مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
همدلی شناختی
حوزه های تخصصی:
برازش روابط علی ساختاری بزهکاری با اسناد خطا و اجبار والدینی با واسطه گری همدلی شناختی و عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی برازش روابط علی ساختاری اجبار والدینی و اسناد خطا با بزهکاری با واسطه گری همدلی شناختی و عاطفی در بین مددجویان مراکز اصلاح و تربیت است. روش: بدین منظور در یک طرح پژوهشی توصیفی همبستگی گذشته نگر، از بین مددجویان کانون اصلاح و تربیت تهران تعداد ۲۵۸ مددجو با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به عنوان آزمودنی انتخاب شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه خود گزارشی فرزندپروری آلاباما نسخه فرزند (APQ)، مقیاس بهره همدلی بارون کوهن (EQ)، پرسشنامه اسناد خطا گودجانسون (GBAI) و مقیاس جرم و خشونت (CVS) گردآوری شد. اطلاعات گردآوری شده توسط روش مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) با استفاده از نرم افزار AMOS-Graphic تحلیل گردید. یافته ها: نتایج حاصل نشان داد که برازش مدل مفهومی پیشنهادی بعد از اصلاح، مورد تأیید قرار گرفت. بررسی مسیرهای مستقیم ارتباط متغیرهای مورد بررسی نیز نشان داد که مسیر مستقیم متغیر اجبار والدینی به صورت مثبت و متغیر اسناد خطا و همدلی عاطفی به صورت منفی با بزهکاری معنی دار می باشد. با این حال ارتباط معنی داری بین همدلی شناختی و بزهکاری به دست نیامد. به منظور بررسی معنی داری مسیرهای غیر مستقیم از روش بوت استراپ استفاده شد و نتایج نشان داد که همدلی عاطفی رابطه اجبار والدینی با بزهکاری را به صورت جرئی میانجی گری می کند، ولی بین اسناد خطا با بزهکاری میانجی گری معنی داری به عمل نمی آورد. همچنین نتایج نشان داد که همدلی شناختی بین اجبار والدینی و بزهکاری میانجی معنی دار است ولی به طور معنی دار بین اسناد علی با بزهکاری میانجی گری نمی کند. نتیجه گیری: یافته های حاصل از پژوهش حاضر می تواند مورد استفاده روانشناسان جنایی، جرم شناسان و سایر متخصصان مرتبط قرار گرفته و در جهت پیشگیری از جرم نقش داشته باشد.
مطالعه همدلی شناختی در دانش آموزان با پرخاشگری ارتباطی و آشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پرخاشگری یکی از مشکلات رفتاری است که در دوره کودکی بروز یافته و می تواند به همدلی با دیگران آسیب جدی وارد کند. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف مقایسه همدلی شناختی بین دو گروه پرخاشگری ارتباطی و پرخاشگری آشکار صورت پذیرفت. روش: طرح پژوهش، توصیفی از نوع علّی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل دانش آموزان دارای پرخاشگری دوره متوسطه اول شهر اصفهان در سال تحصیلی 93-1392 بود. به منظور این پژوهش 120 دانش آموز از جامعه مذکور به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده، مقیاس همدلی اساسی جولیف و فارینگتون (2006) و مقیاس گزینش همسالان کرک و گرات پیتر (1995) بود. داده های پژوهش با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین میانگین نمره همدلی شناختی دو گروه پرخاشگر ارتباطی و پرخاشگر آشکار تفاوت معنادار وجود دارد (0/05 > p )؛ بدین معنا که میزان همدلی شناختی در گروه دانش آموزان دارای پرخاشگری ارتباطی بیشتر از گروه پرخاشگری آشکار بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر همدلی شناختی در گروه پرخاشگری آشکار کمتر از گروه پرخاشگری ارتباطی بود که می تواند ناشی از آن باشد که افراد با پرخاشگری آشکار به دلیل عدم بهره مندی از همدلی کافی، میزان پرخاشگری بیشتری را بروز می دهند.
مقایسه ی همدلی شناختی و عاطفی، در دو گروه دارای سبک شخصیت جرأت ورز و ضدّاجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: همدلی یکی از مولّفه هایی است که در بهداشت روانی و روابط بین فردی تأثیر مهمّی دارد. در برخی اختلال های روانی از جمله اختلال شخصیت ضدّاجتماعی، برخی انواع همدلی به علل مختلف کاهش می یابد.هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه ی همدلی شناختی وعاطفی دو گروهدارای سبک شخصیت جرأت ورز و افراد با سبک شخصیت ضدّاجتماعی انجام شد. روش : نوع پژوهش، نظری یا بنیادی و روش پژوهش پس رویدادی بود. جامعه ی آماری پژوهش را کلیّه ی دانشجویان مشغول به تحصیل سال تحصیلی95-96 دانشگاه بین المللی امام خمینی تشکیل می دادند.به عنوان نمونه ی آماری، از این تعداد، با شیوه ی نمونه گیری قضاوتی،30نفر با سبک شخصیت جرأت ورز و 30 نفر با سبک شخصیت ضد اجتماعی انتخاب شدند.برای جمع آوری داده ها،از پرسش نامه های ادراک خود تونند، پرسش نامه ی چندمحوری بالینی میلون ، بهره ی همدلی و همدلی عاطفی استفاده شد.برای تجزیه و تحلیل داده ها،علاوه برآمار توصیفی مانند میانگین، آمار استنباطی (آزمون t ، تحلیل واریانس چندمتغیّره) هم به کار رفت. یافته ها :نتایج حاکی از آن بود که همدلی عاطفی در افراد دارای سبک شخصیت ضدّاجتماعی،کمتر از افراد جرأت ورز است و همدلی شناختی در دو گروه تفاوتی ندارد. نتیجه گیری : علّت کم بودن همدلی عاطفی در افراد دارای سبک شخصیت ضدّاجتماعی را می توان در نابهجاری های مغزی و دلیل درک نادرست هیجان ها از چهره وجرأت ورزی و همدلی عاطفی کم در افراد دارای سبک شخصیت ضدّاجتماعی را در سبک دلبستگی ناایمن آنها جست وجو کرد.
بررسی همدلی دانش آموزان و رفتارهای یادگیری مدرسه ای با استفاده از روش های هوش مصنوعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مدرسه با نهادینه سازی همدلی، نقش محوری در پرورش شخصیت دانش آموزان دارد. هدف این پژوهش کشف ارتباط همدلی دانش آموزان و رفتارهای یادگیری آنها می باشد. روش: در این پژوهش از روش خوشه بندی مبتنی بر منظق فازی استفاده شده است. پس از طبقه بندی دانش آموزان بر اساس نمرات رفتار یادگیری آنها، قواعدی برای برچسب زنی به طبقات مختلف ارائه گردید. به منظور تعیین سطح همدلی دانش آموزان از یک پرسشنامه ی خود توصیفی با دو زیرمقیاس عاطفی و شناختی استفاده شده است. با اجرای پردازش خوشه بندی، شبیه ترین نمونه ها (دانش آموزان) از نظر سطح نمرات زیرمقیاس های همدلی، در خوشه هایی طبقه بندی شدند. با استفاده از قواعد برچسب زنی، برچسب هایی متناسب با الف) سطح همدلی دانش آموزان در خوشه و ب) گرایش عمومی دانش آموزان خوشه به یکی از زیر مقیاس ها انتخاب شده است. پس از تعیین سطح همدلی خوشه ها، وضعیت رفتارهای یادگیری دانش آموزان در یک خوشه تحلیل گردید. به منظور تعیین سطح و تحلیل وضعیت رفتارهای یادگیری دانش آموزان در هر یک از زیرمقیاس ها، از پرسشنامه ی معلم توصیفی با چهار زیرمقیاس استفاده شده است. یافته ها: ارتباط معناداری بین همدلی و رفتارهای یادگیری دانش آموزان به دست آمده است. همچنین افزایش تعداد خوشه ها منجر به گرایش همدلی دانش آموزان درون خوشه ها به یکی از جنبه های آن شده است. نتیجه گیری . تفاوت های جنسیتی که ناشی از فرهنگ خانواده هاست روی ارتباط بین همدلی و رفتارهای یادگیری موثر بوده است. با توجه به تأثیر جنسیت در نوع همدلی، معلمین می بایست رفتارهای متفاوتی در کلاس درس در تعامل با دختران و پسران داشته باشند همچنین مولفه ی شناختی همدلی نیز نقش تعیین کننده در رفتارهای بادگیری دارند. پیشنهاد انجام پژوهشی با پرسشنامه رفتارهای یادگیری تیمی و ارتباط آن با همدلی دانش آموزان داده شده است.
بررسی اثر نوروفیدبک بر همدلی شناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در نوجوانان بیش فعال(ADHD)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال نقص توجه/ بیش فعالی (ADHD) الگوی پایدار کاهش توجه، بیش فعالی و رفتارهای تکانشی است که کنش فرد را در خانه و جامعه مختل می سازد. هدف کلی پژوهش حاضر بررسی اثر درمان نوروفیدبک بر همدلی شناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در نوجوانان مبتلابه اختلال نقص توجه/ بیش فعالی (ADHD) بود. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و طرح پژوهشی شبه آزمایشی و یک کارآزمایی بالینی با طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری در تحقیق حاضر شامل کلیه نوجوانان بیش فعال مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر واقع در شهر تهران بود. نمونه آماری به صورت در دسترس هدفمند 16 نفر به انتخاب و به شیوه تصادفی ساده در دو گروه نوروفیدبک وگروه گواه هشت نفره جایگزین شدند. درمان نوروفیدبک براساس پروتکل آلفا/ تتا طی هشت هفته و هر هفته دو جلسه (30 دقیقه) که در مجموع به مدت 16 جلسه اجرا شد. ابزار این تحقیق پرسشنامه تشخیصی کوتاه اختلال بیش فعالی-کم توجهی بزرگسالان کانرز، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) و مقیاس خودسنجی همدلی شناختی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش آمار توصیفی از شاخص های میانگین، فراوانی و انحراف معیار و در بخش تحلیل آمار استنباطی، برای آزمون سؤال ها و تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش، از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده گردید. نتایج نشان داد که همدلی شناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بین گروه نوروفیدبک و گروه گواه در پیش آزمون و پس آزمون اختلاف معنی داری وجود داشت که ثبات قابل توجهی برای این درمان در مرحله پیگیری مشاهده شد(05/0p<). باتوجه به نتایج، توصیه می شود اصول و مفاهیم درمان نوروفیدبک که در واقع تأیید میزان تأثیر آن در جامعه ایرانی است، برای مشاوران مدارس و خانواده در حد یک مأموریت آموزشی و تکلیف اجرایی در نظر گرفته شود و در کارگروه های تخصصی و کارگاه های آموزشی و جلسات توانمندسازی، تحلیل و تفسیر شده تا با یادگیری آن بتوانند در جهت کمک به دانش آموزان بیش فعال و خانواده های آنان مورداستفاده قرار دهند.
مقایسه ابعاد همدلی درکودکان مبتلا به کمبود توجه / فزون کنشی و کودکان مبتلا به کندگامی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۰ شماره ۹۸
199-208
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات زیادی به نقص همدلی در کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه / فزون کنشی اشاره کرده اند، اما مسأله اصلی این است که آیا بین ابعاد همدلی کودکان مبتلا به اختلال کندگامی شناختی (که از نظر مشکلات توجه با اختلال کمبود توجه / فزون کنشی شباهت هایی دارد به همین دلیل افراد مبتلا به اشتباه برچسب کمبود توجه / فزون کنشی می خورند) با کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه / فزون کنشی تفاوت وجود دارد؟ هدف: مقایسه ابعاد همدلی درکودکان مبتلا به کمبود توجه / فزون کنشی و کودکان مبتلا به کندگامی شناختی بود. روش: پژوهش توصیفی از نوع علی – مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کودکان پسر دوره ابتدایی (7 تا 12 ساله) شهر تبریز در سال تحصیلی 98-99 بود، که تعداد 100 پسر (50 نفر مبتلا به کمبود توجه / فزون کنشی و 50 نفر مبتلا به کندگامی شناختی) به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و با استفاده از مقیاس درجه بندی SNAP-IV (سوانسون، نولان و پلهام، 1980) و مقیاس SCT (پنی، واچبوچ، کلین، کورکوم و اسکیس، 2009) به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور سنجش همدلی از مقیاس همدلی شناختی و عاطفی کودکان (دادس و همکاران، 2008) استفاده گردید. نتایج با روش تحلیل واریانس چند متغیره در نرم افزار SPSS20 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد، بین کودکان مبتلا به کمبود توجه / فزون کنشی و کندگامی شناختی از نظر همدلی تفاوت معناداری وجود دارد (15/10 F= ، 0/05 > (p . نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که کودکان مبتلا به کندگامی شناختی در همدلی شناختی و عاطفی نسبت به کودکان مبتلا به کمبود توجه / فزون کنشی عملکرد ضعیف تری دارند.
پیش بینی پرخاشگری دانشجویان بر اساس اضطراب کرونا، همدلی شناختی و همدلی عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی پرخاشگری دانشجویان بر اساس اضطراب کرونا، همدلی شناختی و همدلی عاطفی بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادی و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان کارشناسی دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 1400-1399 با دامنه سنی 18 تا 22 سال بود. نمونه ی پژوهش شامل 287 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه پرخاشگری باس و پری BPAQ (1992)، مقیاس اضطراب کرونا ویروس CDAS (1398)، مقیاس بهره همدلی بارون- کوهن BEQS (2004) بود. تجزیه و تحلیل اطلاعات از طریق نرم افزار 23SPSS و از طریق روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام پذیرفت. نتایج پژوهش نشان داد که اضطراب کرونا، پرخاشگری را به صورت مثبت معنی دار (57/0 Beta=، 01/0 P=) و همدلی شناختی (12/0 Beta=، 05/0 P=) و همدلی عاطفی (31/0 Beta=، 01/0 P=) پرخاشگری را به صورت منفی معنی داری پیش بینی می کنند. در مجموع 59/0 از واریانس پرخاشگری توسط اضطراب کرونا، همدلی شناختی و همدلی عاطفی، تبیین می شودین پژوهش نشان دهنده ی اهمیت پیش بینی کنندگی اضطراب کرونا در پرخاشگری و همدلی شناختی و عاطفی در بازداری پرخاشگری است.
همدلی در اخلاق؛ بررسی تأثیر همدلی بر قضاوت اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و ششم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۸)
35 - 58
حوزه های تخصصی:
همدلی ظرفیتی در انسان است که به وسیله آن، واکنش های دیگر گرایانه عاطفی برقرار می کند. فرد به کمک این ویژگی می تواند از منظر دیگری جهان را ببیند و احساس او را درک کند؛ بنابراین انسان ها با تخیل شرایط «دیگری»، می توانند رنج ها و لذت های او را ادراک کنند. همدلی در اخلاق، نقش برجسته ای دارد؛ به ویژه تأثیر آن در قضاوت اخلاقی قابل توجه است. عده ای از منتقدان، منکر سودمندی همدلی برای قضاوت اخلاقی شدند. نقد این عده به دو شکل متفاوت ارائه شده است: برخی از این استدلال ها ناظر به انکار ضرورت همدلی برای قضاوت اخلاقی است و برخی دیگر مدعی اند که همدلی تأثیر منفی بر قضاوت اخلاقی می گذارد. در مقاله حاضر که با روش توصیفی-تحلیلی تدوین شده است، نخست ادله منتقدان بررسی شده، سپس به تحلیل سه نوع رابطه علّی، سازه ای و تبیینی و بازبینی تأثیرات منفی همدلی بر قضاوت اخلاقی پرداخته خواهد شد. درنهایت این نتیجه حاصل می شود که اولاً همدلی به مثابه عنصری قوام بخش در تبیین قضاوت اخلاقی، موجه است؛ ثانیاً گرچه نمی توان به صورت کلی همه اقسام همدلی (شناختی/عاطفی) را برای قضاوت اخلاقی ضروری دانست و تأثیرات آن را کاملاً مثبت ارزیابی کرد، دست کم می توان نشان داد که همدلیِ شناختی عنصری مثبت در قضاوت اخلاقی است.
ارائه ی مدل علی انعطاف پذیری شناختی و اعتیاد به شبکه های اجتماعی: نقش واسطه ای خودکارآمدی، بهزیستی روانشناختی و همدلی شناختی در بین دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این تحقیق ارائه مدل علی انعطاف پذیری شناختی بر اعتیاد به شبکه های اجتماعی: نقش واسطه ای خودکارآمدی، بهزیستی روانشناختی و همدلی شناختی می باشد. روش : روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر شیراز بودند که تعداد کل آنها 68152نفر می باشد که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 382 نفر می باشد روش نمونه گیری مورد استفاده خوشه ای چندمرحله ای است . ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال(2010)، همدلی شناختی جولیف و فارینگتون(2006)، بهزیستی روانشناختی ریف(1989) ، خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران (1982) و اعتیاد به شبکه های اجتماعی احمدی و همکاران(1395) بود. یافته ها: برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که انعطاف پذیری شناختی بر خودکارآمدی، بهزیستی روانشناختی و همدلی شناختی تأثیر مستقیم دارد همچنین خودکارآمدی ، بهزیستی روانشناختی و همدلی شناختی بر اعتیاد به شبکه های اجتماعی تأثیر مستقیم دارند. به طور کلی می توان چنین بیان نمود که خودکارآمدی ، بهزیستی روانشناختی ، و همدلی شناختی در رابطه بین انعطاف پذیری شناختی و اعتیاد به شبکه های اجتماعی نقش واسطه ای دارند. نتیجه گیری: کلیه متغیرهای مطرح در پژوهش 07/0 از متغیرهای موجود در اعتیاد به شبکه های اجتماعی را تبیین می کند و مدل پژوهش با توجه به داده ها از برازش نسبتا خوبی برخوردار است.
همدلی شناختی و عاطفی در افراد با سطوح بالا و پایین ناگویی هیجانی: نقش واسطه ای الگوی نگاه به تصاویر چهره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
75 - 51
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی همدلی شناختی و عاطفی در افراد با سطوح ناگویی هیجانی بالا و پایین با میانجی گری الگوی نگاه (مدت زمان تا اولین تثبیت در چشم ها و میزان نگاه بر دهان) بود. روش: روش پژوهش علی مقایسه ای بود. جامعه ی پژوهش را دانشجویان دانشگاه های شهر تهران تشکیل دادند که از بین آنها به صورت در دسترس 41 نفر انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه ی ناگویی هیجانی تورنتو (باگبی، پارکر و تیلور، 1994) پاسخ داده و بر اساس نمره ی این پرسشنامه به دو گروه با ناگویی هیجانی بالا و پایین تقسیم شدند. سپس در تکلیف همدلی برای درد (تیمرز و همکاران، 2018) شرکت کردند، در حالی که حرکات چشم هایشان ثبت می شد. داده ها با استفاده از تحلیل مسیر بررسی شد. یافته ها: افراد با سطح ناگویی هیجانی بالا نسبت به افراد با سطح ناگویی هیجانی پایین همدلی شناختی (005/0 = p) و عاطفی (020/0 = p) پایین تری از خود نشان داده اند. همچنین این افراد کمتر و دیرتر به چشم های چهره ی هدف نگاه کرده و در مقابل بیشتر به دهان نگاه کرده اند (026/0 = p). در نهایت مدت زمان تا اولین نگاه به چشم ها میانجی گر رابطه ی ناگویی هیجانی و همدلی شناختی و مدت زمان نگاه به دهان میانجی گر رابطه ی ناگویی هیجانی و همدلی عاطفی بود. نتیجه گیری: بر مبنای نتایج این پژوهش، الگوی نگاه به تصاویر برانگیزاننده ی همدلی با کاهش همدلی افراد با ناگویی هیجانی رابطه دارد و بخشی از همدلی عاطفی و شناختی پایین این افراد به اختلال آن ها در زمینه ی ردیابی چهره ها مرتبط است.
نقش میانجی کنترل توجه در رابطه بین حل مسئله و همدلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همدلی جزئی جدانشدنی از رفاه اجتماعی-عاطفی افراد است. این ظرفیت نقش مثبتی در یادگیری اجتماعی، در سراسر طول عمر افراد دارد و شناسایی فرایندهای شناختی که زیربنای همدلی را تشکیل می دهند، امری ضروریست. این پژوهش به منظور بررسی نقش میانجی کنترل توجه در رابطه بین حل مسئله و همدلی انجام شد. روش تحقیق این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. شرکت کنندگان این پژوهش، شامل 500 نفر از کلیه دانشجویان شهر زاهدان بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای، انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه حل مسئله هپنر و پترسن ، مقیاس کنترل توجه ، پرسشنامه همدلی جولیف و فارینگتون استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی ازجمله همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای spss و Amos به کار رفت. یافته ها نشان داد مسیر مستقیم حل مساله به کنترل توجه (458/0-) منفی و معنادار است. مسیر مستقیم کنترل توجه به همدلی عاطفی شناختی (141/0-) منفی و معنادار است. مسیر مستقیم حل مساله به همدلی عاطفی شناختی (440/0-) منفی و معنادار است. همچنین، اثر میانجی حل مساله بر همدلی عاطفی شناختی از طریق کنترل توجه برابر با 072/0 است که مثبت و معنادار است. بنابراین نتایج پژوهش نشان می دهد توجه به نقش واسطه ای کنترل توجه در رابطه حل مسئله و همدلی حائز اهمیت است و می بایست به محدودیت هایی که ممکن است در اثر افزایش کنترل توجه برای حل مسئله و همدلی ایجاد شود، دقت کرد. به لحاظ نظری نیز بررسی آثار افزایش این کارکردهای شناختی بر همدلی نیازمند تفحص و پژوهش بیشتر است.