مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
بازنمایی تصویری
حوزههای تخصصی:
فرایندهای بازنماییِ تصویری از مسئله سازترین و درعین حال مهم ترین موضوعاتی اند که در هنرهای تجسمی با آنها مواجهیم. اندیشمندان بسیاری راجع به آنها سخن رانده و هرکدام از وجهی به این موضوع نگریسته و نظریاتی را ارائه کرده اند و هرکدام از این نظریات نیز باب بحثی را گشوده و منجر به بحث هایی دیگر شده است که گاه بسیار ریشه ای اند. ناگفته پیداست که چنین وسعتی ملزممان می کند که در جستاری به فصلِ مشترکِ شماری از اصلی ترین این دیدگاه ها بپردازیم. آنچه در این جستار صورت پذیرفته است بررسی شماری از مهم ترین این نظریه ها بر مبنای نشانه شناسی چارلز سندرز پیرس است؛ به این قصد که دریابیم آیا می توانیم فصلِ مشترکی، هرچند نه چندان محدود، بینِ این نظریات یافته و آیا نهایتاً می توانیم نوعِ خاصی از مخاطب را تعریف کنیم. نتیجه ای که از این جستار حاصل شد این بود که نظریه های مورد بحث مان، نوعِ خاصی از مخاطب را به ما معرفی می کنند که همانا مخاطبی واکنشی است و نمی تواند تغییری در تصویرِ روبه رویش ایجاد کند. فلذا این نظریات، با تمامیِ تفاوت های ریز و درشتی که دارند، از احوالِ ذهنیِ مخاطبی برایمان می گویند که تصمیم ندارد دست به کار شده و مناسبات بازنمودی را دگرگون کند. او مخاطبی است اهل اندیشه ورزی و گویی این اندیشه ورزی هیچ گاه قرار نیست به کنشی فیزیکی بی نجامد.
ارزش شناختی در عکاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۱ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
47 - 54
حوزههای تخصصی:
آن چه مقاله ی حاضر می کوشد بدان پاسخ دهد، این پرسش است که آیا عکاسی می تواند به عنوان منبعی برای شناخت محسوب گردد یا خیر؟ اندیشمندان حوزه ی عکاسی با استناد بر جنبه ی عینی شکل گیری تصویر عکاسی که دیگر اشکال بازنمایی تصویری از آن بی بهره اند، کوشیده اند بر رابطه ی میان عکاسی، دانش و شناخت صحه بگذارند. در مقابل، عده ای عکاسی را نیز به مانند دیگر اشکال تصویرسازی، چندان هم فرایندی عینی ندانسته و بر این باورند که ذهنیت عکاس به شیوه ها و طرق مختلف (انتخاب نوع لنز، زاویه دید و…) بر روند شکل گیری تصویر عکاسی تاثیر گذارده و در آن دخیل است. علاوه بر این، رواج تصویرهای دست کاری شده در نتیجه ی پیشرفت چشمگیر فناوری دیجیتال و تکنیک های ویرایش عکس، تا حدودی جنبه ی واقع گرایانه و اسنادی عکاسی را زیر سوال برده است. با این حال عکس ها هم چنان از قدرتی مجاب کننده برخوردار بوده و با دیدن آنها می توان باورهایی را در خصوص جهان پیرامون شکل داد، هرچند این باورها برای بدل شدن به شناخت، نیازمند آن هستند که توسط منطق و دیگر باورهای پیشینی ما تائید شوند. علاوه بر این، این مقاله می کوشد تا تمایز میان عکاسی و دیگر اشکال بازنمایی تصویری از جمله واقع گراترین تصویرهای نقاشی (نقاشی های هایپررئالیستی) که در ثبت جزئیات صحنه شانه به شانه عکاسی می زنند را نیز توضیح دهد.
رابطه بازنمایی تصویری با توانایی حل مسئله ریاضی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی: بررسی نقش تعدیلی توانمندی روانی حرکتی، درک مطلب شنیداری، وابستگی به زمینه و توانایی فضایی-دیداری
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیلی متغیرهای فردی از جمله توانمندی روانی حرکتی، درک مطلب شنیداری، وابستگی به زمینه و توانایی فضایی-دیداری در ارتباط با بازنمایی های تصویری و توانایی حل مسئله ریاضی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات رابطه ای-همبستگی است. نمونه پژوهش با استفاده از نرم افزار G-POWER برابر با 500 نفر از کلیه دانش آموزان پایه ششم مدارس شهرستان های بویراحمد و دنا، به صورت تصادفی خوشه ای 24 مدرسه ابتدایی پسرانه و دخترانه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون مقیاس شایستگی ریاضی کودکان اوترخت، آزمون نقشینه فلانگان، آزمون شکل های نهفته، آزمون ترکیب قطعات فلانگان و آزمون درک مطلب خواندن کورپلاتی است؛ ضریب پایایی همه آزمون ها بیشتر از 7/0 بود. یافته ها و نتیجه گیری: یافته ها و نتایج نشان داد که توانمندی روانی حرکتی، درک مطلب شنیداری، استقلال از زمینه و توانایی فضایی- دیداری در رابطه با بازنمایی تصویری و توانایی حل مسئله ریاضی، نقش تعدیلی دارد. همچنین مقایسه رابطه نتایج آزمون اوترخت با حل مسئله در دانش آموزان دختر و پسر، در سطح بالای متغیرهای تعدیلی در رابطه با مؤلفه های حل مسئله و بازنمایی تصویری نشان می دهد که توانمندی روانی حرکتی در مؤلفه های مقایسه، طبقه بندی، تناظر یک به یک، ردیف بندی، شمارش مرتب و شمارش اختیاری؛ درک مطلب شنیداری در مؤلفه های طبقه بندی، ردیف بندی، شمارش مرتب و شمارش اختیاری؛ استقلال از زمینه در مؤلفه های ردیف بندی و شمارش برایندی و توانایی فضایی-دیداری در طبقه بندی، ردیف بندی، شمارش مرتب و شمارش اختیاری در پسران نسبت به دختران بیشتر است.
بررسی شباهت ها و تفاوت های آرای افلاطون و ارسطو در خصوص مفهوم «بازنمایی تصویری» و مقایسه آن با بازنمایی تصویری نوین
منبع:
پژوهش های میان رشته ای هنر دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
203 - 218
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به تحلیل آرای افلاطون و ارسطو و افتراقات و اشتراکات این دو دیدگاه در خصوص بازنمایی تصویری پرداخته و سپس نسبت آرای آن ها را با بازنمایی در هنر مدرن یا بازنمایی نوین مورد بررسی قرار می دهد. مقاله حاضر با رویکرد تحلیلی، یکی از معضلات فلسفی معاصر، یعنی بحران بازنمایی را در حیطه هنرهای تصویری مدرن، بر پایه دیدگاه های سنتی تر، مورد واکاوی قرار می دهد. روش پژوهش حاضر، توصیفی تحلیلی است و این رویکرد به پژوهشگر این امکان را می دهد که حوزه های گوناگون مرتبط با موضوع اصلی را از حیث اشتراکات و تفاوت هایی که در مبنا دارند، مورد توجه قرار دهد. مبنای این پژوهش اندیشه های افلاطون و ارسطو در محاورات و آثار متأخرتر افلاطون و آثار ارسطو در باب هنر است. در حیطه بازنمایی تصویری نوین نیز بیشتر به چند اثر مهم تجسمی دوره مدرن توجه شده و با آرای اندیشمندان نامبرده تطبیق داده شده است. این پژوهش روشن می کند که نظریات هنری افلاطون و ارسطو مطابق با دیدگاه هنری رایج در زمان خود بوده و قابل تعمیم به تمام اعصار نیست؛ و بازنمایی نوین نیز بر اساس واقعیت های کنونی و واقعیت انسان هایی با هویت متکثر صورت می گیرد. بنابراین، هنرهای دیداری جدید، برخلاف دیدگاه کلاسیک، در مسیری حرکت می کنند که هرچه بیشتر رابطه میان بازنمایی تصویری و مرجع آن در واقعیت را کم رنگ تر جلوه دهند و یا به طورکلی از بین ببرند.
تحلیل بازنمایی تصویری دنیای پیش از تولد در «پویانمایی روح» با تأکید بر ادراک ذهنی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
169 - 200
حوزههای تخصصی:
پویا نمایی بلند داستانی «روح» (۲۰۲۰) ساخته پیت داکتر، با رویکردی نوآورانه، به کاوش در مفاهیم انتزاعی و متافیزیکی همچون ماهیت روح و دنیای پیش از تولد می پردازد. نظر به رده بندی سنی اتخاذشده برای این پویانمایی، کودکان، بخش مهمی از مخاطبان آن هستند. یافته های روان شناسان رشدشناختی، حاکی از آن است که تفکر انتزاعی در کودکان، حدوداً تا قبل از سن 12سالگی، به طور کامل توسعه نیافته است، بنابراین به تصویر کشیدن این مفاهیم انتزاعی پیچیده- به ویژه مفهوم دنیای پیش از تولد- به طوری که برای کودکان، قابل درک باشد، در آثار پویانمایی، کمتر موردبررسی قرار گرفته است. این امر یکی از بزرگ ترین چالش های سازندگان این اثر بوده است. هدف این پژوهش، عبارت است از: واکاوی بازنمایی تصویری دنیای پیش از تولد در پویانمایی «روح» با تأکید بر ادراک ذهنی کودکان و ارائه راهکارهای بازنمایی تصویری مفاهیم انتزاعی مشابه برای کودکان. این پژوهش، از نوع توصیفی- تحلیلی است و گردآوری اطلاعات در آن، به روش کتابخانه ای، همراه با مشاهده اثر صورت گرفته است. تحلیل پویانمایی «روح» به کمک روش کیفی و انتخاب پویانمایی، با روش گزینشی هدفمند انجام شده است. نتایج نشان می دهند که سازندگان پویانمایی «روح» با استفاده از رنگ های متنوع و تصاویر جذاب، خط داستانی قوی و گیرا، ساده سازی مفاهیم پیچیده، داستان و شخصیت های ملموس و قابل هم ذات پنداری، به تصویرکشیدن مفاهیم انتزاعی به گونه غیرانتزاعی، جهان شمولی و ایجاد فضایی برای پرسش و گفت وگو، مفهوم پیچیدیه دنیای پیش از تولد را به شکلی قابل درک برای کودکان به تصویر کشیده اند.