مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
حل مسئله
حوزه های تخصصی:
طراحی مبتنی بر فرایند، گفتمانی روشمند برای ایجاد الگوهای علمی از روش و محتوی معماری است به گونه ای که باعث افزایش ادارک محتویی و شفافیت در روش گردد. چنین گفتمانی با روش مسئله پنداری، سعی دارد محتوی معماری را در بلند مدت مورد بازشناسی علمی قرار دهد که به هویت بخشی روشمند به آن منجر شود. بر این اساس، مفهوم پایداری در هویت معماری، مقوله نظری است که به تدوین یک چارچوب کلی، برای جایگاه دهی و ارتباط شناسی عوامل موثر بر معماری، کمک شایانی میکند. با توجه به نقش کلیدی طراحی در معماری، بدیهی است تمرکز بر چنین مقوله ای، راه را برای نظریه پردازی های آینده (خصوصا از نوع اثباتی) هموار تر میکند. پژوهش بنیادین حاضر سعی دارد به روش کیفی (گفتمان شناسی تطبیقی) با بازشناسی کلیات ماثر بر روند طراحی، آنها را در کلی ترین حالت ممکن دسته بندی، نامگذاری، و به آنها، جایگاهی مفهومی دهد، و نهایتا به صورت پیشنهادی، چارچوبی برای بهره گیری روشمند از آنها را ارائه نماید. بدین صورت، هدف هویت بخشی مبتنی بر طراحی فرایندی(گام به گام)، را محقق کند. بدیهی است داشتن روند کل گرایانه باعث خواهد شد، در مواجهه با عوامل جدید احتمالی در آینده، بتوان ضمن تمرکز بر مراحل طی شده، بر افزودن و جایگاه دهی به عوامل جدید، عمل کرده و از تکرار مراحل قبل پرهیز کرد. در کلیه مراحل پژوهش تلاش شده است، مفهوم پایداری در سه وجه: ثبات بخشی به رویه طراحی معماری، استفاده از گفتمان فرایندی، و ارائه چارچوب هویت آفرینی مبتنی بر طراحی فرایندی تعریف شده است، تا نتیجتا چارچوب جامع و منعطف پیشنهاد شده، ضمن پوشش داشته های موجود معماری، باعث کاستن از آسیب های سرعت تحولات علمی معاصر بر رویه طراحی و جلوگیری از کم رنگ شدن نقش مبانی نظری در آن، گردد.
بررسی و تحلیل حل مسئله در کلیله و دمنه نصرالله منشی و مثنوی مولوی بر اساس نظریه جان دیویی (با تأکید بر داستان بوف و زاغ و شیر و نخجیران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلیله و دمنه و مثنوی معنوی مولوی از تمثیل برای بیان آموزش های اخلاقی، تربیتی و... کمک گرفته اند. یکی از آموزش های تربیتی این دو کتاب، روش حل مسئله به شیوه ای خلاقانه است. حل مسئله عبارت است از تلاش ذهنی به منظور پیدا کردن روشی مناسب برای حل کردن مسئله. جان دیویی از جمله کسانی است که روشی منطقی برای حل مسئله ارائه کرده است. روش او پنج اصل بدین صورت دارد: 1. تشخیص مسئله، 2. تعریف و بازنمایی مسئله، 3. پیدا کردن راه مناسب، 4. عمل کردن روی راه حل های مناسب و پیش بینی نتایج، 5. نگاه به عقب و ارزشیابی نتایج فعالیت ها. در این پژوهش تلاش شده است که با روش توصیفی تحلیلی، حکایت «بوف و زاغ» از کتاب کلیله و دمنه و حکایت «شیر و نخجیران» از کتاب مثنوی معنوی مولوی، با تکیه بر روش حل مسئله دیویی مورد بررسی قرار گیرد. سؤال اساسی در این باره آن است که روش بیان، ویژگی ها و مراحل داستانی روش حل مسئله در این دو حکایت چگونه اند؟ نتیجه آن است که در هر دو کتاب با روش تمثیل حیوانی تلاش شده است روش حل مسئله بیان شود. شخصیت های دو داستان با خلاقیت و طبق مراحل حل مسئله دیویی پیش رفته و توانسته اند دشمنان را از بین ببرند. نگاه کلیله و دمنه به پیروزی، مادی گرایانه است درحالی که مولوی تفسیری عرفانی از پیروزی دارد.
تأثیر تدریس با الگوی مدیریت آموزش بر پیشرفت تحصیلی علوم تجربی و مهارت حل مسئله دانش آموزان سال ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۷
23 - 40
حوزه های تخصصی:
الگوی مدیریت آموزش، نظریه ای جدید و هم خانواده ی الگوهای پردازش اطلاعات است که بر سازماندهی اطلاعات و ساختن مفاهیم در روندی استقرایی- قیاسی به منظور توانمندتر شدن دانش آموز در یادگیری، درک بهتر روابط میان اطلاعات، پرورش مهارت های بنیادی تفکر و ... تأکید دارد. هدف از انجام این تحقیق بررسی تأثیر تدریس علوم تجربی با استفاده از الگوی مدیریت آموزش بر پیشرفت تحصیلی و مهارت حل مسئله دانش آموزان سال ششم دوره ابتدایی است. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی بوده و با استفاده از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه انجام شده است. در این تحقیق جامعه آماری 58 نفر از دانش آموزان پسر پایه ششم در یکی از دبستان های دولتی ناحیه 2 شهرری است و انتخاب نمونه به صورت تمام شماری در سال تحصیلی 94-93 انجام گرفت و جهت تحلیل داده های آماری از تحلیل کواریانس و تی مستقل استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که آموزش علوم تجربی با استفاده از الگوی مدیریت آموزش بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تأثیر مثبت دارد و مهارت حل مسئله دانش آموزان را بهبود می بخشد.
بررسی نقش جنسیت و پایه تحصیلی در عملکرد ریاضی دانش آموزان در حل یک مسئله غیرمعمول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴۸
27 - 44
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش دو عامل «جنسیت» و «پایه تحصیلی» در عملکرد حل مسئله دانش آموزان دوره راهنمایی تحصیلی در حل یک مسئله غیرمعمول است. شرکت کنندگان در این پژوهش، 836 دانش آموز (شامل 414 دختر و422 پسر) بودند که از بین مدارس شهرستان فسا در استان فارس انتخاب شده بودند. از این دانش آموزان خواسته شده بود تا به یک مسئله غیرمعمول در برگه های مخصوصی که از قبل آماده شده بود پاسخ دهند. سپس استراتژی های به کار رفته توسط دانش آموزان در پاسخ نامه ها با استفاده از چارچوب نظری که از ادبیات پژوهشی حوزه آموزش ریاضی برآمده بود جرح و تعدیل شد و در هفت دسته، شامل دسته بدون جواب، استراتژی صرفاً جمعی، و دسته جواب های غیرواقعی، استراتژی رویه ای، استراتژی انتقالی، استراتژی تناسبی مبتدی، استراتژی خبره طبقه بندی شد. در ادامه، با استفاده از آماره مجذور خی، اچ کروسکال والیس و من ویتنی، معنا داری اثر هر کدام از عامل های جنسیت و پایه تحصیلی بر روی عملکرد دانش آموزان بررسی شد. نتایج نشان داد که در مجموع عملکرد پسران بهتر از عملکرد دختران است. همچنین عملکرد دانش آموزان پایه اول راهنمایی از عملکرد دانش آموزان دوم راهنمایی به طور معناداری بالاتر است. بقیه تفاوت ها معنا دار نبودند. این نتیجه غیرمنتظره را می توان با ارجاع به ادبیات پژوهشی در زمینه عقل سلیم در حل مسائل ریاضی جست وجو کرد.
تأثیر آموزش حل مسئله با تأکید بر راهبرد رسم شکل و روش مدل بر عملکرد حل مسئله ی کلامی دانش آموزان پایه هفتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش راهبرد رسم شکل و روش مدل به دانش آموزان پایه ی هفتم بر عملکرد حل مسئله ی کلامی آن ها است. این مطالعه از نظر هدف بنیادین و از نظر اجرا روش شبه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه بوده است. تعداد دانش آموزان گروه آزمایش و گروه گواه به ترتیب 207 و 216 نفر بود. برای تعیین پایایی، در یک اجرای مقدماتی، سوالات هر دو آزمون بر روی یک گروه 30 نفری به عنوان نمونه اجرا شد و آلفای کرونباخ سوالات پیش آزمون 81/0 و سوالات پس آزمون 77/0 به دست آمد که در سطح مطلوبی بود. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان می دهند که دانش آموزان برای حل مسائل کلامی، معمولاً از راهبردهایی به غیر از رسم شکل استفاده می کنند. اما، پس از آموزش راهبرد رسم شکل، استفاده از این راهبرد را نسبت به سایر راهبردهای حل مسئله ترجیح می دهند. همچنین، شکل های متنوعی برای حل مسائل رسم می کنند. این بدان معناست که شکل ها، یکتا نیستند و هر فرد، متناسب با تجربیات شخصی و قبلی خود به رسم شکل مبادرت می ورزد. ضمناً به کمک آزمون پارامتریک t، تفاوت عملکرد حل مسئله ی دانش آموزان گروه آزمایش و گواه در پیش آزمون و پس آزمون معنی دار شد یعنی دانش آموزان گروه آزمایش عملکرد بهتری در حل مسائل کلامی داشته اند.
اثربخشی توان بخشی دوسا بر حافظه شنیداری و حل مسئله کودکان دارای اختلال یادگیری همراه با مشکل تمییز شنیداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ششم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۲۱)
67 - 80
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی توان بخشی دوسا بر حافظه فعال شنیداری و حل مسئله کودکان مبتلابه اختلال یادگیری خواندن دارای مشکل تمییز شنیداری بود. روش: برای این منظور از روش مطالعه شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه مورد نظر عبارت است از کلیه کودکان مبتلابه اختلال یادگیری خواندن شهر اصفهان که دارای اشکال در تمییز شنیداری نیز باشند. از این جامعه 30 نفر به طور در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. پس از انجام پیش آزمون در دو گروه، گروه آزمایش طی 10جلسه 60دقیقه ای(هفته ای 2بار) تحت درمان توان بخشی دوسا قرار گرفتند و طی این مدت، گروه گواه در لیست انتظار بودند. سپس هر دو گروه، در پس آزمون و پیگیری مورداندازه گیری قرار گرفتند. برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه های حل مسئله هپنر(1982) و حافظه فعال دانیمن و کارپنتر(1980) استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد میانگین نمره حل مساله و حافظه کودکان گروه آزمایش بعد از جلسه درمانی افزایش معناداری داشته است. اما برای کودکان گروه کنترل تغییر معناداری مشاهده نشده است. نتیجه گیری: روش توان بخشی دوسا بر بهبود حافظه شنیداری و حل مسئله کودکان دارای اختلال همراه با مشکل تمییز شنیداری اثربخش است.
نقش نشخوار فکری مادر، ادراک مادر از شدت بیماری، حل مساله و عوامل مرتبط با جراحی در پیش بینی پیامدهای روان شناختی در کودکان مبتلا به بیماری های قلبی مادرزادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : بیماری قلبی مادرزادی شایع ترین بیماری دوران جنینی و دومین علت مرگ در نوزادان و کودکان است. هدف مطالعه حاضر تشخیص عوامل کلیدی روان شناختی و زیستی تاثیرگذار بر پیامدهای روان شناختی ین کودکان بود. روش کار: این مطالعه از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمام کودکان 12-8 سال مبتلا به بیماری قلبی مادرزادی از نوع سیانوز مراجعه کننده به بیمارستان قلب شهید رجایی بود. 338 نفر از کودکان و والدینشان به شیوه نمونه گیری غیر تصادفی و از نوع در دسترس وارد مطالعه شدند. برای گردآوری داده ها از آزمون برج لندن Shallice (1982) که روی کودکان اجرا شد و پرسشنامه های نشخوار فکری Nolen-Hoeksema (1999) و فهرست اختلال های رفتاری Rutter (1967) که توسط مادران پاسخ داده شد، استفاده گردید. به علاوه مادران به دو سوال ادراک مادر از شدت بیماری و شدت محدودیت فیزیکی کودک پاسخ دادند. اطلاعات مربوط به بیماری نیز از پرونده های کودکان استخراج شد. تجزیه و تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS-25 و با استفاده از روش تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام انجام شد. یافته ها: نشخوار فکری مادر، ادراک مادر و شدت محدودیت فیزیکی در مجموع 16 درصد از اضطراب/افسردگی کودک را پیش بینی کردند. نشخوار فکری مادر و حل مسئله 13 درصد از متغیر پرخاشگری/بیش فعالی را پیش بینی کردند. نشخوار فکری و حل مسئله 10 درصد از رفتار ضد اجتماعی و 7 درصد از ناسازگاری های اجتماعی کودک را پیش بینی کردند. نشخوار فکری 8 درصد از نقص توجه و در نهایت دفعات بستری 2 درصد از حل مسئله را پیش بینی کردند. از بین این متغیرها، نشخوار فکری مادر بیشترین قدرت پیش بینی و تعداد دفعات بستری در بیمارستان کمترین قدرت پیش بینی را داشتند. نتیجه گیری: عوامل روان شناختی به ویژه عوامل مرتبط با مادر، نسبت به عوامل مرتبط با جراحی نقش مهم تری در پیامدهای روان شناختی کودکان ایفا کردند.
اثربخشی آموزش حل مسئله در بهبود رضایت شغلی و خلاقیت کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت اجتماعی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
107 - 122
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از مهمترین عوامل نارضایتی شغلی کارکنان، عدم توانایی حل مشکلات فردی و سازمانی است و هنگامیکه مشکلات، جدید یا پیچیده باشند، تصمیم گیری نوآورانه و موثر یک عامل بسیار مهم برای حل آن است. با توجه به بررسی های پژوهشگر، تاثیر مهارت حل مسله بر رضایت شغلی و خلاقیت کارکنان در شرکت ها و سازمان های ایرانی، مطالعه نشده است. هدف از این مطالعه، تعیین اثربخشی آموزش حل مساله در بهبود رضایت شغلی و خلاقیت کارکنان بود. روش: پ ژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری می باشد. آزمودنی ها با روش گمارش در دسترس انتخاب شدند. به 50 نفر از کارکنانی که از آزمون خودارزیابی توانایی حل مسئله، کمترین نمره را بدست آورده بودند، مهارت حل مسئله آموزش داده شد. قبل، بلافاصله و 4 ماه پس از پایان آموزش، رضایت شغلی و خلاقیت آنها مورد ارزیابی قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین مهارت حل مسئله و رضایت شغلی و خلاقیت کارکنان همبستگی مثبت وجود دارد. نتیجه: آموزش مهارت حل مسئله ب ه عن وان ی ک مداخل ه روانش ناختی کوتاه مدت، میتواند رضایت شغلی و خلاقیت کارکنان را افزایش داده و اثر این مداخله در طول زمان پایدار خواهد ماند.
تأثیر توانبخشی شناختی گروهی بر توانایی حل مسئله در دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش ها نشان دادند که یکی از مشکلات اصلی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی، مشکلات آنها در مهارت های حل مسئله در موقعیت های مختلف است. شیوه های مختلفی برای درمان و توانبخشی این کودکان به کار رفته است، اما این مطالعه با هدف بررسی تأثیر توانبخشی شناختی گروهی بر توانایی حل مسئله دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی انجام شد. روش: روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان ابتدایی مبتلا به اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی منطقه 12 شهر تهران در نیمه اول سال تحصیلی 1397-1396 تشکیل می دادند که تعداد 30 نفر از آنها به روش نمونه گیری در دسترس بر حسب شرایط ورود و خروج از نمونه، و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایدهی شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 30- 45 دقیقه آموزش گروهی توانبخشی شناختی را دریافت کردند، ولی گروه گواه این مداخله را دریافت نکرده است. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه علائم مرضی کودکان (اسپیرافکین و گادو، 1994) و آزمون برج لندن (شالیس، 1982) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد توانبخشی شناختی مبتنی گروهی، تأثیر معناداری بر بهبود توانایی حل مسئله در دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی داشت (0/01P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه مبنی بر تأثیر توانبخشی شناختی مبتنی بر آموزش گروهی بر مهارت های حل مسئله در دانش آموزان با نارسایی توجه / فزون کنشی می توان نتیجه گیری کرد که این شیوه درمانی با تقویت مناطق مغزی مربوط به توجه و تمرکز باعث بهبود عملکرد این کودکان در حیطه های مختلف تحصیلی و رفتاری می شود.
تاثیر چند رسانه ای آموزشی بر درک مفهوم و حل مسئله ریاضی دانش آموزان
منبع:
فناوری آموزش و یادگیری سال چهارم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱۴
23 - 51
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تأثیر چندرسانه ای آموزشی بر درک مفهوم و حل مسئله ریاضی دانش آموزان پایه پنجم است. روش مورد استفاده از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و دو گروه آزمایش و کنترل است. جامعه ای که هدف این مطالعه می باشد دانش آموزان پسر پایه پنجم شهرستان قرچک که در سال تحصیلی 99-98 مشغول به تحصیل بوده اند و نمونه های انتخاب شده به تعداد 60 نفر از دانش آموزان به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (30) نفر و آزمایش (30) نفر قرار داده شدند. ابزار پژوهش برای آموزش چند رسانه ای از نرم افزار کیف الکترونیک آریا و برای درک مفهوم (فضایی، مکانی و زمانی) و حل مسئله ریاضی که سوالات محقق ساخته بود، مورد استفاده قرار گرفت. اعتبار این آزمون از طریق آلفای کرونباخ 734/0 بود و روایی آن با توجه به دیدگاه متخصصان مورد تایید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده در پژوهش با استفاده از نرم افزار spss و با استفاده از روش های آمار توصیفی از شاخص های میانگین، انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتیجه ی پژوهش نشان می دهد بین میانگین نمرات پس آزمون دو گروه کنترل و آزمایش در متغیر وابسته درک مفهوم و حل مسئله ریاضی تفاوت معناداری وجود دارد . این مطلب مؤید نقش مؤثر چندرسانه ای آموزشی بر درک بهتر مفاهیم ریاضی (درک فضایی، درک مکانی و درک زمانی) و حل مسائل ریاضی دانش آموزان پایه پنجم بوده است.
توانایی فراشناختی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان درحل مسئله های فیزیک: پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاثیر فراشناخت در آموزش و یادگیری مورد تاکید پژوهشگران است. هدف از انجام این پژوهش بررسی دانش و مهارت فراشناختی دانشجویان رشته فیزیک دانشگاه فرهنگیان در حل مسئله های مکانیک است. این پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی تفسیری است و از روش های تفکر بلند، مصاحبه و مشاهده در شرایط طبیعی، برای جمع آوری داده ها و بررسی دانش و مهارت فراشناختی دانشجو- معلمان دانشگاه فرهنگیان استفاده شده است. جامعه آماری با استفاده از نمونه گیری هدفمند شامل تمام دانشجویان ترم اول رشته فیزیک پردیس نسیبه از دانشگاه فرهنگیان تهران، در مجموع چهل و دو نفر دختر، بودند. همچنین سنجش فراشناخت برای حل مسئله های مکانیک در بخش سینماتیک انجام شد. در این پژوهش نمونه های مورد بررسی شامل دانشجویانی بود که کمتر از شش ماه قبل آزمون ورودی دانشگاه را با موفقیت پشت سر گذاشته بودند. همچنین یک روز قبل از شروع پژوهش در آزمون درس فیزیک پایه1 دانشگاه شرکت کردند، لذا برای حل مسئله مورد نظر در حد قابل قبولی از آمادگی و دانش لازم برخوردار بودند. این تحقیق در سه مرحله انجام شد. در مرحله اول، برای هر دانشجو چند بار و هر بار دو تا سه مسئله در نظر گرفته شد. . در مرحله دوم پژوهش، .با شش نفر از دانشجویان، که علاقه و همکاری بیشتری داشتند، مصاحبه کرد. در مرحله سوم رفتار تمام چهل و دو دانشجو، در طول ترم تحصیلی، هنگام حل مسئله در شرایط طبیعی مشاهده و ثبت شد. . نتایج تحقیق نشان داد که: اغلب دانشجویان مورد بررسی، دارای دانش فراشناختی متوسط و مهارت فراشناختی بسیار ضعیفی بودند.
اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی عصب- روان شناختی بر فراحافظه، برنامه ریزی و حل مسئله دانش آموزان با اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تعیین اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی عصب-روان شناختی بر فراحافظه، برنامه ریزی و حل مسئله دانش آموزان با اختلال ریاضی بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق شامل همه ی دانش آموزان دختر با اختلال ریاضی سوم تا ششم ابتدایی است که درسال 1397-1396 به مرکز آموزش مشکلات ویژه یادگیری ایثار مراجعه کرده اند. تعداد 30 نفر از آن ها به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در ابتدا از نفرات هر دو گروه آزمون های هوش وکسلر و آزمون ریاضی کی مت گرفته شد. هر دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون با پرسشنامه فراحافظه و آزمون برج لندن مورد سنجش قرار گرفتند. به گروه آزمایش طی 10 جلسه به مدت 3 ماه آموزش ارائه شد، درحالی که گروه کنترل هیچ آموزش خاصی را دریافت نکردند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه از نظر فراحافظه، برنامه ریزی و حل مسئله وجود دارد . بدین معنی که آموزش کارکردهای اجرایی توانسته است میزان توانایی فراحافظه، برنامه ریزی و حل مسئله دانش آموزان با اختلال ریاضی را افزایش دهد. از نتایج این پژوهش می توان در آموزش و درمان دانش آموزان با اختلال ریاضی استفاده نمود و همچنین کارکردهای اجرایی باید به عنوان عامل کلیدی همواره مورد توجه قرار گیرد.
بررسی تاثیر گرایش به تفکر انتقادی بر توانایی حل مساله خلاق در دانشجویان
حوزه های تخصصی:
دست یابی به توانمندی سازماندهی و بهره گیری از اطلاعات در حل مسائل نیازمند گرایشات و پیش بایسته هایی است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیرگرایش به تفکر انتقادی بر توانایی حل مسئله خلاق دانشجویان کارشناسی علوم انسانی دانشگاه پیام نور مرکز شهرکرد در سال تحصیلی 99-1398صورت گرفته است. این تحقیق از منظر جمع آوری داده ها جزء تحقیقات توصیفی – همبستگی و از حیث هدف در گروه تحقیقات کاربردی قرار دارد. از این رو، تعداد 290 نفر از جامعه طبق جدول مورگان، به روش تصادفی به عنوان نمونه گزینش و ابزار پژوهش مشتمل بر پرسشنامه های استاندارد گرایش به تفکر انتقادی ریکتس( 2003) و پرسشنامه حل مساله هپنر( 2004) به ترتیب با آلفای کرونباخ( 92/0 و 90/0) برای آنها اجزا شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی، آزمون کولموگروف- اسمیرنف و همبستگی پیرسون به کمک نرم افزار23spss استفاده گردید. طبق یافته ها بالاترین میزان ارتباط بین گرایش به تفکر انتقادی و توانایی حل مسئله در سطح 05/0مشاهده شد. ضرایب این ارتباط بین گرایش به تفکر انتقادی با زیر مقیاس های اعتقاد به حل مسئله و کنترل شخصی در سطح متوسط قابل تایید و بین گرایش به تفکر انتقادی و زیر مقیاس سبک گرایش- اجتناب غیر قابل تایید بود. بنابراین نتایج نشانگر آن است که افراد دارای گرایش به تفکر انتقادی مثبت از توانایی حل مسئله بهتری برخوردارند. همچنین گرایش به تفکر انتقادی، خودکارآمدی و باور فرد را نسبت به توانمندی در حل مسئله؛ و کنترل بر هیجانات و رفتار شخصی در هنگام پرداختن به مسئله ارتقاء می بخشد. ولی ارتباطی بین این گرایش با ایجاد تمایل یا اجتناب برای حل مسئله یافت نشد. از این رو، نتایج این پژوهش آموزش و تقویت تفکر انتقادی دانشجویان را به منظور موفقیت در حل مسائل زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی پیشنهاد می کند.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر مهارت حل مسئله زنان دانش آموز مدارس بزرگسالان
مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر مهارت حل مسئله زنان دانش آموز مدارس بزرگسال شهرستان کرج در سال 95 - 96 انجام پذیرفت. روش: روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی و از نوع طرح های پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان بزرگسال دانش آموز مدارس بزرگسال ناحیه 4 استان کرج در سال تحصیلی 95-96 تشکیل دادند (N= 380) که از بین آنها 34 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده، به عنوان حجم نمونه انتخاب و به شیوه تصادفی به دو گروه آزمایش (17 نفر) و کنترل (17 نفر) تقسیم شدند. از آزمودنی های حاضر در گروه آزمایش خواسته شد تا در 8 جلسه 2 ساعته (هفته ای 1 جلسه) آموزش ذهن آگاهی شرکت کنند. برای گرداوری داد ه ها در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی استفاده شد. یک هفته بعد از اتمام جلسات آموزشی از هر دو گروه به طور همزمان و جدا از هم پس آزمون به عمل آمد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس ارزیابی شد. یافته ها: نتایج نشان داد، آموزش ذهن آگاهی بر مهارت حل مسئله زنان دانش آموز مدارس بزرگسالان شهر کرج در سطح معناداری تاثیرگذار نبوده است. نتیجه گیری: تحقیقات آتی نیازمند آن است سایر روش ها را برای افزایش مهارت حل مسئله زنان مورد ارزیابی قرار دهند
طراحی به مثابه حل مسئله؛ مدلی مبتنی بر سوابق طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسائل طراحی بر خلاف مسائل علوم تجربی، دارای ماهیتی بدساختار و بدتعریف بوده و مسیرهای شفاف و چارچوب های از پیش تعیین شده ای برای حل آن ها وجود ندارد. با توجه به این که طراحان مبتدی فاقد تجربه کافی در مواجهه با این مسائل هستند، ممکن است در حل آن ها دچار سردرگمی شده و به کپی برداری و یا تبعیت کامل از رویکرد مدرس روی آورند که نتیجه آن ممانعت از ارتقاء مهارت و خلاقیت در آن ها می باشد. هدف اصلی این پژوهش دستیابی به راهکاری برای تغییر ماهیت مسئله بد ساختار طراحی به مسئله ای نسبتاً خوش ساختار و بهره گیری از آن در آموزش طراحان مبتدی بوده است. این هدف با تبیین مدلی جهت قاب بندی مسئله طراحی با بهره گیری از نمونه آثار پیشین طراحی که اصطلاحاً سوابق طراحی نامیده می شود، پی گرفته شد. این مدل پیشنهادی بر اساس روش تحقیق شبه تجربی مورد آزمون قرار گرفت. بدین منظور ابتدا 28 نفر از دانشجویان ترم 4 رشته معماری در دو گروه شاهد و آزمون دسته بندی شدند، سپس اعضاء گروه شاهد بدون بهره گیری از سوابق طراحی و تنها بر پایه تجارب قبلی و اعضاء گروه آزمون با استفاده از مدل پیشنهادی و بر اساس ترکیب نمونه هایی از سوابق طراحی، تمرین مورد نظر را انجام دادند. نتایج حاصل نشان داد طرحواره های گروه آزمون در مقایسه با طرحواره های گروه شاهد میانگین امتیاز بالاتری را کسب کردند. همچنین بهره گیری از مدل پیشنهادی موجب کاهش احتمال تقلید و افزایش تنوع در طرحواره های گروه آزمون گردید.
اثربخشی خانواده درمانی ارتباطی ستیر بر تاب آوری و حل مسئله زوجین
حوزه های تخصصی:
تاب آوری و حل مسئله در زندگی زوج ها جزئی از عواملی است که منجر به پایداری و دوام زندگی آن ها می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی خانواده درمانی ارتباطی ستیر بر تاب آوری و حل مسئله زوج ها است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری موردنظر دربرگیرنده زوج های مراجعه کننده به پلی کلینیک روانشناسی و مشاوره دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد است. تعداد زوج های مراجعه کننده برای شرکت در پژوهش 30 زوج بودند که از ین میان 16 زوج انتخاب و در دو گروه آزمایش (8 زوج) و کنترل (8 زوج) قرار گرفتند. سن زوج ها بین 25 تا 45 سال و تحصیلات آن ها از دیپلم تا دکتری بود. آزمودنی ها به ابزارهای تاب آوری کونر و دیوید سون و حل مسئله هپنر پاسخ دادند. تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره و با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس 24 انجام گرفت. نتایج بررسی داده ها حاکی از این بود که گروه درمانی مبتنی بر رویکرد ارتباطی ستیر بر تاب آوری و حل مسئله زوج ها در پس آزمون اثربخشی معنی داری داشته است (001/0 ≤ P ). این روش درمانی توانسته بود تاب آوری و حل مسئله زوج ها را افزایش دهد ) 89/60،60/64 (F = .
اثربخشی درمان کوتاه مدت راه حل محور بر توانایی حل مسئله و روابط بین فردی دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی تأثیر درمان کوتاه مدت راه حل محور بر توانایی حل مسئله و روابط بین فردی دانش آموزان دختر انجام شد. روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تبریز بودند که به صورت تصادفی خوشه ای، از بین نواحی آموزش و پرورش، ناحیه 3 آموزش و پرورش شهر تبریز انتخاب شد. از ناحیه مزبور نیز یک مدرسه انتخاب و از بین آنان تعداد 30 دانش آموز دختر به روش نمونه گیری در دسترس برگزیده شدند، آن گاه به صورت تصادفی در دو گروه گواه (15) و آزمایش(15) قرار داده شدند. درمان راه حل محور کوتاه مدت در قالب هفت جلسه آموزشی برای گروه آزمایش اجرا شد و پس از اتمام جلسات آموزشی، هر دو گروه مجدداً نسبت به پیش آزمون در پس آزمون حل مسئله و روابط بین فردی شرکت کردند. در ادامه برای گردآوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه حل مسئله کسیدی و لانگ (1996) و پرسشنامه روابط بین فردی سیگل، اسمیت و ماسکا (2001) استفاده شد که برای تعیین روایی آنها از روایی محتوایی و برای به دست آوردن پایایی نیز از ضریب آلفای کرونباخ بهره گرفته شد که مقدار آن در پرسشنامه های مذکور به ترتیب 0/92 و 0/89 محاسبه گردید. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد: درمان راه حل محور کوتاه مدت بر حل مسئله و ابعاد آن و روابط بین فردی دانش آموزان مؤثر است. بنایراین می توان در جهت بهبود روابط بین فردی و توسعه مهارت های حل مسئله از رویکرد راه حل محور کوتاه مدت بهره جست.
مروری بر چند اثبات قضیه مورلی
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش های موجود در آموزش ایجاد انگیزه برای یادگیری است که یکی از موارد انگیزش، کاربرد و تعمیم مسائل بیان شده در درس است [5]. تئوری مورلی در آموزش ریاضی با روش های متفاوت حل شده یکی از ساده ترین حل های آن را تاکنون آقای دکتر کرم زاده [4, 5] ارائه کرده اند. حالا در این جا، با یک روش ساده می خواهیم تعمیم آن را به عنوان یک مسئله دوره متوسطه و کاربرد قوانین مثلثاتی حل کنیم. تئوری مورلی [4] باعث به وجود آمدن معما ها و مسائل متفاوت و وافری شده است. در این مقاله به بررسی چند روش اثبات این قضیه می پردازیم که قابل درک برای دانش آموختگان دوره متوسطه می باشد.
اثربخشی حلِ مسئله در آموزش فیزیک
حوزه های تخصصی:
هدف آموزش فیزیک آن است که دانش آموزان در مسیرِ کسب مهارت در فیزیک قرار گیرند، توانایی کاربرد مفاهیم فیزیکی در موقعیت های فیزیکی و استدلال با آنها را توسعه دهند و بتوانند گستره ی وسیعی از انواع مسائل، شامل مسائل جدید را حل کنند. اهمیت استفاده از حلِ مسئله در آموزش فیزیک بر کسی پوشیده نیست. با وجود این، حلِ مسئله، به روشی که معمولاً مورد استفاده قرار می گیرد، در رسیدن به اهداف مذکور آنچنان که باید، مؤثر نیست و نیاز به بازنگری دارد. در این مقاله، با توجه به پژوهش های صورت گرفته در حوزه آموزش فیزیک توضیح داده می شود که چرا حلِ مسئله به روش های سنتی در کسب مهارت واقعی در فیزیک کم بازده است و بازنگری در آموزش و حلِ مسئله مورد بررسی قرار می گیرد.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجانی بر مبنای مدل گراس بر عملکرد تحصیلی و حلمسئله در دانشآموزان دختر مقطع متوسطه اول
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجانی بر مبنای مدل گروس بر عملکرد تحصیلی و حل مسئله در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول در سال 1399 انجام شد. این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول منطقه 2 شهر تهران بود و با روش نمونه گیری در دسترس ، انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار داده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه تحت آموزش تنظیم هیجان بر مبنای مدل گراس قرار گرفتند و گروه کنترل در طول این مدت در انتظار درمان ماندند. روش جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه حل مسئله کسدی و لانگ (1396) انجام گرفت، همچنین عملکرد تحصیلی بر مبنای معدل دانش آموزان موردسنجش قرار گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار SPSS 23 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش تنظیم هیجانی بر مبنای مدل گروس بر عملکرد تحصیلی و حل مسئله در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول تاثیرگذار است.