گروه در ابتدا و انتهای پژوهش، مورد مصاحبه و به پرسشنامه راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و سبک های حل مسئله پاسخ دادند. گروه آزمایش طی 8 جلسه، هر هفته یک جلسه، تحت آموزش تفکر انتقادی قرار گرفت. نتایج تحلیل های آنکووا نشان داد که آموزش تفکر انتقادی بر بهبود راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و همچنین بهبود سبک های حل مسئله دانش آموزان در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل مؤثر بود. به نظر می رسد با استفاده از تدابیر آموزش تفکر انتقادی و تعمیم آن به بافت های اجتماعی مختلف، بتوان مهارت های خودتنظیمی تحصیلی و حل مسئله دانش آموزان را در تعامل با محیط آموزشی و اجتماعی بهبود بخشید که به عنوان یک ظرفیت بالقوه برای افزایش پیشرفت تحصیلی و پرورش شهروندان متفکر و درنهایت، جامعه دموکراتیک داشت.
اثربخشی آموزش حافظه فعال بر انعطاف پذیری شناختی، بهبود عملکرد تحصیلی و حل مسئله دانش آموزان با ناتوانی یادگیری درس ریاضی
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش حافظه فعال بر انعطاف پذیری شناختی، بهبود عملکرد تحصیلی و حل مسئله دانش آموزان با ناتوانی یادگیری درس ریاضی (مورد نمونه: دانش آموزان متوسطه دوم شهر اسلام آباد غرب)، می باشد. پژوهش تحقیق حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل است. ابزار گرداوری داده ها شامل آزمون سنجش ظرفیت حافظه فعال دانیمن و کارپنتر (1980)، آزمون ریاضی کی مت (۱۹۸۸)، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (۲۰۱۰)، پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور (EPT)- 1999 و پرسشنامه حل مسئله هپنر PSI- 1987 است. به منظور انجام پژوهش حاضر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 نفر از دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم انتخاب و در 2 گروه آزمایش 15 نفر، (8 پسر و 7 دختر) و گروه کنترل 15 نفر، (8 پسر و 7 دختر) قرار گرفتند. در ابتدا داده های حاصل از پرسشنامه جمع آوری و پس از ورود به نرم افزار SPSS-24 تجزیه وتحلیل مربوط به آن در قالب تحلیل کوواریانس انجام شد. نتایج نشان داد که مداخله حافظه فعال می تواند موجب افزایش انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری درس ریاضی شود. همچنین، مداخله حافظه فعال می تواند موجب افزایش بهبود عملکرد تحصیلی و افزایش حل مسئله دانش آموزان با ناتوانی یادگیری درس ریاضی شود. آموزش حافظه فعال می تواند به عنوان یک روش مداخله ای در بهبود اشکالات ریاضی در دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضیات مورداستفاده قرار گیرد.
اثربخشی توانبخشی شناختی بر کارکردهای اجرایی، حافظه فعال و حل مسئله در افراد مبتلا به اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی توانبخشی شناختی بر کارکردهای اجرایی، حافظه فعال و حل مسئله در افراد مبتلا به اختلال ریاضی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر دارای اختلال ریاضی پایه پنجم ابتدایی ناحیه دو شهر تبریز در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. از این جامعه آماری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 دانش آموز به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15 نفر برای هر گروه) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون های برج لندن (TLT، شالیس، 1982)، علایم حیاتی سیستم اعصاب مرکزی (CNSVS، گالتری و جانسون، 2006)، سیاهه درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی نسخه دبستان (BRIEF، گیویا و همکاران، 2015) و آزمون ریاضی کی مت (KMT، کندی، 1988) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس چندمتغیری انجام شد. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین حل مسئله، حافظه فعال و کارکردهای اجرایی پس آزمون گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح 01/0>P) وجود دارد. در واقع توانبخشی شناختی باعث بهبود کارکردهای اجرایی، حافظه فعال و حل مسئله در افراد مبتلا به اختلال ریاضی می شود.
سنجش تسلط دانش آموزان به شایستگی حل مسأله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حل مسأله به عنوان یکی از مهارت های مهمِ عرضی برای پرورش دانش آموزان در قرن بیست و یکم مورد توجه بسیاری از نظام های آموزشی است. در ایران نیز ذیل ساحت تربیت علمی و فن آوری در سند تحول آموزش و پرورش به آن توجه شده است. با این حال، تاکنون برنامه ی مشخصی برای پرورش این مهارت ارائه نشده است. این مطالعه در جهت پُرکردن فقدان این شواهد طراحی شده است. بدین منظور، 4253 دانش آموز پایه ی یازدهم شهر تهران به طور کاملاً تصادفی مورد بررسی قرار گرفتند و 32 سؤال آزمون ذیلِ 15 تکلیف عملکردی، به آن ها داده شد. نتایج مطالعه نشان می دهد که نمره ی کلی دانش آموزان شهر تهران اندکی پایین تر از نقطه ی وسط مقیاس قرار دارد. نتایج مربوط به سطوح عملکردی دانش آموزان در حل مسأله هم نشان می دهد که 19 درصد از دانش آموزان حتی به سطح اول عملکردی در حل مسأله نرسیده اند. پسران در مقایسه با دختران توزیع پراکنده تری به خصوص در بخش پایینی توزیع داشتند. هم چنین، دانش آموزان رشته ی ریاضی فیزیک، علوم تجربی، علوم انسانی، فنی وحرفه ای و کاردانش به ترتیب بهترین عملکرد حل مسأله را نشان دادند. در مقایسه بین انواع مدرسه نیز مدارس دولتی پایین ترین و مدارس استعداد درخشان بالاترین عملکرد را نشان دادند. به طور کلی، با وجود نمره ی کلی نزدیک به میانگین دانش آموزان شهر تهران، عملکرد حاصله ضعیف ارزیابی شد.
نقش میانجی کنترل توجه در رابطه بین حل مسئله و همدلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همدلی جزئی جدانشدنی از رفاه اجتماعی-عاطفی افراد است. این ظرفیت نقش مثبتی در یادگیری اجتماعی، در سراسر طول عمر افراد دارد و شناسایی فرایندهای شناختی که زیربنای همدلی را تشکیل می دهند، امری ضروریست. این پژوهش به منظور بررسی نقش میانجی کنترل توجه در رابطه بین حل مسئله و همدلی انجام شد. روش تحقیق این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. شرکت کنندگان این پژوهش، شامل 500 نفر از کلیه دانشجویان شهر زاهدان بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای، انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه حل مسئله هپنر و پترسن ، مقیاس کنترل توجه ، پرسشنامه همدلی جولیف و فارینگتون استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی ازجمله همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای spss و Amos به کار رفت. یافته ها نشان داد مسیر مستقیم حل مساله به کنترل توجه (458/0-) منفی و معنادار است. مسیر مستقیم کنترل توجه به همدلی عاطفی شناختی (141/0-) منفی و معنادار است. مسیر مستقیم حل مساله به همدلی عاطفی شناختی (440/0-) منفی و معنادار است. همچنین، اثر میانجی حل مساله بر همدلی عاطفی شناختی از طریق کنترل توجه برابر با 072/0 است که مثبت و معنادار است. بنابراین نتایج پژوهش نشان می دهد توجه به نقش واسطه ای کنترل توجه در رابطه حل مسئله و همدلی حائز اهمیت است و می بایست به محدودیت هایی که ممکن است در اثر افزایش کنترل توجه برای حل مسئله و همدلی ایجاد شود، دقت کرد. به لحاظ نظری نیز بررسی آثار افزایش این کارکردهای شناختی بر همدلی نیازمند تفحص و پژوهش بیشتر است.
اثربخشی بکارگیری آموزش مهارت های فراشناختی در کنار آموزش با رویکرد فراشناختی در حل مسئله مباحث فیزیک علوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی نحوه بکار گیری فراشناخت بر مهارت حل مسئله و پیشرفت تحصیلی فیزیک دانش آموزان دوره اول شهرستان خرم آباد، انجام شد. با نمونه گیری تصادفی در دسترس، سه گروه از دانش آموزان پایه هشتم دبیرستان فرزانگان انتخاب شدند. گروه اول گروه کنترل، در گروه دوم روش تدریس با رویکرد فراشناخت و در گروه سوم تدریس با رویکرد فراشناخت به همراه آموزش راهبردهای فراشناختی به دانش آموزان طی سال تحصیلی صورت پذیرفت. قبل از شروع آموزش، پیش آزمون فراشناخت و پیش آزمون محقق ساخته فیزیک از هر سه گروه گرفته شد. پس از اتمام جلسات آموزش نیز، مجدداً حالت فراشناختی و درک مفاهیم فیزیک دانش آموزان هر سه گروه با استفاده از مقیاس های ذکرشده موردسنجش قرار گرفت. تحلیل داده ها با روش واریانس آمیخته نشان داد، بهبود مهارت های فراشناختی گروه سوم بیشتر از گروه دوم بوده و در گروه کنترل تفاوت معناداری مشاهده نشد. تأثیر ارتقای مهارت فراشناختی با عملکرد تحصیلی سه گروه رابطه مستقیم داشت. توانایی حل مسئله دو گروه آزمایش به یک نسبت ارتقا یافت. در نتیجه میتوان گفت، توانایی حل مسئله مستقل از دریافت راهبردهای فراشناختی است.
بررسی نقش بازنمایی ها در عملکرد حل مسئله دانش آموزان پایه هفتم در مسائل کلامی تناسبی
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
511 - 534
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، بررسی نقش بازنمایی ها در عملکرد حل مسئله دانش آموزان پایه هفتم در حل مسائل کلامی شامل استدلال تناسبی است. جامعه آماری این مطالعه شامل 8425 دانش آموز پایه هفتم شهر همدان و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 269 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پژوهش به روش آمیخته (کمی و کیفی) انجام شد. داده ها از طریق دو آزمون برگرفته از لوباتو (2010)، جمع آوری شد که دقیقاً در هر دو آزمون یکسان بودند؛ با این تفاوت که در آزمون دوم در کنار هر تکلیف، از بازنمایی تصویری یا کلامی استفاده شد. روایی محتوایی و صوری سؤالات هر دو آزمون توسط خبرگان تأیید شد. برای بررسی پایایی، از روش دونیمه کردن استفاده شد. ضریب گاتمن در سؤالات بدون بازنمایی 913/0 و در سؤالات با بازنمایی 840/0 به دست آمد که از پایایی مناسبی برخوردار است. عملکرد دانش آموزان در حل مسائل کلامی تناسبی در درک پایه ای دوم و سوم بررسی شد و نتایج نشان داد ک اکثر دانش آموزان به صورت ضربی به مقایسه مقادیر می پردازند و تأثیر تغییر یک مقدار بر نسبت اندازه گیری شده را درک می کنند. هم چنین، داده ها با استفاده از آزمون t زوجی تحلیل شد و سطح معناداری صفر به دست آمد. بنابراین، تأثیر مطلوب استفاده از بازنمایی ها، در پاسخگویی به این تکالیف، تأیید شد.
بررسی عملکرد دانش آموزان در حل مسائل تناسبی و تاثیر پایه تحصیلی، جنسیت و نوع مدرسه بر کارکرد آن ها
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر عملکرد دانش آموزان متوسطه اول در حل مسائل استدلال تناسبی و تاثیر عوامل پایه تحصیلی، جنسیت و نوع مدرسه را بر کارکرد آن ها مورد بررسی قرار می دهد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و نوع مطالعه از نوع توصیفی و پیمایشی است. در این پژوهش، 442 نفر از دانش آموزان متوسطه اول شهر قزوین پس از انتخاب به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی، مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری، آزمونی محقق ساخته شامل 5 سؤال مرتبط با استدلال تناسبی است که روایی صوری و محتوایی آزمون توسط 4 نفر از اساتید ریاضی و آموزش ریاضی تایید شد و ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه 0.86 به دست آمد که این مقدار وضعیت مناسبی را در مورد پایایی آن نشان می دهد. تجزیه و تحلیل داده ها، با کمک نرم افزارSpss26 و روش های آمار توصیفی و استنباطی همچون آزمون های خی دو و همبستگی اسپیرمن انجام شد. تحلیل نتایج با تعیین سطح معناداری 95 درصد حاکی از آن بود که عملکرد دانش آموزان در حل مسائل استدلال تناسبی معنادار بوده و به طور کلی در سطح پنج یعنی«استدلال تناسبی» از چارچوب نظری پژوهش ارزیابی می شوند. همچنین تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین عملکرد دانش آموزان پایه های هفتم، هشتم و نهم در حل مسائل استدلال تناسبی تفاوت معناداری وجود دارد و با افزایش پایه تحصیلی عملکرد حل مسئله آن ها نیز افزایش می یابد. از طرفی با بررسی تاثیر جنسیت دانش آموزان بر عملکرد حل مسئله آن ها مشخص شد تفاوت عملکرد دانش آموزان دختر و پسر در حل مسائل استدلال تناسبی معنادار نبود.
تدوین بسته آموزشی حل مسأله مبتنی بر روان شناسی مثبت نگر و بررسی اثربخشی آن بر شایستگی اجتماعی دانش آموزان با درماندگی آموخته شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
189 - 198
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین بسته آموزشی حل مسئله مبتنی بر روان شناسی مثبت نگر و بررسی اثربخشی آن بر شایستگی اجتماعی دانش آموزان با درماندگی آموخته شده انجام گرفت. روش پژوهش کیفی، تحلیل مضمون به شیوه آتراید-استرلینگ (2001) و روش پژوهش در قسمت کمی، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر و پسر با درماندگی آموخته شده بود که در دوره اول و دوم متوسطه در سال تحصیلی 1401-1400 در شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. نمونه در این پژوهش شامل 70 دانش آموز با درماندگی آموخته شده بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (36 دانش آموز در گروه آزمایش و 34 دانش آموز در گروه گواه). دانش آموزان حاضر در گروه آزمایش، بسته آموزشی حل مسئله مبتنی بر روان شناسی مثبت نگر را طی 12 هفته در 12 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه شایستگی اجتماعی (فلنر، لاس و فیلیپس، ۱۹۹۰) و پرسشنامه درماندگی آموخته شده (کوینلس و نلسون، ۱۹۸۸) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بسته آموزشی حل مسئله مبتنی بر روان شناسی مثبت نگر از نظر متخصصان دارای روایی محتوایی کافی است. همچنین این بسته آموزشی بر شایستگی اجتماعی (0001>P؛ 62/0=Eta؛ 10/111=F) دانش آموزان با درماندگی آموخته شده تاثیر داشته است.
تأثیر بازی وارسازی بر عملکرد حل مسئله، انگیزه و درگیری در درس ریاضی دانش آموزان دختر چهارم ابتدایی منطقه شاهین شهر استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه ارتقای کیفیت آموزش وپرورش، ضرورتی بسیار مهم محسوب می شود که به دلایل متعددی همچون کاهش بودجه، نبود امکانات آموزشی مناسب، پایین بودن سطح دانش و مهارت دانش آموختگان، مطالب گسترده کتاب ها، یکنواختی در کلاس درس و بی انگیزه بودن دانش آموزان مورد توجه دولت، مردم و همچنین، معلمان قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر بازی وارسازی بر عملکرد حل مسئله، انگیزه و درگیری در درس ریاضی دانش آموزان دختر چهارم ابتدایی منطقه شاهین شهر استان اصفهان در سال تحصیلی 1401- 1400 انجام گرفت. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و روش آن شبه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری، تمام دانش آموزان کلاس چهارم منطقه شاهین شهر بوده است. روش نمونه گیری نیز از نوع تصادفی خوشه ای چندمرحله ای است که درنهایت30 دانش آموز به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (15 نفر) و آزمایش (15 نفر) قرار گرفتند. به منظور گردآوری داده ها، از آزمون محقق ساخته سنجش حل مسئله دانش آموزان در درس ریاضی فصل کسرها پایه چهارم ابتدایی، پرسشنامه انگیزش یادگیری Hu et al, 2016)) و پرسشنامه درگیری تحصیلی Reeve,) 2013) استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و به کمک نرم افزار SPSS-23 تحلیل شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد بازی وارسازی بر عملکرد حل مسئله، انواع انگیزه و درگیری تحصیلی دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی مؤثر بوده است (05/0>p). باتوجه به نتایج به دست آمده، می توان گفت که بازی وارسازی بر عملکرد حل مسئله، انگیزه سطحی، انگیزه پیشرفت و انگیزه عمیق و همچنین، بر انواع درگیری تحصیلی (درگیری رفتاری، شناختی، عاطفی و عاملی) دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی در درس ریاضی تأثیر مثبت دارد. باتوجه به این نتایج، پیشنهاد می شود معلمان بازی وارسازی را به عنوان یکی از راهبردهای مؤثر در آموزش ریاضیات در این پایه به کار بگیرند.
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر تنظیم هیجان بر حل مسئله و کفایت اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
237 - 246
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر تنظیم هیجان بر حل مسئله و کفایت اجتماعی نوجوانان دارای اختلال رفتاری بود. روش پژوهش تجربی از نوع آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس-آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دبیرستان شهرستان نوشهر در سالتحصیلی97-1396 بودند که تعداد آنها2060نفر می باشد. نمونه پژوهش شامل 36دانش آموز با اختلال رفتاری بودند که به صورت تصادفی ساده از میان دانش آموزان دارای اختلال رفتاری انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری داده از چک لیست تجدید نظرشده مشکلات رفتاری(RBPC)،فرم کوتاه پرسشنامه حل مسئله اجتماعی(SPSI-R)و آزمون کفایت اجتماعی(فلنر و همکاران،1990) استفاده شده است. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیره(MANCOVA)با نرم افزارSPSS-24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل کوواریانش نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر تنظیم هیجان در گروه آزمایش با افزایش حل مسئله مثبت و منطقی و کاهش حل مسئله منفی، تکانشی و اجتنابی و افزایش کفایت اجتماعی نوجوانان دارای اختلال رفتاری همراه بوده است(001/0P<). براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که با اصلاح شناخت های کژکار و روش های بروز هیجانات و سبک حل مسئله در نوجوانان دارای اختلال رفتاری سبب بهبود کفایت اجتماعی در تعامل با خود، همسالان و سایر افراد شد؛ این به نوبه خود می تواند بر سایر ارتباطات آنان تاثیر گذاشته و رفتارهای مختل آنان را اصلاح کند. در پایان با توجه به یافته های این پژوهش پیشنهاد می شود که، اثر بخشی درمان شناختی مبتنی بر تنظیم هیجان بر سایر اختلالات کودکان و نوجوانان مدنظر قرار گیرد.
رابطه بازنمایی تصویری با توانایی حل مسئله ریاضی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی: بررسی نقش تعدیلی توانمندی روانی حرکتی، درک مطلب شنیداری، وابستگی به زمینه و توانایی فضایی-دیداری
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیلی متغیرهای فردی از جمله توانمندی روانی حرکتی، درک مطلب شنیداری، وابستگی به زمینه و توانایی فضایی-دیداری در ارتباط با بازنمایی های تصویری و توانایی حل مسئله ریاضی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات رابطه ای-همبستگی است. نمونه پژوهش با استفاده از نرم افزار G-POWER برابر با 500 نفر از کلیه دانش آموزان پایه ششم مدارس شهرستان های بویراحمد و دنا، به صورت تصادفی خوشه ای 24 مدرسه ابتدایی پسرانه و دخترانه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون مقیاس شایستگی ریاضی کودکان اوترخت، آزمون نقشینه فلانگان، آزمون شکل های نهفته، آزمون ترکیب قطعات فلانگان و آزمون درک مطلب خواندن کورپلاتی است؛ ضریب پایایی همه آزمون ها بیشتر از 7/0 بود. یافته ها و نتیجه گیری: یافته ها و نتایج نشان داد که توانمندی روانی حرکتی، درک مطلب شنیداری، استقلال از زمینه و توانایی فضایی- دیداری در رابطه با بازنمایی تصویری و توانایی حل مسئله ریاضی، نقش تعدیلی دارد. همچنین مقایسه رابطه نتایج آزمون اوترخت با حل مسئله در دانش آموزان دختر و پسر، در سطح بالای متغیرهای تعدیلی در رابطه با مؤلفه های حل مسئله و بازنمایی تصویری نشان می دهد که توانمندی روانی حرکتی در مؤلفه های مقایسه، طبقه بندی، تناظر یک به یک، ردیف بندی، شمارش مرتب و شمارش اختیاری؛ درک مطلب شنیداری در مؤلفه های طبقه بندی، ردیف بندی، شمارش مرتب و شمارش اختیاری؛ استقلال از زمینه در مؤلفه های ردیف بندی و شمارش برایندی و توانایی فضایی-دیداری در طبقه بندی، ردیف بندی، شمارش مرتب و شمارش اختیاری در پسران نسبت به دختران بیشتر است.
تأثیر داستان گویی دیجیتال بر بهبود مهارت حل مسئله اجتماعی دانش آموزان ابتدایی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف این مطالعه، اثربخشی آموزش مفاهیم مطالعات اجتماعی به روش داستان گویی دیجیتال بر مهارت حل مسئله اجتماعی دانش آموزان ابتدایی مازندران بود. روش: روش پژوهش به صورت شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان ابتدایی استان مازندران و حجم نمونه در این پژوهش ۸۰ نفر از دانش آموزان پایه سوم بودند. مشارکت کنندگان به تعداد ۳۹ نفر در گروه کنترل و ۴۱ نفر در گروه آزمایش انتخاب شدند که گروه آزمایش مفاهیم و مهارت های اجتماعی را در ۱۳ جلسه همراه با داستان گویی دیجیتال تجربه کردند. ۱۳ داستان دیجیتال برای مهارت های مهم و کلیدی درس مطالعات اجتماعی پایه سوم ابتدایی مبتنی بر یک چارچوب مدون پداگوژیک/فنی توسط دانشجو-کارورزان دانشگاه فرهنگیان مازندران طراحی و در کلاس های درس ارائه شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه حل مسئله اجتماعی استفاده شد که داده ها با تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نشان داد میانگین نمرات حل مسئله اجتماعی گروه آزمایش به طور معناداری بالاتر از گروه کنترل بوده است (۰۰۱/۰>P)، همچنین دختران گروه آزمایش نسبت به پسران، عملکرد بهتری در حل مسئله اجتماعی پس از تجربه جلسات داستان گویی دیجیتال نشان دادند. نتایج: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که داستان گویی دیجیتال با توجه به ظرفیت ها و محبوبیت آن میان کودکان، نسل دیجیتال می تواند ابزاری مؤثر در محیط های یادگیری، جهت تسهیل مهارت های حل مسئله اجتماعی کودکان باشد.